نقد و بررسی کتاب تپه برهانی اثرحمیدرضا طالقانی اصفهانی
24 روز با خاطرات عملیات والفجر 2
ابوالفضل طاهرخانی
اگرچه کتاب «تپه برهانی» از نظر ادبی یک خاطره محسوب میشود که نویسنده در آن حدود 24 روز از خاطره خود را از روزی که به جبهه اعزام میشود تا موقعی که حوادثی شگفت برایش اتفاق میافتد تا سرانجام به شهر خود باز میگردد به صورت یادداشتهای روزانه به ثبت رسانده است اما ازنظر پرداخت و درونمایه یکی از کتابهای ماندگار دفاع مقدس است که ارزش فرهنگی و ادبی آن از خیلی از داستانهای دفاع مقدس بالاتر و فنیتر است .
وقوع خاطرات در مردادماه سال 62 بر راوی گذشته است اما نویسنده، این خاطرات را سال 65 نوشته است. وی در مقدمه کتاب مینویسند که مدتی بود که بار سنگین این امانت بر کتفهای حقیرم احساس میکردم، اما زبان و قلم خویش را از ترسیم عمق ارزشی که اینان آفریدند، قاصر مییافتم. به هرحال ناشر کتاب را در نهمین سالگرد دفاع مقدس یعنی درسال 67 چاپ و منتشر میکند. این کتاب در سال 73 به چاپ دوم میرسد. سالها بعد نویسنده کتاب با بازنویسی حجم کتاب رابه 248 صفحه میرساند و منتشر میسازد که بلافاصله به چاپ دوم میرسد.
اگر کتاب تپه برهانی یا کتابهایی شبیه این متعلق به کشورهای غربی بود آنقدر پیرامون این چنین کتابهایی فیلم و رمان و داستان مینوشتند که آن را اسطوره میکردند .
کتاب تپه برهانی اگرچه در گونه ادبی خاطره و زندگی نامه خود نوشت جای میگیرد اما این کتاب از نظر ساختار و درونمایه و پرداخت پا به پای یک قصه و رمان پیش میرود، هر چند وقوع حوادث روی داده برای راوی باعث شده که این خاطره جذاب بشود، اما پرداخت خوب نویسنده را نمیتوان نادیده گرفت .
ساختار
نویسنده قبل از اینکه 24روز خاطرات خود را از عملیات والفجردو روایت کند و وارد ماجرای اصلی شود حدود 45صفحه ازخاطرات خود را به پشت جبهه، زندگی، حوادث انقلاب و دوران دانشجویی و شروع جنگ تحمیلی اختصاص داده است. از صفحه 46 نویسنده با ثبت تاریخ روزانه از 1/5/62 تا 24/5/62 خاطرات خود را به صورت روزنوشت نوشته است. البته این خاطرات همانطور که گفتم در سال 65 نوشته شده است و نویسنده با آرامش و مرور خاطرات گذشتهاش اقدام به نوشتن کرده است.
ساختار کتاب اصول فصل و بخش بندی رایجی که در قصه و رمان، رعایت نکرده است اما جذابیت قصه به گونهای است که این نواقص جزیی را تحت پوشش قرار میدهد. هرچند سالهای بعد نویسنده به بازنویسی کتاب پرداخته است و نگارنده احتمال میدهد که نویسنده راوی این جزئیات رانیز رفع کرده است.
قصه
در خاطرات تپه برهانی ویژگیهای یک قصه موج میزند. راوی در عملیات والفجر دو، به همراه گروهانشان، ارتفاعی را تسخیر میکنند، دشمن پاتک میزند. آنها در محاصره عراقیها میافتند، به طوریکه نه نیروی کمکی میتواند به دادشان برسد و نه آب و آذوقه میتوانند به آنها برسانند؛ با بیآبی در حالیکه مجروحین وشهدای زیادی بر روی دستشان مانده، روزهای سختی را میگذرانند. کمکم مهمات و آبشان به انتها میرسد و عراقیها ارتفاعات و پاسگاهی که در آن قراردارند به تصرف خود در میآورند.راوی و چند نفر دیگر تلاش میکنند از پشت ارتفاعات از سطح شیبدار 80 درجه خود را به پایین ارتفاعات برسانند و در حال سقوط به محل درختزاری میرسند که رودی از زیر درختان جاری است، رفع تشنگی میکنند. با شلوار راوی برای دست مجروحش پارچه پانسمان درست میکنند. حدود 17 روز با مرگ دست و پنجه نرم میکنند و با برگ درخت مو تغذیه میکنند تا سرانجام نیروهای خودی میآیند و نجاتشان میدهند.
