kayhan.ir

کد خبر: ۶۱۰۵۵
تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۷

راهکارهای مقابله با رنج‌ها و مصائب از دیدگاه امام کاظم(ع)

 محمدحسین شرف‌خواه
  انسان همواره گرفتار یکی از انواع مصیبت‌هاست که برای آزمون یا کیفر است؛ بنابراین کسی نیست که در زندگی با مصیبت و سختی و رنجی رو‌به‌رو نباشد و هر روز با مشکلی و مصیبتی دست به گریبان است؛ پس مسئله مصیبت نیست؛‌چرا که امری طبیعی در زندگی دنیوی است، بلکه آنچه مهم است مسئله واکنش مناسب انسان در برابر مصیبت است.
در مطلب حاضر نویسنده دیدگاه امام موسی کاظم(ع) درباره نحوه واکنش مناسب در برابر مصائب را تشریح کرده است.
حضور دائمی مصیبت در زندگی
بر اساس آموزه‌های قرآنی و یافته‌های زندگی، مصیبت، حضور دائمی و همیشگی در زندگی انسان در دنیا دارد و روزی نیست که انسان با عسر و حرجی مواجه نباشد و با مشکل و مصیبت و سختی دست و پنجه نرم نکند؛ چرا که ساختن انسان نیازمند عناصری است که یکی از مهمترین آنها،‌ گرفتار شدن در انواع و اقسام مشکلات و سختی‌ها و مصیبت‌هاست؛ زیرا انسان در شرایط سخت است که به اندیشیدن و تعقل رو می‌آورد و از همه ابزارهای وجودی خود و دیگران برای عبور از مشکل و رهایی از مصیبت بهره می‌گیرد.
مصیبت به معنای اصابت امری است که انسان را با فقدانی مواجه می‌کند؛ این فقدان شامل از دست دادن نعمتی چون جان و مال و عرض یعنی از دست دادن عضوی از خانواده و خویشان، عضوی در بدن، مال و عرض و آبرو و مانند آن است.
بر طبق تعالیم قرآن این مصیبت‌ها می‌تواند آزمونی یا کیفری باشد. به این معنا که بخشی از مصیبت‌ها بر اساس سنت ابتلاء و امتحان الهی است تا شخص هر آنچه در نهاد دارد بروز و ظهور دهد و از داشته‌های خویش برای عبور و حل و فصل مصیبتی استفاده کند و به فضایلی چون صبر وحلم دست یابد. خداوند در آیاتی از جمله آیه 155 سوره بقره می‌فرماید: و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین؛ و قطعا شما را به چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و نقص و کاهشی در اموال و جان‌ها و محصولات (فرزندان و میوه‌ها) می‌آزمائیم و شکیبایان را مژده ده.
از نظر امام موسی کاظم(ع) ارتباط تنگاتنگی میان ادعا و ابتلا است؛ به این معنا که هر چه ادعای آدمی بیشتر و قوی‌تر باشد، به همان میزان امتحانات الهی سخت‌تر خواهد بود. ایشان درباره ارتباط ایمان و بلا می‌فرماید: «المومن مثل کفتی المیزان کلما زید فی ایمانه زید فی بلائه؛ مومن همانند دو کفه‌ ترازوست، هر گاه به ایمانش افزوده شود، به بلایش افزوده شود.» (تحف العقول ص 408)
البته این مطلب برگرفته از آیات الهی است؛ زیرا خداوند در آیه 2 سوره عنکبوت می‌فرماید: احسب الناس این یترکوا این یقولوا امنا و هم لا یفتنون؛ آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها می‌شوند و مورد  آزمایش قرار نمی‌گیرند؟
همین مطلب را نیز می‌توان از آیات دیگری چون آیه 16 سوره توبه و آیه 14 سوره حجرات به دست آورد؛ زیرا ادعای اسلام و ایمان باید اثبات شود و راه اثبات آن نیز بلا و امتحان است تا در ابتلا و آزمون معلوم شود تا چه اندازه این عقاید با قلب انسان گره خورده است؛‌ چرا که در امتحان و فشارهاست که انسان نشان می‌دهد تا چه اندازه به باوری اعتقاد داشته است؛ چون در این زمان عزم قلبی و ارادی خود را نشان می‌دهد و از انجام کار فرار نمی‌کند.
