مستنداتی از سیر حوادث و اظهارات و اعترافات متهمان وقایع پس از انتخابات
دفتر تحکیم در دهة هفتاد بازوی تئوریسینهای اصلاحات برای بحران سازی(پاورقی)
Research@kayhan.ir
ادامه اعترافات « ع.م» در دادگاه متهمان ۱۳۸۸:
شروع فعالیت سیاسی دانشجوییام مصادف با دوم خرداد 76 است که به عنوان فردی مذهبی و معتقد به نظام جمهوری اسلامی به دنبال فعالیت در تشکلی بودم که همخوان و سازگار با اعتقاداتم باشد که با این انگیزه و ذهنیت جذب انجمن اسلامی و دفتر تحکیم وحدت شدم با حضور و فعالیت در دفتر تحکیم وحدت آنچه از مناسبات حاکم بر این مجموعه دریافت نمودم با انگیزههای ورودم به این تشکل، تفاوتی کاملا ماهوی داشت. اما فضای حاکم بر مجموعه آنچنان سنگین بود که ترک فعالیت و یا کنارهگیری، موجب بایکوت و ترور شخصیتی میشد و از سوی دیگر ادامه همکاری و همراهی در جهت مناسبات حاکم بر تحکیم منجر به طرح افرادی نظیر من یا امثال من میشد. حاکمیت چنین فضایی در دفتر تحکیم وحدت و متعاقب آن بر ادوار تحکیم در نتیجه روند استحاله صورت گرفته در مجموعه است که به تشریح آن میپردازیم.
اینکه دفتر تحکیم وحدت چگونه از حرکت در درون نظام جمهوری اسلامی به نقطه تقابل و خروج از نظام رسید، یکی از اصلیترین دلایل این امر، عدول از اصول و فقدان مرزبندیهای روشن و اصولی در تحکیم است، بدین مفهوم که عدول از اصول و بیتوجهی به معیارهای بنیادین منجر به کمرنگ شدن مرزبندی با گروههای التقاطی گردید که این امر زمینهساز حضور و نفوذ افراد وگرایشهای ناسالم سیاسی و فکری را در درون تحکیم رقم زد. تاثیر گروهکها و جریاناتی نظیر سازمان منافقین، گروهکهای مارکسیستی و از نهضت آزادی، ملیمذهبیها، جنبش مسلمان و اصلاحطلبان گرفته که همه اینها علاوه بر بیاصولی منجر به عدم استقلال تحکیم و وابستگی آن به گروهکهای بیرون از دانشگاه را فراهم کرد. در نتیجه چنین وضعیتی دفتر تحکیم وحدت مناسبترین محمل برای معاندین و مخالفین نظام گردید. به طوری که حتی آرم دفتر تحکیم وحدت که مزین به تصویر حضرت امام بود تغییر پیدا میکند و این آغاز انحراف در این مجموعه و رفتن به سمت مقابلهجویی با نظام بود که به عنوان مصادیق اقدامات انحرافی انجام شده مواردی را اشاره میکنم.
یکی از موارد، عملکرد دفتر تحکیم وحدت درخصوص غائله 18 تیر است که هم در خلق و شکلگیری آن و هم در تداوم آن نقش موثر داشت و هر ساله به بهانه سالگرد 18 تیر با پخش اعلامیه و اعلام تجمع غیرقانونی سعی در بحرانسازی و تنشآفرینی داشته و در این خصوص به تنشآفرینی و بحرانسازی در داخل اکتفا ننموده بلکه با نامهنگاری به مراجع بینالمللی نظیر دبیرکل سازمان ملل و یا کمیساریای عالی حقوق بشر با طرح شکایت علیه حکومت، اصل مشروعیت نظام را هدف گرفت و یا اینکه درخصوص انتخابات مجلس هفتم با نامهنگاری به خاویر سولانا ریاست سیاست خارجی اتحادیه اروپا، قبح دخالت بیگانگان در امور داخلی را شکستیم، نیز در راستای اقدامات انحرافی انجام شده است.
