خاموشی سینما در برابر روشنی عاشورا
حسین کارگر
از صدها سال پیش تاکنون، همواره آیینهای عاشورایی در سرزمین ما حضور پرشوری داشتهاند و سال به سال و دهه به دهه نیز بر شور این آیینها افزوده شده است، اما جای شگفتی است که چنین آیینهایی هنوز هم فروغ چندانی در رسانههای جدیدی همچون سینما و تئاتر مدرن و پستمدرن نداشته است، به طوری که بررسي آثار تولید شده در دو حوزه سینما و تئاتر، نشان میدهد كه مفاهیم عاشورایی هيچگاه در جایگاه اولی و به مثابه یک دغدغه همیشگی نزد خالقان آثار مطرح نبوده است. حتي درعرصه مستندسازي نيز حق مطلب درباره عاشورا بيان نشده است. تك ستاره اين ميدان، سيد شهيدان اهل قلم است كه در برخي آثار خود اشاراتي به قيام عاشورا کرد. به خصوص در مستند «شب عاشورايي» كه در آن، پيوند معنايي بينظيري ميان قيام امام حسين(ع) و جهاد رزمندگان در دفاع مقدس نمايانده شده است.
در عرصه سينماي داستاني به دو شكل به موضوع عاشورا پرداخته شده است. يك شيوه، بازآفريني بخشهايي از متن يا حواشي قيام حسيني بوده كه تنها دو اثر شاخص قابل شناسايي است. يكي فيلم «سفير» به كارگرداني فريبرز صالحاعلا است كه به روايت يكي از فرستادگان امام حسين(ع) به نام قيسبنمسهر ميپردازد. اين فيلم در زمان خودش اثر شاخصي بود و تحليلي از فضاي اجتماعي كوفه در سال 61 هجري در قالب يك فيلم ارائه داد. فيلم «روز واقعه» هم به كارگرداني شهرام اسدي به روايت يك جوان نصراني تازهمسلمان به نام «عبدالله» است كه نداي «كيست مرا ياري كند» امام حسين(ع) را ميشنود و به ياري امام ميشتابد. البته اين فيلم بيش از حد به حواشي ميپردازد و از اصل و متن عاشورا دور است.
به جز اين دو فيلم، تنها اثر قابل اشاره دیگر پیرامون عاشورا، فیلم «رستاخیز» است. این فیلم به کارگردانی احمدرضا درویش در سیودومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، اما هنوز بهطور عمومی در سینماها اکران نشده است. متأسفانه با وجود صرف چندین سال و دهها میلیارد سرمایه، فیلم «رستاخیز» به نتیجه خوبی منتهی نشده است. آنچه به عنوان شخصیتهای تاریخ عاشورا در این فیلم نمایش داده شده، به هیچ وجه دلچسب نیستند. فیلم، نه حس دارد و نه حماسه. صحنههای رزمی آن همچون شمشیر بازی کودکان است و نبردهایش فاقد عظمت و شکوه. داستانش هم پر از غرض و غلط مینماید؛ یک روایت پر دستانداز که از همان ابتدا بنای سر بردن و سر بریدن حوصله مخاطب را دارد. تماشای «رستاخیز» برای کسانی که «مختارنامه» را دیدهاند و لذتش را چشیدهاند، هیچ ارزش افزودهای ندارد و پیش پا افتاده به نظر میرسد!
شیوه دوم پرداختن به محرم سال 61 هجری قمری هم این گونه بوده که معدود فيلمسازاني هم كوشيدهاند تا با بهره و الهام از حوادث و معاني عاشورايي آثاری را خلق کنند. برای نمونه ميتوان به فيلم «شب دهم» به كارگرداني جمال شورجه اشاره كرد كه در آن مبارزات انقلابي مردم ايران در برابر شاه و همچنين دوران دفاع مقدس، با فرهنگ عاشورايي جاري در فرهنگ ما تطبيق یافته است. مرحوم رسول ملاقليپور هم در فيلم «پرواز در شب» با الگوگيري از تراژدي حضرت ابوالفضل(ع) براي رساندن آب به لشكر امام حسين(ع)، ازخودگذشتگي يك رزمنده براي نجات همرزمانش از تشنگي در دوران دفاع مقدس را به نمايش درآورده است. «سينه سرخ» به کارگردانی پرویز شیخ طادی، «مصائب دوشيزه» ساخته مسعود اطیابی، «دستهاي خالي» اثر ابوالقاسم طالبی، «عصر روز دهم» به كارگرداني مجتبي راعي و ... هم الهامات و اشاراتی به مفاهيم عاشورايي داشتهاند.
