اخبار ویژه
به جای اهانت به بسیج نام خود را تغییر دهید
یک روزنامه حامی هاشمی رفسنجانی و دولت در هفته بسیج مدعی شستوشوی بسیجیان شد!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود که به بهانه هفته گرامیداشت بسیج نوشته شده و به شکل زنجیرهای در سایتهای ایسنا، جماران، انتخاب، فرارو، آفتاب، عصر ایران و حتی رادیو فردای آمریکا بازتاب یافته ادعا کرد: جناحهای سیاسی با ژستهای حق به جانب تلاش میکنند نیروهای بسیج را به خود وابسته کنند، آنها را دچار شستوشوی مغزی نمایند و از این طریق، اهداف سیاسی خود را با استفاده ابزاری از آنها محقق سازند. کسانی که درصدد چنین سوءاستفادههایی از بسیج برمیآیند البته ماسک حق به جانب بر چهره میزنند، خود را دلسوز اسلام و انقلاب جلوه میدهند و از شگردهایی استفاده میکنند که بتوان با آنها در افکار افراد پاک نفوذ کرد. نیروهای بسیجی عموما متدین، متعهد، فداکار و دلسوز اسلام و انقلاب و نظام هستند و برای پذیرش آنچه رنگ دین و خدمت و فداکاری دارد آمادگی دارند. در نتیجه اگر جناحهای سیاسی با این قبیل شگردها وارد عرصه شوند، به راحتی میتوانند اهداف خود را دنبال کنند و به آنچه میخواهند دست یابند به ویژه اگر امکانات مادی نیز در اختیارشان باشد. کارایی بسیج تا وقتی است که در برابر ترفندهای جناحهای سیاسی هوشیاری نشان دهد و اجازه استفاده ابزاری از خود را به هیچکس و هیچ گروه و جناح سیاسی ندهد.
درباره این سرمقاله توهینآمیز باید پرسید آیا آشوبگری نیابتی فتنهگران در سالهای 78 و 88، جناحی بود یا اقدامی براندازانه و در قبال این قبیل تحرکات وظیفه بسیج چیست؟ آیا متهم کردن نظام به تقلب و بسترسازی برای آشوبافکنی سرویسهای جاسوسی بیگانه یک اقدام جناحی است که باید در مقابل آن سکوت اختیار میشد؟ روزنامهای که عنوان «جمهوری اسلامی» را یدک میکشد آیا میتواند بگوید شعار عوامل میدانی فتنهگران و مدعیان اصلاحطلبی مبنی بر «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و خط کشیدن روی قید اسلام در عبارت «جمهوری اسلامی» حرکتی جناحی است یا براندازانه؟ اگر خط کشیدن روی عبارت جمهوری اسلامی معفو و پذیرفته است که در آن صورت روزنامه مورد اشاره باید خود را تعطیل کند.
همچنین میتوان پرسید اگر یک رجل سیاسی مسخ شده با تحریف اصول شاخص خط امام(ره) و دروغ بستن به ایشان مدعی شد امام موافق حذف مرگ بر آمریکا بودند، یا همین طیف با دشمنان نشاندار خط امام- جریان اصلی اسلام التقاطی و آمریکایی- پیوند خوردند و جبهه مشترک تشکیل دادند، آیا بسیج میتواند ماجرا را جناحی قلمداد کند و بیتفاوت بماند؟ در وضعیتی که حامیان نهضت آزادی و باند منتظری (امثال هراتی) از دفتر آقای هاشمی سر در میآورند، مسئولیت امثال روزنامه جمهوری اسلامی چیست و چرا سکوت میکنند؟ آیا این مصداق بارز شستوشوی مغزی نیست؟! یا مثلا اگر گفتند «خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت، توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد، دوره ختم انقلاب فرا رسیده است» و... بعد در کنار امثال آقای هاشمی و مدعیان اعتدال ایستادند و با هیچ اعتراضی مواجه نشدند، در آن صورت باید به تکلیف اسلامی و انقلابی عمل کرد یا منفعل ماند و به خیانت نفاق جدید رضایت داد؟!
طنز تلخ قطعنامه ضدایرانی در دوره آشتیکنان پسابرجام
صدور 2 قطعنامه علیه ایران از سوی متحدان آمریکا ثابت میکند برخلاف ادعای جریان خوشبین به غرب، خبری از روابط جدید آمریکا و غرب با ایران نیست.
