نگاهی به یک مصاحبه
نهضت آزادی باز هم دلتنگ رژیم پهلوی شد!(نگاه)
سید روحالله امینآبادی
دبیر کل گروهک غیرقانونی نهضت آزادی در یک مصاحبه مبسوط با نشریه زنجیرهای پایتخت کهن انتسابات بیاساس فراوانی را نسبت به امام خمینی (ره) و نیز علما و بزرگان انقلاب مطرح کرده که این سوال را مطرح میکند که دفتر حفظ و نشر آثار امام (ره) چه واکنشی به این اتهامات و ادعاهای بیاساس نشان خواهد داد.
ابراهیم یزدی در گفت و گو با هفته نامه پایتخت کهن به بزرگانی چون امام خمینی، آیتالله طالقانی، آیتالله مهدوی کنی و نیز آیتالله گلپایگانی از مراجع عظام وقت مواردی را منتسب ساخته که ضروری است مراکز ذیربط به این انتسابات پاسخ گویند.
دبیر کل گروهک غیرقانونی نهضت آزادی مدعی است که آیتالله طالقانی مخالف تدوین قانون اساسی بوده، آیتالله گلپایگانی نظام اسلامی را تهدید کرده بودند که در صورت عدم پذیرش یکی از پیشنهادات ایشان به شیخ فضل الله نوری جمهوری اسلامی تبدیل خواهند شد و آیتالله مهدوی کنی گفته بودند در جمهوری اسلامی نیازی به برگزاری انتخابات مجلس نیست و در اسلام اصلا انتخابات نداریم !
از اتهامات بیپایه فوق که همه نسبت به کسانی مطرح شده که دیگر در این دنیا نبوده و توان پاسخ گویی و دفاع از خود را ندارند که بگذریم به این بخش از گفت و گوی ابراهیم یزدی میرسیم که وی در شان و منزلتی که نشریاتی چون پایتخت کهن برای وی ساخته و دبیر کل گروهک غیرقانونی نهضت آزادی را مشاور امام خمینی(ره) و همراه و همگام انقلاب اسلامی از ابتدا تا به ثمر رسیدن نهضت خواندهاند این حق را برای خود قائل میشود که تاریخ را به قرائت و دلخواه خود روایت کند بدون آن که اندک پایبندی به حقایق غیرقابل انکار داشته باشد.
این همه در حالی مطرح میشود که بنیانگذار جمهوری اسلامی در وصیت نامه الهی سیاسی خویش بر این نکته تاکید کردهاند که «اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود، مورد تصدیق نیست مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»
در بخش پایانی وصیت نامه امام (ره) به نکته دیگری نیز اشاره شده که ناظر بر دروغ پردازیهای شخص ابراهیم یزدی در آن برهه بوده است. یزدی مدعی بوده که هجرت امام (ره) به پاریس به واسطه وی بوده است که حضرت روح الله در پاسخ به این اتهام و انتساب ناروا تصریح میکنند « بعضیها ادعا کردهاند که رفتن من به پاریس به وسیلهی آنان بوده؛ این دروغ است. من پس از برگرداندنم از کویت، با مشورت احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در کشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولی پاریس این احتمال نبود.»
ادعای خندهدار التزام به قانون اساسی
با دعوت به نافرمانی مدنی
ابراهیم یزدی در بخش دیگری از گفت و گوی خود با اشاره به اینکه هر چند به قانون اعتقادی ندارد ولی به آن التزام دارد از نافرمانی مدنی دفاع میکند !
این که نهضت آزادی به قانون اعتقادی ندارد شکی در آن نیست ولی التزام ابراهیم یزدی و دوستانش به قانون از جمله ادعاهای خنده داری است که به محض تصور ابطال میشود.
سابقه اعضای این گروهک در چهار دهه پیش که پر از خیانت، جنایت و خباثت است این ادعا را به طنز سال بدل میکند.
از آن جایی که دروغ گو حافظه ندارد ادعای التزام به قانون اساسی را همراه با دفاع از نافرمانی مدنی و تفسیر دقیق آن مطرح میکند.
یزدی میگوید «قانون وحی الهی نیست، ما در عمل این قوانین را تجربه میکنیم و میبینیم که در جاهایی کارآیی ندارند و باید تغییرش دهیم، اما عدهای اجازه نمیدهند و میگویند همان قانون بد و ناکارآمد را باید عمل کنیم اینجا است که نافرمانی مدنی کارساز میشود »
استفاده حداکثری از فضاسازی هاشمی
دبیر کل گروهک غیرقانونی نهضت آزادی البته نیم نگاهی نیز به فضاسازیهای افرادی چون هاشمی رفسنجانی دارد.
