همه دردسرهای دیپلماسی تاریخ گذشته
اعتبار پاسپورت ایرانی در جیب کیست؟!
روابط ایران و عربستان همواره زیر سایه حج تعریف شده است و نحوه برگزاری مراسم حج و نوع رفتار سعودیها با بعثه ایرانی و حتی زائران سایر کشورهای شیعهنشین از جمله افغانستان آیینه تمامنمای ماهیت روابط دیپلماتیک دو طرف بوده است.
سرویس اجتماعی
در بین اعضای عالیرتبه کاروان بعثه رهبر انقلاب افرادی کلیدی وجود دارند که به طور معمول وظیفه رتق و فتق امور مهم و مذاکره با مدیران عالیرتبه و میانی سعودی در طول برگزاری ایام حج را عهدهدار هستند.
نمایه این مذاکرات و برآیند آرایش دیپلماتیک دو کشور در مقابل یکدیگر را میتوان در «میزان همکاریها»، «نحوه برگزاری دعای کمیل»، «کیفیت رفتار سعودیها با زائران ایرانی و سایر شیعیان» و «مراسم برائت از مشرکین» و «سلوک پلیس آلسعود در مکه و مدینه» مشاهده کرد.
پرستیژ ایرانی
عامل کنترل سعودی
برخلاف باورهای دیپلماتیک ارائه شده در چند سال اخیر، سعودیها همواره در حال رقابت با قدرت منطقهای و فرامنطقهای ایران بودهاند و آنچه در این میان به کنترل رفتارهای رقابتآمیز و حسادتآلود آنها انجامیده، قدرت و مهمتر از آن «پرستیژ قدرت ایران» بوده است.در ادبیات سیاسی جهان پرستیژ را برآیندی از قدرت نرم و سخت یک کشور معرفی میکنند. به طور مثال مشهور است که اگر روسیه توانی برابر 5 در عرصه قدرت داشته باشد با احتساب پرستیژ جهانی خود را چند برابر 5 واحد مذکور نمایش میدهد.
رسم کاروان بعثه مقام معظم رهبری به عنوان تصمیمساز نهایی در بحرانهای احتمالی و معمولا هر ساله حج این است که «مذاکره از موضع قدرت» را در سطوح مختلف حفظ میکند. گاهی حتی سطح اعمال قدرت در حین برگزاری مراسم دعای کمیل در بینالحرمین مدینه در اندازه «نگاههای معنادار» تبادل شده میان افسر ارشد استخبارات سعودی و مدیر میانی بعثه رهبری است که در میدان حاضر است. همین میزان حفظ دیسیپلین و ابراز برتری در مواجهه با سعودیهای دمدمیمزاج در اغلب موارد کارگشا بوده است. شاهد تاریخی این ماجرا را میتوان در اعتراف دولتمردان کشورمان به تغییر رفتار مدیران عالیرتبه سعودی با مسئولان ایرانی حاضر در عربستان به جهت پیگیری وضعیت حجاج ایرانی پس از وقوع فاجعه منا، تنها یک ساعت پس از سخنرانی تهدیدآمیز رهبر انقلاب در دانشگاه نیروی دریایی دید. امام خامنهای پساز کارشکنیهای پیدرپی سعودیها علاوه بر نصیحت آنها به مسئولیتپذیری و عذرخواهی از مسلمانان فرمودند: « اندک بیاحترامی به حجاج ایرانی موجب عکسالعمل ایران خواهد شد، عکسالعمل ما سخت و خشن خواهد بود.»
کوچکسازی
کاروان بعثه
امسال به واسطه برخی رفتارهای ضدامنیتی سعودیها در حج دو سال اخیر، کاروان بعثه با کاهش نفرات و حذف برخی نیروهای کلیدی عازم مکه و مدینه شده بود.
به گفته کارشناسان همین تعدیل اجباری نیرو و رشد نیروهای حاضر ذیل برخی مدیریتهای موازی، در شیوه مدیریت سعودیها پس از حوادث پر تعداد حج 94، موثر واقع شد و نوعی چند صدایی در حوزه دیپلماسی با سعودیها بعضا مشاهده شد که در افزایش رفتارهای ضدایرانی و بیملاحظه سعودیهای تازه به دوران رسیده پس از مرگ عبدالله کمتاثیر نبود.
همچنین شکستهای رسمی آل سعود در میدانهای رقابتی منطقهای با ایران اعم از بحران سوریه و یمن و بحرین و عراق و افغانستان و لبنان همراه با تضعیف ساختار درونی آلسعود پس از مرگ عبدالله و ترس از قدرت گرفتن شیعیان در حجاز، بر میزان استرس داخلی آنها به شدت افزود. اما این همه ماجرا نیست!