رجانیوز با اشاره به صدور دو قطعنامه سازمان ملل علیه ایران با ادعای نقض حقوق بشر نوشت: رأیگیری درباره قطعنامه ضدایرانی در زمانی صورت گرفت که مقامات دولتی و در راس آنها رئیسجمهور و وزیر امور خارجه مدعی آن بوده که با توافق اتمی اخیر، افق جدیدی از همکاری بین ایران و جامعه بینالمللی درباره دیگر موضوعات گشوده است.
در همین راستا محمدجواد ظریف در مردادماه امسال در نشست ویژه توافق هستهای در این زمینه گفت: «نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که از روز پایان مذاکرات برخورد دنیا با ایران براساس متن برجام و قطعنامه تغییر کرده است.»
در ادامه سیدعباس عراقچی معاون وزارت امور خارجه نیز در همایش مدیران وزارت نفت خطاب به مدیران این وزارتخانه گفت: «برجام فضای جدیدی برای کشورمان ایجاد کرده که ناشی از خود برجام است و ظرفیتهایی که ایجاد میشود بیشتر ناشی از فضای روانی و مثبت ناشی از مذاکرات و چهره جدیدی است که از جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده است.»
رئیسجمهور نیز در سخنرانی اخیر خود در سازمان ملل در این رابطه اظهار داشت: «خوشحالم که از این جایگاه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد خطاب به جهان بگویم که امروز، فصل جدیدی در روابط ایران با جهان آغاز شده است. توافق هستهای توانسته سایه تخاصم و حتی جنگی دیگر و تنشی دامنهدار را از سر خاورمیانه دور کند، میتواند و باید، سرآغاز دورهای جدید و موجب نتایجی مثبت برای صلح و ثباتی پایدار در منطقه نیز باشد. از نظر ما توافق حاصله، هدف نهایی نیست، بلکه تحولی است که میتواند و باید، مبنای دستاوردهای بیشتری باشد.»
اما مرور فهرست کشورهایی که به قطعنامه اخیر علیه ایران رای مثبت دادهاند نشان میدهد اکثر آنها از حامیان آمریکا محسوب میشوند. بنابراین باید به این نکته اذعان داشت که طرح ادعاهایی چون «تغییر برخورد دنیا با ایران پس از توافق»، «ایجاد چهره جدید از ایران» و «فصل جدید روابط ایران با جهان» بیشتر از آنکه به واقعیت نزدیک باشد ناشی از خوشبینی مفرط به مذاکرات و طرف مقابل میشود. در همین راستا علاوه بر آمریکا تقریبا تمامی کشورهای اروپایی مانند آلمان، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، اسپانیا به همراه کانادا، استرالیا و ... به این قطعنامه ضدایرانی رای مثبت دادهاند.
رجانیوز با یادآوری این نکته که چندین بار در برجام از رابطه جدید غرب با ایران سخن گفته شده مینویسد: به نظر میرسد که نه تنها خبری از «برقراری یک رابطه جدید با ایران» با ایران نیست بلکه طرف مقابل همانند گذشته همچنان مشغول انجام اقدامات خصمانه خود میباشد. لذا بهتر است که مسئولان ایرانی به جای ذوقزدگی و استفاده از تعابیری که فاصله بسیاری با واقعیت دارد بیش از این به طرف مقابل اعتماد نکرده و خوشبین نباشند زیرا که «وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد».
شاید بیجهت نبود که محمدجواد ظریف در واکنش به این قطعنامه و قطعنامه دیگری که عربستانبانی آن بود آن را طنز تاریخی نامیده و گفت: دو قطعنامهای که دیروز تصویب شدند، جزو طنزهای تاریخ بودند. چه طنزی از این بزرگتر که با وجود همه امتیازات اعطایی مسئولان دولت یازدهم منتظر تغییر نگرش غرب نشسته بودند، با دو قطعنامه ضدایرانی روبرو شدند؟!
داس بیصدای اعتدال مشغول درو کردن مدیران است!
وزیر کشور ظاهرا لباس اصولگرایی از تن به درآورده و جامه اعتدال پوشیده که در سکوت و خفا سیاست برکناری استانداران را پیش میبرد.
روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد با انتشار این مطلب نوشت: روحانی نشان داده که مرد عمل است. او تصمیمهایش را در اتاقهای فکر، همراه با تکنوکراتها و ژنرالهای امیدوار به آیندهاش اتخاذ میکند و ماحصل آنها را به کرسی اجرا میگذارد.
او در «سکوت و خفا»، گامهای استوار در جهت جامه عمل پوشاندن به وعدههایش برمیدارد درست برخلاف رئیس دولت نهم و دهم که سیاستهای ناکارآمدش را در بوق و کرنا میکرد و جار و جنجالهای سیاسی به راه میانداخت.
این روزنامه - که سردبیرش پس از فتنه 88 از کشور گریخت و در آمریکا پناهندگی گرفت و همکار صدای آمریکا شد - میافزاید: درست در بزنگاههایی که هیچ کس حتی بهارستانیها هم انتظارش را ندارند در یک اقدام غافلگیرانه خبری از پاستور بیرون میآید که حاکی از آن است که دولتمردان دست به اقدامی بزرگ زدهاند. تازهترین کاری که به وسیله تکنوکراتهای حسن روحانی با بهرهگیری از «پالیسی سکوت» صورت گرفت، تغییر دو استاندار استان قزوین و سمنان بود. بدین ترتیب حسن روحانی در سکوت و خفا در آستانه انتخابات مجلس دهم دست به تغییراتی شگرف زده و نشان داد که با بهرهگیری از همان پالیسی سکوت، به صورت کاملا منسجم و منظم در حال آمادهسازی و مهیا کردن شرایط برای انتخابات مجلس دهم است.
آفتاب یزد خاطرنشان کرد: تمام این اتفاقات حاکی از آن است که محمدرضا رحمانیفضلی همان وزیر کشور اصولگرایی که در ماههای نخست روی کار آمدنش بر ساز مخالفت با سیاستهای دولت حسن روحانی مینواخت مدعی است جامه اعتدال به تن کرده است و میخواهد ثابت کند که روحانی دست به انتخاب خوبی زده است. هر چند از زمانی که وی جامه اصولگرایی را از تن خارج نمود و لباس اعتدال را بر تن کرد، شائباتی مطرح بود مبنی بر اینکه این تغییر و تحول وی همگی ناشی از فشارهای رئیسجمهور بر او است چرا که پس از گذشت هفت ماه از آغاز به کارش، محمدحسین مقیمی یکی از فنسالاران مطرح اصلاحطلب را در سمت معاونت سیاسی وزارت کشور منصوب کرد که البته صحبتهای بسیاری درخصوص اختلافنظرهایی میان وزیر و معاون شنیده میشد. بعد از آن از ورود پولهای کثیف به انتخابات سخن گفت و آنقدر متقن و قاطع صحبت کرد که همگان بر این باور بودند که دیگر در بر همان پاشنه سابق نمیچرخد و رحمانیفضلی وزیر در عمل هم وزیر دولت اعتدال شده است. اما با فشار بهارستان خیلی زود از مواضعش کوتاه آمد و اعلام کرد که «رسانهها پول کثیف را بزرگ کردهاند» این رویکرد یک بام و دو هوای رحمانیفضلی همینطور ادامه پیدا کرد تا آنکه بر مبنای پالیسی سکوت به طور ناگهانی دو استاندار تغییر کردند و بر اساس همان رویه «شل کن، سفت کن» رحمانیفضلی بسیاری بر این باور بودند که عزل دو استاندار سابق و نصب دو استاندار جدید با فشارهای رئیسجمهور و محمدحسین مقیمی صورت گرفته است.
یادآور میشود برکناری قریب به اتفاق استانداران و فرمانداران و بخشداران در سراسر کشور و در کمتر از 2 سال در حالی است که روحانی در آغاز مدعی شده بود با داس و مدیران اتوبوسی سر کار نیامده است. با توجه به اینکه مسئولیت برگزاری انتخابات با استانداران و فرمانداران است، اقدامات زنجیرهوار چند ماه گذشته به شدت شائبهبرانگیز است.
گفته میشود ظرف 2 سال گذشته بالغ بر 10 هزار مدیر در دولت جابهجا شدهاند.
