kayhan.ir

کد خبر: ۵۸۴۳۲
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۷

اخبار ویژه

ای بابا من نگران سگم بودم نه جنبش سبز
مصاحبه یک بازیگر دستگیر شده در فتنه سبز که می‌گوید بیشتر نگران حال سگش بوده تا جنبش سبز، موجب سرخوردگی حامیان رسانه‌ای فتنه سبز شده است.
رامین پرچمی در مصاحبه با مجله تماشاگران می‌گوید: گوشی دستم بود و داشتم عکس می‌گرفتم. موتور سوار بودم و سگم هم روی موتور بود. دیدم یک عده مردم ایستاده‌اند و دارند شعار می‌دهند چراغ هم قرمز بود و شاید اگر سبز بود من رد می‌شدم و هیچ کدام از این اتفاقات نمی‌افتاد. حتی وقتی دستگیر شدم تمام مشکل، سگم بود که آن را به یک درخت بستند. یعنی  من همین‌طور با خنده داشتم می‌رفتم که یک نفر آمد و گفت بیا اینجا. دستم را گرفت و مرا سوار ماشین کرد. من با خودم گفتم لابد مرا شناخته و می‌خواهد نصیحت کند اما یک‌باره دیدم سر مرا فشار داد پایین و یک اسلحه هم گذاشت و گاز ماشین را گرفتند و رفتند... من فقط نگران سگم بودم و آن‌قدر گریه کردم که خودش شماره یکی از دوستانم را گرفت و بهش آدرس داد که برو و سگ را بردار. تازه بعد از اینکه رسیدیم مرا شناختند و گفتند شما چرا؟
وی با بیان اینکه «به آنان که دستگیرم کردند حق می‌دهم»  خاطر نشان می‌سازد:  الان که فکر می‌کنم یک بخشی به آنها حق می‌دهم چون همان شب بی‌.بی.سی اعلام می‌کند که فلانی دستگیر شد و فردایش یک نفر امضایی را که از من گرفته بود، روی سایت می‌گذارد که از اتفاق من هم جوگیر شده و یک شعر انقلابی نوشته بودم.
پرچمی در توضیح نگاه آدم‌های هم‌بندش می‌افزاید: کمک‌هایی که افراد و سیاسیون در آنجا می‌کردند برای این بود که در سایت بنویسند! یعنی اگر کاری هم می‌خواستند بکنند هدف بهره‌برداری تبلیغاتی بوده  ضمن اینکه من در همان جا بسیاری از دوستان مدعی آزادی اندیشه را دیدم که اتفاقا خیلی هم متعصب بودند.
وی درباره خط قرمزهای همبندانش در زندان بیان می‌دارد: مثلا در اوین گفتند بیا برنامه فرهنگی راه بینداز و فیلم نشان بده. مثلا می‌خواستم فیلم «نفوذی» را نشان دهم می‌گفتند نه این به سازمان مجاهدین توهین کرده... خب در مملکت اسلامی فیلم به سازمان مجاهدین توهین کرده و شما ناراحتید؟ تازه توهین هم نکرده بود.
شبکه صهیونیستی بالاترین با اشاره به این مصاحبه می‌نویسد: آنچه خواندید گوشه‌هایی بود از مصاحبه رامین پرچمی، بازیگر سینما و تلویزیون که از سر اتفاق و یا بدشانسی در سال 88 به زندان می‌افتد و با بازداشت وی هزاران نفر در فیس بوک و فضاهای مجازی به خاطر همراه شدن او با جنبش سبز از او تقدیر کردند، قهرمان ملی و هنرمند سبز نام گرفت و داستانهای بسیاری از لحظه شعار دادن وی و درگیری‌اش با نیروهای امنیتی در لحظه بازداشت و رشادتهای وی در روزهای اعتراضات خیابانی نقل می‌شد!
