گفت وگو با عبدالحسن برزیده کارگردان فیلم «مزار شریف»
روشنفکرزدگی آفت فرهنگ ما شده است
آرش فهیم
«مزار شریف» یکی از فیلمهای سربلند اما سر به زیر سینمای ماست. فیلمی که به بازگویی بخشی از تاریخ کمتر گفته شده ما میپردازد. روز 17 مرداد سال 1377 شاخهای از گروه طالبان به کنسولگری ایران در افغانستان حمله کردند و همه افرادی که در آنجا بودند را به شهادت رساندند به جز یک نفر که از معرکه جان سالم به در برد و فیلم «مزار شریف» هم از نگاه این شخصیت روایت میشود. واقعه مزار شریف، هم نمادی از دشمنی و مخالفت تکفیریها از طالبان و القاعده گرفته تا النصره و داعش با جمهوری اسلامی ایران است و هم یک نقطه تاریک در کارنامه مسئولین وقت شورای امنیت ملی. فیلم «مزار شریف» مدتی است که در سینماهای کشور به نمایش درآمده است. به همین مناسبت با عبدالحسن برزیده، نویسنده و کارگردان این فیلم گفت وگو کردیم.
* فیلمهای تاریخی و آثاری که به وقایع گذشته میپردازند معمولا باید ارتباطی با زمان حال پیدا کنند و گر نه در طول زمان فراموش میشوند. فیلم «مزار شریف» چه ربطی به حال و آینده ما دارد؟
من البته با حرف شما مخالفم و معتقدم که این گونه نیست و بعضی وقتها سینما وظیفه ثبت وقایعی را دارد که در گذشته اتفاق افتاده. منتها طبیعی است برای اینکه یک اثر هنری مخاطب بیشتری پیدا کند باید یک جوری در زمان جاری باشد. من فکر میکنم در «مزار شریف» هم جدای از اینکه به حادثهای واقعی و مستند و مربوط به یک مقطع تاریخی میپردازد، از یک جریان انحرافی صحبت میکند که به اسم دین، رفتاری غیرانسانی و ضداسلامی انجام میدهد. جریانی که در گذشته طالبان بود و امروز داعش است.بنابراین «مزار شریف» دارد به این نکته جاری در زمان میپردازد.
* با اینکه «مزار شریف» یکی از فیلمهای قابل توجه جشنواره فجر گذشته بود اما هیچ جایزهای نگرفت. مشکل چی بود؟
به طور طبیعی من نباید در این باره موضع خاصی داشته باشم. بالاخره یک گروهی با سلیقه خاصی کار داوری جشنواره را انجام دادند. با این حال، صرف نظر از فیلم من، داوری جشنواره فیلم فجر را دچار یک ایراد کلی میدانم. اینکه قضاوت در این جشنواره، به سلیقه تعداد محدودی بستگی دارد. به همین دلیل هم برای کاهش اعمال سلیقه باید تعداد داورها خیلی بیشتر شود. تعدد و تکثر آرا باعث میشود که جلوی قضاوت براساس سلیقه یا حب و بغض شخصی کم شود.
* در اکران هم همین وضعیت برقرار است. یعنی به نظر میرسد که فیلم شما مظلوم واقع شده است.
بله متأسفانه در پخش فیلم، در تبلیغات، در زمان اکران، محرومیتهای فیلم آنقدر زیاد بود که آدم را آزرده میکند. به ویژه اینکه متوجه شدم، مخاطب برای ورود به سینما جهت دیدن این فیلم، رغبت چندانی نشان نمیدهد اما عجیب است که همین مخاطب وقتی وارد سینما میشود و فیلم را میبیند، به فیلم علاقه مند میشود. مشکل اصلی ما، بردن مخاطب به سینما است.