قصه خاطرات تپه برهانی به مانند یک قصه دارای تعلیق است. موقعی که عراقیها به پایین تپه میآیند و به جستجوی آنها میپردازند اما پیدایشان نمیکنند. (این صحنه فصلی از یک قصه نفس بر و پر تعلیق است) موقعی که راوی احساس میکند اگر مقداری نخ داشت میتوانست شریان دستش را ببندد تا خونریزی قطع شود و ناگهان جرقهای به ذهن دوستش - حسین - میزند و تسبیحش را از جیبش بیرون میآورد و با نخ آن شریان دست راوی را میبندد تا خون بند بیاید .
کشش وانتظار و تعلیق در این صحنه موج میزند .آیا نجات پیدا میکنند یا براثر گرسنگی و جراحت وارده به شهادت میرسند.؟
پیرنگ
خاطرهها ساختار خاص خودشان را دارند، به طوریکه خواننده از این خاطرات انتظار قصه پرتعلیق ندارد، اما پیرنگ کتاب تپه برهانی پیرنگ خوش ساختی دارد، مخصوصا آنجایی که راوی ودوستش به پایین تپه سقوط میکنند به پیرنگ قصه نزدیکتر میشود .
نثر و پرداخت
کتاب تپه برهانی هر چند شناسنامه خاطره و زندگی نامه را بر پیشانی دارد اما از نظر پرداخت و توصیف وقایع و عملکرد شخصیتها به مانند یک قصه عمل کرده است، اما قصه نیست، روایت جنس خاطره به گونهای که جذابیت یک قصه رانیز دارد.
گفتم «برادرها چارهای نیست باید خود را به پایین بیندازیم» خونریزی از دست راستم به شدت ادامه داشت. از شدت خونریزی دریافتم که شریان اصلی دستم قطع شده واین خونریزی، بزودی منجر به مرگ من خواهد شد. جای هیچگونه امیدی نبود اما نیرویی، امید را به من تلقین میکرد مرا به پریدن از پرتگاه تشویق مینمود. از برادران خواستم که به پایین بپرند و آنها یکی پس از دیگری خود را بر سطح شیبدار رها کردند. پس از آنها من نیز خود را رها کردم. درحالی که بدون اراده بر سطح تپه کشیده میشدم و یا میغلتیدم، به سرعت سقوط میکردم. گاهی بدون اختیار معلق میزدم و گاهی بر سطح تپه کشیده میشدم و یا میغلتیدم، به سرعت سقوط میکردم. گاهی بدون اختیار معلق میزدم. (ص 103تپه برهانی)
تپه برهانی توصیفات تأثیرگذاری دارد. توصیف لحظه به لحظه روحانی شهید احمد ترکان و دیگر شهدایی که در ارتفاعات بدون آب و غذا در محاصره آتش شدید دشمن هستند، از صحنههای تأثیرگذار این کتاب است .جزئینگری در پرداخت خاطرات، باعث شده علاوه به دادن اطلاعات مفید و منطقی به خواننده، او را ترغیب میکند که ادامه ماجرا را با اشتیاق پیگیری کند .
درونمایه
حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. خاطرات تپه برهانی درست است که وقایعی را در یک موقعیت جنگی روایت کرده است، اما این روایت چون از دل بیریای راوی برخواسته است، لذا بر دل خواننده نیز اثر میکند.
کتاب علاوه بر اینکه عناصر جذابیت را در خود دارد، به عنوان یک کتاب عرفانی دست خواننده را میگیرد و او را باخود به دنیای ناشناخته درون انسان میبرد. انسان در سختیها و بلاها چگونه است؟ آیا مقاوم است، آیا گلهمند است. در اینگونه مواقع به چه کسی متکی است؟ کتاب با استناد به روایات و احادیث در بعضی از صحنهها که ایجاب میکند، خواننده را باخود همراه میکند و خواننده نیز به تبع فضای معنوی که دراین صحنهها حاکم است دل به آن میسپارد .