از دیگر فضاسازیهای دفتر تحکیم که به بهانه آن علیه نظام، تجمع و تبلیغ صورت میگرفت همکاری با جریانات مارکسیستی در برگزاری مراسم پاسداشت روز دانشجو در 16 آذر است که همه ساله تکرار و منجر به اغتشاش و درگیری میشد.
موضعگیریهای ما در دفتر تحکیم وحدت در مخالفت با سیاستهای کلان نظام که انطباق کامل با موضع بیگانگان و دشمنان جمهوری اسلامی داشت از دیگر مواردی است که میتوان به آن اشاره نمود، به عنوان مثال در بحث انرژی هستهای دقیقا در مخالفت با خواست عمومی جامعه که انرژی هستهای را حق مسلم خود به دنیا اعلام نموده بود، مخالفت صریح صورت میگرفت. از دیگر محورهایی که براساس خواست جمعی دفتر تحکیم در راستای ساختارشکنی و همراهی با ضدانقلاب دنبال میکردیم طرح فراخوان رفراندوم درارتباط با تغییر اصل نظام بود که در جامعه و فضای رسانهای منتشر و ترویج گردید.
در کنار مصادیق انحرافی ذکر شده، استفاده ابزاری جریانات سیاسی داخل کشور از دیگر عوامل موثر بر روند استحاله دفتر تحکیم است. استحاله دفتر تحکیم صرفا مورد بهرهبرداری گروههای تابلودار و معاند ضدانقلاب قرار نگرفت، بلکه جریانات سیاسی داخل کشور که تغییرات ساختاری راهبرد اصلیشان بود و به عنوان اپوزیسیون نظام تعریف میشدند، به دنبال استفاده ابزاری از پتانسیل دانشجویی با هدف امتیازگیری از نظام در جهت رسیدن به مقاصدشان بودند به صورتی که اهداف و سیاستهای خودشان را در جهت اعمال فشار بر بخشها و اجزای مختلف حکومت از طریق پتانسیل دفتر تحکیم در دانشگاهها دنبال میکردند. اصلاحطلبان با در اختیار گذاشتن امکانات دانشگاهی و دولتی برای انجام فعالیتهای دفتر تحکیم به منظور پیشبرد اهداف و اعمال فشار بر سایر بخشهای حکومت، زمینه رادیکالیزه شدن و حاکمیت افراطیگری در تحکیم را فراهم ساختند که نمونههایی از نوع نگاه و انتظار اصلاحطلبان از دانشجویان به عنوان ابزار امتیازگیری از نظام را بیان میکنم. تلاش و تمرکز اصلاحطلبان در جهت فعالسازی پروژه بحران در دانشگاهها و ایجاد تحرک در راستای ایده فشار از پایین با هدف فراهم نمودن امکانی برای چانهزنی و امتیازگیری در بالا.
در نمونهای دیگر زمانی که لوایح دوگانه آقای خاتمی در مجلس تصویب شد و به شورای نگهبان فرستاده شد خواستار اعمال فشار دانشجویان و فضاسازی دانشجویان علیه شورای نگهبان بودند که در نتیجه تحریک و ایجاد بحران، شورای نگهبان خواستههای آنان را عملی سازد. در مورد دیگر زمانی که تحصن مجلس ششم برگزار شد خواستار به تحرک کشاندن دانشگاهها برای ایجاد فشار بر شورای نگهبان و جلوگیری از برگزاری انتخابات قانونی مجلس هفتم از سوی دانشجویان شدند.
با این اوصاف از یک سو نتیجه عدول از اصول و فقدان مرزبندیهای روشن و اصولی در تحکیم و از سویی دیگر استفاده ابزاری اصلاحطلبان از این مجموعه منجر به فضایی شد که طرح و تقویت تحکیم به عنوان یک گروه مرجع و برجستهسازی آن در عرصه سیاسی توسط اصلاحطلبان به کسب موقعیت و جایگاهی خاص در افکار عمومی برای تحکیم وحدت انجامید که همین امر منجر به باز کردن حساب ویژه توسط ضد انقلاب و اپوزیسیون روی تحکیم گردید که با طرح و بزرگنمایی تحکیم، کارکردی برای آن به عنوان اپوزیسیون نظام تعریف کنند و دفتر تحکیم هم در این راستا عمل کند که نهایتا چنین کارکردی برای تحکیم، عبور از نظام، خروج از حرکت در مسیر انقلاب و امام و همسویی با دشمنان و بیگانگان را برایش رقم زد.