نکته بسیار مهم این است که با وجود قابليتهاي حیرتانگیز و فراوان سینما در ابعاد هنری و رسانهای، اما محدوديتهاي سختافزاری و نرمافزاری بسیاری هم در آن وجود دارد، اما اين به معناي ناممكن بودن نمايش متن واقعه كربلا نيست. سه ويژگي براي چنين كار بزرگي لازم است كه اگر حتي يكي از آنها ناقص باشد، به فيلم لطمه ميزند. يكي از اين ويژگيها، باور عميق و مستحكم به عاشوراست. بدون شك فيلمساز يا فيلمنامهنويسي كه از عمق جان به اين حماسه بزرگ عقيده ندارد، نميتواند در اين باره فيلم بسازد. تنها كسي از پس اين اقدام بر ميآيد كه وجودش در مفاهيم عاشورايي استحاله شده باشد. ويژگي دوم اين است كه فيلمساز بايد از ابعاد گوناگون موضوع آگاهي داشته باشد. يعني بداند كه فلسفه عاشورا چيست و هدف و پيامدهاي آن چه بوده است. كارگرداني كه به ساخت فيلم درباره عاشورا رو ميآورد، بايد شخصيتهاي مؤثر در اين حادثه تاريخي را به خوبي بشناسد و بهطور كلي نسبت به تمام فرازونشيبهاي آن شناخت داشته باشد. ويژگي سوم، برخورداري از توانايي فني لازم براي ترسيم سالم و واقعگرايانه حماسه عاشوراست. به عبارتي بهتر، براي پرداختن به اين موضوع، تعهد و تخصص بايد در حد اعلا در يك هنرمند جمع باشد. به ندرت ميتوان سينماگري را يافت كه هر سه شاخصه فوق را با هم داشته باشد.
یکی از پیشنهادهای ممکن و پویا برای غنیسازی محتوایی و دراماتیک آثار سینمایی، بهرهگیری از چشمه جوشان و خروشان تعزیه است. منبعی زیبا و فاخر که ضمن برخورداری از تراژدی در اوج شکوه، میتواند پاسخگوی مسائل روز انسانی و اجتماعی بوده و در ضمن الگوی تمامعیاری در مینیمالیسم و ترسیم سترگترین داستانها در حداقل زمان و فضا است.
از صدها سال پیش تاکنون، همواره آیینهای عاشورایی در سرزمین ما حضور پرشوری داشتهاند و سال به سال و دهه به دهه نیز بر شور این آیینها افزوده شده است، اما جای شگفتی است که چنین آیینهایی هنوز هم فروغ چندانی در رسانههای جدیدی همچون سینما و تئاتر مدرن و پستمدرن نداشته است، به طوری که بررسي آثار تولید شده در دو حوزه سینما و تئاتر، نشان میدهد كه مفاهیم عاشورایی هيچگاه در جایگاه اولی و به مثابه یک دغدغه همیشگی نزد خالقان آثار مطرح نبوده است. حتي درعرصه مستندسازي نيز حق مطلب درباره عاشورا بيان نشده است. تك ستاره اين ميدان، سيد شهيدان اهل قلم است كه در برخي آثار خود اشاراتي به قيام عاشورا کرد. به خصوص در مستند «شب عاشورايي» كه در آن، پيوند معنايي بينظيري ميان قيام امام حسين(ع) و جهاد رزمندگان در دفاع مقدس نمايانده شده است.
در عرصه سينماي داستاني به دو شكل به موضوع عاشورا پرداخته شده است. يك شيوه، بازآفريني بخشهايي از متن يا حواشي قيام حسيني بوده كه تنها دو اثر شاخص قابل شناسايي است. يكي فيلم «سفير» به كارگرداني فريبرز صالحاعلا است كه به روايت يكي از فرستادگان امام حسين(ع) به نام قيسبنمسهر ميپردازد. اين فيلم در زمان خودش اثر شاخصي بود و تحليلي از فضاي اجتماعي كوفه در سال 61 هجري در قالب يك فيلم ارائه داد. فيلم «روز واقعه» هم به كارگرداني شهرام اسدي به روايت يك جوان نصراني تازهمسلمان به نام «عبدالله» است كه نداي «كيست مرا ياري كند» امام حسين(ع) را ميشنود و به ياري امام ميشتابد. البته اين فيلم بيش از حد به حواشي ميپردازد و از اصل و متن عاشورا دور است.