«مرا بخوانید تا اجابت کنم.» در سختترین شرایط که دیگر امیدی به زندگی نیست اورا میخوانی و اوجواب میدهد و از جایی که حدس نمیزنی درِ رحمتش را میگشاید و تو را نجات میدهد .
آیا مردم میاندیشند همین که بگویند ایمان آورده ایم ،رها شده و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ (سوره عنکبوت آیه 2)
در صحنههایی که در ارتفاعات مستقرند و در محاصره دشمن، آبشان رو به اتمام است، راوی به دستور فرمانده به هر یک از رزمندههای مجروح یک در قمقمه آب میدهد، در پایین ارتفاعات آبی جاری است اما در دست دشمن است. عراقیها به هنگام عقب نشینی از پاسگاه روی ارتفاع بشکه ذخیره آب رابه رگبار بستهاند و باز به این قانع نشده در مقدار باقی مانده پودررختشویی ریختهاند. صحنههای تشنگی شدید رزمندهها در بالای ارتفاعات نظیرسازی است با حماسه کربلا و آنچه که برسر امام حسین (ع) و یارانش بوجود آمد .
در بعضی از صحنه حوادث بیرونی خاطرهها چنان با حوادث درونی و عرفانی درون شحصیتها و آیات قرآنی پیوند خورده است که انسان را به بازگشت به خویشتن و تحول دیگری فرا میخواند.
حسنختام اینکه کتاب تپه برهانی علاوه بر اینکه مستندی است از ایثار و فداکاری دلیرمردانی که در برابر تجاوز دشمن جانانه ایستادند، به عنوان یک اثر فرهنگی و ادبی ماندگار در دوران دفاع مقدس از درونمایه معنوی عرفانی برخوردار است.
جوایز کتاب تپه برهانی: رتبه اول بخش خاطره نویسی در سال 1365؛ بهترین کتاب دفاع مقدس، 1373؛کسب عنوان برترین خاطره در جشنواره ادب پایداری 1379.
اگرچه کتاب «تپه برهانی» از نظر ادبی یک خاطره محسوب میشود که نویسنده در آن حدود 24 روز از خاطره خود را از روزی که به جبهه اعزام میشود تا موقعی که حوادثی شگفت برایش اتفاق میافتد تا سرانجام به شهر خود باز میگردد به صورت یادداشتهای روزانه به ثبت رسانده است اما ازنظر پرداخت و درونمایه یکی از کتابهای ماندگار دفاع مقدس است که ارزش فرهنگی و ادبی آن از خیلی از داستانهای دفاع مقدس بالاتر و فنیتر است .
وقوع خاطرات در مردادماه سال 62 بر راوی گذشته است اما نویسنده، این خاطرات را سال 65 نوشته است. وی در مقدمه کتاب مینویسند که مدتی بود که بار سنگین این امانت بر کتفهای حقیرم احساس میکردم، اما زبان و قلم خویش را از ترسیم عمق ارزشی که اینان آفریدند، قاصر مییافتم. به هرحال ناشر کتاب را در نهمین سالگرد دفاع مقدس یعنی درسال 67 چاپ و منتشر میکند. این کتاب در سال 73 به چاپ دوم میرسد. سالها بعد نویسنده کتاب با بازنویسی حجم کتاب رابه 248 صفحه میرساند و منتشر میسازد که بلافاصله به چاپ دوم میرسد.
اگر کتاب تپه برهانی یا کتابهایی شبیه این متعلق به کشورهای غربی بود آنقدر پیرامون این چنین کتابهایی فیلم و رمان و داستان مینوشتند که آن را اسطوره میکردند .
کتاب تپه برهانی اگرچه در گونه ادبی خاطره و زندگی نامه خود نوشت جای میگیرد اما این کتاب از نظر ساختار و درونمایه و پرداخت پا به پای یک قصه و رمان پیش میرود، هر چند وقوع حوادث روی داده برای راوی باعث شده که این خاطره جذاب بشود، اما پرداخت خوب نویسنده را نمیتوان نادیده گرفت .