تنشزدایی یا واگذاری ابزارهای کنترلی؟
در کنار افزایش ناآرامی درونی آل سعود و جنگ قدرت آشکار میزان شاهزادگان تشنه قدرت، تحریک شدید قومیتی مردم سعودی با هدف حفظ مولفههای وحدت درونی در «جنگ با عامل بیگانه» ذیل انتشار گسترده گمانههای مضحکی همچون «خطر حمله یمنیها به حرمین شریفین!» در دستور کار حاکمیت قرار گرفت.
در چنین موقعیتی دولت کشورمان نیز به سبب تغییرات ایجاد شده در دستگاه سیاست خارجی، رفتارهای کنترلی برآمده از «پرستیژ قدرت» با سعودیها را به نام تنشزدایی به کل بایگانی کرد و در مقام تقبیح «ابزارهای کنترلی» دولتهای قبل برآمد.
روحانی27مهر92، به تبعیت از هاشمی رفسنجانی از رابطه حسنه ایران و عربستان در زمانی سخن گفت در حالیکه که تهران در مسائلی چون حکومت اسد در سوریه، حمایت از نوری مالکی، برکناری حسنی مبارک و حضور نظامیان در حکومت مصر، جنگ در لیبی و تحرکات داعش و القاعده و همچنین مسئله انقلاب شیعیان بحرین، اختلاف عمیقی با سیاستهای ریاض داشت.
در همین دوره بود که هاشمیرفسنجانی نیز در سخنانی غیرقابل باور در حالی که ایران و حزبالله در حمایت از تمامیت ارضی سوریه در برابر ائتلاف صهیونیستی، روزانه شهید میدادند؛ بشار اسد، متحد منطقهای جمهوری اسلامی را همزمان با جنگ روانی پرحجم رسانههای غربی و سعودی، متهم به بمباران شیمیایی مردم خود کرد!
تضعیف اقتدار ملی
و کارشکنی سعودی
دیپلماسی رسمی و صدای دولت یک کشور در فضای بینالملل تاثیر دارد و این موضوعی نیست که تنها با «دیسیپلین ابرقدرتی قاسم سلیمانی» و تلاشهای شبانهروزی سپاه و سایر نیروهای نظامی کشور و در بعد محدودتر «میانجیگری بعثه رهبری» در طی مراسم حج قابل جبران باشد.
وقتی هاشمیرفسنجانی به عنوان مدعی غیررسمی هدایت سیاست خارجی دولت یازدهم، تیرگی روابط ایران و عربستان را حاصل «تندروی هر دو طرف» یا «جنگ سرد در دوره 8 ساله گذشته» معرفی میکند، طبیعیترین پالسی که به دشمن میرسد این است که دستگاه سیاست خارجی ایران هنوز دقیقا نمیداند علت رفتارهای سعودی در منطقه چیست و گمان دولتمردان چنین است که ائتلاف حامی اسرائیل در منطقه، به سلیقه سیاسی گروهی افراطی در ایران انتقاد دارند و این خصومت دورهای نیز با سفر هاشمیرفسنجانی به عربستان و تمجید از پادشاه درگذشته آل سعود و شراکت شاهزادگان عربستان در بورس تهران و زیرساختهای نفت و گاز ایران، بزودی به خوبی و خوشی تمام خواهد شد و نفت نیز مجددا با لطف و مرحمت پادشاه سعودیگران میشود!
پس در شرایطی که به واسطه اجرای سیاست تاریخ مصرف گذشته «تنش زدایی» فشار سیاسی ثابت وارده به آل سعود از جانب دولت ایران به شدت کم شده بود و قدرت در سایهسار بهت و حیرت پادشاه آلزایمری حجاز به دست جوانکی ماجراجو و قدرتطلب و به شدت وابسته به صهیونیستها افتاده بود، حادثه سقوط جرثقیل و فاجعه منا رخ داد.
23 ایرانی از جمله دانشمند فضایی ارزشمند ایرانی «احمد حاتمی» از دست رفتند و در مقابل سعودیها با رافت دولت ایران، فشار چندانی احساس نکردند!
بدیهیترین رفتار این بود که تحرک دستگاه دیپلماسی ایرانی مشابه عرف معمول جهانی، به شدت افزایش یافته و دست کم وزیر خارجه کشورمان با ترک برنامه معمول، توازن قدرت را با اعمال فشار حداکثری بر آلسعود از مسیرهای دیپلماسی پنهان و با تحریک مثبت ماجرا در فضای جهانی، مجددا برقرار کند، اما ناباورانه شاهد بودیم که چنین نشد! وزیر خارجه و رئیس جمهور کشورمان حتی پس از وقوع حادثه عظیم و بسیار بزرگتر از سقوط جرثقیل در منا، حضور در نیویورک را ترجیح داده و شخص محمد جواد ظریف 12 روز بعد از وقوع فاجعه دوم، به تهران بازگشت!
روبان عزا و دیپلماسی لبخند و دیگر هیچ!