جیمز گلاپر: ایران تهدید جدی و مستقیم برای آمریکاست
برخلاف برخی تبلیغات درباره تغییر مواضع آمریکا علیه ایران، رئیس جامعه اطلاعاتی آن کشور ایران را تهدید جدی برای آمریکا خواند.
جیمز کلاپر در مصاحبه با رادیو اسرائیل گفت ایران تهدیدی جدی و مستقیم برای آمریکاست.
رئیس سازمان اطلاعات ملی آمریکا گفت که ایران مهمترین و تنها عامل حفظ بشار اسد در سوریه است. ایران و گروه تحت فرمانش حزبالله به طور مستقیم منافع آمریکا و متحدانش را تهدید میکنند. این همیشه نظر جامعه اطلاعاتی آمریکا در بیش از سه دهه بوده است.
کلاپر درباره تحولات و درگیریهای جاری در سوریه نیز گفت: نقش ایران وحزبالله در جلوگیری از سقوط رژیم بشار اسد بسیار کلیدی بوده، زیرا آنها رژیم اسد را برای حفظ محور مقاومت علیه اسرائیل و غرب حیاتی میدانند.
کلاپر اظهار داشت: شبه نظامیان شیعه تحت حمایت ایران در عراق که علیه داعش میجنگند، همان شبه نظامیانی هستند که آمریکا را برای مداخله در عراق به حملات تروریستی تهدید میکردند.
همزمان نماینده ایالت ایلینویز در مجلس سنای آمریکا در گفتوگو با روزنامه جروزالمپست، تاکید کرد جمهوریخواهان و دموکراتهای آمریکا هیچ شکی ندارند که ایران بزرگترین حامی تروریسم در جهان است.
«رابرت دولد» گفت: هیچ کسی از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات تردید ندارد که ایران بزرگترین حامی دولتی تروریسم در جهان است. ایرانیها هر روز برای کشتن آمریکاییها نقشه میکشند. آنها از سازمانهای حزبالله و حماس و همچنین اسد حمایت میکنند. هدف ما این است که چگونه ایران را متوقف کنیم.
خواست واقعی اوباما مهار تروریستهاست یا باز گذاشتن دست آنها؟
رئیس جمهور آمریکا مدعی شد لازمه پایان جنگ در سوریه، کنار رفتن بشار اسد است.
باراک اوباما در حاشیه نشست اقتصادی آپک در فیلیپین گفت: «نمیتوانیم وضعیتی را تصور کنیم که به جنگ داخلی سوریه پایان بدهیم اما بشار اسد همچنان در قدرت بماند».
اوباما مدعی شد: مردم سوریه نخواهند پذیرفت که بعد از یک جنگ داخلی چهار ساله و این همه خشونت و زورگویی رژیم، اسد بر سر کار بماند.
اوباما گفت: «حتی اگر من بگویم شدنی است، باز هم در عمل ممکن نخواهد بود. ما نخواهیم توانست موافقت اکثریت جامعه سوری را با چنین راه حلی (باقی ماندن بشار اسد) کسب کنیم».
وی گفت باور نمیکنیم که میتوانیم جنگ داخلی سوریه را پایان دهیم در حالی که اسد همچنان در قدرت باشد.
این سخنان در حالی است که گروههایی مانند داعش و جبهه النصره هویت خارجی- و نه سوری- دارند و گردانندگان و بسیاری از اعضای آن غیر سوری هستند و از این جهت اطلاق «جنگ داخلی سوریه» عنوان غلطی است به ویژه اینکه رژیمهایی نظیر سعودی، ترکیه، قطر و برخی کشورهای غربی در مدیریت تروریستها نقش دارند.
از سوی دیگر باید گفت اگر قرار بود بشار اسد در قدرت نباشد و مقاومت نکند، دامنه گروههای تروریستی حتماً به کشورهای همسایه گسترش پیدا میکرد و بر این اساس معلوم نیست آیا اوباما مایل به مهار تروریستهایی نظیر داعش است یا باز کردن دست آنها در منطقه؟!
نکته سوم اینکه اوباما حق ندارد از طرف «اکثریت مردم سوریه» سخن بگوید چه بیش از 70 درصد مردم سوریه در آخرین انتخابات- تحت نظارت بینالمللی- به ریاست جمهوری بشار اسد رأی دادند و همانها بودند که برخلاف میل تروریستها و حامیان خارجی آنها مانع از سقوط دولت بشار اسد شدند.