ساختار
نویسنده قبل از اینکه 24روز خاطرات خود را از عملیات والفجردو روایت کند و وارد ماجرای اصلی شود حدود 45صفحه ازخاطرات خود را به پشت جبهه، زندگی، حوادث انقلاب و دوران دانشجویی و شروع جنگ تحمیلی اختصاص داده است. از صفحه 46 نویسنده با ثبت تاریخ روزانه از 1/5/62 تا 24/5/62 خاطرات خود را به صورت روزنوشت نوشته است. البته این خاطرات همانطور که گفتم در سال 65 نوشته شده است و نویسنده با آرامش و مرور خاطرات گذشتهاش اقدام به نوشتن کرده است.
ساختار کتاب اصول فصل و بخش بندی رایجی که در قصه و رمان، رعایت نکرده است اما جذابیت قصه به گونهای است که این نواقص جزیی را تحت پوشش قرار میدهد. هرچند سالهای بعد نویسنده به بازنویسی کتاب پرداخته است و نگارنده احتمال میدهد که نویسنده راوی این جزئیات رانیز رفع کرده است.
قصه
در خاطرات تپه برهانی ویژگیهای یک قصه موج میزند. راوی در عملیات والفجر دو، به همراه گروهانشان، ارتفاعی را تسخیر میکنند، دشمن پاتک میزند. آنها در محاصره عراقیها میافتند، به طوریکه نه نیروی کمکی میتواند به دادشان برسد و نه آب و آذوقه میتوانند به آنها برسانند؛ با بیآبی در حالیکه مجروحین وشهدای زیادی بر روی دستشان مانده، روزهای سختی را میگذرانند. کمکم مهمات و آبشان به انتها میرسد و عراقیها ارتفاعات و پاسگاهی که در آن قراردارند به تصرف خود در میآورند.راوی و چند نفر دیگر تلاش میکنند از پشت ارتفاعات از سطح شیبدار 80 درجه خود را به پایین ارتفاعات برسانند و در حال سقوط به محل درختزاری میرسند که رودی از زیر درختان جاری است، رفع تشنگی میکنند. با شلوار راوی برای دست مجروحش پارچه پانسمان درست میکنند. حدود 17 روز با مرگ دست و پنجه نرم میکنند و با برگ درخت مو تغذیه میکنند تا سرانجام نیروهای خودی میآیند و نجاتشان میدهند.
قصه خاطرات تپه برهانی به مانند یک قصه دارای تعلیق است. موقعی که عراقیها به پایین تپه میآیند و به جستجوی آنها میپردازند اما پیدایشان نمیکنند. (این صحنه فصلی از یک قصه نفس بر و پر تعلیق است) موقعی که راوی احساس میکند اگر مقداری نخ داشت میتوانست شریان دستش را ببندد تا خونریزی قطع شود و ناگهان جرقهای به ذهن دوستش - حسین - میزند و تسبیحش را از جیبش بیرون میآورد و با نخ آن شریان دست راوی را میبندد تا خون بند بیاید .
کشش وانتظار و تعلیق در این صحنه موج میزند .آیا نجات پیدا میکنند یا براثر گرسنگی و جراحت وارده به شهادت میرسند.؟
پیرنگ
خاطرهها ساختار خاص خودشان را دارند، به طوریکه خواننده از این خاطرات انتظار قصه پرتعلیق ندارد، اما پیرنگ کتاب تپه برهانی پیرنگ خوش ساختی دارد، مخصوصا آنجایی که راوی ودوستش به پایین تپه سقوط میکنند به پیرنگ قصه نزدیکتر میشود .
نثر و پرداخت
کتاب تپه برهانی هر چند شناسنامه خاطره و زندگی نامه را بر پیشانی دارد اما از نظر پرداخت و توصیف وقایع و عملکرد شخصیتها به مانند یک قصه عمل کرده است، اما قصه نیست، روایت جنس خاطره به گونهای که جذابیت یک قصه رانیز دارد.
