روایتی از اربعینهای انقلاب اسلامی -4
توطئه پیچیده ساواک برای ایجاد اختلاف در نهضت (پاورقی)
Research@kayhan.ir
محسن حسینی نهوجی
توطئههای دشمن
دشمن مکار نیز لحظهای از توطئه باز نمیایستاد. ایجاد اختلاف و شکاف بین فرماندهان نهضت اسلامی و اقشار مختلف مردم، از دسیسههای دائمی و ذاتی اهریمنان ضدانسانیت بود. زمانی برای سرگرم ساختن و دور کردن جوانان، از نهضت اسلامی، آنان را به سمت فعالیتهایی، چون مبارزه روبنایی با بهائیت، سوق میداد، و در دورهای در قم، از ایجاد یک جریان موازی و رقیب نهضت امام خمینی، و برافراشتن بیرق انحرافی دارالتبلیغ شریعتمداری، به کارگردانی حسن شریعتمداری، مرتبط سیا، حمایت میکرد. در مقطع حساسی، در استان اصفهان، که از موقعیت سیاسی، اجتماعی و حوزه علمیه بزرگ و با قدمتی برخوردار بود، برای ایجاد اختلاف و تفرقه بین روحانیت و مردم، تسهیلاتی را برای فعالیتهای انحرافی و ضدشیعی محمدجواد غروی علونآبادی، و ترویج افکارگمراهانه متمایل به وهابیت و مخالفت با خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام فراهم کرده بود. فرزند منحرف وی، علی اصغر غروی از مرتبطین اداره دوم ستاد ارتشداران شاه نیز همگام با پدر منحرفش، در پوشش روشنفکر، اهداف خائنانه ضدشیعی و ضدروحانیت تشیع پدرش را دنبال میکرد. نامبرده که از منتسبین ملی مذهبیها و محور این گروهک در اصفهان بود، در ماجرای دستگیری جریان موسوم به ملی مذهبیها در سال 80-79 دستگیر شد.(1)
طرح اندیشه سیاسی ولایت فقیه
حضرت امام خمینی، که نظام سلطنتی را مخالف اسلام، معرفی کرده بودند، به منظور تبیین فلسفه سیاسی موردنظر خویش، و تاکید بر ضرورت تاسیس «نظام اسلامی» از اول بهمن 1348 تدریس «ولایتفقیه» به عنوان اولویت مباحث فقهی را آغاز کردند.
با تدوین متون درسی مذکور و انتشار کتاب «ولایت فقیه یا حکومت اسلامی» شاگردان آن بزرگمرد در ایران، تبیین مباحث مطروحه و تشریح ساختار نظام و شیوه نیل به آن را در دستور کار مطالعاتی و فعالیتهای مبارزاتی خویش قرار دادند.
توطئههای دشمن برای مقابله با نهضت اسلامی
ساواک که با بهرهگیری از تجارب و مشاوره کارشناسان و مستشاران سیا و موساد طراحی و اجرای حیلهها و ترفندهای پیچیدهای را به منظور خنثی کردن ایده و طرح مدون امام خمینی، آغاز کرده بود، با مشاهده انتشار بیموقع کتاب اختلافبرانگیز «شهید جاوید» در پائیز سال 49، آن را مناسبترین دستاویز، برای ترفند امنیتی برافروختن شعلههای ویرانگر آتش تفرقه و اختلاف تلقی کرده، به منظور ایجاد شکاف گسترده بین شاگردان حضرت امام(ره) بخش عمدهای از تلاش سازمان را به این دسیسه مکارانه، اختصاص داد. در شرایطی که، موضوع مهم «ولایت فقیه» میتوانست، تحول فکری و تلاش علمی وسیعی را، در حوزههای علمیه ایجاد کند، دو صف طرفداران و مخالفان «شهید جاوید» از دستهها وجریانهای فکری مختلف و برخی از شاگردان حضرت امام، رو در روی هم قرار گرفته، نبرد ایذایی مطلوب دشمن را آغاز کردند.
مزدوران ساواک، از یک سو تسهیلاتی را برای تجدید چاپ «شهید جاوید» فراهم میکردند و از سوی دیگر، توسط عوامل خود، در میان اقشار مختلف مردم، انتقاد علماء مخالف و حمایت یا توجیه مطالب از سوی برخی شاگردان حضرت امام را در گستره وسیعی منتشر، و بازتاب آن را چنان پوشش میدادند، که عکسالعملهای متفاوتی را در پی داشت. این عکسالعملها نیز، خود به خود تبعات دیگری به بار میآورد، که تشنج موجود را دوچندان میساخت.