یک روزنامه حامی هاشمی رفسنجانی و دولت در هفته بسیج مدعی شستوشوی بسیجیان شد!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود که به بهانه هفته گرامیداشت بسیج نوشته شده و به شکل زنجیرهای در سایتهای ایسنا، جماران، انتخاب، فرارو، آفتاب، عصر ایران و حتی رادیو فردای آمریکا بازتاب یافته ادعا کرد: جناحهای سیاسی با ژستهای حق به جانب تلاش میکنند نیروهای بسیج را به خود وابسته کنند، آنها را دچار شستوشوی مغزی نمایند و از این طریق، اهداف سیاسی خود را با استفاده ابزاری از آنها محقق سازند. کسانی که درصدد چنین سوءاستفادههایی از بسیج برمیآیند البته ماسک حق به جانب بر چهره میزنند، خود را دلسوز اسلام و انقلاب جلوه میدهند و از شگردهایی استفاده میکنند که بتوان با آنها در افکار افراد پاک نفوذ کرد. نیروهای بسیجی عموما متدین، متعهد، فداکار و دلسوز اسلام و انقلاب و نظام هستند و برای پذیرش آنچه رنگ دین و خدمت و فداکاری دارد آمادگی دارند. در نتیجه اگر جناحهای سیاسی با این قبیل شگردها وارد عرصه شوند، به راحتی میتوانند اهداف خود را دنبال کنند و به آنچه میخواهند دست یابند به ویژه اگر امکانات مادی نیز در اختیارشان باشد. کارایی بسیج تا وقتی است که در برابر ترفندهای جناحهای سیاسی هوشیاری نشان دهد و اجازه استفاده ابزاری از خود را به هیچکس و هیچ گروه و جناح سیاسی ندهد.
درباره این سرمقاله توهینآمیز باید پرسید آیا آشوبگری نیابتی فتنهگران در سالهای 78 و 88، جناحی بود یا اقدامی براندازانه و در قبال این قبیل تحرکات وظیفه بسیج چیست؟ آیا متهم کردن نظام به تقلب و بسترسازی برای آشوبافکنی سرویسهای جاسوسی بیگانه یک اقدام جناحی است که باید در مقابل آن سکوت اختیار میشد؟ روزنامهای که عنوان «جمهوری اسلامی» را یدک میکشد آیا میتواند بگوید شعار عوامل میدانی فتنهگران و مدعیان اصلاحطلبی مبنی بر «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و خط کشیدن روی قید اسلام در عبارت «جمهوری اسلامی» حرکتی جناحی است یا براندازانه؟ اگر خط کشیدن روی عبارت جمهوری اسلامی معفو و پذیرفته است که در آن صورت روزنامه مورد اشاره باید خود را تعطیل کند.
همچنین میتوان پرسید اگر یک رجل سیاسی مسخ شده با تحریف اصول شاخص خط امام(ره) و دروغ بستن به ایشان مدعی شد امام موافق حذف مرگ بر آمریکا بودند، یا همین طیف با دشمنان نشاندار خط امام- جریان اصلی اسلام التقاطی و آمریکایی- پیوند خوردند و جبهه مشترک تشکیل دادند، آیا بسیج میتواند ماجرا را جناحی قلمداد کند و بیتفاوت بماند؟ در وضعیتی که حامیان نهضت آزادی و باند منتظری (امثال هراتی) از دفتر آقای هاشمی سر در میآورند، مسئولیت امثال روزنامه جمهوری اسلامی چیست و چرا سکوت میکنند؟ آیا این مصداق بارز شستوشوی مغزی نیست؟! یا مثلا اگر گفتند «خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت، توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد، دوره ختم انقلاب فرا رسیده است» و... بعد در کنار امثال آقای هاشمی و مدعیان اعتدال ایستادند و با هیچ اعتراضی مواجه نشدند، در آن صورت باید به تکلیف اسلامی و انقلابی عمل کرد یا منفعل ماند و به خیانت نفاق جدید رضایت داد؟!
طنز تلخ قطعنامه ضدایرانی در دوره آشتیکنان پسابرجام
صدور 2 قطعنامه علیه ایران از سوی متحدان آمریکا ثابت میکند برخلاف ادعای جریان خوشبین به غرب، خبری از روابط جدید آمریکا و غرب با ایران نیست.