* فکر میکنید دلیل این مشکل چیست؟ یعنی با اینکه «مزار شریف» یکی از مهمترین فیلمهای اکران سال 94 است و قاعدتا به خاطر موضوع مهمی که دارد باید حمایت و تبلیغ شود، اما این فیلم تقریبا نادیده گرفته شده و نوعی «سکوت معنادار» نسبت به آن وجود دارد. مشکل از کجاست؟
یک بخشی از این مشکل به خاطر این است که مخاطب ما به دلایل مختلفی رفته رفته دارد از این نوع فیلمها فاصله میگیرد. یکی از دلایل این مسئله، رفتارهای سیاسی است. معمولا درباره فیلمهایی مثل «مزار شریف» و فیلمهای دفاع مقدسی این شائبه ایجاد میشود که سفارشی هستند. یکی از دلایل این سوءتفاهم هم این است که یک عده از سیاستمدارها و مسئولین این گونه فیلمها را مصادره میکنند. به طوری که واژههایی مثل سینمای ارزشی معنی اصیل خود را از دست داده و معنای دیگری در ذهن مخاطب امروز سینما پیدا کرده است. یک مشکل هم به خود مخاطب بر میگردد. به نظرم ما امروز در هویت دچار مشکل شدهایم. ما نسبت به موضوعات مهمی مثل حادثه «مزار شریف» بیتفاوت هستیم. این درحالی است که جدای از فیلم و کیفیت و جذابیت آن، خود موضوع فیلم باید حساسیت ایجاد میکرد. در هر کشوری اگر به چنین موضوعی پرداخته شود، هم از طرف مردم و هم مسئولین حمایت میشود. ضمن اینکه «مزار شریف» به هیچ وجه سفارشی نیست و من 14، 15 سال عمر گذاشتم تا فیلمنامهاش را آماده کنم و ساخته شود؛ علی رغم اینکه خیلیها مخالف بودند. البته با همیاری و کمک شایسته حوزه هنری که در هیچ مرحلهای از کار هم دخالتی نکردند فیلم ساخته شد.هرچند به نظرم سفارشی بودن لزوما چیز بدی نیست. چه ایرادی دارد که یکی از نهادهای نظام تصمیم بگیرد که یک موضوع مهمی را ثبت و ضبط کند؟ کما اینکه درباره فیلم «آرگو» چنین اتفاقی افتاد که یک فیلم سفارشی بود و به خاطر اهمیت موضوع آن در آمریکا، حمایت شد. به هر حال، من فکر میکنم، عرق ملی در کشور ما دچار مشکل شده و باید یک فکری برای آن کرد. حتی برخی از ما گاهی خجالت میکشیم بگوییم ما ایرانی هستیم، چه رسد به اینکه بخواهیم قهرمانان کشورمان را در سینما مطرح کنیم.
* البته من با نظر شما مخالف هستم. مردم ما در بزنگاههای مختلف ثابت کردهاند که هنوز هم غیرت و عرق ملی زیادی دارند. شاهد مثال من همین تشییع جنازه باشکوه شهدای غواص بود. اما یک بخش کوچکی از جامعه ما که ادعای روشنفکری و مدرن بودن دارند واقعا به این بیماری دچار شده و تلاش میکنند تا این بیماری را بین مردم هم ترویج کنند. الان هم میبینیم که فیلم «مزار شریف» از سوی همین طیف بایکوت شده و درباره آن حرفی زده نمیشود.
