چشمه چشمه میجوشد...(به جای گفت و شنود)
در سوگ مولای شهیدمان حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام، سهم غمنامه روز هفتم را به سرودهای از شاعر متعهد کشورمان آقای مرتضی امیری اسفندقه اختصاص میدهیم.
***
چشمه چشمه میجوشد خون اطهرت اینجا
کور میکند شب را زخم خنجرت اینجا
چشمه چشمه میجوشد از دل زمین هر شب
خون اصغرت آن جا، خون اکبرت اینجا
میرسد به گوشم گرم بانگ خطبهای پرشور
خطبهای که بعد از تو خوانده خواهرت اینجا
از فرات میجوشد موج و میزند بوسه
بر کرانه خشک حلق و حنجرت اینجا
در فضا عجب حزنی موج میزند امشب
شیهه میکشد اسبی روی پیکرت اینجا
این فرشته وحی است وحی تازه آیا چیست؟
روی نیزه میخواند آیهای سرت این جا
کیست این که ناآرام در خرابه میگرید؟
موج میزند در خون، چشم دخترت اینجا
کربلا چه پیوندی با فدک مگر دارد؟
غصب میشود از نو سهم مادرت اینجا
یک نهال بارآور غرس میشود در خاک
قطع میشود دستی از برادرت اینجا
حج ناتمام تو راز دیگری دارد
در غدیر خم جاریست حج آخرت اینجا
این ضریح شش گوشه، حج پاکبازان است
آب میشوم از شرم در برابرت اینجا