خداوند در آیات قرآن درباره مصیبت‌های کیفری توضیح می‌دهد و مصادیق بیشتری بیان می‌کند؛ زیرا بسیاری از عذاب‌ها و بلایایی که بر سر مردمان و جوامع بشری می‌آید، از خاستگاه مصیبت‌های کیفری است تا انسان‌ها به  خود آیند و توبه نموده و راه صحیح را در پیش گیرند و یا از زندگی دیگران پند آموزند. به عنوان نمونه در آیه 96 سوره اعراف بیان می‌کند: اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گرائیده بودند،‌ قطعا برکاتی از آسمان و زمین برایشان می‌گشودیم، ولی تکذیب کردند پس به کیفر دستاوردشان،‌ گریبان آنان را گرفتیم.
براساس این آیه اموری که گریبانگیر مردم می‌شود، از خاستگاه دستاوردهای خودشان است که به جای ایمان و تقوا، مسیر کفر و فجور را در پیش می‌گیرند و خداوند آنان را به مصیبت‌هایی دچار می‌کند.
بر اساس نظریه اسلام که در آیات و روایات بسیاری بیان شده، هر گناه و فجوری دارای مصیبت‌ها و بلایای خاص خود است. برخی از مصیبت‌هایی که انسان بدان دچار می‌شود به سبب برخی از گناهان خاص است. بنابر این برای اینکه به برخی از مصیبت‌ها مانند خشکسالی دچار نشویم باید از گناهانی چون ترک زکات و بی‌تقوایی دوری کنیم. امام موسی کاظم(ع) مثلا هشدار می‌دهد که ایجاد اندوه در والدین به معنای عاق شدن از سوی آنان خواهد بود. عاق والدین دچار بسیاری از مصیبت‌ها از جمله کاهش عمر و از دست رفتن برکت و مانند آنها می‌شود. آن حضرت می‌فرماید: من احزن والدیه فقد عقهما؛ هر که پدر و مادر را اندوهگین کند آنان را نافرمانی کرده است. (تحف العقول، ص 425)
البته هر گناه تازه‌ای خود مصیبت و بلای جدیدی را به دنبال خواهد داشت. چنانکه امام موسی کاظم(ع) در این باره هشدار داده که می‌فرماید: هرگاه مردم گناهان تازه‌ای که نمی‌کردند انجام دهند، خداوند بلاهای تازه به آنها دهد که به حساب نمی‌آورند. (تحف‌العقول، ص 434)
واکنش مناسب نسبت به مصیبت
از آنجایی که مصیبت جزو اساسی زندگی انسان در دنیاست، چنانکه از آیات گوناگون قرآن  از جمله آیه 117 تا 121 سوره طه و مانند آن به دست می‌آید، انسان باید همواره آماده مصیبت باشد و آنچه باید برای او مهم و اساسی باشد، چگونگی برخورد و واکنش نسبت به مصیبت‌های وارده است.
خداوند پس از آنکه در آیه 155 سوره بقره به مسئله سنت امتحان و ابتلا اشاره می‌کند، در پایان همان آیه و نیز در آیه 156 بیان می‌کند که انسان باید در برابر مصیبت چگونه واکنش نشان دهد.
نخستین واکنش انسان نسبت به مصیبت‌های ابتلایی، صبر و شکیبایی است؛ از این رو آیه را با بشارت به صابران به پایان می‌رساند. صبر به معنای شکیبایی است. تاکید بر صبر از آن روست که آدم شکیبا رفتاری مبتنی بر عواطف و احساسات هیجانی و زودگذر نخواهد داشت، بلکه با درنگ و تامل و تعقل، واکنشی مناسب را در پیش می‌گیرد تا از مصیبت و پیامدهای آن عبور کند.