دستگاه دیپلماسی کشورمان «روبان عزا» بر سینه نصب کرد و ترجیح داد به واسطه حفظ موقعیت در هم شکسته «روابط حسنه با سعودی»، در لاک بیطرفی فرو رود. «بیطرفی» و «تنشزدایی» بیهوده با سعودیها موجب شد عربستان بیش از پیش احساس قدرت کرده و به صورت مکرر به تحقیر دیپلماسی ایران بپردازد.
به این ترتیب ایران به عنوان کشوری که در آرامترین پیادهروی حج و در وسیعترین میدان، بیش از 460 کشته و مفقود داده بود، در جنگ روانی گسترده سعودیها متهم به «کارشکنی عمدی» در مراسم حج و توطئه علیه جان مسلمانان شد!
یعنی بهترین فرصت برای اثبات حقانیت کشورمان و روکردن دست اقلیت صهیونیست حاکم بر حجاز با سیاستورزی غلط دولت از دست رفت و به واسطه سوار شدن محمد پسر سلمان بر ماجرا و عملیات روانی گسترده منطقهای، این گمانه در میان هموطنانمان شدت گرفت که پیگیری شدیدتر ماجرا در رسانهها و شبکههای اجتماعی، چه بسا به بدتر شدن اوضاع و اقدام به قتل گروههای بیشتری از 60 هزار ایرانی حاضر در عربستان بشود!
پاسپورت ایرانی
و سعودی افسار گسیخته
شکی نیست که جان به در بردن سلمان و پسرش از چنین موقعیت پرخطری، راه را برای فتنهانگیزی منطقهای بیشتر و تلاش برای جاگیری در ژئوپلیتیک آینده منطقه هموار خواهد کرد و آن زمان دیگر فرصتی برای کمک به ایجاد تغییرات منطقهای مثبت با هدف تامین حداکثری منافع ملی ایران باقی نخواهد ماند.
به نظر میرسد تصور مدیران فعلی دستگاه سیاست خارجی کشورمان از «منافع ملی» بسیار حداقلی است به طوری که فرصتهای دیپلماتیک بسیار مهم در منطقه را رها ساخته و فضای ایجاد شده به نفع شکلگیری وحدت اسلامی علیه منفورترین مهرههای اسرائیلی آلسعود را برای نقشآفرینی حداکثری صهیونیستها، بدون مزاحم رها ساخته و کماکان درصدد اجرای سیاست «آشتی با سعودی» هستند! سیاستی که موجب شد ظریف در 23 مهر 94 در حالی که هنوز تکلیف مفقودین ایرانی حادثه منا معلوم نشده بود در گفتوگو با روزنامه کویتی بگوید: «مامعتقدیم که عربستان از سوی داعش و تروریسم هدف قرار گرفته است، ما به دنبال پیشرفت روابط دوستی و مودت با دوستان عربستانی خود هستیم(!)»
این همان صدای دیپلماسی ضعیفی است که میتواند به سرعت ذخیره اعتبار و عزت «پاسپورت ایرانی» را به انتها برساند!
25 مهر 94، وزیر خارجه کشورمان در صحبتهایی قابل تامل خطر «حذف ایران توسط عربستان» را به رسمیت شناخت! وی در پاسخ به سؤال خبرنگار آلمانی در مورد رابطه ایران با کشورهای همسایهاش از جمله عربستان اظهار کرد: «ما به دنبال حذف عربستان نیستیم و از طرف دیگر اجازه نمیدهیم که عربستان، ایران را از منطقه حذف کند. تلاش این کشور برای حذف ایران باعث خونریزی و دامن زدن به درگیریها در منطقه شده و این موضوع باید متوقف شود.»
برتری دیگر ساخته
این موقعیتی است که سعودیها برای دستیابی به آن حتی متحمل «زحمت» نیز نشدهاند و تنها با سوءاستفاده از دست پایین دستگاه سیاست خارجی کشورمان آن را به چنگ آوردهاند.
به این ترتیب آل سعود در بحرانیترین موقعیت سیاسی خود، در شرایطی که حتی به سبب تحریک حداکثری احساسات میهنی در جنگ با «عامل خارجی» به واسطه عدم موفقیت در برگزاری آبرومندانه مراسم حج به شدت در برابر مردم حجاز خفیف شده است، با سوء استفاده از فقدان عنصر مهم «پرستیژ» در سیاست خارجی ایران، نمایشی فرامنطقهای را در میز مذاکرات تصمیمسازی پیرامون آینده سوریه و سایر متحدان ایران در منطقه، اجرایی میکند.
اکنون همان فردی که ظریف در 12 اردیبهشت 94، با پیامی خطاب به وی انتصابش به سمت وزیر خارجه عربستان را در بحبوحه بمباران شیعیان یمن به جرم اتحاد با ایران تبریک گفته و نوشته بود، امیدوار است که در دوره مسئولیت جدید عادلبناحمد الجبیر شاهد گسترش روابط دو ملت و دو دولت جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی باشیم؛ مکرر در فضای بینالمللی به تحریک کشورهای منطقه بر ضد ایران و تهدید رسمی کشورمان اقدام میکند!