در این راستا به ذکر شیوهها و ابزارهایی که ما در جهت تبلیغ علیه نظام استفاده میکردیم اشاره میکنم. ابزارهایی نظیر ابزار اینترنت و فضای مجازی، ماهوارهها و شبکههای تلویزیونی ضدانقلاب، برگزاری تجمعات و نشستهای غیرقانونی، صدور اعلامیههای دستهجمعی و گروهی و مجعول که در تمامی موارد فوق، هدف در جهت تخریب ارکان نظام بوده است که به توضیح آنها میپردازم.
یکی از ابزارها و شیوههایی که علیه نظام استفاده میکردیم ابزار اینترنت در فضای مجازی بود که در کنار ارتباطگیری با رسانههای خارجی در جهت طرح مفاهیم و مسائل ضدامنیت ملی از طریق مصاحبه، گفتوگو و انتشار خبر منجر به همسویی و همصدایی ما با مخالفان میشد. بیانیهها و اطلاعیههایی که به صورت گروهی صادر میکردیم با استفاده حداکثری از فضای اینترنت که نه محاسبهگری و نه پاسخگویی و نه نظارتی بر آن حاکم بود، ابزاری برای مسمومسازی جو سیاسی کشور بود که تحت هر عنوان و به هر بهانهای به دنبال حمله به ارکان نظام و ستون خیمه نظام یعنی ولایتفقیه و رهبری بودیم. هدفگذاری ما در صدور بیانیهها و اطلاعیهها تحت عناوین مختلف و مجعول در جهت تخریب ارکان نظام و تلاش در راستای تاکید بر این مسئله که نظام به لحاظ همه امور ناکارآمد است بوده، سعی ما در ایجاد و به چالش کشیدن نظام از طریق القای فاقد پشتوانه مردمی بودن نظام با هدف انحراف افکار عمومی بود. از این رو مواضع و سخنانی را به نظام و ارکان آن نسبت میدادیم که وجود خارجی نداشت و سپس برپایه همین شایعات بر نظام هجوم میآوردیم و در دفاع از موضوعات خودساخته کلی بیانیه و اعلامیه صادر میکردیم که به ذکر نمونههایی از آن میپردازم. انتشار و درج اخبار در سایتها و به خصوص ادوارنیوز به عنوان ارگان سازمان ادوار تحکیم نظیر درج خبر اخراج اعضای ستاد انتخابات وزارت کشور و انتخاب نیروهای همسو با دولت نهم که علاوه بر آنکه واقعیت نداشت پس از درج خبر به موضعگیری علیه آن نیز میپرداختیم و یا اعلام و انتشار خبر جعلی واجدین شرایط رأی دادن خلاف آمار رسمی که مراجع ذیصلاح اعلام کردهاند که همه اینها با هدف ایجاد بیاعتمادی نسبت به متولیان امور صورت میگرفته است و یا درخصوص برخورد با مخالفین به شانتاژ، خبرپراکنی و به برجستهسازی اخبار معمولی میپرداختیم بدون آنکه استناد دقیق و یا مدارک محکمی برای این کار داشته باشیم و یا اخبار مربوط به تورم و بیکاری را وارونه جلوه میدادیم، موفقیتهای کشور را در حوزه سیاست خارجی شکست ترجمه کرده و تاکید تخریبی بر وجهه دولت داشتیم. با استفاده از فضای اینترنتی و بیانیهها و اعلامیههای صادر شده شاهد یک همگرایی و ائتلافی از جریانات اپوزیسیون و مخالف نظام بودیم که در تمامی موضعگیریها با استفاده از افترا، توهین، ترور شخصیت و هتاکی نسبت به ارکان نظام، هجوم هدایت شدهای را علیه ارکان سامان میدادیم.
