روایت حجتالاسلام والمسلمین رضوی مهر از شهید همدانی
میان معرکه نوشید، جام وصل را
اشاره:
آنچه میخوانید، روایت حجتالاسلام والمسلمین سيد جلال رضويمهر، از دوستان نزدیک و همرزم شهید سردار سرتيپ پاسدار حاج حسين همداني است که تنها چند ساعت پس از شهادت سردار همدانی انجام شد. رضویمهر، عضو هيئت رئيسه مجمع نمايندگان حوزه علميه قم، استاد حوزه علميه قم و مشاور رياست سازمان اوقاف و امور خيريه كشور است.
«مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلا» سردار سرتيپ حاج حسين همداني در دوران جواني پرورشيافته مكتب اخلاقي حضرت آيتالله شهيد مدني در همدان بود. با آغاز انقلاب اسلامي به صف مبارزان با رژيم ستمگر طاغوت پيوست. با پيروزي انقلاب اسلامي از موسسين سپاه پاسداران انقلاب اسلامي همدان بود و خود سالها فرماندهي سپاه و لشگر انصار الحسين(ع) را به عهده داشت.
حضور در جبهه
او در دوران دفاع مقدس فاتح جبهههاي غرب و جنوب بود؛ رزمندگان بسيجي چون نگين انگشتر، اطراف او پروانهوار حلقه ميزدند و اين فرمانده شجاع مجاهد و خستگيناپذير را ميستودند.
سردار حاج حسين همداني گفتار و كرداري يكسان داشت. او طبق آيه إن الله اشترى منالمؤمنين أنفسهم وأموالهم بأن لهم الجنة؛ مال و جان خويش را براي دفاع از آرمانهاي امام و انقلاب در طبق اخلاص گذاشت. او قبل از انقلاب به تدين و پاكي شهره بود و بعد از انقلاب او را به عنوان سرباز خميني و پاسدار نظام مقدس جمهوری اسلامي ميشناختند. بعداز دوران دفاع مقدس و فرصت پيش آمده، او تحصيلات علمي نظامي خويش را ادامه داد و يك مستشار نمونه و داناي علوم و فنون نظامي شد كه نظام مقدس اسلامي از وجود ايشان در مقاصد استراتژيك بهرهمند گشت.
از فتنه 88 تا فتنه شام
در دوران فتنه 88 همچون عمار، ياسر و ميثم، دلسپرده مقتداي خويش حضرت امام خامنهای و شيفته جانبازي براي منويات ايشان بود. دشمنان داخلي را مأيوس و دشمنان خارجي را ناكام گذاشت. امالقراي جهان اسلام -تهران- را به عنوان فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) در شديدترين بحرانها مديريت نمود و سپس با توطئه آمريكا و صهيونسيم درسوريه به كمك مردم مظلوم سوريه شتافت تا حرمين شريفین حضرت زينب و حضرت رقيه(س) را امنيت بخشد.
بنیانگذاری بسیج در سوریه
او بنيانگذار بسيج در سوريه شد و با راهنماييهاي مدبرانه خود گروهك تكفيري داعش را از اطراف حرمين تار و مار كرد و اجازه تعرض به اين مكانهاي مقدس را نداد و راهنماييها و مشاورههاي نظاميش دشمنان را بهت زده نمود. او به حضرت آقا عشق ميورزيد و مقلد مكتب عملي امام خامنهاي (مدظله العالي) بود. وقتي خبر شهادت شهيد شوشتري به ايشان رسيد ديدم با چشماني اشكبار زير لب میخواند «يا ليتني كنا معكم و نفوز فوزاً عظيما» هروقت از مأموريت برميگشت ابتدا به گلزار شهدا ميرفت يا با دوستان جانبازش مرتبط ميشد يا در يادمان كنگره شهدا به عنوان سخنران حضور پيدا مينمود.ديدار با مراجع در قم و ديدار با فضلا و روحانيون جنگ و جبهه از ديگر برنامههاي او بود. شهید همدانی از عمق جان، انقلاب اسلامي را شناخته بود.