رجانیوز با اشاره به صدور دو قطعنامه سازمان ملل علیه ایران با ادعای نقض حقوق بشر نوشت: رأیگیری درباره قطعنامه ضدایرانی در زمانی صورت گرفت که مقامات دولتی و در راس آنها رئیسجمهور و وزیر امور خارجه مدعی آن بوده که با توافق اتمی اخیر، افق جدیدی از همکاری بین ایران و جامعه بینالمللی درباره دیگر موضوعات گشوده است.
در همین راستا محمدجواد ظریف در مردادماه امسال در نشست ویژه توافق هستهای در این زمینه گفت: «نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که از روز پایان مذاکرات برخورد دنیا با ایران براساس متن برجام و قطعنامه تغییر کرده است.»
در ادامه سیدعباس عراقچی معاون وزارت امور خارجه نیز در همایش مدیران وزارت نفت خطاب به مدیران این وزارتخانه گفت: «برجام فضای جدیدی برای کشورمان ایجاد کرده که ناشی از خود برجام است و ظرفیتهایی که ایجاد میشود بیشتر ناشی از فضای روانی و مثبت ناشی از مذاکرات و چهره جدیدی است که از جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده است.»
رئیسجمهور نیز در سخنرانی اخیر خود در سازمان ملل در این رابطه اظهار داشت: «خوشحالم که از این جایگاه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد خطاب به جهان بگویم که امروز، فصل جدیدی در روابط ایران با جهان آغاز شده است. توافق هستهای توانسته سایه تخاصم و حتی جنگی دیگر و تنشی دامنهدار را از سر خاورمیانه دور کند، میتواند و باید، سرآغاز دورهای جدید و موجب نتایجی مثبت برای صلح و ثباتی پایدار در منطقه نیز باشد. از نظر ما توافق حاصله، هدف نهایی نیست، بلکه تحولی است که میتواند و باید، مبنای دستاوردهای بیشتری باشد.»
اما مرور فهرست کشورهایی که به قطعنامه اخیر علیه ایران رای مثبت دادهاند نشان میدهد اکثر آنها از حامیان آمریکا محسوب میشوند. بنابراین باید به این نکته اذعان داشت که طرح ادعاهایی چون «تغییر برخورد دنیا با ایران پس از توافق»، «ایجاد چهره جدید از ایران» و «فصل جدید روابط ایران با جهان» بیشتر از آنکه به واقعیت نزدیک باشد ناشی از خوشبینی مفرط به مذاکرات و طرف مقابل میشود. در همین راستا علاوه بر آمریکا تقریبا تمامی کشورهای اروپایی مانند آلمان، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، اسپانیا به همراه کانادا، استرالیا و ... به این قطعنامه ضدایرانی رای مثبت دادهاند.
رجانیوز با یادآوری این نکته که چندین بار در برجام از رابطه جدید غرب با ایران سخن گفته شده مینویسد: به نظر میرسد که نه تنها خبری از «برقراری یک رابطه جدید با ایران» با ایران نیست بلکه طرف مقابل همانند گذشته همچنان مشغول انجام اقدامات خصمانه خود میباشد. لذا بهتر است که مسئولان ایرانی به جای ذوقزدگی و استفاده از تعابیری که فاصله بسیاری با واقعیت دارد بیش از این به طرف مقابل اعتماد نکرده و خوشبین نباشند زیرا که «وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد».
شاید بیجهت نبود که محمدجواد ظریف در واکنش به این قطعنامه و قطعنامه دیگری که عربستانبانی آن بود آن را طنز تاریخی نامیده و گفت: دو قطعنامهای که دیروز تصویب شدند، جزو طنزهای تاریخ بودند. چه طنزی از این بزرگتر که با وجود همه امتیازات اعطایی مسئولان دولت یازدهم منتظر تغییر نگرش غرب نشسته بودند، با دو قطعنامه ضدایرانی روبرو شدند؟!
داس بیصدای اعتدال مشغول درو کردن مدیران است!
وزیر کشور ظاهرا لباس اصولگرایی از تن به درآورده و جامه اعتدال پوشیده که در سکوت و خفا سیاست برکناری استانداران را پیش میبرد.
روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد با انتشار این مطلب نوشت: روحانی نشان داده که مرد عمل است. او تصمیمهایش را در اتاقهای فکر، همراه با تکنوکراتها و ژنرالهای امیدوار به آیندهاش اتخاذ میکند و ماحصل آنها را به کرسی اجرا میگذارد.
او در «سکوت و خفا»، گامهای استوار در جهت جامه عمل پوشاندن به وعدههایش برمیدارد درست برخلاف رئیس دولت نهم و دهم که سیاستهای ناکارآمدش را در بوق و کرنا میکرد و جار و جنجالهای سیاسی به راه میانداخت.
این روزنامه - که سردبیرش پس از فتنه 88 از کشور گریخت و در آمریکا پناهندگی گرفت و همکار صدای آمریکا شد - میافزاید: درست در بزنگاههایی که هیچ کس حتی بهارستانیها هم انتظارش را ندارند در یک اقدام غافلگیرانه خبری از پاستور بیرون میآید که حاکی از آن است که دولتمردان دست به اقدامی بزرگ زدهاند. تازهترین کاری که به وسیله تکنوکراتهای حسن روحانی با بهرهگیری از «پالیسی سکوت» صورت گرفت، تغییر دو استاندار استان قزوین و سمنان بود. بدین ترتیب حسن روحانی در سکوت و خفا در آستانه انتخابات مجلس دهم دست به تغییراتی شگرف زده و نشان داد که با بهرهگیری از همان پالیسی سکوت، به صورت کاملا منسجم و منظم در حال آمادهسازی و مهیا کردن شرایط برای انتخابات مجلس دهم است.
آفتاب یزد خاطرنشان کرد: تمام این اتفاقات حاکی از آن است که محمدرضا رحمانیفضلی همان وزیر کشور اصولگرایی که در ماههای نخست روی کار آمدنش بر ساز مخالفت با سیاستهای دولت حسن روحانی مینواخت مدعی است جامه اعتدال به تن کرده است و میخواهد ثابت کند که روحانی دست به انتخاب خوبی زده است. هر چند از زمانی که وی جامه اصولگرایی را از تن خارج نمود و لباس اعتدال را بر تن کرد، شائباتی مطرح بود مبنی بر اینکه این تغییر و تحول وی همگی ناشی از فشارهای رئیسجمهور بر او است چرا که پس از گذشت هفت ماه از آغاز به کارش، محمدحسین مقیمی یکی از فنسالاران مطرح اصلاحطلب را در سمت معاونت سیاسی وزارت کشور منصوب کرد که البته صحبتهای بسیاری درخصوص اختلافنظرهایی میان وزیر و معاون شنیده میشد. بعد از آن از ورود پولهای کثیف به انتخابات سخن گفت و آنقدر متقن و قاطع صحبت کرد که همگان بر این باور بودند که دیگر در بر همان پاشنه سابق نمیچرخد و رحمانیفضلی وزیر در عمل هم وزیر دولت اعتدال شده است. اما با فشار بهارستان خیلی زود از مواضعش کوتاه آمد و اعلام کرد که «رسانهها پول کثیف را بزرگ کردهاند» این رویکرد یک بام و دو هوای رحمانیفضلی همینطور ادامه پیدا کرد تا آنکه بر مبنای پالیسی سکوت به طور ناگهانی دو استاندار تغییر کردند و بر اساس همان رویه «شل کن، سفت کن» رحمانیفضلی بسیاری بر این باور بودند که عزل دو استاندار سابق و نصب دو استاندار جدید با فشارهای رئیسجمهور و محمدحسین مقیمی صورت گرفته است.
یادآور میشود برکناری قریب به اتفاق استانداران و فرمانداران و بخشداران در سراسر کشور و در کمتر از 2 سال در حالی است که روحانی در آغاز مدعی شده بود با داس و مدیران اتوبوسی سر کار نیامده است. با توجه به اینکه مسئولیت برگزاری انتخابات با استانداران و فرمانداران است، اقدامات زنجیرهوار چند ماه گذشته به شدت شائبهبرانگیز است.
گفته میشود ظرف 2 سال گذشته بالغ بر 10 هزار مدیر در دولت جابهجا شدهاند.
جیمز گلاپر: ایران تهدید جدی و مستقیم برای آمریکاست
برخلاف برخی تبلیغات درباره تغییر مواضع آمریکا علیه ایران، رئیس جامعه اطلاعاتی آن کشور ایران را تهدید جدی برای آمریکا خواند.