بالاترین  افزود: پرچمی به بعد از آزادی‌اش هم اشاره می‌کند که ده‌ها نفر از سایت‌های خبری فارسی از خارج از ایران و فعالان حقوق بشر مدام با او تماس می‌گرفتند تا با وعده و وعید از او داستان‌های مهیج برای مخاطبان‌شان تهیه کنند، اما او نه سیاسی بوده و نه می‌خواست سیاسی باشد و نه این حرفها را قبول داشت به شهرش می‌رود و ترجیح می‌دهد بی‌خبر از همه‌چیز آنجا زندگی کند! رامین پرچمی در آخر خود را قربانی می‌داند، قربانی جوانان معصومی که گرفتار فضای جو زده آن روزها شده بودند که از اصل موضوع خبر نداشتند و با داستانهایشان باعث به دردسر افتادن بیشتر او شدند!
این سایت ضدانقلابی نوشت: داستان پرچمی، داستانی است که کهنه نمی‌شود، داستانی که هر روز اتفاق می‌افتد، نمونه بارزش همین روزهای گذشته بود که به یکباره ژوله شد سمبل آزادیخواهی و کسی مثل امین حیایی شد خائن! این  داستانها هر روز ادامه دارد و ظاهرا بنا نیست «جوزدگی» رخت بربندد. مصاحبه رامین پرچمی، را که صادقانه می‌گوید آن روزها بیشتر نگران حال سگ‌اش بوده را می‌توانید در هفته‌نامه تماشاگران امروز مطالعه کنید!

مشکل دولت بی‌برنامگی است نه بسته ضدتورم و ضد رکود
«آخرین گفت‌وگوی تلویزیونی حسن روحانی، رئیس‌جمهور، واکنش‌هایی را در میان اقتصاددانان و فعالان اقتصادی به همراه داشت. اینکه تا چه میزان اظهارات رئیس‌جمهور می‌تواند اقتصاد را از رکود دامنگیر رهایی بخشد، محل شبهه است، چراکه تأکید مدام او بر مهار تورم، چندان با سیاستی که از آن به عنوان خروج از رکود یاد می‌شود، هم‌خوانی ندارد.»
روزنامه شرق با درج این تحلیل، از قول حسین راغفر، نوشت: دولت از مشکلات کنونی اطلاع دارد اما این مشکلات با رودربایستی و تعارف حل نمی‌شوند. دولت باید قاطعانه به مشکلات پاسخ بدهد در غیر این صورت با راه‌حل‌های ملایم و توأم با تعارف و رودربایستی نه‌تنها مشکلی حل نمی‌شود بلکه عملاً، همان‌گونه که تاکنون تجربه شده است، وضعیت سخت‌تر و مسائل پیچیده‌تر می‌شوند.
کامران ندری کارشناس اقتصادی هم گفته است: آنچه از صحبت‌های رئیس‌جمهوری برداشت می‌شود، این است که اقتصاد کشور دچار مشکلات جدی و اساسی است اما از صحبت‌های ایشان نمی‌توان فهمید آیا در آینده می‌توانیم بر این مشکلات فائق بیاییم یا نه. فقط وعده‌ای برای رونمایی از بسته‌ای با هدف کمک به اقتصاد برای خروج از رکود داده شد. ارائه چنین بسته‌ای برای کمک به اقتصاد، با نیم‌نگاهی به آنچه در دو سال و نیم گذشته از عملکرد دولت دیده‌ایم، چیز تازه‌ای نیست. حدود یک سال و نیم پیش وزارت اقتصاد، لایحه‌ای برای خروج از رکود به مجلس ارائه کرد که تصویب و به قانون تبدیل شد و در مواردی مانند تسهیلات‌دهی بانک‌ها و کاهش نرخ سود نیز به اجرا رسید. اما آنچه اکنون برحسب ظاهر می‌بینیم، آن قانون خروج از رکود نه‌تنها کارساز نبود و کمکی به اقتصاد نکرده، بلکه به روایت آمار؛ حدود یک سال گذشته شاهد افت قابل ملاحظه‌ فعالیت‌های اقتصادی نسبت به سال 93 نیز بودیم. گرچه هنوز از بسته حمایتی وعده داده شده توسط دولت رونمایی نشده، اما تصور این است احتمالاً این بسته نیز با مواردی مشابه