مرثیهای بر مظلومیت فرهنگ (بخش چهارم وپایانی)
ضرورت تقویت فرهنگ دینی(زلال بصیرت)
مشکل اساسي ما اين است که باید اثبات کنيم سعادت دنيا و آخرت انسان بدون اسلام حاصل نميشود و اسلام ضامن سعادت همه انسانها در همه عصرها است. اين فرهنگي است که اگر رخنه پيدا کند چيزي جاي آن را نميگيرد و با سبد کالا و امثال آن نميتوان آن را جبران کرد. اين فرهنگ است که اگر به خطر بيفتد رهبر معظم انقلاب برای نظام احساس خطر ميکند. تاکنون مردم ما دل به اسلام بسته بودند و این دلبستگی با عواملی همچون فرمايشات امام، دیدن جنازههاي شهدا و ... تقویت میشد. اما آنچه که مایه نگرانی است این است که امروز بخواهیم یا نخواهیم نسل جوان ما تحت تأثیر ماهوارهها، اينترنت و ... است و این ابزار در خانههاي ما نفوذ کرده است و دختر و پسرهاي ما هم از آنها تربيت ميگیرند. چه عاملی میتواند اين مشکلات را اصلاح کند؟ آن عامل فرهنگي که ميگويند از اقتصاد مهمتر است عاملی است که بتواند این نقص را اصلاح کند. باید فرهنگ ديني را تقويت کنيم، نه هر فرهنگی و نه مجموعهای از گویش خاص، منش خاص، رقص خاص و ... تقویت هر فرهنگی که موجب سعادت دنيا و آخرت ما نمیشود. اين وظيفهاي است که ما احساس ميکنيم و در درجه اول هم این مسئولیت متوجه کسانی است که با داشتن معلومات و سرمایه لازم، صلاحيت اين کار را داشته باشند. ولي هر کسي هر جا که باشد در حد توان خود بايد اين فکر را ترويج دهد. این کار با حرف يک نفر، حتی شخص مقام معظم رهبري سامان نمییابد. ملاحظه ميفرمائيد ايشان امروز سخنراني ميکند، فردا عکس اين مسئله را به ايشان نسبت ميدهند. اگر يادتان باشد امام ميفرمود من ديگر نميدانم با چه زباني بايد صحبت کنم که آن را غلط تفسير نکنند. امام اين همه ساده و بيپيرايه سخن میگفت، اما آنهايي که غرض دیگری داشتند طور ديگری آن را تفسير ميکردند. امروز عين همين قضيه را درباره فرمايشات رهبر معظم انقلاب میبینیم. مثلا ایشان ميفرمايند: اگر رخنهای در فرهنگ ایجاد شود جبرانناپذير است. عدهای در تفسیر آن ميگويند: فرهنگ يعني آزادي گفتار و بيان و آداب و رسوم محلی و ... ما نوکر مردم هستیم و باید ببينيم مردم چه ميخواهند. لازمه این تفسیر این است که با دین خداحافظی کنیم و تنها ببینیم خواستهها و هوسهاي مردم چیست و آن را حاکم کنیم. اين همان فرهنگ آمريکايي است که سعي دارد بر دنيا حاکم شود. تعبير ديني این سخن اين آیه شریفه است: أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ؛(1) «آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای خود برگزید؟» کسانی به جای خدا، هوس را قرار میدهند و به دنبال این هستند که هوس چه میگوید. اين فرهنگ الحادي امروز است. ما دو فرهنگ و دو قطب فرهنگي داريم؛ يکی قطبی فرهنگي که ميگويد: انسان بنده است و فقط بايد ببيند مولای او چه میگوید، و دیگری قطبی فرهنگی که میگوید: انسان آزاد است و خودش آقای خودش است و بايد حقش را از خدا بگيرد - اگر خدايي باشد. خدا چه حق دارد به ما بگويد چنين و چنان کن يا نکن! ما حق داريم هر کاری دلمان ميخواهد انجام دهیم. اين دو فرهنگ است که اولی فرهنگ جمهوری اسلامی است و دومی فرهنگ آمريکايي است. ما بايد ببينيم در میان این دو فرهنگ کجا قرار داریم. برخی دل به این خوش کردهاند که بگويند ما اهل اعتدال هستیم و مقصودشان این است که اندکی از اين فرهنگ و اندکی از فرهنگ دیگر را میگیرند، نه همه فرهنگ اسلام و نه همه فرهنگ آمريکايي. اين ميشود اعتدال!
