روایتی از اربعینهای انقلاب اسلامی -3 (پاورقی)
روایت فردوست از نگرانی آمریکا در قیام 15 خرداد 42 (پاورقی)
Research@kayhan.ir
در 25دی 42 دولت به اطلاع مجلس سنا رساند: سفارت آمریکا درخواست تصویب ماده واحده ذیل را کرده: « به دولت ایران اجازه داده میشود که رئیس و اعضاء هیئتهای مستشاری نظامی آمریکا در ایران را که در استخدام دولت شاهنشاهی ایران میباشند مشمول مصونیتها و معافیتهای بند و از ماده اول قرارداد وین بنمایند.»(1)
ابرقدرت شوروی نیز در تقسیم منافع منطقهای با غرب و برخورداری از امتیازات اقتصادی ایران، به مصالحه با رژیم دست نشانده آمریکا پرداخت و جنگ رادیوئی را در 21 شهریور 1339 متوقف کرد. رادیو مسکو با قطع تبلیغات علیه ایران اعلام کرد، به زودی سفیر شوروی به تهران عزیمت خواهد کرد.(2) قبل از این اقدام، بین نیکیتا خروشچف نخستوزیر شوروی و شریف امامی نخستوزیر ایران پیامهایی مبنی بر آمادگی برای بهبود روابط مبادله شده بود. آندره گرومیکو وزیر امور خارجه شوروی در نطق خود در جلسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی گفت: دولت شوروی مایل است زمامداران ایران بدانند که شوروی خواهان برقراری روابط حسنه با دولت ایران است. (3) ساواک نیز به موازات ایجاد جو وحشت و اختناق، به جذب مرعوبان و نادمان به اصطلاح انقلابی تودهای برای خدمت! در مناصب مختلف و همکاری با رژیم پرداخت. مدعیان مبارزات رهائیبخش تودهای بر ضد امپریالیسم نیز، با پشت سر گذاشتن اختتامیه صحنه مبارزه، به آنچنان تکاملی دست یافتند که با کسب مناصب عالیدولتی جز ثبت در لیست خودباختگان خائن، اثری از آنان در حافظه تاریخی ملت نماند.
در شرایطی که فعالیتهای دینستیزانه و اقدامات ضدفرهنگی علنی شده، حبیبالله ثابتپاسال سرمایهدار بهائی، با تسهیلات رژیم دستنشانده، اولین شبکه تلویزیونی ایران را راهاندازی و چرخه ضدفرهنگی و ضددینی را کامل کرده بود، ساواک با ایجاد محدودیت و مزاحمتهای مختلف و به انحاء گوناگون، از فعالیتهای مذهبی و ارشادی روحانیت متعهد جلوگیری میکرد.
سایه شوم ترس و وحشت و عوامفریبی، جامعه را فرا گرفته بود. شاه خودکامه، در پناه بیمسئولیتی و غفلت کسانی که رسالت و مسئولیت روشنگری و نجات مردم را به عهده داشتند، با برخورداری از حمایت بیگانگان، دچار توهم قدرت و شکستناپذیری شده، با سودای تأمین منافع اربابان آمریکائی و تضمین بقا و دوام حاکمیت خائنانه خاندانش، اصول ششگانه به اصطلاح «انقلاب سفید شاه و مردم» را اعلام، و درصدد سرعت بخشیدن به اجرای رفرم آمریکائی برآمد، که به ناگاه، بیدارمردی، اسرافیلوار، در صور قرآن دمید، و گورها را برشوراند، امنیت قوای قبرستان را به آشوب کشیده و محشر قیامت و قیام قائمین قم را در پانزدهم خرداد 42 بر پا کرد.
قیام مردمی 15 خرداد 42 سرآغاز بیداری
حضرت امام خمینی(ره) رهبر شجاع انقلاب اسلامی با پشتوانه عظیم علمی، معنوی و شایستگیهای بینظیر و فراوان شخصی اینچنین قهرمانانه، وارد صحنه معادلات سیاسی شدند و محاسبات چندین ساله و برنامههای مدون آمریکا و رژیم دست نشاندهاش را، بر هم زدند.