همان لایحه خروج از رکود، ارائه خواهد شد و احتمالاً تمرکز اصلی بر این خواهد بود چه کنیم تا بانک‌ها بتوانند تسهیلات بیشتری به تولید دهند. آمار رئیس بانک مرکزی نشان می‌دهد تسهیلات‌دهی بانک‌ها در سال 94 رشد داشته اما می‌بینیم در وضعیت اقتصادی اتفاقی که مدنظر دولت بوده نیفتاده است و احتمالاً چنانچه دولت بخواهد با ادامه این نوع اقدامات به اهداف حمایتی خود برسد، چه‌بسا دستاوردهای ضدتورمی خود را نیز از دست دهد. دولت یازدهم با وعده اصلاحات ساختاری در اقتصاد روی کار آمد اما نه از برنامه‌ای برای این اصلاحات و نه اقدامی برای آن، خبری نیست.

مشاوران آدرس غلط می‌دهند روحانی را با واقعیت روبرو کنید!
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی از دانشگاهیان و کارشناسان خواست رئیس‌جمهور را با واقعیت‌های اقتصادی آشنا کنند.
فرشاد مومنی در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: به اعتبار نکاتی که در مصاحبه اخیر رئیس‌جمهور مطرح شده است، قاطعانه می‌توان گفت تیم اقتصادی و مشاوره‌دهنده دولت از نقایص و کاستی‌هایی برخوردار هستند و بخش‌های بزرگی از واقعیت‌ها از چشم رئیس‌جمهور پنهان باقی مانده است و این مسئله می‌تواند برای آینده اقتصاد کشور بسیار پرهزینه و احیانا مشکل‌آفرین باشد.
وی افزود: متاسفانه طرز بیان نکاتی که در سخنان رئیس‌جمهور مطرح بود به وضوح نشان می‌داد که وی به اندازه کافی پشتیبانی فکری ندارد. از او که تخصصی در اقتصاد ندارد نباید انتظار داشت که مانند یک کارشناس خبره به مسائل نگاه کند اما از مشاوران و اطرافیان وی انتظار می‌رود که قدری با دید وسیع‌تر و جامع‌تر به مسائل بنگرند و دید تنگ و محدود طیف اندکی از اقتصاددان‌ها به عنوان واقعیت‌های اقتصادی در اختیار رئیس‌جمهور قرار نگیرد. برای مثال وی به کاهش نرخ تورم بسیار بالیده است و گذشته از این مسئله رئیس‌جمهور همچنین در سخنان اخیر خویش تصریح ساخت که در آینده، تورم، استاندارد پیدا خواهد کرد.
کیست که نداند آنچه به عنوان کاهش تورم در اقتصاد روی داده است ارتباط بسیار ناچیزی با سیاست‌های اقتصادی اتخاذ شده از سوی دولت دارد. حقیقت این است زمانی که وی به مردم در باب تنش‌زدایی تعهد داد، که به نظر می‌توانست یک سیاست اصولی و راهگشا برای کشور باشد، بخش اندکی از سهم آینده‌هراسی و تورم موجود بسته شد، که به هیچ روی این مسئله ارتباطی با سیاست اقتصادی نداشت و اتفاقا اشتباهات فاحش تیم اقتصادی دولت و به ویژه مسئول بانک مرکزی سبب شد که چشم‌اندازهای کاهش تورم و ترکیدن حباب آینده‌هراسی بسیار زود متوقف شود و اگر آنها مرتکب آن خطا نمی‌شدند بدون اینکه کوچک‌ترین نیازی به سیاست‌های اقتصادی باشد تورم کاهش چشمگیرتری پیدا می‌کرد اما رئیس بانک مرکزی و همفکران وی در دولت جلوی این کار را گرفتند. مسئله مهم دیگری که از سخنان رئیس‌جمهور برمی‌آید آن است که مشاوران دولت واقعیت‌ها را به رئیس‌جمهور نگفته یا به صورت ناقص می‌گویند که روند کاهش تورم یک وجهه بسیار فاجعه‌آمیز  دیگری نیز دارد و آن هم به گسترش بی‌سابقه فقر، فلاکت و فروپاشی طبقه متوسط مربوط می‌شود.
