شكار غير مجاز ونابودي گونه هاي در خطر انقراض (بخش نخست) (گزارش روز)
آخرين بازمانده هاي حيات وحش را دریابیم! (گزارش روز)
گروه گزارش
كشور ما يكي از غني ترين گونه هاي جانوري و حيات وحش را دردل خود جا داده است.گونه هايي كه شايد نمونه آن درهيچ جا وجود نداشته باشد و يا دست كم دركمترين جايي ديده شود.اما با وجود تمام اين اهميت غير قابل انكارهمچنان شاهد وقايع و حوادث تلخ و بعضا فراموش ناشدني دراين زمينه هستيم.
براي مثال درهفته هاي گذشته اخبار متعددي ازحمله بي رحمانه به يكي ديگر از پلنگ هاي ايراني در جنگل هاي تنكابن شنيده شد.پلنگي كه بعد ازاينكه دستش داخل تله قطع شد،براثر شليك هاي متعدد شكارچيان غيرمجاز به طرفش ،از ناحيه نخاع دچار آسيب ديدگي شد و در نهايت بعد از انتقال به تهران هم اميد نجات او كاملا كمرنگ شد تا آنجا كه به ناچار راهي باقي نماند به جز مرگ آرام این پلنگ ایرانی.
درست يك هفته بعد از اين ماجرا هم يك گوزن زرد ايراني درست از وسط اتوبان همت تهران هدف شليك گلوله قرار گرفت و از بين رفت و بعد از آن هم خبررسيد كه باز هم شكارچيان متعارض هفت روباه كمياب را در حوالي اصفهان به طور بي رحمانه اي كشته و سلاخي كردهاند و از همه عجيبتر اينكه دركمال ناباوري آنها را كنار جاده و در مقابل چشم رهگذران رها كرده اند.
طبق گزارش هاي موجود فقط در يك سال اخير 17 قلاده پلنگ ايراني مورد حمله شكارچيان قرار گرفته و كشته شده اند.
اين درحالي است كه از يك سو اين گونه در خطر انقراض به سرعت رو به كاهش است و از طرف ديگر مسئولان سازمان محيط زيست بعد از انتشار تمامي اين خبرها قول رسيدگي و برخورد با متخلفان را مي دهند در حالي كه تا كنون آنچنان كه بايد و مورد انتظار است با اين متخلفان برخوردي نشده است.
آخرين بازمانده ها در خطر انقراض
كشور ما زيستگاه گونه هاي بي نظير زيادي است.گونه هايي كه متاسفانه وضعيت خيلي از آنها بحراني است و درخطر انقراض هستند از جمله يوز آسيايي ،سياه گوش ،خرس و پلنگ و... گونه هاي زياد ديگر.
دكتر فتح الله خدمت ،دامپزشك و كارشناس حيات وحش در اين خصوص در گفت و گو با گزارشگر روزنامه كيهان مي گويد:”ايران زماني بيشترين گربه سان جهان را در دل خود داشت.گربه سان هاي معروفي مثل شير،ببر،يوز پلنگ و پلنگ ايراني كه در حال حاضر شير و ببر به طور كامل منقرض شده اند و فقط يوزپلنگ و پلنگ باقي ماندهاند كه آنها هم در خطر انقراض هستند.”
وی میگوید: "اما وضعيت پلنگ ها در اين سالها خيلي وخيم است. طبق آمارهاي موجود امسال بيشتراز 17 پلنگ از طريق مختلف كشته شده اند.پلنگ در اين سالها بيشتر از هر زمان ديگري كشته مي شود يا با گلوله توسط شكارچیان غير مجاز و يا با طعمه سمي .اما بيشتر شكارهايي كه صورت مي گيرد،شكار براي اسپورت و تفريح ويا براي ارزش پوست آنها و تاكسي درمي كردن آن پلنگ ها است. البته تقابل پلنگ و دامدار هم دليل ديگري براي كشتار اين حيوانات است.يعني پلنگ ها اگر با گلوله هم كشته نشوند با سنگ و چوب دامدارها و محلي ها و يا از
بي امكاناتي سازمان هاي مسئولشان جان
مي دهند.سازمان هايي كه حتي براي خبر از اوضاع و احوال اين پلنگ ها محيط بان به تعداد كافي ندارند. "
او همچنين در ادامه مي افزايد :”مشكل اصلي ما سيستم غلط دامداري است.چرا بايد دام همين طوري در جنگل رها شود كه نه اقتصادي است ونه بهداشتي. يعني با اين كار هم مراتع ملي و جنگل ها از بين مي رود و هم دامداران ناخواسته وارد قلمرو زيستي گونه هاي حيات وحش مي شوند كه اين موضوع نوعي تقابل ايجادمي كند. طبيعي است وقتي دامدار احساس كند،دامش در خطر حمله حيوانات وحشي است درصدد كشتن آنها بر مي آيد،حالا يا از طريق گلوله يا لاشه سمي گوسفند و حيوانات ديگر.در حالي كه اين نوع دامداري در كل دنيا ديگر منسوخ شده و بايد آن را تغيير دهيم نه اينكه اول وارد قلمرو جانور شويم و بعد هم از ترس اينكه به دام لطمه اي نزند بخواهيم آن را نابود كنيم. واقعا بايد اين موضوع فرهنگ سازي شود وبه گوش همه دامداران و شكارچيان برسانيم كه اين حيات وحش ذخيره ملي ماست و نابودي آن تمام عرصه طبيعي ما را به خطر مي اندازد.طبيعت ما الآن و در حال حاضر ظرفيت برداشت ندارد.اگر اين روال به همين شكل باقي بماند هيچ ذخيره افتخار آميزي براي آيندگان وجود نخواهد داشت.”