گفتم «برادرها چارهای نیست باید خود را به پایین بیندازیم» خونریزی از دست راستم به شدت ادامه داشت. از شدت خونریزی دریافتم که شریان اصلی دستم قطع شده واین خونریزی، بزودی منجر به مرگ من خواهد شد. جای هیچگونه امیدی نبود اما نیرویی، امید را به من تلقین میکرد مرا به پریدن از پرتگاه تشویق مینمود. از برادران خواستم که به پایین بپرند و آنها یکی پس از دیگری خود را بر سطح شیبدار رها کردند. پس از آنها من نیز خود را رها کردم. درحالی که بدون اراده بر سطح تپه کشیده میشدم و یا میغلتیدم، به سرعت سقوط میکردم. گاهی بدون اختیار معلق میزدم و گاهی بر سطح تپه کشیده میشدم و یا میغلتیدم، به سرعت سقوط میکردم. گاهی بدون اختیار معلق میزدم. (ص 103تپه برهانی)
تپه برهانی توصیفات تأثیرگذاری دارد. توصیف لحظه به لحظه روحانی شهید احمد ترکان و دیگر شهدایی که در ارتفاعات بدون آب و غذا در محاصره آتش شدید دشمن هستند، از صحنههای تأثیرگذار این کتاب است .جزئینگری در پرداخت خاطرات، باعث شده علاوه به دادن اطلاعات مفید و منطقی به خواننده، او را ترغیب میکند که ادامه ماجرا را با اشتیاق پیگیری کند .
درونمایه
حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. خاطرات تپه برهانی درست است که وقایعی را در یک موقعیت جنگی روایت کرده است، اما این روایت چون از دل بیریای راوی برخواسته است، لذا بر دل خواننده نیز اثر میکند.
کتاب علاوه بر اینکه عناصر جذابیت را در خود دارد، به عنوان یک کتاب عرفانی دست خواننده را میگیرد و او را باخود به دنیای ناشناخته درون انسان میبرد. انسان در سختیها و بلاها چگونه است؟ آیا مقاوم است، آیا گلهمند است. در اینگونه مواقع به چه کسی متکی است؟ کتاب با استناد به روایات و احادیث در بعضی از صحنهها که ایجاب میکند، خواننده را باخود همراه میکند و خواننده نیز به تبع فضای معنوی که دراین صحنهها حاکم است دل به آن میسپارد .
«مرا بخوانید تا اجابت کنم.» در سختترین شرایط که دیگر امیدی به زندگی نیست اورا میخوانی و اوجواب میدهد و از جایی که حدس نمیزنی درِ رحمتش را میگشاید و تو را نجات میدهد .
آیا مردم میاندیشند همین که بگویند ایمان آورده ایم ،رها شده و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ (سوره عنکبوت آیه 2)
در صحنههایی که در ارتفاعات مستقرند و در محاصره دشمن، آبشان رو به اتمام است، راوی به دستور فرمانده به هر یک از رزمندههای مجروح یک در قمقمه آب میدهد، در پایین ارتفاعات آبی جاری است اما در دست دشمن است. عراقیها به هنگام عقب نشینی از پاسگاه روی ارتفاع بشکه ذخیره آب رابه رگبار بستهاند و باز به این قانع نشده در مقدار باقی مانده پودررختشویی ریختهاند. صحنههای تشنگی شدید رزمندهها در بالای ارتفاعات نظیرسازی است با حماسه کربلا و آنچه که برسر امام حسین (ع) و یارانش بوجود آمد .
در بعضی از صحنه حوادث بیرونی خاطرهها چنان با حوادث درونی و عرفانی درون شحصیتها و آیات قرآنی پیوند خورده است که انسان را به بازگشت به خویشتن و تحول دیگری فرا میخواند.
حسنختام اینکه کتاب تپه برهانی علاوه بر اینکه مستندی است از ایثار و فداکاری دلیرمردانی که در برابر تجاوز دشمن جانانه ایستادند، به عنوان یک اثر فرهنگی و ادبی ماندگار در دوران دفاع مقدس از درونمایه معنوی عرفانی برخوردار است.
جوایز کتاب تپه برهانی: رتبه اول بخش خاطره نویسی در سال 1365؛ بهترین کتاب دفاع مقدس، 1373؛کسب عنوان برترین خاطره در جشنواره ادب پایداری 1379.