مومنی تأکید کرد: در حقیقت به وضوح روشن است که به شکل بایسته‌ای به رئیس‌جمهور اطلاعاتی داده نشده است. مومنی‌ ادامه می‌دهد: بیش از هرچیز اکنون نقش دانشگاهی‌ها بسیار پررنگ‌تر است. آنها باید به رئیس‌جمهور کمک کرده تا قدری بیشتر با واقعیت های اقتصادی روبه‌رو شوند و از تحلیل‌های کلیشه‌ای و به طرز غیرعادی و دور از واقعیت که تیم مشاوردهنده به رئیس‌جمهور ارائه می‌دهند اجتناب شود. رئیس‌ دولت باید از این تحلیل‌ها اندکی فاصله گرفته و آشنایی وی با واقعیت‌های اقتصادی قدری افزایش پیدا کند. مسئله بسیار مهم دیگر در اظهارات رئیس‌جمهور این است که وی به این مسئله حیاتی چندان توجه نکرد که راه اصولی مبارزه با تورم رونق‌بخشی به تولید و تحریک بنگاه‌های تولیدی جهت ایجاد تقاضای موثر برای مشاغل مولد است و دستکاری در متغیرهای پولی به هیچ‌وجه نمی‌تواند رونق در اقتصاد و اشتغال مولد پدید آورد.

بسته ضد رکود به نام مردم، به کام بانک‌ها

«بسته ضد رکود دولت، به نام مردم اما به کام بانک‌هاست.»
روزنامه جام‌جم در گزارشی اقتصادی نوشت: در حالی که بسته دوم خروج از رکود دولت توسط تیم اقتصادی امروز اعلام می‌شود، به نظر می‌رسد با اعلام اجرای سیاست‌های «تحریک تقاضا»، سقف و شرایط اعطای وام‌های خرد به مردم تسهیل شده و در بانک‌ها به روی مردم باز شود.
در حالی که در پنج سال اخیر درب بانک‌ها به روی مردم تقریبا بسته بود و بانک‌ها یا به دلیل نداشتن منابع یا به دلیل پایین‌بودن دستوری نرخ سود بانکی حاضر به پرداخت تسهیلات خرد به مردم نبودند، اکنون به نظر می‌رسد تحت تاثیر اعلام سیاست‌های ضد رکود دولت که بخشی از آن به مردم مربوط می‌شود و تحریک تقاضا نام دارد، این سیاست تغییر کرده و بانک‌ها با مصوبه‌ شورای پول هم سقف پرداخت تسهیلات خود را افزایش دهند و هم در شرایط پرداخت آن تغییراتی به نفع وام‌گیرنده ایجاد کنند.
کارشناسان اقتصادی با حمایت از سیاست‌های تحریک تقاضا به دولت تذکر می‌دهند که این سیاست‌ها در کوتاه مدت کاربرد دارد ولذا باید به فوریت سیاست‌های قوی برای تقویت تولید صادرات محور و رفع موانع کسب و کار اتخاذ شود تا رونق کوتاه‌‌مدت از طریق تحریک تقاضا از بین نرود. آنان همچنین بر متعادل شدن سود این تسهیلات برای مردم تاکید می‌کنند تا در نهایت بخش بزرگی از هزینه رفع رکود بر دوش مردم نیفتد. چرا که این احتمال وجود دارد که بانک‌ها بخواهند از محل این تسهیلات به نوعی سوداگری کرده و هزینه خرید توسط مردم را طوری بالا ببرند که کالای خریداری شده توسط آنان بسیار گران‌تر از قیمت اولیه درآید.