پدر مهربان
اين شخصيت داراي دو فرزند پسر و دو فرزند دختر و پدري مهربان براي كانون خانواده بود. گاهي در مأموريتها خانواده را نيز همراه خود ميبرد. او به جلسات معرفت افزاي اهل بيت (ع) خصوصاً حضرت زهرا (س)علاقه وافر داشت و هر ساله ايام فاطميه مجلس صديقه طاهره(س) در منزل ايشان برگزار مي شد. سردار حاج حسين همداني با تأسيس خيريه در همدان فقرا و نيازمندان جامعه را آبرومندانه تحت پوشش قرارداده بود و سيستمي را براي احياي اين امر فعال نموده بود.
او با محاسني سپيد و جوهره صدايي آشنا سخن كه ميگفت لاجرم بر دل مينشست. از اول تا آخر كلام او از امام و رهبري و شهدا و انقلاب بود. او آرزوي شهادت خويش را نه در بيداري بلكه در رؤياهاي صادقه نيز جستوجو مينمود.
اين سردار بزرگ اسلام سخنان رهبر انقلاب را مكتوب به همراه داشت و ديگران را با تنبه به سخنان حضرت آقا دلالت ميداد. رفتن به ديدار جانبازان دفاع مقدس از برنامههاي هفتگي او بود.
ملاقات با سیدحسن نصرالله
او ملاقاتهاي مكرر با سيد حسن نصرالله و بشار اسد داشت و اين شهيد محور مقاومت را راهبرد جهان اسلام ميشناخت. مكتوبات ايشان از خاطرات دوران دفاع مقدس، اثري گرانسنگ و از ذخائر يادگار جبهه و جنگ محسوب ميشود.
او گروهي را براي ساخت حسينيه همدانيها در كربلا و حسينيهاي ديگر در مشهد ترغيب و پشتيباني مينمود. حاج حسين همداني از موسسين هيئت رزمندگان و هم بنيانگذار پشتيباني مالي و معنوي از محور مقاومت بود.
سلوک شخصی
اين مجاهد في سبيلالله اگر به غير از طريق شهادت به ملاقات معبود خويش ميرفت دور از انصاف بود و حق و انصاف اين شد كه خدا اجر او را شهادت قرار دهد. ايشان دائماً با وضو بود. نماز را اول وقت ميخواند. غذا كم تناول ميكرد و از ورزش غافل نبود. بسيار بسيار آرام و با طمأنينه سخن ميگفت. تحكم در كلام او جاي نداشت؛ گمنام ميزيست و اهل مطرح كردن خويش نبود.
گرههاي اجتماعي فرهنگي و سياسي را با انگشتان تدبير و افكار مخلصانه ميگشود. شاگردان او شهيدان علي چيتساز، حسن ترك، بهادر بيگي، حجازي، ثمري، قاسمي و نيكو منظر بودندكه انتظار پرواز فرمانده را در برزخ ملكوت خويش آرزو داشتند. غرش او در پشت تريبون سخنراني لرزه بر پشت دشمنان انقلاب و نظام ميانداخت و چون شير تا آخرين نفس از ولايت دفاع نمود.
او با ايجاد مؤسسههاي فرهنگي بر اين باور بود كه فرهنگ جنگ و جهاد و شهادت را به نسلهاي آينده نيز منتقل كنيم. بعد از جنگ ارتباط او با شهدا و خانواده گراميشان قطع نشد،جانبازان را فراموش ننمود و همسنگرانش را همچون روزهاي جهاد گرامي ميداشت.
وسواس در پرداخت خمس
او قبل از يكي از مأموريتهايش با بنده تماس گرفت و گفت فلاني الان جلوي حرم مطهر حضرت معصومه(س) در قم هستم و چون دير وقت است نخواستم منزل مزاحم شما بشوم. امانتي است ميخواهم زحمتش را به دوش شما بگذارم چون تا چند ساعت آينده به سمت سوريه پرواز خواهم كرد.