محيط هاي بدون باني!
حيوانات و گونه هاي با ارزش جانوري زيادي درنقاط مختلف ايران يافت مي شود كه بومي اين مناطق بوده و اصلا در جاهاي ديگر امكان زندگي ندارند.
اگرچه در ظاهر و بر اساس آنچه سازمان محيط زيست هر ساله اعلام مي كند تعداد مناطق و زيستگاه هاي برخي از اين گونه ها به شدت تحت حفاظت و محيط باني قرار دارد اما در واقع و با مرور كوتاهي بر رواج بي رويه شكارهاي غير مجاز در اين مناطق نشان مي دهد آنچنان كه بايد هم حفاظت شده نيستند.
دكترحسين محمدي مدير كل دفتر حيات وحش و تنوع زيستي سازمان حفاظت محيط زيست با اشاره به اين آمارها در گفت وگو با گزارشگر روزنامه كيهان مي گويد:” محيط بان هاي ما در وضعيت خوبي نيستند يعني بهتر است بگوييم اصلا براي تمام عرصه هاي طبيعي حفاظت شده محيط بان وجود ندارد.مشكلاتي مثل بودجه، آموزش،تشكيلات ساختاري و ... نمي گذارد كه دست دستگاه هاي مسئول براي استخدام محيط بان باز باشد. محيط بان بايد مجهز باشد و بتواند در سخت ترين شرايط از عرصه طبيعي و حيات وحش دفاع كند نه اينكه به خاطر ترس يا حقوق پايين نسبت به اتفاقات ناگواري كه در عرصه هاي طبيعي رخ مي دهد، بي تفاوت باشند.”
وی میافزاید: "مثلا ما نزديك به 5 ميليون هكتار وسعت منطقه حفاظت شده يوزآسيايي مان است كه فقط و فقط 120 تا 150 محيط بان براي چنين وسعتي وجود دارد كه اين تعداد فقط براي 40 درصد از اين وسعت كافي است. محيط بان ها در شرايط سخت گرما و سرما به كار مشغول هستند و با متعارضان و شكارچيان غير مجاز برخورد مي كنند اما تا زماني كه تعداد و امكاناتشان براي اين كار آن قدر كم باشد، كار زيادي از دستشان بر نمي آيد .”
شكار تفريحي حرام است
اگرچه برخي از فعالان محيط زيست معتقدند كه شكار به خودي خود براي طبيعت مضر نيست بلكه نياز به قانونمند شدن دارد و بايد بر مجوزهايي كه هر ساله براي اين كار صادر مي شود نظارت بيشتري صورت گيرد اما از طرف ديگر برخي از فعالان و حاميان حيوانات و طبيعت معتقدند كه شكار براي طبيعت كنوني ما كه چرخه برگشت ندارد،يك مسير كاملا يك طرفه وبي بازگشت است. حتي فراتر از آن در استفتاءهایی كه از بيشترمراجع و علما صورت گرفته تقريبا اكثريت آنها بر اين موضوع هم عقيدهاند كه شكار اگر به قصد تفريح باشد حرام است.