انسان اگر صبر پیشه نکند، خودش را به رنج می‌افکند، در حالی که اگر صبر کند و جزع و فزع نداشته باشد، بهتر می‌تواند رفتار معقول در پیش گیرد. امام موسی کاظم(ع) فرمود: المصیبه للصابر واحده و للجازع اثنتان؛ مصیبت برای شکیبا یکی است و برای بی‌تابی‌کننده دوتاست؛ (تحف‌العقول، ص 437) زیرا کسی که صبر پیشه می‌گیرد، یک درد فقدان را باید تحمل کند؛‌اما جزع‌کننده علاوه بر درد فقدان، باید تبعات جزع و فزع را نیز تحمل کند که شامل رفتارهای هیجانی و پیامدهای آن چون پشیمانی و خرابکاری و سخنان و رفتارهای باطل و خواری و ذلت در نظر دیگران و مانند آن است.
کسی که جزع و فزع می‌کند سخنانی یاوه و بیهوه از سر هیجان بر زبان می‌راند و مهار زبان خودش را در دست نخواهد داشت. این‌گونه است که با زیادگویی به یاوه‌گویی می‌افتد و خود و دیگران را به رنج می‌افکند.
واکنش‌های هیجانی همانند عصبانیت و خشم بسیار آسیب‌زا است، بنابراین در هنگام مصیبت و بلایا نباید رفتاری هیجانی و بیرون از مدیریت عقل داشته باشیم؛ به‌ویژه باید  از غضب خودداری کنیم که کلید بدی‌هاست. امام موسی کاظم(ع) می‌فرماید: الغضب مفتاح الشر؛ خشم کلید هر بدی است. (تحف‌العقول، ص 416)
کنش‌ها و واکنش‌های هیجانی، آدمی را از بهره‌گیری از عقل دور می‌کند، در حالی که عقل مهم‌ترین چراغی است که انسان می‌تواند در مشکلات و فتنه‌ها از آن بهره گیرد و حق و باطل را بشناسد و خوب و بد را تشخیص دهد.
امام موسی کاظم(ع) می‌فرماید: خداوند را بر مردم دو حجت است. یکی ظاهری که آن عبارت است از پیامبران و رهبران دینی و دیگری باطنی که آن عقول مردم است.» (کافی، ج 1، ص 15)
کسی که بتواند مهار نفس خویش را در دست گیرد‌ و از کنش‌ها و واکنش‌های هیجانی خود را نگه دارد، نه تنها از عقل خویش برای عبور از مشکل و مصیبت بهره خواهد برد، بلکه می‌تواند از دیگران مشاوره بگیرد و کار را بر خود آسان کند. امام موسی کاظم(ع) درباره تاثیر مشاوره در زندگی و آثار آن می‌فرماید: مشورت کردن با عاقل خیرخواه، مایه هدایت و میمنت است و توفیقی است از جانب خداوند، پس هرگاه خیرخواه عاقل، تو را راهنمایی کرد، مبادا مخالفت کنی که موجب نابودی می‌شود. (محاسن ج 2، ص 602،‌ ح 25)
دومین واکنشی که در آیات پیش گفته بر آن تاکید شده پذیرش اصل مالکیت خداوند است. اصل «از اویی و به سویی اویی»‌که مبتنی بر مالکیت خداوند است،  به انسان می‌فهماند هستی ملک الهی است و خداوند به عنوان مالک، هرگونه تصرفی در ملک خویش می‌تواند داشته باشد؛ زیرا پذیرش اصل مالکیت برای خداوند به معنای این است که خداوند می‌تواند در مال و ملک خویش تصرفاتی داشته باشد که گاه به معنای نیستی و نقص است؛ یعنی چطور مالک اعتباری چون انسان می‌تواند هرگونه تصرفی در گوسفند و مرغ و گاو و اموال و ثروتش داشته باشد، ولی خداوند به عنوان مالک حقیقی چنین جوازی برای تصرف نداشته باشد؟
وقتی انسان مالکیت خداوند را پذیرفت، مصیبت‌ها معنایی دیگر خواهد یافت و واکنش انسانی شکلی معقول می‌یابد. اینکه خداوند بر واژه «قول» تاکید می‌کند تنها به معنای گفتن زبانی نیست؛ زیرا قول در اصطلاحات قرآنی دارای چند معنا است که از جمله، به معنای اعتقاد و ایمان و باور و نگرش است؛ یعنی اعتقاد شخص به این باید باشد. چنین اعتقاد و عقد قلبی است که دل را آرام می‌کند و جلوی رفتارها و کنش‌ها و واکنش‌های هیجانی را می‌گیرد.