به جز اين دو فيلم، تنها اثر قابل اشاره دیگر پیرامون عاشورا، فیلم «رستاخیز» است. این فیلم به کارگردانی احمدرضا درویش در سیودومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، اما هنوز بهطور عمومی در سینماها اکران نشده است. متأسفانه با وجود صرف چندین سال و دهها میلیارد سرمایه، فیلم «رستاخیز» به نتیجه خوبی منتهی نشده است. آنچه به عنوان شخصیتهای تاریخ عاشورا در این فیلم نمایش داده شده، به هیچ وجه دلچسب نیستند. فیلم، نه حس دارد و نه حماسه. صحنههای رزمی آن همچون شمشیر بازی کودکان است و نبردهایش فاقد عظمت و شکوه. داستانش هم پر از غرض و غلط مینماید؛ یک روایت پر دستانداز که از همان ابتدا بنای سر بردن و سر بریدن حوصله مخاطب را دارد. تماشای «رستاخیز» برای کسانی که «مختارنامه» را دیدهاند و لذتش را چشیدهاند، هیچ ارزش افزودهای ندارد و پیش پا افتاده به نظر میرسد!
شیوه دوم پرداختن به محرم سال 61 هجری قمری هم این گونه بوده که معدود فيلمسازاني هم كوشيدهاند تا با بهره و الهام از حوادث و معاني عاشورايي آثاری را خلق کنند. برای نمونه ميتوان به فيلم «شب دهم» به كارگرداني جمال شورجه اشاره كرد كه در آن مبارزات انقلابي مردم ايران در برابر شاه و همچنين دوران دفاع مقدس، با فرهنگ عاشورايي جاري در فرهنگ ما تطبيق یافته است. مرحوم رسول ملاقليپور هم در فيلم «پرواز در شب» با الگوگيري از تراژدي حضرت ابوالفضل(ع) براي رساندن آب به لشكر امام حسين(ع)، ازخودگذشتگي يك رزمنده براي نجات همرزمانش از تشنگي در دوران دفاع مقدس را به نمايش درآورده است. «سينه سرخ» به کارگردانی پرویز شیخ طادی، «مصائب دوشيزه» ساخته مسعود اطیابی، «دستهاي خالي» اثر ابوالقاسم طالبی، «عصر روز دهم» به كارگرداني مجتبي راعي و ... هم الهامات و اشاراتی به مفاهيم عاشورايي داشتهاند.
نکته بسیار مهم این است که با وجود قابليتهاي حیرتانگیز و فراوان سینما در ابعاد هنری و رسانهای، اما محدوديتهاي سختافزاری و نرمافزاری بسیاری هم در آن وجود دارد، اما اين به معناي ناممكن بودن نمايش متن واقعه كربلا نيست. سه ويژگي براي چنين كار بزرگي لازم است كه اگر حتي يكي از آنها ناقص باشد، به فيلم لطمه ميزند. يكي از اين ويژگيها، باور عميق و مستحكم به عاشوراست. بدون شك فيلمساز يا فيلمنامهنويسي كه از عمق جان به اين حماسه بزرگ عقيده ندارد، نميتواند در اين باره فيلم بسازد. تنها كسي از پس اين اقدام بر ميآيد كه وجودش در مفاهيم عاشورايي استحاله شده باشد. ويژگي دوم اين است كه فيلمساز بايد از ابعاد گوناگون موضوع آگاهي داشته باشد. يعني بداند كه فلسفه عاشورا چيست و هدف و پيامدهاي آن چه بوده است. كارگرداني كه به ساخت فيلم درباره عاشورا رو ميآورد، بايد شخصيتهاي مؤثر در اين حادثه تاريخي را به خوبي بشناسد و بهطور كلي نسبت به تمام فرازونشيبهاي آن شناخت داشته باشد. ويژگي سوم، برخورداري از توانايي فني لازم براي ترسيم سالم و واقعگرايانه حماسه عاشوراست. به عبارتي بهتر، براي پرداختن به اين موضوع، تعهد و تخصص بايد در حد اعلا در يك هنرمند جمع باشد. به ندرت ميتوان سينماگري را يافت كه هر سه شاخصه فوق را با هم داشته باشد.
یکی از پیشنهادهای ممکن و پویا برای غنیسازی محتوایی و دراماتیک آثار سینمایی، بهرهگیری از چشمه جوشان و خروشان تعزیه است. منبعی زیبا و فاخر که ضمن برخورداری از تراژدی در اوج شکوه، میتواند پاسخگوی مسائل روز انسانی و اجتماعی بوده و در ضمن الگوی تمامعیاری در مینیمالیسم و ترسیم سترگترین داستانها در حداقل زمان و فضا است.