واقعیت همین است. اجازه دهید یک خاطره بگویم. در دوران دبستان یک همکلاسی داشتیم که اتفاقا برادرش معلم ما بود. این معلم هم هر وقت بچهها بیانضباطی میکردند یا تکالیف خود را انجام نمیدادند، برادر خودش را که همکلاسی ما بود میبرد پای تخته و حسابی کتکش میزد! رفتارهای روشنفکرهای ما هم امروز همین طوری است. یاد گرفتهاند برای اینکه خود را روشنفکر نشان دهند، ژست اپوزیسیون بگیرند و برای اینکه بگویند با نظام همراه نیستند، هر چیزی که مربوط به مسائل ملی میشود را زیر سوال میبرند یا درباره اش سکوت میکنند! در دورانی که عضو شورای مرکزی کانون کارگردانان خانه سینما بودم، یکی از دوستان عضو شورا به صراحت میگفت که فیلم فلان کارگردان را که اتفاقا فیلم خوبی هم بوده در داوری یک جشنواره در اولویت آخر قرار داده بود، صرفا به این دلیل که به نظرش یک فیلم دولتی میآمده! من هم به او گفتم که چطور به خودت اجازه میدهی که این گونه قضاوت کنی و چرا باید تقسیم شهروند خوب و شهروند بد بین ما رواج پیدا کند، آن هم با یک اتهام نسنجیده؟! موقعی که مدیرعامل انجمن سینمای دفاع مقدس بودم، در یکی از دورههای جشنواره فیلم دفاع مقدس، گروهی از منتقدان را دعوت کردم تا فیلمهای جشنواره را ببینند و درباره آنها نقد بنویسند. به آنها هم تأکید کردم که آزاد هستند و میتوانند نقد منفی بنویسند. اما متأسفانه حتی یک نقد هم ننوشتند، چون فکر میکردند نوشتن درباره دفاع مقدس، ژست روشنفکری آنها را مخدوش میکند! این گونه مسائل هم دردناک است و هم ناعادلانه! چرا دوستانی که با قلم خود میتوانند به تقویت موضوعات ملی در جامعه کمک کنند، کاری نمیکنند؟ اگر اتفاقی مثل مزار شریف برای کشور دیگری میافتاد، صدها فیلم و کتاب و آثار هنری درباره آن تولید میشد. این روشنفکرزدگی است نه روشنفکری. روشنفکری خوب است؛ اما روشنفکر زدگی و ادای روشنفکری درآوردن، آفت فرهنگ ما شده است. بهطور مثال، همه جوامع به پلیس نیاز دارند. هر چند نقاط ضعفی هم در آن هست و خود من هم با مأمورانی که رشوه میگیرند مواجه شده ام. اما این رفتار روشنفکران ما که به نیروی انتظامی حمله میکنند، هیچ نسبتی با روشنفکری ندارد، چون به ضرر جامعه است.کدام روشنفکر در دنیا حاضر است به زیرساختهای اجتماعی کشور خودش لطمه بزند؟ روشنفکری واقعی یعنی اینکه برای کمک به جامعه حرف و قلم زده شود. نوع برخورد روشنفکرها با فیلم «محمد رسول الله(ص)» را ببینید. من خودم هم به این فیلم نقدهایی دارم و به نظرم میتوان این فیلم را نقد کرد، اما روشنفکران ما میگویند فیلم «محمد رسول الله(ص)» را نبینیم، چون درباره یک ایدئولوژی خاصی است. انگار آزاداندیشی در گرو بیدینی و فقدان ایدئولوژی است. این درحالی است که این نهایت بیانصافی و بیعدالتی و حتی بیفکری است. آدمی که مدعی روشنفکری و تفکر امروزی است باید حواسش باشد که محکوم و منکوب کردن یک دیدگاه به خاطر انتساب به یک ایدئولوژی، خلاف آزادی و دموکراسی است.
* برگردیم به «مزار شریف»؛ یکی از شخصیتهای فیلم بیان میکند که طالبان، بلایی است که آمریکا و انگلیس بر سر مردم افغانستان آوردند. شما براساس چه دلایل یا مدارکی این نکته را در فیلم اعلام کردید؟
همه چیز روشن است؛ ما خواستیم بگوییم گروههایی مثل طالبان و داعش را کشورهای خاصی به وجود آوردند که اسم هم بردیم. آنها خودشان هم اعتراف میکنند و ما چیزی نگفتیم که با عقل و منطق و اسنادی که موجود است جور در نیاید. البته این اتفاق تازگی ندارد. مثلا درباره کودتای 28 مرداد نیز در اسنادی که پس از چند سال توسط سازمان سیا منتشر شد نوشته که با ملت ما چه کردند. یا درباره جنگ ایران و عراق، مسئولان آمریکایی به صراحت اعلام کردند که چون ایران دشمن آنها بود به صدام کمک کردند. آنها هیچ حیا و ابایی ندارند از اینکه نقش خود در به راه انداختن جنگ در منطقه را اعلام کنند. اگر منصفانه به حرفهایی که خودشان زدهاند نگاه کنیم، نیازی به هیچ دلیل و مدرک دیگری نیست.