آیهالله محمد فاضل لنکرانی و آیهالله شهابالدین اشراقی، دو تن ازعلما و اساتید بزرگ نزدیک به حضرت امام و آیهالله صافی گلپایگانی، داماد مرجع بزرگ حضرت آیه الله گلپایگانی بر کتاب «شهید جاوید» ردّیه نوشتند، در حالی که تبلیغات وسیع ساواک، شاگردان حضرت امام را طرفدار و حامی این کتاب معرفی میکرد. ساواک در سندی تصریح میکند: «در مورد تضعیف طرفین (طرفداران خمینی و گلپایگانی) ترتیبی اتخاذ گردد، که اختلاف موجود، در این زمینه گسترش یافته، بهرهبرداریهای لازم از اختلاف مذکور کسب گردد.(2)
در استان اصفهان، آیه الله خادمی و آیه الله حسن امامی از نمایندگان امام خمینی، مخالف و منتقد «شهید جاوید» بودند و آیه الله اژهای و طاهری اصفهانی از طرفداران امام خمینی، در ردیف حامیان کتاب مذکور قرار داشتند. در این میان، طرفداری افراد منحرفی چون غروی علون آبادی از آن کتاب و مخالفت و تبیین موضوع قیام امام حسین (ع) و طرح خطاهای کتاب شهید جاوید توسط علمای بزرگ و پرنفوذی چون آیه الله شمسآبادی و انتساب آن مرحوم به آیهالله خوئی ره، بر تشتت موجود میافزود.
حتی در میان هواداران دکتر شریعتی دراین مورد دو دستگی به وجود آمده بود. برخی با تکیه بر آرمان شهادتطلبی، واقعه عاشورا را قیامی در زمان نتوانستنها و تفاوت بسیار موازنه قدرت میدانستند. آنان با این ایده، که حضرت امام حسین(ع) و خانواده و بستگان و پیروان بصیر و با وفایشان با حضور در کربلا و پذیرش شهادت و اسارت و خلق حماسیترین قیام تاریخ، برترین الگو و اسوههای بیبدیل برای انقلابیها و مظلومان تحت ستم گشتند، کتاب شهید جاوید را مخدوش کننده این ارزشهای والا دانسته به مخالفت با آن پرداختند. برخی دیگر، قیام سیدالشهدا و یارانش را، نبردی نظامی با هدف سرنگونی قدرت حاکم و استقرار حکومت اسلامی پنداشته، به دفاع از کتاب مذکور، به بحث و مجادله میپرداختند. فضای غبارآلود و فتنهزده کشور، اختلافات و درگیریهای فکری و لفظی را به حدی فراگیر ساخته بود که استاد و شاگرد، دوست و همکار و همکلاسی و همسایه، پدر و فرزند، برادر و برادر، با یکدیگر درگیر اختلافهای شدید و تفرقههای ویرانگر شده بودند.
توطئه پیچیده دشمن
در چنین شرایطی، ساواک، با اقدامات برنامهریزی شده، از آبشخور این فتنه، جریان انحرافی و باند جنایتکار «هدفیها» به سرکردگی مهدی هاشمی قهدریجانی معدوم را به وجود آورد. طبق سناریوی تنظیمی و ماموریت عملیاتی هدفیها، مهدی هاشمی و باند منحرفش که به انحاء گوناگون توسط مزدوران و عوامل ساواک، به امام خمینی و نهضت ایشان منتسب میشدند، آیهالله شمسآبادی از علماء با نفوذ و منتقد جدی کتاب شهید جاوید و روحانی دیگری که منتسب به آیهالله خوئي بودند را، به نحوی وحشیانه به قتل رساندند. ساواکیهای همکار قاتلان، مکارانه در پوشش مردمی طرفداران آیهالله شمسآبادی، به اختلافات و درگیریهای متعصبانه وسعت بخشیده فتنه عظیمی را تدارک میکردند. در مراسم ختمی که در مسجد سید اصفهان برای مرحوم شمسآبادی برپا شده بود، حضور و تکاپوی وسیع ساواکیها، برای تداوم سناریوی تنظیمی، کاملا مشهود بود. در جایجای مسجد، ماموران ساواک، در نقش طرفداران عزادار آیهالله شمسآبادی با پخش شایعه به دست آمدن سر نخهایی از قاتل یا قاتلانی که به خمینی وابستهاند، با گریه و التماس از مردم میخواستند در تعقیبات نماز و دعاهایشان، دستگیری قاتل را از خدا طلب نمایند.
زمان زیادی سپری نشد، که عامل اصلی ترور آیهالله شمسآبادی، مهدی هاشمی قهدریجانی (برادر داماد آقای حسینعلی منتظری) و باندش دستگیر شدند!
بلندگوهای تبلیغاتی رژیم، دادگاه جنایتکار نامبرده و محاکمهاش را علنی اعلام کردند. اما به جز نمایندگان مطبوعاتی وابسته و منتخبان ساواک، کسی نمیتوانست وارد دادگاه شود. مثلا نگارنده به رغم تظاهر به علاقه وافر به شاهنشاه اصرارم برای حضور در دادگاه نتیجهای نداد.