از دیگر موارد و شاخصههای بارز رفتار سیاسی ما در فعالیتها، عدم پایبندی به قانون بود. در شرایطی که یکی از شعارها و ادعاهای ما حاکمیت قانون بود اما در عمل از پایبندی به قانون عدول کردیم و دولت و حاکمیت را متهم به بیقانونی میساختیم. طرح حاکمیت قانون را به ابزاری برای پیشبرد اهداف و مقاصدمان تبدیل کرده بودیم، بهگونهای که از شعار قانون استفاده میکردیم تا بستر مناسبی را برای تغییرات ساختاری فراهم آوریم. در همین مسیر، مخالفان نظام را مدافعان قانون و دموکراسی و حقوق مردم جلوه میدادیم و این انحرافی بود که هر روز به آن دامن میزدیم. در این راستا تجمعات و میتینگهایی را برگزار کردیم که هم اصل برگزاری آنها فاقد مجوز و نادیده گرفتن قانون بود و هم محتوای مباحث و مسائل مطرح شده در جلسات در تضاد با قانون اساسی بود. از آن جایی که تحت هر عنوان و به هر بهانهای بهدنبال فرصتی برای تخریب نظام بودیم هرگونه بازداشتی را به مبنای اتهام امنیتی یا سیاسی داشت خودسرانه میخواندیم و نشستها و تجمعاتی در راستای اعمال فشار بر تصمیمات دستگاه قضایی و در جهت حمایت از متهمان و محکومان دادگاهها برگزار میکردیم که همه اینها نقض قانون و عدم پایبندی به قانون بود که شرح کامل آن در پرونده این جانب است اما چند نمونه آن را بیان میکنم. در یکی از نشستهایی که برگزار کردیم، تحت عنوان نقد طرح ارتقای امنیت اجتماعی به حمایت از اراذل و اوباش پرداختیم و حتی کار به جایی رسید که در نشستی دیگر که به مناسبت روز عید فطر سال گذشته در محل دفتر سازمان ادوار تحکیم با سخنرانی آقای هاشم آغاجری شروع شد فردی که از طرف کمیته بازداشتهای خودسر دعوت شده بود پشت تریبون رفته و از سازمان منافقین دفاع کرده و به جمهوری اسلامی ناسزا گفت.
نمونههایی دیگر از اقدامات ما، حمایت از محکومین و مرتبطین با گروهک تروریستی پژاک، برگزاری تجمعات غیرقانونی در دفاع از حقوق تجزیهطلبان و فعالان قومی در دفتر سازمان ادوار بوده و همسو با خواست متواریان از کشور و فراخوان ماهوارهای آنها اقدام به برگزاری اعتصاب غذا و تحصن 3 روزه در دفتر سازمان ادوار نمودیم و در طول این ایام به برجستهسازی اخبار مرتبط با حقوق بشر با هدف ایجاد فشار بر حکومت و تلاش در راستای منزوی ساختن آن در عرصه بینالمللی پرداختیم. در اقدامی دیگر تعدادی از اعضای شورای مرکزی سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی ادوار تحکیم با هدف شرکت در کلاسهای آموزشی که تحت عنوان آموزش براندازی نرم و انقلاب مخملین بود و به مدت یک هفته در آلمان برگزار شد ]به آلمان سفر کردند[ که تمامی مخارج و هزینههای رفت و برگشت و اقامت توسط آمریکا و تحت پوشش یکی از نهادهای حقوق بشری آمریکایی تامین شده بود و فکر کنم نماینده دادستان منظور از اینکه گفتند پول گرفتم در سفر منظورشان افراد بود نه شخص من.
