kayhan.ir

کد خبر: ۶۱۹۹۶
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۱
پژوهشی درباره تعزیه –بخش سوم

جایگاه زنان در هنر تعزیه

سعید محمدی
شاید چنین به نظر برسد که هنر والای تعزیه صرفاً هنری مردانه است و زنان نقشی در آن ندارند، اما باید گفت چنین تصوری اساساً درست نیست.
در مورد اینکه چرا زنان در تعزیه حضور ندارند سخنان بسیاری گفته شده و از عوامل متعدد سخن به میان آمده است. عاملی که بسیار مورد توجه قرار گرفته، مذهب است که به زعم عده‌ای دیگر این نظر، نظر درستی نمی‌تواند باشد. به هر روی در کل دو عامل مهم می‌توانسته در این امر دخالت داشته باشد. اول عامل تاریخی، دوم عامل تکنیکی.عامل تاریخی: ریشه‌های عامل تاریخی این اتفاق در دو آیین زروان و کیش میترا قرار دارد که این دو پیش از ظهور اشوزرتشت در ایران ظهور کردند. در انجام مراسم آیینیِ این دو آیین زنان هیچ دخالتی نمی‌توانستند داشته باشند.
عامل تکنیکی: این عامل را داریوش عاشوری در کتاب نمایش‌‌های ایرانی به روشنی توضیح می‌دهد. گمان می‌کنم که بهتر و موجزتر از این در دایره زبان نتوان به آن پرداخت:«از این‌ها که بگذریم و نگاهی به تکنیک و سبک اجرایی تعزیه بیندازیم، درخواهیم یافت که تعزیه اجرایی بسیار فاصله گذار دارد؛ یعنی همان چیزی که برتولت برشت به آن تاریخی کردن نقش می‌گفت. پرهیز از بازی استغراقی تئاتر ارسطویی که رئالیزم و ناتورالیزم‌ها در اجرا پیرو آن بودند. پس به خاطر داشته باشیم قبل از آنکه جرقه تئاتر مدرن را در نمایش، سزار تئودور واختانگف در ذهن استانیلاوسکی  ایجاد کند، و مایرهولد  آلمانی  مقیم شوروی، اول بار آن را تجربه کرده و تئاتر بیو مکانیک را به وجود بیاورد، و سپس به تبعیت از آن‌ها برشت و پیسکاتور  و گئورگ بوشنر تئاتر اپیک را ابداء و اجرا کنند، با این باور که رئالیزم و اتورالیزم دیگر جوابگوی مردم انقلابی امروز نیست،(منظور انقلاب سوسیالیستی 1917 به رهبری لنین) ؛ متفکران و هنرمندان ما در حدود دوازده سیزده قرن پیش از آن‌ها به این باور رسیده بودند که شیوه اجراییِ استغراقی در شبیه امام حسین و یاران آن حضرت نمی‌تواند برای رسیدن به اهداف متعالی آنان که همان تبلیغ تفکر شیعی باشد، مؤثر واقع شود. چرا که چنین شیوه اجرایی باعث دستمالی شدن عواطف و احساسات تماشاگر می‌شود؛ زیرا خلاف آنچه که ارسطو (تطهیر) توصیه می‌کند، در پی احساسات آزاردهندۀ تماشاگر نیست و هرگز قصد ندارد که انبوه تماشاگران شبیه را چون گله تماشاگران یونان، افرادی رام، اخته و تقدیرگرای مطلق بار آورد، و از تکیه بیرون بفرستد.... پس تعزیه در کف با کفایت شیعه، حربه‌ای ممتاز برای پاشیدن بذر آگاهی و اعتراض و «نه» گفتن به آنچه نباید می‌شد اما شد، می‌گردد. به این وسیله اجتماع آن روزگار را زیر ذره‌بین می‌گذارد، به سختی می‌کاود، و به واقعیات موجود و روابط علت و معلولی می‌پردازد؛ تا منطق عقل و شعور و درک صحیح تماشاگر را به کار اندازد، و به راه حق رهنمون گردد. و به همین سبب است که تعزیه‌گردان با پیروی از مذهب والای خویش (شیعه)، به خرد و شعور تماشاگر ارج می‌نهد؛ و جالب است که با ظرافت و کاردانی، جنبه‌های عاطفی و احساسی را هم به گونه‌ای طرح می‌کند که بازهم کوچک‌ترین آسیب و خللی به درک و شعور تماشاگر خود وارد نمی‌سازد. بنابر این به گمان نگارنده، حضور نداشتن زن در تعزیۀ بعد از اسلام به دلیل منع مذهبی آن نبود؛ بلکه وسیله‌ای بود برای گریز از رئالیزم و ناتورالیزم تخدیرگرایانه، چنان که استفاده‌های نمادین از ابزار و وسایل صحنه.»با این حال در دوره‌هایی شاهد حضور زنان در تعزیه هستیم و صرف نظر از تعزیه‌هایی که موضوع و محتوای آنها به زنان مربوط می‌شد مثل مجلس بی‌بی‌شهربانو، در دوره قاجار مجالس تعزیه زنانه نیز برپا می‌شد. بازیگران این تعزیه‌ها همگی از زنان درباری و حرم‌سراها بودند که به طور خاص آموزش می‌دیدند. نحوه آموزش آنان بدین صورت بود که چند نفر از خواجه‌باشی‌ها به نزد معین‌البکاء می‌رفتند و پس از کسب آموزش و پایان دوره به زنان دربار آموزش می‌دادند.  یکی از زنان که مشاهدات خود را به خوبی نوشته و به یادگار نهاده، مونس‌الدوله، ندیم ناصرالدین‌شاه است.
 در این مجالس که در دهه اول محرم هر سال در منزل قمرالسلطنه - دختر فتحعلی شاه - برگزار می‌شد، همه تعزیه‌خوانان و تماشاگران، زن بودند. در منابع، نام برخی از زنان تعزیه‌خوان این دوره آمده است: ملانبات (مخالف‌خوان)، ملافاطمه، ملامریم، و حاجیه خانم دختر فتحعلی شاه (تعزیه‌گردان). تعزیه زنانه، به سبب تنگناهای عرفی، گسترش نیافت و به منازل ثروتمندان و شاهزادگان محدود شد و ظاهرا برگزاری آن تا اواسط سلطنت احمد شاه قاجار (۱۳۲۷-۱۳۴۴) ادامه یافت.  البته از برگزاری مجالس زنانه تعزیه در ادوار بعد نیز گزارش‌هایی در دست است.