به بهانه نقد فیلم «مرد پرندهای» در برنامه «هفت»
پیوند فیلم برگزیده اسکار با صهیونیسم
سعید رضایی
برنامه «هفت» هشتم آبان، بخش نقد فیلم خارجی خود را در حالی به فیلم «مرد پرندهای» اختصاص داده بود که منتقدان حاضر در این برنامه، گویا حرف این فیلم را چندان متوجه نشده بودند!
فیلم «مرد پرندهای» که در دوره اخیر مراسم اسکار، به عنوان بهترین فیلم سال آمریکا –و جهان- معرفی شد، نمونه مشخصی است از پیوند میان ایدئولوژی آمریکایی و سینما. این درحالی است که برخی از رسانههای آمریکا از این اثر به عنوان یک فیلم مستقل یاد میکنند! اما شاخصهای ایدئولوژیک، چگونه در این فیلم نمود یافتهاند؟
«مرد پرندهای» به کارگردانی آلخاندرو ایناریتو، داستان سه روز از زندگی خصوصی ریگان تامسون(با بازی مایکل کیتون) یک ستاره مشهور سابق هالیوود است. او در روزهای اجرای یک نمایش دچار از خودبیگانگی و کشمکش با خویشتن شده است و در تقلاست تا شخصیت و هویت واقعی خود را دوباره پیدا کند. شخصیتی که باز هم در قالب یک ابرقهرمان هالیوودی بروز و ظهور مییابد. این ابر قهرمان، همان کاراکتری است که ریگان در مجموعه فیلمهایی با عنوان «مرد پرندهای» نقش آن را ایفا کرده بود و موجب محبوبیت و شهرت او در میان مردم شده بود. مرد پرندهای شمایلی همچون بسیاری از ابرقهرمانان هالیوودی مثل «مرد عنکبوتی»، «شوالیه تاریکی»، «بتمن»، «سوپرمن» و ... دارد.
در بخشی از فیلم، دستیار ریگان که برای نجات گروه تئاتر تلاش میکند، میگوید: «من در پی نجات این کشتی از غرق شدن هستم» کل فیلم ، حاکی از دغدغهای برای احیای اعتبار و آبروی هالیوود و ستارگان و دم و دستگاه رو به فرسایش آن است. فراموش نکنیم که این فیلم در دورانی ساخته شده که هالیوود در اوج میزان خودکشی و مفاسد و افسردگیها و بیماریهایی از این دست است. این فیلم به همه میگوید که بهرغم ظاهر رو به انحطاط اما اهالی هالیوود همچنان محبوب مردم هستند و میتوانند خود را از مردابی که در آن گرفتار شده اند نجات دهند. فقط کافی است که به اصل قهرمانانه خود بازگردند.
یکی از بخشهای مهم فیلم، جایی است که ریگان همراه مایک (با بازی ادوارد نورتون) برای خوردن قهوه به یک کافه میروند. طی راه، مایک به تمسخر ریگان و محبوبیت پوشالی وی میپردازد. اما درست بلافاصله پس از بحث آنها، یک خانواده به ریگان و بازی او در نقش مرد پرندهای ابراز علاقه کرده و با او عکس یادگاری میگیرند. همچنین شخصیت منفی یا ضدقهرمان این فیلم تابیتا دیکنوسن(با بازی لیندسی دونکن) منتقد سختگیری است که فیلمهای ابرقهرمانانه هالیوود را تحقیر میکند و حتی ریگان را با لفظ دلقک هالیوودی میشناسد. اما فیلم، دفاعی تمام قد از دلقکهای هالیوودی است و منتقدان وضع موجود هالیوود را تخطئه میکند.
اما یکی دیگر از ناگفتههای مهم درباره فیلم «مرد پرندهای» حضور یک تهیهکننده اسرائیلیتبار در پشت این کار است؛ «آرنان میلشان» فردی است که عکسهای او در کنار شیمون پرز و نتانیاهو وی را به فردی نشاندار در حمایت از صهیونیسم تبدیل کرده است. سایت ویکی پدیا، میلشان را به عنوان یکی از جاسوسهای رده بالای اسرائیل معرفی میکند.
«آرنان میلشان» پیش از «مرد پرندهای» فیلم شرکآمیز «نوح» را ساخته بود. فیلم «مرد پرندهای» هم در راستای فیلم «نوح» قرار دارد. هیچ اثری از خدا و معنویت نیست و آنچه دنیای درون فیلم را میسازد، همه مبنایی پوچ دارند. «مرد پرندهای» آرمان شهری مملو از بیهودگی، هرزگی، بیعاطفگی و مسخشدگی را ترسیم میکند.