سومین واکنش انسان نسبت به مصیبت‌ها باید بر اساس آیات 22 و 23 سوره حدید انجام گیرد. خداوند در این آیات می‌فرماید: هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در جان‌های شما نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی است. این کار بر خدا آسان است. تا بر آنچه از دست شما رفته‌اند اندوهگین نشوید و به سبب آنچه به شما داده است شادمانی نکنید و خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد.
پس سومین واکنش می‌بایست عدم نومیدی نسبت به از دست رفته‌ها و عدم شادی هیجانی نسبت به داشته‌ها باشد! چرا که به دنبال هر مصیبت و عسر و رنجی، آسانی خواهد بود چنانکه آیات 5 و 6 سوره شرح به آن اشاره دارد و دیگر آنکه انسان باید از خود مایوس باشد نه از خدا (یوسف،‌  آیه 86 حجر، آیه 55) و رفتار هیجانی نیز موجب می‌شود که خداوند فراموش شود؛ این در حالی است که انسان همواره باید توجه داشته باشد که هر  دادن و گرفتنی از سوی خداوند براساس حکمت و مصلحتی است که در کتاب الهی از کتاب مبین تا لوح محفوظ و کتاب محو و اثبات نوشته شده است.
امام موسی کاظم(ع) برای کاهش مصیبت‌ها و رنج‌ها پیشنهاد دیگری نیز ارائه می‌دهد و آن زهدورزی نسبت به دنیا است. ایشان می‌فرماید: عاقلان، به دنیا بی‌رغبتند و به آخرت مشتاق؛ زیرا می‌دانند که دنیا خواهانست و خواسته شده و آخرت هم خواهانست و خواسته شده، هر که آخرت خواهد دنیا او را بخواهد تا روزی خود را از آن دریافت کند، و هر که دنیا را خواهد آخرتش به دنبال است تا مرگش رسد و دنیا و آخرتش را بر او تباه کند. (اصول کافی،‌ج 1،‌کتاب عقل و جهل، روایت هشام)
پس با آخرت‌گرایی، هم مصیبت کاهش می‌یابد و فراتر از  آن دنیا به انسان رو می‌آورد بی‌‌آنکه آخرتش تباه شود.
راه دیگر آن است که به جای جزع و فزع و آبروریزی و افزایش مصیبت،‌ به درگاه خداوند تضرع و انابه کند و در خلوت خویش نسبت به مصیبت‌ها گریان شده و اشک ریزد تا هم خودش را سبک کند و هم اینکه از عنایت و فضل الهی بهره گیرد. امام موسی کاظم(ع) می‌فرماید: هر کس بی‌نیازی خواهد بدون دارایی و آسایش دل خواهد بدون حسد و سلامتی دین طلبد، باید به درگاه خدا زاری کند و بخواهد که عقلش را کامل کند، هر که خرد ورزد، بدانچه کفایتش کند قانع باشد و هر که بدانچه او را بس باشد قانع شود، بی‌نیاز گردد و هر که بدانچه او را بس باشد قانع نشود، هرگز به بی‌نیازی نرسد. (تنبیه الخواطر،‌ج 1،‌ص 51)
به هر حال، راه‌های مناسب واکنش به مصیبت‌ها و بلایا آن است که انسان رفتاری عقلانی و منطقی در پیش گیرد و از رفتارها و واکنش‌های هیجانی خودداری کند. البته در روایت بسیاری به اسبابی چون استغفار و صدقه به عنوان عوامل دفع و رفع بلا و مصیبت و حتی جلب منفعت و نعمت اشاره شده است که باید به آنها نیز توجه کرد.