اما در خصوص انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، اقداماتی که در راستای تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت از سوی سازمان ادوار تحکیم و ما صورت گرفته را تشریح مینماییم. به خلاف دورههای گذشته که رویکرد در انتخابات، عدم شرکت در انتخابات و تحریم انتخابات بود در این دوره فعالانه وارد عرصه انتخابات شدیم به دلیلی که اشاره خواهم نمود از جمله اینکه انتخابات را بهتر و فرصت مناسبی جهت دستیابی به اهدافمان میدانستیم به این دلیل که در انتخابات میتوان از پتانسیل اجتماعی و فرصت پیش از انتخابات برای طرح خواستههایمان بهره ببریم. فرصت انتخابات را بهانهای برای ابراز مخالفت با جایگاههای حکومتی میدانستیم و برای به چالش کشیدن قدرت و نظام و موقعیت حاکم از این فرصت استفاده کردیم. در دورههای گذشته اگرچه با هدف مشروعیتزدایی از نظام و حاکمیت در انتخابات شرکت نمیکردیم در این دوره نیز دقیقا با همین انگیزه که میخواستیم از طریق شرکت در انتخابات مشروعیت نظام و حاکمیت را با استفاده از طرح مسائل و اهدافمان در فضای انتخابات به چالش بکشیم. در این راستا یک سری جلسات با گروههایی نظیر نهضت آزادی، جبهه ملی، ملی مذهبیها، دفتر تحکیم و فعالان زنان و کمپین داشتیم و یک سری بیانیه تحت عنوان مطالبه محوران در انتخابات صادر کردیم که عمده مباحث و محتوای بیانیهها به چالش کشیدن حکومت و طرح مطالعات ساختارشکنانه است و از بیانیههایی نظیر ائتلاف و همگرایی زنان که مطالبات ساختارشکنانهای داشت نیز دفاع نمودیم. در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم ما در گام نخست از کاندیداتوری آقای عبدالله نوری وزیر سابق کشور در دولت اصلاحات که سابقه محکومیت کیفری نیز داشتند و با علم به اینکه ایمان داشتیم طبق قوانین جاری کشور، شورای نگهبان ایشان را رد صلاحیت خواهد کرد به طرح کاندیداتوری ایشان پرداختیم. هدف از کاندیداتوری آقای نوری ایجاد جنبش اجتماعی و فعال ساختن جریانات موثر در جامعه مدنی به منظور ایجاد چالش برای نظام سیاسی و یا تغییر ساختار بود. با این تصور و تحلیل که اگر ایشان طبق قانون رد صلاحیت میشدند با ساماندهی نیروهای اجتماعی برای نظام ایجاد مشکل میکردیم و اگر تایید میشدند که زمینه و فرصتی برای پیگیری و طرح مطالبات ساختارشکنانه با هدف تغییر ساختار فراهم میآمد. به هر حال با چنین تحلیلی حدود 6 ماه در فضای رسانهای کشور به بهانه طرح کاندیداتوری آقای نوری به جو سازی علیه نظام و تبلیغ حاکمیت خفقان و القای نبود آزادی در کشور پرداختیم.
پس از آنکه حضور آقای نوری در انتخابات منتفی شد ما با دلایل و اهداف فوق رو به حمایت از آقای کروبی آوردیم که علاوه بر ارائه برنامهای ساختارشکنانه که در همه حوزهها از سوی ایشان صادر شده بود و با توجه به سادگی و احساساتی بودن ایشان در زمینههای سیاسی، سعی در تحمیل مواضع خود و بیان آنها از سوی ایشان را داشتیم و این مسئله موجب شده بود که عمده مشاوران ایشان با همین هدف که مواضعشان را بر ایشان تحمیل کنند در کنار ایشان جمع شوند بهگونهای که به طور قاطع میتوانم بگویم مشاوران و تیم برنامهریزی آقای کروبی، نه اعتقادی به آقای کروبی داشتند و نه حتی با همدیگر سازگار بودند. به هر حال ما در راستای حمایت از آقای کروبی و استفاده از فرصت انتخاباتی، ستادی تحت عنوان