حساسیت، نگرانی و اقدامات آمریکا، در واقعه 15 خرداد به حدی بود که ارتشبد فردوست میگوید: «صبح 15 خرداد که در ساواک بودم، افسر دفتر ویژه تلفنی اطلاع داد که مستشاران آمریکائی شاغل در اداره کل سوم ساواک، با یک رادیو فرستنده به دفتر مراجعه کرده و تقاضا دارد که در دفتر بماند. پاسخ دادم که میتواند در اتاقی در دفتر باشد. یک مترجم نیز همراه او بود. وی تا ساعت 5 بعدازظهر در دفتر ماند و با کسب اجازه از من اطلاعات واصله را از دفتر دریافت و به سفارت آمریکا ارسال داشتند.»(3)
دژخیمان با حمایت آمریکا، سراسیمه به مقابله با قیام مردم پرداخته، پس از هجوم وحشیانه و سرکوب خونین، دوباره جو وحشت و اختناق را تداوم بخشیدند.
حضرت امام خمینی را که پس از آزادی از زندان و حصر، به مبارزه قاطعانه ادامه داده بودند، به خارج از کشور تبعید و شاگردان شجاع ایشان را روانه زندانها نمودند. دژخیمان تصور میکردند، با سرکوب خونین قیام و تبعید رهبر و زندانی کردن یاران با وفای امام توانستهاند، نهضتاسلامی ملت بزرگ ایران را برای همیشه محو و نابود سازند!
پس از 15 خرداد
حضرت امام خمینی، از همان آغاز راه، با طراحی اندیشه سیاسی تأسیس نظام اسلامی، برای پیمودن مسیر صعب و طولانی نهضت اسلامی، شاگردان انقلابی و صدیق خویش را، در نقش فرماندهان و ارکان علمی و عملیاتی، آموزش داده، برای انجام مأموریتهای سخت و طی مراحل مختلف نهضت، مهیا ساختند.
فرماندهان شجاع مذکور، به مقتضای توان و توشه، مرحله نوین نهضت را با رعایت اصول اسلامی جهاد که یکی از آنها، تقیه و مراعات اصول حفاظتی و مخفیکاری بود، آغاز کرده، در حوزههای علمیه، دانشگاهها، مدارس، مساجد، حسینیهها و کانونهای اسلامی شهر و روستا، به امر آموزش، تدریس و تربیت کادر، نیروهای علمی و عملیاتی و سربازان نهضتاسلامی پرداختند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است
در 25دی 42 دولت به اطلاع مجلس سنا رساند: سفارت آمریکا درخواست تصویب ماده واحده ذیل را کرده: « به دولت ایران اجازه داده میشود که رئیس و اعضاء هیئتهای مستشاری نظامی آمریکا در ایران را که در استخدام دولت شاهنشاهی ایران میباشند مشمول مصونیتها و معافیتهای بند و از ماده اول قرارداد وین بنمایند.»(1)
ابرقدرت شوروی نیز در تقسیم منافع منطقهای با غرب و برخورداری از امتیازات اقتصادی ایران، به مصالحه با رژیم دست نشانده آمریکا پرداخت و جنگ رادیوئی را در 21 شهریور 1339 متوقف کرد. رادیو مسکو با قطع تبلیغات علیه ایران اعلام کرد، به زودی سفیر شوروی به تهران عزیمت خواهد کرد.(2) قبل از این اقدام، بین نیکیتا خروشچف نخستوزیر شوروی و شریف امامی نخستوزیر ایران پیامهایی مبنی بر آمادگی برای بهبود روابط مبادله شده بود. آندره گرومیکو وزیر امور خارجه شوروی در نطق خود در جلسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی گفت: دولت شوروی مایل است زمامداران ایران بدانند که شوروی خواهان برقراری روابط حسنه با دولت ایران است. (3) ساواک نیز به موازات ایجاد جو وحشت و اختناق، به جذب مرعوبان و نادمان به اصطلاح انقلابی تودهای برای خدمت! در مناصب مختلف و همکاری با رژیم پرداخت. مدعیان مبارزات رهائیبخش تودهای بر ضد امپریالیسم نیز، با پشت سر گذاشتن اختتامیه صحنه مبارزه، به آنچنان تکاملی دست یافتند که با کسب مناصب عالیدولتی جز ثبت در لیست خودباختگان خائن، اثری از آنان در حافظه تاریخی ملت نماند.
