به یاد شهید «مصطفی احسانی»
به اميد آن لحظه شيرين!(حدیث دشت عشق)
شهید «حاج مصطفی احسانی» سال 1337 در شهر گرمسار دیده به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تهران به پایان رسانید. او با فرمان تاریخی امام که «باید پادگانها را خالی کنید» از خدمت سربازی فرار کرد و در به ثمر رساندن حرکت انقلاب اسلامی شرکت فعال داشت. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه خرمشهر روانه و مدت نه ماه بیوقفه در درگیریهای خرمشهر و خط مقدم جبهه آبادان با بعثیان جنگید و به علت ناراحتی و مصدوم شدن از ناحیه گوش و از دست دادن شنوایی جهت درمان به تهران منتقل شد.او در اکثر عملیاتها شرکت داشت و مربی لایقی برای رزمندگان بسیجی بود تا همانطوری که خودش خواسته بود که «خدایا! آیا شهادت نصیبم میشود» به امیدآن لحظه شیرین «درعملیات والفجر 4، هنگام برپایی قرارگاه تاکتیکی هدف بمباران هواپیماهای دشمن قرار گرفت و در تاریخ 17/7/62 در جبهههای غرب کشور در مریوان به درجه رفیع شهادت نائل گشت.»بخشی از وصیتنامه شهید:
در تلاش هستم و اميدوارم كه اين حقير هم با اعمالم و قطره خونم سهمي در به ثمر رساندن اسلام داشته باشم هر چند اين چند قطره خون من ارزشي ندارد ولي درخت اسلام با قطره قطره خون شهيدان تنومند ميگردد و ثبات و پايداري او تضمين ميگردد و شايد با نثار اين چند قطره خون در نزد امام حسين عليهالسلام و حضرت مهدي(عج) سرافكنده و خجل نباشم. خدايا! آیا شهادت نصيب من ميشود؟ به اميد آن لحظه شيرين.