هاشمی در هفتههای گذشته بارها از مسئله شورای رهبری سخن گفته و این سخن شبهه ناک از هاشمی زمینه ساز آن شده است که افرادی چون ابراهیم یزدی از تغییر قانون اساسی و اصل مرتبط با ولایت فقیه سخن بگویند.
این که ابراهیم یزدی اصل سخن هاشمی را دریافته و متوجه شده است جای شکی نیست و آن اینکه با این سخنان قانون اساسی دیگر اعتباری ندارد و بایستی تغییر کند ولی اینکه افرادی چون هاشمی هنوز از این سخن دفاع میکنند و آن را مطرح میسازند جای تامل فراوان دارد.
بازخوانی نامه تاریخی امام (ره)
امام خمینی (ره) در آستانه انتخابات مجلس سوم در نامهای به وزیر کشور وقت موارد بسیار مهمی را در رابطه با گروهک نهضت آزادی مطرح میکنند که مرور آن نامه با توجه به سخنان جدید دبیر کل این گروهک راهگشا خواهد بود.
ابراهیم یزدی در مصاحبه اخیر خود به صراحت نهضت آزادی را حامی حفظ رژیم شاه و قانون اساسی مشروطه دانسته و میگوید «معتقدم که اگر روش تحقق مطالبات در چارچوب قانون [اساسی رژیم شاه] موفق میشد خیلی بهتر بود».
روی دیگر این سخن آن است که اگر شاه اندکی راه میآمد، نیازی به انقلاب نبود و صد البته که برای نهضت آزادی زندگی زیر سلطه طاغوت بر حیات در نظام اسلامی و با قوانین حیات بخش قرآن ارجحیت داشته و دارد.
امام خمینی (ره) در نامهای که ذکر آن رفت تصریح میکنند « پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است، و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است، و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید آمریکای جهانخوار را، که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد میدانند. و این از اشتباهات آنها است. »
امام (ره) در بخش دیگری از این نامه تاریخی و بسیار مهم تاکید میکنند « در هر صورت، به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند، و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.»
امام در بخش پایانی این نامه هشدار میدهند « نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.»
حال سخن این جا است امام خمینی که چنین اعضای نهضت آزادی را گمراه و منحرف و بیاطلاع از اسلام میدانستند چگونه به ادعای نشریات اصلاح طلب آنان را مشاور خویش قرار میدادند و از مشورتهای آنان بهره مند میشدند ؟!
حساسیت حضرت امام(ره) به این گروهک چنان بود که روز 12 بهمن 57 وقتی ایشان و سیداحمدآقا سوار ماشین شدند تا برای سخنرانی به بهشتزهرا(س) بروند و یکی از اعضای مرکزی این گروهک قصد داشت برای سوءاستفادههای آتی کنار ایشان بنشیند، حضرت امام(ره) با صراحت دستور دادند؛ این آقا باید پیاده شود!
حال طرح این ادعا که امثال این افراد طرف مشورت حضرت امام(ره) بودهاند، به جز تحریف تاریخ و سیره امام راحل معنای دیگری نمیتواند داشته باشد.
دو نکته پایانی
بی شک سخن در باره ادعاهای دبیر کل نهضت آزادی فراوان است ولی دو نکته را در پایان نباید از نظر دور داشت نخست وظیفه دفتر حفظ و نشر آثار امام(ره) در پاسخ به این انتسابات به امام خمینی(ره) است و دوم وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برخورد با نشریاتی که فضای به وجود آمده را زمینه ساز عبور صریح از قانون اساسی و مقدسات این ملت دانسته و به رکن رکین ولایت فقیه حمله ور شده اند.
در پایان باید گفت مصاحبه یزدی با هفته نامه پایتخت کهن و حمله به اصل مترقی ولایت فقیه و نیز انتسابات و اتهامات فراوان و بیشمار به علما و بزرگانی که فوت کرده و نمیتوانند به این اتهامات پاسخ دهند زمینه ساز این سوال اساسی است که چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نظارتی بر مطبوعات ندارد تا گروهی بیمهابا هر چه میخواهند بنویسند و هر اتهام بیاساسی را نسبت به مقدسات و بزرگان کشور مطرح سازند.