در شرایطی که فعالیتهای دینستیزانه و اقدامات ضدفرهنگی علنی شده، حبیبالله ثابتپاسال سرمایهدار بهائی، با تسهیلات رژیم دستنشانده، اولین شبکه تلویزیونی ایران را راهاندازی و چرخه ضدفرهنگی و ضددینی را کامل کرده بود، ساواک با ایجاد محدودیت و مزاحمتهای مختلف و به انحاء گوناگون، از فعالیتهای مذهبی و ارشادی روحانیت متعهد جلوگیری میکرد.
سایه شوم ترس و وحشت و عوامفریبی، جامعه را فرا گرفته بود. شاه خودکامه، در پناه بیمسئولیتی و غفلت کسانی که رسالت و مسئولیت روشنگری و نجات مردم را به عهده داشتند، با برخورداری از حمایت بیگانگان، دچار توهم قدرت و شکستناپذیری شده، با سودای تأمین منافع اربابان آمریکائی و تضمین بقا و دوام حاکمیت خائنانه خاندانش، اصول ششگانه به اصطلاح «انقلاب سفید شاه و مردم» را اعلام، و درصدد سرعت بخشیدن به اجرای رفرم آمریکائی برآمد، که به ناگاه، بیدارمردی، اسرافیلوار، در صور قرآن دمید، و گورها را برشوراند، امنیت قوای قبرستان را به آشوب کشیده و محشر قیامت و قیام قائمین قم را در پانزدهم خرداد 42 بر پا کرد.
قیام مردمی 15 خرداد 42 سرآغاز بیداری
حضرت امام خمینی(ره) رهبر شجاع انقلاب اسلامی با پشتوانه عظیم علمی، معنوی و شایستگیهای بینظیر و فراوان شخصی اینچنین قهرمانانه، وارد صحنه معادلات سیاسی شدند و محاسبات چندین ساله و برنامههای مدون آمریکا و رژیم دست نشاندهاش را، بر هم زدند.
حساسیت، نگرانی و اقدامات آمریکا، در واقعه 15 خرداد به حدی بود که ارتشبد فردوست میگوید: «صبح 15 خرداد که در ساواک بودم، افسر دفتر ویژه تلفنی اطلاع داد که مستشاران آمریکائی شاغل در اداره کل سوم ساواک، با یک رادیو فرستنده به دفتر مراجعه کرده و تقاضا دارد که در دفتر بماند. پاسخ دادم که میتواند در اتاقی در دفتر باشد. یک مترجم نیز همراه او بود. وی تا ساعت 5 بعدازظهر در دفتر ماند و با کسب اجازه از من اطلاعات واصله را از دفتر دریافت و به سفارت آمریکا ارسال داشتند.»(3)
دژخیمان با حمایت آمریکا، سراسیمه به مقابله با قیام مردم پرداخته، پس از هجوم وحشیانه و سرکوب خونین، دوباره جو وحشت و اختناق را تداوم بخشیدند.
حضرت امام خمینی را که پس از آزادی از زندان و حصر، به مبارزه قاطعانه ادامه داده بودند، به خارج از کشور تبعید و شاگردان شجاع ایشان را روانه زندانها نمودند. دژخیمان تصور میکردند، با سرکوب خونین قیام و تبعید رهبر و زندانی کردن یاران با وفای امام توانستهاند، نهضتاسلامی ملت بزرگ ایران را برای همیشه محو و نابود سازند!
پس از 15 خرداد
حضرت امام خمینی، از همان آغاز راه، با طراحی اندیشه سیاسی تأسیس نظام اسلامی، برای پیمودن مسیر صعب و طولانی نهضت اسلامی، شاگردان انقلابی و صدیق خویش را، در نقش فرماندهان و ارکان علمی و عملیاتی، آموزش داده، برای انجام مأموریتهای سخت و طی مراحل مختلف نهضت، مهیا ساختند.
فرماندهان شجاع مذکور، به مقتضای توان و توشه، مرحله نوین نهضت را با رعایت اصول اسلامی جهاد که یکی از آنها، تقیه و مراعات اصول حفاظتی و مخفیکاری بود، آغاز کرده، در حوزههای علمیه، دانشگاهها، مدارس، مساجد، حسینیهها و کانونهای اسلامی شهر و روستا، به امر آموزش، تدریس و تربیت کادر، نیروهای علمی و عملیاتی و سربازان نهضتاسلامی پرداختند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است