در همین زمینه دکتر مهدی تقوی، کارشناس اقتصادی به زاویه مهمی در اجرای سیاست‌های تحریک تقاضای دولت اشاره کرد و گفت: به نظر من نکته ناگفته‌ای که در کوران اجرای سیاست‌های ضد رکود و محور آن، تحریک تقاضا همواره فراموش می‌شود، حقوق مردم است.
وی توضیح داد: در این سیاست ارائه وام‌های خرد بانکی تسهیل شده و در بانک‌ها به روی مردم باز می‌شود. این خوب است اما سؤال اینجاست که این وام‌ها قرار است با چه بهره‌ای به مردم پرداخت شود؟ به نظر من کاهش بهره این وام‌ها دست‌کم تا نرخ‌های شورای پول و اعتبار که اکنون رعایت نمی‌شود، سهم سیستم بانکی در اجرای سیاست‌های ضد رکود است.

خاطرات‌ هاشمی رفسنجانی از دوستی با ملک‌عبدالله
سخنان هاشمی رفسنجانی در دیدار با وزیر خارجه آلمان نشان می‌دهد وهابیت بعد از مرگ «عبدالله» پادشاه پیشین عربستان قدرت را در دست گرفته است! وی که به پرسش‌های اشتاین مایر درخصوص روابط ایران و عربستان پاسخ می‌داد در سخنانی عجیب با یادآوری جلسات و توافق‌هایی که طی چندین سال با ملک عبدالله داشت، به توافق برای ایجاد کمیسیون علمایی اشاره کرد و افزود: اگر آن کمیسیون تشکیل می‌شد و شروع به کار می‌کرد، نمی‌گذاشتند تروریست‌های وهابی با تحریک احساسات دو ملت، برطبل اختلافات بکوبند!
ظاهرا او معتقد است قبل از مرگ ملک عبدالله جریانی غیروهابی با رویکردی غیر از رویکرد ضدیت با جمهوری اسلامی در عربستان وجود داشته و البته آن را مرهون تلاش‌های خودش برای ایجاد «کمیسیون علما» می‌داند که البته هرگز هم تشکیل نشده است! معلوم نیست اگر کمیسیونی که هرگز تشکیل نشده تا این حد آثار مثبت داشته، اگر تشکیل می‌شد چه اتفاقی می‌افتاد! اما ظاهرا هاشمی رفسنجانی که کل  نامه اعمال حکام سعودی را در «اتفاق» امسال خلاصه می‌کند و تاریخ را قبل و بعد از مرگ ملک عبدالله می‌داند. معتقد است می‌توان از توان عربستان برای مبارزه با تروریسم استفاده کرد و به یاد نمی‌آورد که ده‌ها گروه وحشی و تروریستی همچون القاعده، طالبان، داعش، سپاه صحابه پاکستان و... با حمایت مستقیم و غیرمستقیم و تجهیز مالی و نظامی حکام آل سعود از سال‌ها قبل و از همان زمان که دوست‌ دیرین آقای هاشمی رفسنجانی یعنی ملک عبدالله در راس کار بود جهان اسلام را ناامن کرده و خون ده‌ها هزار مسلمان بی‌گناه را به زمین ریخته‌اند. در چنین شرایطی، تمایز بین ملک عبدالله و دیگر حکام سعودی و ادعای قدرت گرفتن وهابی‌ها پس از مرگ او عده‌ای عجیب و غیرقابل قبول است و مرور کارنامه حکام عربستان نیز حکایتی جز این دارد.