برنامه «هفت» هشتم آبان، بخش نقد فیلم خارجی خود را در حالی به فیلم «مرد پرندهای» اختصاص داده بود که منتقدان حاضر در این برنامه، گویا حرف این فیلم را چندان متوجه نشده بودند!
فیلم «مرد پرندهای» که در دوره اخیر مراسم اسکار، به عنوان بهترین فیلم سال آمریکا –و جهان- معرفی شد، نمونه مشخصی است از پیوند میان ایدئولوژی آمریکایی و سینما. این درحالی است که برخی از رسانههای آمریکا از این اثر به عنوان یک فیلم مستقل یاد میکنند! اما شاخصهای ایدئولوژیک، چگونه در این فیلم نمود یافتهاند؟
«مرد پرندهای» به کارگردانی آلخاندرو ایناریتو، داستان سه روز از زندگی خصوصی ریگان تامسون(با بازی مایکل کیتون) یک ستاره مشهور سابق هالیوود است. او در روزهای اجرای یک نمایش دچار از خودبیگانگی و کشمکش با خویشتن شده است و در تقلاست تا شخصیت و هویت واقعی خود را دوباره پیدا کند. شخصیتی که باز هم در قالب یک ابرقهرمان هالیوودی بروز و ظهور مییابد. این ابر قهرمان، همان کاراکتری است که ریگان در مجموعه فیلمهایی با عنوان «مرد پرندهای» نقش آن را ایفا کرده بود و موجب محبوبیت و شهرت او در میان مردم شده بود. مرد پرندهای شمایلی همچون بسیاری از ابرقهرمانان هالیوودی مثل «مرد عنکبوتی»، «شوالیه تاریکی»، «بتمن»، «سوپرمن» و ... دارد.
در بخشی از فیلم، دستیار ریگان که برای نجات گروه تئاتر تلاش میکند، میگوید: «من در پی نجات این کشتی از غرق شدن هستم» کل فیلم ، حاکی از دغدغهای برای احیای اعتبار و آبروی هالیوود و ستارگان و دم و دستگاه رو به فرسایش آن است. فراموش نکنیم که این فیلم در دورانی ساخته شده که هالیوود در اوج میزان خودکشی و مفاسد و افسردگیها و بیماریهایی از این دست است. این فیلم به همه میگوید که بهرغم ظاهر رو به انحطاط اما اهالی هالیوود همچنان محبوب مردم هستند و میتوانند خود را از مردابی که در آن گرفتار شده اند نجات دهند. فقط کافی است که به اصل قهرمانانه خود بازگردند.
یکی از بخشهای مهم فیلم، جایی است که ریگان همراه مایک (با بازی ادوارد نورتون) برای خوردن قهوه به یک کافه میروند. طی راه، مایک به تمسخر ریگان و محبوبیت پوشالی وی میپردازد. اما درست بلافاصله پس از بحث آنها، یک خانواده به ریگان و بازی او در نقش مرد پرندهای ابراز علاقه کرده و با او عکس یادگاری میگیرند. همچنین شخصیت منفی یا ضدقهرمان این فیلم تابیتا دیکنوسن(با بازی لیندسی دونکن) منتقد سختگیری است که فیلمهای ابرقهرمانانه هالیوود را تحقیر میکند و حتی ریگان را با لفظ دلقک هالیوودی میشناسد. اما فیلم، دفاعی تمام قد از دلقکهای هالیوودی است و منتقدان وضع موجود هالیوود را تخطئه میکند.
اما یکی دیگر از ناگفتههای مهم درباره فیلم «مرد پرندهای» حضور یک تهیهکننده اسرائیلیتبار در پشت این کار است؛ «آرنان میلشان» فردی است که عکسهای او در کنار شیمون پرز و نتانیاهو وی را به فردی نشاندار در حمایت از صهیونیسم تبدیل کرده است. سایت ویکی پدیا، میلشان را به عنوان یکی از جاسوسهای رده بالای اسرائیل معرفی میکند.
«آرنان میلشان» پیش از «مرد پرندهای» فیلم شرکآمیز «نوح» را ساخته بود. فیلم «مرد پرندهای» هم در راستای فیلم «نوح» قرار دارد. هیچ اثری از خدا و معنویت نیست و آنچه دنیای درون فیلم را میسازد، همه مبنایی پوچ دارند. «مرد پرندهای» آرمان شهری مملو از بیهودگی، هرزگی، بیعاطفگی و مسخشدگی را ترسیم میکند.