* مزار شریف جزو فیلمهایی است که ساخت آنها سخت است. چون بخش زیادی از فضای فیلم در کوه و بیابان اتفاق میافتد. چطور گروه را برای همکاری در این پروژه سخت هماهنگ کردید؟
مجموعه افرادی که در گروه بودند، همکاری و صبوری فوق العادهای داشتند. به خصوص اینکه ما این فیلم را در نقاطی میساختیم که از تکنولوژی و امکانات لازم محروم بودند و بنابراین شرایط ساخت فیلم خیلی دشوار بود. ساخت این گونه فیلمها به عواملی نیاز دارد که غیراز کاردانی و حرفهای بودن، باید از صبر بالایی هم برخوردار باشند. ضمن اینکه معتقدم قبل از ساخت فیلم، خود موضوع فیلم هم خیلی سخت بود. فیلم یک موضوع معاصر با مخالفتها و تحلیلهای مختلف دارد ؛ یک عده معتقد بودند که ماجرای مزار شریف، یک شکست و گاف دیپلماتیک است و اصلا نباید درباره آن فیلمی ساخته شود! اما ما میخواستیم فیلم ساخته و اکران شود. بنابراین باید حرف هایمان را طوری میزدیم که فیلم دچار مشکل نشود. ضمن اینکه باید از قضاوت یک طرفه هم پرهیز میکردیم و تحلیل خودمان را به مخاطب تحمیل نمیکردیم و بیشتر طرح سوال کردیم و در عین حال نتیجه باید جذاب از کار در میآمد. هیچ ادعایی هم درباره بینقص بودن فیلم ندارم. اما معتقدم که فیلم ساختار خوبی دارد و حرف شریف و به روزی میزند. شعار اصلی فیلم هم این است که هیچ جنگی به نفع هیچ مردمی نیست. هر چند که اگر جنگی به کشور ما تحمیل شود، عین جنگ هشت ساله میایستیم و مقاومت میکنیم و دشمن را سرکوب میکنیم. اما مطابق با اصول دین اسلام و مکتب اهل بیت(ع) کشور ما هیچ گاه شروعکننده هیچ جنگی نخواهد بود.
* فیلم دارای جلوههای ویژه و صحنههای چشمگیری است. نحوه طراحی این صحنهها چگونه بود؟
اغلب فیلمها ابتدا ساخته میشوند و بعد به طراحی جلوههای ویژه میپردازند. اما در ساخت «مزار شریف» برای اولین بار، جلوههای ویژه از ابتدا و پلان به پلان طراحی شد. چون بیشتر فیلم در سوله و پلاتو کار میشد، لازم بود که خیلی دقیق طراحی شود. از این نظر تجربه خاص و منحصر به فردی بود. حجم استفاده از جلوههای ویژه هم خیلی زیاد بود و این اعتماد را ایجاد کرد که میتوان از طریق تکنولوژی، بسیاری از کارهای نشدنی را شدنی کرد.
* الان مشغول چه کاری هستید؟
در حال حاضر روی دو موضوع فکر میکنم که اگر بشود در باره آنها فیلم بسازم. اما سرنوشت «مزار شریف» برای من عبرتهایی داشت. چون ساخت این گونه فیلمها یک نوع ریسک است. هر چند که فیلم «مزار شریف» باید ساخته میشد و من باید دین خودم را به این موضوع ادا میکردم. اما براساس این تجربه در ساخت چنین فیلمهایی تجدید نظر میکنم.