ما بايد حسابمان را با خدا صاف کنيم. باید ببینیم به دنبال چه هدفی هستیم. خداي ما آمريکاست يا خدای ما خداي پيغمبر اسلام و قرآن است. آنها ميگويند: به هر صدایی که دوست دارید گوش بدهید و در هرگونه استفاده از اينترنت و ماهوارهها آزاديد. اينها وسيله رشد فرهنگ است. اما قرآن چه ميگويد؟ وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللّهِ يُكَفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا؛(2) «و خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هر گاه بشنويد افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مىكنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند و گرنه، شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مىكند.»
از کسانی که این ادعا را دارند باید پرسيد: اين آيه را در قرآن خواندهاید يا نه؟ معني اين آيه چيست؟ خود خدا ميگويد: وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ؛ «ما اين حکم را در قرآن نازل کرديم.» فراموش نکنید که نازلکننده این حکم ما بودهایم. کدام حکم؟ این حکم که اگر دیدید در جايي کساني درباره اسلام و درباره حقايق دين شبهه ايجاد ميکنند و آنها را انکار و استهزا میکنند کنار آنها ننشينيد تا وارد موضوع ديگري شوند. اگر کنار آنها نشستيد شما هم مثل آنها خواهيد بود و خدا شما و آنها را به عنوان منافق و کافر در جهنم جاي خواهد داد. اين فرهنگ اسلام است. از چنین کسانی باید پرسيد آیا چنین آيهای در قرآن هست يا نه؟ اگر هست معنای آن چيست؟ آیا معنای آن این است که دولت در برابر فرهنگ مردم مسئوليتي ندارد؟! آیا راديو و تلویزیون هر چه ميخواهند میتوانند پخش کنند؟! آیا ماهوارهها هر فعالیتی کردند ما هيچ مسئوليتي در برابر آنها نداريم؟ آیا صحیح است که بگوئیم مردم خودشان عقل دارند و میتوانند انتخاب کنند؟! اگر اين ادعا صحیح است درباره مواد غذايي هم همین حرف را بزنيد. چرا برای نظارت بر مواد غذایی و مواد بهداشتی بازرسهايي ميگذاريد و نمیگوئید: مردم خود عقل دارند و خودشان بروند انتخاب کنند! آیا مواد غذایی و بهداشتی مهمتر است يا فرهنگ، دين و اعتقاد به ارزشهاي اسلامي؟ مگر نديديم که برخی جوانها وقتي پاي رسانههای مخالف ارزشهای دینی مينشينند چگونه در افکار و عقایدشان تحول پيدا ميشود و عقايد دینی آنها سست ميشود؟ مگر کم ديديم جوانهايي که نماز شب میخواندند و وقتی وارد دانشگاه شدند کافر از دانشگاه خارج شدند. بنده خودم اشخاصي را با اسم ميشناسم که چنین تحولی پیدا کردند. اینها مگر تأثير تبليغات نیست؟ چرا دشمن تا این اندازه براي تبليغات هزینه میکند؟ آیا صحیح است که با وجود چنین خطراتی بگوئيم: همه رسانهها باید آزاد باشند و معنای پيشرفت فرهنگي و توسعه فرهنگي چیزی جز این آزادی نیست؟ چرا شما برای سالمسازی محیط زیست و پاک شدن هوا تلاش میکنید و خود را مسئول میدانید؟ چرا میگوئید آب آشامیدنی باید سالم باشد و مرتب آن را آزمايش میکنید؟ آیا این تلاشها و مراقبتها توهین به مردم است؟ چرا درباره این امور نمیگوئید: مردم خودشان میفهمند که چه آبی را بنوشند و چه آبی را ننوشند و میگوئید: این کار تخصصی است و وظیفه متخصص است که بر آبی که در دسترس مردم قرار میگیرد نظارت کند و مراقب باشد که آبهای آلوده با آب آشامیدنی مخلوط نشود و باید متخصص بر محیط زیست نظارت داشته باشد تا مواد آلوده چند ميليون ماهي را يک مرتبه از بين نبرد؟ همانطور که اين امور را وظيفه دولت میدانید و خود را موظف میدانید که رسیدگی و نظارت کنید، در مورد مسائل فرهنگی هم وظيفه دارید و بايد رسيدگي کنید تا غذاي روحي فاسد به درون روح جوانان ما وارد نشود و بلکه اين حوزه هزاران بار از آن امور مهمتر است.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله) در دیدار با مسئولان کمیته امداد امام خمینی (ره) ؛ قم ؛ 10/2/93
1 و2. فرقان، 43.
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.