شهروند آزاد که مسئولیت آن به عهده این جانب بود تشکیل دادیم و با صدور بیانیه و منشوری که عمدتا مطالبات رادیکال و ساختارشکنانه در همه حوزهها را مطرح کرده بودیم فعالیتمان را آغاز کردیم. فعالیتهایی که ما در ستاد شهروند آزاد سازماندهی میکردیم مربوط به تجمعات و کارناوالهای خیابانی و میدانی بود که یک سری تجمعات را در میادین و یک راهپیمایی از میدان ونک تا تجریش برگزار کردیم که در این تجمعات شعارهایی که حاوی مطالب توهینآمیز و ساختارشکنانه علیه ارکان و مسئولین نظام بود سر داده میشد و در تند نمودن فضا نقش داشتیم. شعارهایی در این تجمعات سر داده میشد که هیچ تناسبی نه با فضای انتخابات و نه با تبلیغ کاندیدای مورد نظرمان داشت. شعارهایی نظیر «مرگ بر دیکتاتور، چه شاه باشه چه دکتر»، «مرگ بر استبداد» و شعارهایی در دفاع از زندانیان سیاسی و شعارهایی که علیه حجاب سر داده میشد و شعارهایی از این دست، همه این شعارها در راستای مقابله با کلیت نظام بود. به هر حال باید بپذیریم که این تجمعات تنشزا، افراطی و تحریککننده پیش از انتخابات بسترساز آشوبهای فردای انتخابات بود و ما در این زمینه مقصریم. علاوه بر مسائل و نکات پیش گفته، ما به دلیل طرح یک سری مسائل در فضای پیش از انتخابات خودمان را در اتفاقات و مسائل به وجود آمده پس از انتخابات سهیم و مقصر میدانیم. طرح مسائلی نظیر بحث تقلب در فضای رسانهای و سیاسی کشور، شبههافکنی پیرامون ارکان حکومت و القای مناسبات ناسالم بر کل پیکره نظام با هدف به چالش کشیدن حاکمیت و ارکان آن از طریق به چالش کشاندن اصل سلامت انتخابات که از سوی سازمان و اعضای آن مطرح میشد اینگونه القائات در زمینهسازی برای آشوبهای خیابانی موثر بود. حمایت از طرح نظارت بینالمللی در انتخابات در همسویی با نهضت آزادی که زمینهساز مداخله بیگانگان در امور داخلی است با این تصور و تحلیل که منجر به ایجاد فشار روی حکومت از سوی بیگانگان و فضاسازیهای بینالمللی علیه کشور میشد جزو دیگر اشتباهات ما بوده است. به هر حال ما در فضای انتخابات به عصیانگری علیه نظام پرداختیم و مجموعه شعارها و تحرکات پس از انتخابات نشان داد که مسئله انتخابات، مسئله اصلی نبوده است، بلکه به نشانه گرفتن کانون اصلی نظام یعنی تضعیف جایگاه رهبری مقصود بوده است.
و السلام علیکم.
با تشکر از صبر و حوصله حضار محترم و به خصوص ریاست محترم دادگاه! قاضی صلواتی: در اجرای بند 5 ماده 93 قانون آیین دادرسی کیفری، با توجه به پایان مذاکرات آخرین دفاعیات خود را اعلام کنید!
آخرین دفاع متهم
از آنجایی که مجموعه عملکرد و رفتارهای سیاسی خودم را قابل دفاع نمیدانم اساسا دفاعی را هم برای آن متصور نیستم. از این رو مطالبی که گفته شد صرفا در راستای تنویر افکار بود و روشنگری و روشن شدن اذهان عمومی، در عین حال بایستی اعلام کنم که میپذیرم که خطاها و اشتباهات بزرگی داشتم و در نتیجه عملکرد و رفتارهای سیاسی خودم و مجموعهای که در آن فعالیت میکردیم موجبات انحراف و یا ایجاد بدگمانی و بدبینی و بیاعتمادی نسبت به نظام را در بین نسل جوان و به خصوص دانشجویان فراهم کردیم که در این خصوص از همه کسانی که تحت القائات انحرافی و یا رفتارهای نادرست ما تحت تاثیر قرار گرفتند عذرخواهی میکنم و طلب گذشت و بخشش دارم و از ریاست محترم دادگاه هم درخواست برخورد توأم با رأفت اسلامی دارم.