* با تشکر از اینکه در این گفت وگو شرکت کردید.
من هم از شما ممنونم.
«مزار شریف» یکی از فیلمهای سربلند اما سر به زیر سینمای ماست. فیلمی که به بازگویی بخشی از تاریخ کمتر گفته شده ما میپردازد. روز 17 مرداد سال 1377 شاخهای از گروه طالبان به کنسولگری ایران در افغانستان حمله کردند و همه افرادی که در آنجا بودند را به شهادت رساندند به جز یک نفر که از معرکه جان سالم به در برد و فیلم «مزار شریف» هم از نگاه این شخصیت روایت میشود. واقعه مزار شریف، هم نمادی از دشمنی و مخالفت تکفیریها از طالبان و القاعده گرفته تا النصره و داعش با جمهوری اسلامی ایران است و هم یک نقطه تاریک در کارنامه مسئولین وقت شورای امنیت ملی. فیلم «مزار شریف» مدتی است که در سینماهای کشور به نمایش درآمده است. به همین مناسبت با عبدالحسن برزیده، نویسنده و کارگردان این فیلم گفت وگو کردیم.
* فیلمهای تاریخی و آثاری که به وقایع گذشته میپردازند معمولا باید ارتباطی با زمان حال پیدا کنند و گر نه در طول زمان فراموش میشوند. فیلم «مزار شریف» چه ربطی به حال و آینده ما دارد؟
من البته با حرف شما مخالفم و معتقدم که این گونه نیست و بعضی وقتها سینما وظیفه ثبت وقایعی را دارد که در گذشته اتفاق افتاده. منتها طبیعی است برای اینکه یک اثر هنری مخاطب بیشتری پیدا کند باید یک جوری در زمان جاری باشد. من فکر میکنم در «مزار شریف» هم جدای از اینکه به حادثهای واقعی و مستند و مربوط به یک مقطع تاریخی میپردازد، از یک جریان انحرافی صحبت میکند که به اسم دین، رفتاری غیرانسانی و ضداسلامی انجام میدهد. جریانی که در گذشته طالبان بود و امروز داعش است.بنابراین «مزار شریف» دارد به این نکته جاری در زمان میپردازد.
* با اینکه «مزار شریف» یکی از فیلمهای قابل توجه جشنواره فجر گذشته بود اما هیچ جایزهای نگرفت. مشکل چی بود؟
به طور طبیعی من نباید در این باره موضع خاصی داشته باشم. بالاخره یک گروهی با سلیقه خاصی کار داوری جشنواره را انجام دادند. با این حال، صرف نظر از فیلم من، داوری جشنواره فیلم فجر را دچار یک ایراد کلی میدانم. اینکه قضاوت در این جشنواره، به سلیقه تعداد محدودی بستگی دارد. به همین دلیل هم برای کاهش اعمال سلیقه باید تعداد داورها خیلی بیشتر شود. تعدد و تکثر آرا باعث میشود که جلوی قضاوت براساس سلیقه یا حب و بغض شخصی کم شود.
* در اکران هم همین وضعیت برقرار است. یعنی به نظر میرسد که فیلم شما مظلوم واقع شده است.
بله متأسفانه در پخش فیلم، در تبلیغات، در زمان اکران، محرومیتهای فیلم آنقدر زیاد بود که آدم را آزرده میکند. به ویژه اینکه متوجه شدم، مخاطب برای ورود به سینما جهت دیدن این فیلم، رغبت چندانی نشان نمیدهد اما عجیب است که همین مخاطب وقتی وارد سینما میشود و فیلم را میبیند، به فیلم علاقه مند میشود. مشکل اصلی ما، بردن مخاطب به سینما است.