ما بايد حسابمان را با خدا صاف کنيم. باید ببینیم به دنبال چه هدفی هستیم. خداي ما آمريکاست يا خدای ما خداي پيغمبر اسلام و قرآن است. آنها ميگويند: به هر صدایی که دوست دارید گوش بدهید و در هرگونه استفاده از اينترنت و ماهوارهها آزاديد. اينها وسيله رشد فرهنگ است. اما قرآن چه ميگويد؟ وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللّهِ يُكَفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا؛(2) «و خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هر گاه بشنويد افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مىكنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند و گرنه، شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مىكند.»
از کسانی که این ادعا را دارند باید پرسيد: اين آيه را در قرآن خواندهاید يا نه؟ معني اين آيه چيست؟ خود خدا ميگويد: وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ؛ «ما اين حکم را در قرآن نازل کرديم.» فراموش نکنید که نازلکننده این حکم ما بودهایم. کدام حکم؟ این حکم که اگر دیدید در جايي کساني درباره اسلام و درباره حقايق دين شبهه ايجاد ميکنند و آنها را انکار و استهزا میکنند کنار آنها ننشينيد تا وارد موضوع ديگري شوند. اگر کنار آنها نشستيد شما هم مثل آنها خواهيد بود و خدا شما و آنها را به عنوان منافق و کافر در جهنم جاي خواهد داد. اين فرهنگ اسلام است. از چنین کسانی باید پرسيد آیا چنین آيهای در قرآن هست يا نه؟ اگر هست معنای آن چيست؟ آیا معنای آن این است که دولت در برابر فرهنگ مردم مسئوليتي ندارد؟! آیا راديو و تلویزیون هر چه ميخواهند میتوانند پخش کنند؟! آیا ماهوارهها هر فعالیتی کردند ما هيچ مسئوليتي در برابر آنها نداريم؟ آیا صحیح است که بگوئیم مردم خودشان عقل دارند و میتوانند انتخاب کنند؟! اگر اين ادعا صحیح است درباره مواد غذايي هم همین حرف را بزنيد. چرا برای نظارت بر مواد غذایی و مواد بهداشتی بازرسهايي ميگذاريد و نمیگوئید: مردم خود عقل دارند و خودشان بروند انتخاب کنند! آیا مواد غذایی و بهداشتی مهمتر است يا فرهنگ، دين و اعتقاد به ارزشهاي اسلامي؟ مگر نديديم که برخی جوانها وقتي پاي رسانههای مخالف ارزشهای دینی مينشينند چگونه در افکار و عقایدشان تحول پيدا ميشود و عقايد دینی آنها سست ميشود؟ مگر کم ديديم جوانهايي که نماز شب میخواندند و وقتی وارد دانشگاه شدند کافر از دانشگاه خارج شدند. بنده خودم اشخاصي را با اسم ميشناسم که چنین تحولی پیدا کردند. اینها مگر تأثير تبليغات نیست؟ چرا دشمن تا این اندازه براي تبليغات هزینه میکند؟ آیا صحیح است که با وجود چنین خطراتی بگوئيم: همه رسانهها باید آزاد باشند و معنای پيشرفت فرهنگي و توسعه فرهنگي چیزی جز این آزادی نیست؟ چرا شما برای سالمسازی محیط زیست و پاک شدن هوا تلاش میکنید و خود را مسئول میدانید؟ چرا میگوئید آب آشامیدنی باید سالم باشد و مرتب آن را آزمايش میکنید؟ آیا این تلاشها و مراقبتها توهین به مردم است؟ چرا درباره این امور نمیگوئید: مردم خودشان میفهمند که چه آبی را بنوشند و چه آبی را ننوشند و میگوئید: این کار تخصصی است و وظیفه متخصص است که بر آبی که در دسترس مردم قرار میگیرد نظارت کند و مراقب باشد که آبهای آلوده با آب آشامیدنی مخلوط نشود و باید متخصص بر محیط زیست نظارت داشته باشد تا مواد آلوده چند ميليون ماهي را يک مرتبه از بين نبرد؟ همانطور که اين امور را وظيفه دولت میدانید و خود را موظف میدانید که رسیدگی و نظارت کنید، در مورد مسائل فرهنگی هم وظيفه دارید و بايد رسيدگي کنید تا غذاي روحي فاسد به درون روح جوانان ما وارد نشود و بلکه اين حوزه هزاران بار از آن امور مهمتر است.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله) در دیدار با مسئولان کمیته امداد امام خمینی (ره) ؛ قم ؛ 10/2/93
1 و2. فرقان، 43.
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.