جیمز کلاپر در مصاحبه با رادیو اسرائیل گفت ایران تهدیدی جدی و مستقیم برای آمریکاست.
رئیس سازمان اطلاعات ملی آمریکا گفت که ایران مهمترین و تنها عامل حفظ بشار اسد در سوریه است. ایران و گروه تحت فرمانش حزبالله به طور مستقیم منافع آمریکا و متحدانش را تهدید میکنند. این همیشه نظر جامعه اطلاعاتی آمریکا در بیش از سه دهه بوده است.
کلاپر درباره تحولات و درگیریهای جاری در سوریه نیز گفت: نقش ایران وحزبالله در جلوگیری از سقوط رژیم بشار اسد بسیار کلیدی بوده، زیرا آنها رژیم اسد را برای حفظ محور مقاومت علیه اسرائیل و غرب حیاتی میدانند.
کلاپر اظهار داشت: شبه نظامیان شیعه تحت حمایت ایران در عراق که علیه داعش میجنگند، همان شبه نظامیانی هستند که آمریکا را برای مداخله در عراق به حملات تروریستی تهدید میکردند.
همزمان نماینده ایالت ایلینویز در مجلس سنای آمریکا در گفتوگو با روزنامه جروزالمپست، تاکید کرد جمهوریخواهان و دموکراتهای آمریکا هیچ شکی ندارند که ایران بزرگترین حامی تروریسم در جهان است.
«رابرت دولد» گفت: هیچ کسی از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات تردید ندارد که ایران بزرگترین حامی دولتی تروریسم در جهان است. ایرانیها هر روز برای کشتن آمریکاییها نقشه میکشند. آنها از سازمانهای حزبالله و حماس و همچنین اسد حمایت میکنند. هدف ما این است که چگونه ایران را متوقف کنیم.
خواست واقعی اوباما مهار تروریستهاست یا باز گذاشتن دست آنها؟
رئیس جمهور آمریکا مدعی شد لازمه پایان جنگ در سوریه، کنار رفتن بشار اسد است.
باراک اوباما در حاشیه نشست اقتصادی آپک در فیلیپین گفت: «نمیتوانیم وضعیتی را تصور کنیم که به جنگ داخلی سوریه پایان بدهیم اما بشار اسد همچنان در قدرت بماند».
اوباما مدعی شد: مردم سوریه نخواهند پذیرفت که بعد از یک جنگ داخلی چهار ساله و این همه خشونت و زورگویی رژیم، اسد بر سر کار بماند.
اوباما گفت: «حتی اگر من بگویم شدنی است، باز هم در عمل ممکن نخواهد بود. ما نخواهیم توانست موافقت اکثریت جامعه سوری را با چنین راه حلی (باقی ماندن بشار اسد) کسب کنیم».
وی گفت باور نمیکنیم که میتوانیم جنگ داخلی سوریه را پایان دهیم در حالی که اسد همچنان در قدرت باشد.
این سخنان در حالی است که گروههایی مانند داعش و جبهه النصره هویت خارجی- و نه سوری- دارند و گردانندگان و بسیاری از اعضای آن غیر سوری هستند و از این جهت اطلاق «جنگ داخلی سوریه» عنوان غلطی است به ویژه اینکه رژیمهایی نظیر سعودی، ترکیه، قطر و برخی کشورهای غربی در مدیریت تروریستها نقش دارند.
از سوی دیگر باید گفت اگر قرار بود بشار اسد در قدرت نباشد و مقاومت نکند، دامنه گروههای تروریستی حتماً به کشورهای همسایه گسترش پیدا میکرد و بر این اساس معلوم نیست آیا اوباما مایل به مهار تروریستهایی نظیر داعش است یا باز کردن دست آنها در منطقه؟!
نکته سوم اینکه اوباما حق ندارد از طرف «اکثریت مردم سوریه» سخن بگوید چه بیش از 70 درصد مردم سوریه در آخرین انتخابات- تحت نظارت بینالمللی- به ریاست جمهوری بشار اسد رأی دادند و همانها بودند که برخلاف میل تروریستها و حامیان خارجی آنها مانع از سقوط دولت بشار اسد شدند.