* فکر میکنید دلیل این مشکل چیست؟ یعنی با اینکه «مزار شریف» یکی از مهمترین فیلمهای اکران سال 94 است و قاعدتا به خاطر موضوع مهمی که دارد باید حمایت و تبلیغ شود، اما این فیلم تقریبا نادیده گرفته شده و نوعی «سکوت معنادار» نسبت به آن وجود دارد. مشکل از کجاست؟
یک بخشی از این مشکل به خاطر این است که مخاطب ما به دلایل مختلفی رفته رفته دارد از این نوع فیلمها فاصله میگیرد. یکی از دلایل این مسئله، رفتارهای سیاسی است. معمولا درباره فیلمهایی مثل «مزار شریف» و فیلمهای دفاع مقدسی این شائبه ایجاد میشود که سفارشی هستند. یکی از دلایل این سوءتفاهم هم این است که یک عده از سیاستمدارها و مسئولین این گونه فیلمها را مصادره میکنند. به طوری که واژههایی مثل سینمای ارزشی معنی اصیل خود را از دست داده و معنای دیگری در ذهن مخاطب امروز سینما پیدا کرده است. یک مشکل هم به خود مخاطب بر میگردد. به نظرم ما امروز در هویت دچار مشکل شدهایم. ما نسبت به موضوعات مهمی مثل حادثه «مزار شریف» بیتفاوت هستیم. این درحالی است که جدای از فیلم و کیفیت و جذابیت آن، خود موضوع فیلم باید حساسیت ایجاد میکرد. در هر کشوری اگر به چنین موضوعی پرداخته شود، هم از طرف مردم و هم مسئولین حمایت میشود. ضمن اینکه «مزار شریف» به هیچ وجه سفارشی نیست و من 14، 15 سال عمر گذاشتم تا فیلمنامهاش را آماده کنم و ساخته شود؛ علی رغم اینکه خیلیها مخالف بودند. البته با همیاری و کمک شایسته حوزه هنری که در هیچ مرحلهای از کار هم دخالتی نکردند فیلم ساخته شد.هرچند به نظرم سفارشی بودن لزوما چیز بدی نیست. چه ایرادی دارد که یکی از نهادهای نظام تصمیم بگیرد که یک موضوع مهمی را ثبت و ضبط کند؟ کما اینکه درباره فیلم «آرگو» چنین اتفاقی افتاد که یک فیلم سفارشی بود و به خاطر اهمیت موضوع آن در آمریکا، حمایت شد. به هر حال، من فکر میکنم، عرق ملی در کشور ما دچار مشکل شده و باید یک فکری برای آن کرد. حتی برخی از ما گاهی خجالت میکشیم بگوییم ما ایرانی هستیم، چه رسد به اینکه بخواهیم قهرمانان کشورمان را در سینما مطرح کنیم.
* البته من با نظر شما مخالف هستم. مردم ما در بزنگاههای مختلف ثابت کردهاند که هنوز هم غیرت و عرق ملی زیادی دارند. شاهد مثال من همین تشییع جنازه باشکوه شهدای غواص بود. اما یک بخش کوچکی از جامعه ما که ادعای روشنفکری و مدرن بودن دارند واقعا به این بیماری دچار شده و تلاش میکنند تا این بیماری را بین مردم هم ترویج کنند. الان هم میبینیم که فیلم «مزار شریف» از سوی همین طیف بایکوت شده و درباره آن حرفی زده نمیشود.