يكي از فعالان حقوق حيوانات كه نخواست نامش فاش شود دراين باره به گزارشگر روزنامه كيهان مي گويد :” حتي با وجود اينكه فتاوی شرعي هم شكار غير قانوني را نهي مي كند ،تعجب آور است كه چرا باز هم سازمان محيط زيست اصرار به دادن مجوز شكار دارد. ما و فعالاني همچون ما تلاش هاي زيادي براي متوقف كردن اين وضعيت انجام داده ايم.حتي خيلي از آنها بارها و بارها نامه نوشتهاند و از سازمان محيط زيست در خواست كردهاند كه براي فعل حرام مجوز صادر نكند. چرا بايد عملي كه هم به لحاظ شرعي و هم به لحاظ اخلاقي ومنطقي حرام است و محيط زيست را به نابودي مي كشاند با يك كاغذ ساده به اسم مجوز شكار،رواج يابد. حتي انجمن هاي مختلف حامي حيوانات اعلام آمادگي كردهاند كه حاضر هستند تمام پول اين مجوزها را بپردازند تا به شكارچيان مجوز نفروشند،اما تنها توجيه آنها اين بود كه تعادل طبيعت برهم مي خورد و در نتيجه بازهم قبول نكردند.”
اين فعال محيط زيست در ادامه مي افزايد: ” البته تمام اين اتفاق ها فقط به معناي قصور و كوتاهي مديران و مسئولان محيط زيست نيست.خيلي وقت ها آنها تمام تلاششان و هرچه كه فكر مي كنند مي تواند تاثير گذار باشد را به كار مي بندند اما گاهي زور بازوي شكارچي بيشتر است. الآن وضعيتي شده كه هر كسي به راحتي به خودش اجازه مي دهد كه يك مجوز بگيرد و اسلحه حمل كند.حتي خيلي از اين حوادث ناگواري كه شاهد آن بوديم هم توسط كساني رخ داد كه مجوز هم نداشتهاند و به صورت غيرقانوني وارد مناطق تحت حفاظت شده و شكار كرده بودند. از اين دست اتفاقات كم نيستند. يعني سيطره مانور شكارچي بالا است در غير اين صورت چرا بايد كسي كه خودش را جهانگرد و طبيعت دوست معرفي مي كند و اتفاقا خيلي هم چهره سرشناسي در صدا و سيما است با همین بهانه كه مجوز اسلحه داشته داخل خودرويش سه شكار پيدا شود؟! ظاهرا قبح شكار براي خیلی از شكارچيان ريخته است.جريمه ها هم كه آن قدر ناچيز و اصلا خنده دار است كه نه تنها بازدارنده نيست بلكه حتي شكارچيان حاضرند آن را پرداخت كنند و در ازاي آن ،شكار يا پوست آن را به قيمتي چند برابر بالاتر بفروشند! "
بيشترين تلفات در 4 استان
آمارها مي گويد 4 استان مازنداران، گلستان،لرستان و فارس در اين سالها قتلگاه حيات وحش ايران بوده و بيشتر كشتار حيوانات حفاظت شده در اين استان ها بوده است. چيزي شايد بالاي 60 يا 70 درصد از تلفات.يعني بيشترين تلفات گونه هاي نادر و در خطر انقراض دراين استان ها بوده است.
محمدي درادامه مي افزايد:”متاسفانه در جهت آموزش به مردم محلي و بومي اقدام خاصي تا كنون صورت نگرفته است در حالي كه ما بايد به مردم محلي آموزش بدهيم كه اين حيوانات يعني حيواناتي مثل گرگ يا پلنگ بخشي از ثروت طبيعي ما هستند و بايد براي حفظ آنها تلاش كنيم نه اينكه به محض نزديك شدن آنها به گله بلافاصله به طرفشان شليك كنيم .اگر اين وضع به همين شكل ادامه يابد ديگر به زودي چيزي از اين گونه هاي نادر در جنگل هاي ما باقي نخواهد ماند .”
وي همچنين تصريح مي كند :” بر اساس آمارهاي به دست آمده، نزديك به 50 درصد از تلفات پلنگ هاي ما مربوط به شكار غير مجاز و20 درصد با طعمه مسموم بوده است. همه اين آمارها نشان مي دهد كه بيشتر اين تلفات به خاطر تقابل منافع دامدار و حيات وحش است.از طرف ديگر برخي افراد سودجو هم به خاطر پول هنگفتي كه دراين تجارت نهفته است دست به اين شكارها مي زنند.همين طورقوانين ما هم نياز به بازنگري و بررسي دارند.وقتي پلنگ شكار مي شود جريمه اي معادل 5 ميليون تومان براي آن تعيين مي شود ،در حالي كه شكارچي پوست همين حيوان را شايد بيشتر از 50 ميليون به فروش برساند.دست قاضي هم بسته به پرونده، حكم هاي متفاوتي صادرمی كند كه در اكثر آنها بازداشت و زندان هاي سنگين ديده نمي شود.”