واقعیت همین است. اجازه دهید یک خاطره بگویم. در دوران دبستان یک همکلاسی داشتیم که اتفاقا برادرش معلم ما بود. این معلم هم هر وقت بچهها بیانضباطی میکردند یا تکالیف خود را انجام نمیدادند، برادر خودش را که همکلاسی ما بود میبرد پای تخته و حسابی کتکش میزد! رفتارهای روشنفکرهای ما هم امروز همین طوری است. یاد گرفتهاند برای اینکه خود را روشنفکر نشان دهند، ژست اپوزیسیون بگیرند و برای اینکه بگویند با نظام همراه نیستند، هر چیزی که مربوط به مسائل ملی میشود را زیر سوال میبرند یا درباره اش سکوت میکنند! در دورانی که عضو شورای مرکزی کانون کارگردانان خانه سینما بودم، یکی از دوستان عضو شورا به صراحت میگفت که فیلم فلان کارگردان را که اتفاقا فیلم خوبی هم بوده در داوری یک جشنواره در اولویت آخر قرار داده بود، صرفا به این دلیل که به نظرش یک فیلم دولتی میآمده! من هم به او گفتم که چطور به خودت اجازه میدهی که این گونه قضاوت کنی و چرا باید تقسیم شهروند خوب و شهروند بد بین ما رواج پیدا کند، آن هم با یک اتهام نسنجیده؟! موقعی که مدیرعامل انجمن سینمای دفاع مقدس بودم، در یکی از دورههای جشنواره فیلم دفاع مقدس، گروهی از منتقدان را دعوت کردم تا فیلمهای جشنواره را ببینند و درباره آنها نقد بنویسند. به آنها هم تأکید کردم که آزاد هستند و میتوانند نقد منفی بنویسند. اما متأسفانه حتی یک نقد هم ننوشتند، چون فکر میکردند نوشتن درباره دفاع مقدس، ژست روشنفکری آنها را مخدوش میکند! این گونه مسائل هم دردناک است و هم ناعادلانه! چرا دوستانی که با قلم خود میتوانند به تقویت موضوعات ملی در جامعه کمک کنند، کاری نمیکنند؟ اگر اتفاقی مثل مزار شریف برای کشور دیگری میافتاد، صدها فیلم و کتاب و آثار هنری درباره آن تولید میشد. این روشنفکرزدگی است نه روشنفکری. روشنفکری خوب است؛ اما روشنفکر زدگی و ادای روشنفکری درآوردن، آفت فرهنگ ما شده است. بهطور مثال، همه جوامع به پلیس نیاز دارند. هر چند نقاط ضعفی هم در آن هست و خود من هم با مأمورانی که رشوه میگیرند مواجه شده ام. اما این رفتار روشنفکران ما که به نیروی انتظامی حمله میکنند، هیچ نسبتی با روشنفکری ندارد، چون به ضرر جامعه است.کدام روشنفکر در دنیا حاضر است به زیرساختهای اجتماعی کشور خودش لطمه بزند؟ روشنفکری واقعی یعنی اینکه برای کمک به جامعه حرف و قلم زده شود. نوع برخورد روشنفکرها با فیلم «محمد رسول الله(ص)» را ببینید. من خودم هم به این فیلم نقدهایی دارم و به نظرم میتوان این فیلم را نقد کرد، اما روشنفکران ما میگویند فیلم «محمد رسول الله(ص)» را نبینیم، چون درباره یک ایدئولوژی خاصی است. انگار آزاداندیشی در گرو بیدینی و فقدان ایدئولوژی است. این درحالی است که این نهایت بیانصافی و بیعدالتی و حتی بیفکری است. آدمی که مدعی روشنفکری و تفکر امروزی است باید حواسش باشد که محکوم و منکوب کردن یک دیدگاه به خاطر انتساب به یک ایدئولوژی، خلاف آزادی و دموکراسی است.
* برگردیم به «مزار شریف»؛ یکی از شخصیتهای فیلم بیان میکند که طالبان، بلایی است که آمریکا و انگلیس بر سر مردم افغانستان آوردند. شما براساس چه دلایل یا مدارکی این نکته را در فیلم اعلام کردید؟
همه چیز روشن است؛ ما خواستیم بگوییم گروههایی مثل طالبان و داعش را کشورهای خاصی به وجود آوردند که اسم هم بردیم. آنها خودشان هم اعتراف میکنند و ما چیزی نگفتیم که با عقل و منطق و اسنادی که موجود است جور در نیاید. البته این اتفاق تازگی ندارد. مثلا درباره کودتای 28 مرداد نیز در اسنادی که پس از چند سال توسط سازمان سیا منتشر شد نوشته که با ملت ما چه کردند. یا درباره جنگ ایران و عراق، مسئولان آمریکایی به صراحت اعلام کردند که چون ایران دشمن آنها بود به صدام کمک کردند. آنها هیچ حیا و ابایی ندارند از اینکه نقش خود در به راه انداختن جنگ در منطقه را اعلام کنند. اگر منصفانه به حرفهایی که خودشان زدهاند نگاه کنیم، نیازی به هیچ دلیل و مدرک دیگری نیست.
* مزار شریف جزو فیلمهایی است که ساخت آنها سخت است. چون بخش زیادی از فضای فیلم در کوه و بیابان اتفاق میافتد. چطور گروه را برای همکاری در این پروژه سخت هماهنگ کردید؟
مجموعه افرادی که در گروه بودند، همکاری و صبوری فوق العادهای داشتند. به خصوص اینکه ما این فیلم را در نقاطی میساختیم که از تکنولوژی و امکانات لازم محروم بودند و بنابراین شرایط ساخت فیلم خیلی دشوار بود. ساخت این گونه فیلمها به عواملی نیاز دارد که غیراز کاردانی و حرفهای بودن، باید از صبر بالایی هم برخوردار باشند. ضمن اینکه معتقدم قبل از ساخت فیلم، خود موضوع فیلم هم خیلی سخت بود. فیلم یک موضوع معاصر با مخالفتها و تحلیلهای مختلف دارد ؛ یک عده معتقد بودند که ماجرای مزار شریف، یک شکست و گاف دیپلماتیک است و اصلا نباید درباره آن فیلمی ساخته شود! اما ما میخواستیم فیلم ساخته و اکران شود. بنابراین باید حرف هایمان را طوری میزدیم که فیلم دچار مشکل نشود. ضمن اینکه باید از قضاوت یک طرفه هم پرهیز میکردیم و تحلیل خودمان را به مخاطب تحمیل نمیکردیم و بیشتر طرح سوال کردیم و در عین حال نتیجه باید جذاب از کار در میآمد. هیچ ادعایی هم درباره بینقص بودن فیلم ندارم. اما معتقدم که فیلم ساختار خوبی دارد و حرف شریف و به روزی میزند. شعار اصلی فیلم هم این است که هیچ جنگی به نفع هیچ مردمی نیست. هر چند که اگر جنگی به کشور ما تحمیل شود، عین جنگ هشت ساله میایستیم و مقاومت میکنیم و دشمن را سرکوب میکنیم. اما مطابق با اصول دین اسلام و مکتب اهل بیت(ع) کشور ما هیچ گاه شروعکننده هیچ جنگی نخواهد بود.
* فیلم دارای جلوههای ویژه و صحنههای چشمگیری است. نحوه طراحی این صحنهها چگونه بود؟
اغلب فیلمها ابتدا ساخته میشوند و بعد به طراحی جلوههای ویژه میپردازند. اما در ساخت «مزار شریف» برای اولین بار، جلوههای ویژه از ابتدا و پلان به پلان طراحی شد. چون بیشتر فیلم در سوله و پلاتو کار میشد، لازم بود که خیلی دقیق طراحی شود. از این نظر تجربه خاص و منحصر به فردی بود. حجم استفاده از جلوههای ویژه هم خیلی زیاد بود و این اعتماد را ایجاد کرد که میتوان از طریق تکنولوژی، بسیاری از کارهای نشدنی را شدنی کرد.
* الان مشغول چه کاری هستید؟
در حال حاضر روی دو موضوع فکر میکنم که اگر بشود در باره آنها فیلم بسازم. اما سرنوشت «مزار شریف» برای من عبرتهایی داشت. چون ساخت این گونه فیلمها یک نوع ریسک است. هر چند که فیلم «مزار شریف» باید ساخته میشد و من باید دین خودم را به این موضوع ادا میکردم. اما براساس این تجربه در ساخت چنین فیلمهایی تجدید نظر میکنم.
* با تشکر از اینکه در این گفت وگو شرکت کردید.
من هم از شما ممنونم.