خود را سريعاً به ايشان رساندم. ديدم مقداري وجوهات و نذورات براي دفتر حضرت آقاست. گفت بيم آن داشتم دستم از دنيا كوتاه شود و فردا سال خمسي من است!
او به زيارت مشهد مقدس، قم و ساير امامزادگان علاقه مند بود. مجالس وعظ و خطابه را دوست ميداشت و بعد از مطالعه خلاصهنويسي از اندوختههاي علمي خود را ترك نمينمود.
ايشان وقتي براي سخنراني بزرگداشت شهداي روحاني به تالار جامعه مدرسين در قم تشريف آورد كسي تلاش داشت خودش را به او برساند و نامهاي به ايشان بدهد و ديگران مانع ميشدند. ماشين در حال حركت را متوقف نمود، خود پياده شد و نامه را شخصا از آن رهگذر كه مورد تظلم بود دريافت نمود و تا ثمر بخشي پيگيري نمود. هنگام ورود به هر مجلسي پايين دست را به بالاي مجلس ترجيح ميداد. بينام و نشان بودن را بسيار لذت بخشتر از عنوان و شهرت ميدانست. وَ سَلَـاَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا؛
بايد كه از اين باده به من هم بچشاني
در معركه با خصم مراهم بكشاني
نوشيدن اين جام طهـوراي شـهادت
هـنـيئاٌ لك سردار حسين همداني
تهیه و تنظیم:
سید محمد مشکوه الممالک
آنچه میخوانید، روایت حجتالاسلام والمسلمین سيد جلال رضويمهر، از دوستان نزدیک و همرزم شهید سردار سرتيپ پاسدار حاج حسين همداني است که تنها چند ساعت پس از شهادت سردار همدانی انجام شد. رضویمهر، عضو هيئت رئيسه مجمع نمايندگان حوزه علميه قم، استاد حوزه علميه قم و مشاور رياست سازمان اوقاف و امور خيريه كشور است.
«مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلا» سردار سرتيپ حاج حسين همداني در دوران جواني پرورشيافته مكتب اخلاقي حضرت آيتالله شهيد مدني در همدان بود. با آغاز انقلاب اسلامي به صف مبارزان با رژيم ستمگر طاغوت پيوست. با پيروزي انقلاب اسلامي از موسسين سپاه پاسداران انقلاب اسلامي همدان بود و خود سالها فرماندهي سپاه و لشگر انصار الحسين(ع) را به عهده داشت.
حضور در جبهه
او در دوران دفاع مقدس فاتح جبهههاي غرب و جنوب بود؛ رزمندگان بسيجي چون نگين انگشتر، اطراف او پروانهوار حلقه ميزدند و اين فرمانده شجاع مجاهد و خستگيناپذير را ميستودند.
سردار حاج حسين همداني گفتار و كرداري يكسان داشت. او طبق آيه إن الله اشترى منالمؤمنين أنفسهم وأموالهم بأن لهم الجنة؛ مال و جان خويش را براي دفاع از آرمانهاي امام و انقلاب در طبق اخلاص گذاشت. او قبل از انقلاب به تدين و پاكي شهره بود و بعد از انقلاب او را به عنوان سرباز خميني و پاسدار نظام مقدس جمهوری اسلامي ميشناختند. بعداز دوران دفاع مقدس و فرصت پيش آمده، او تحصيلات علمي نظامي خويش را ادامه داد و يك مستشار نمونه و داناي علوم و فنون نظامي شد كه نظام مقدس اسلامي از وجود ايشان در مقاصد استراتژيك بهرهمند گشت.
از فتنه 88 تا فتنه شام
در دوران فتنه 88 همچون عمار، ياسر و ميثم، دلسپرده مقتداي خويش حضرت امام خامنهای و شيفته جانبازي براي منويات ايشان بود. دشمنان داخلي را مأيوس و دشمنان خارجي را ناكام گذاشت. امالقراي جهان اسلام -تهران- را به عنوان فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) در شديدترين بحرانها مديريت نمود و سپس با توطئه آمريكا و صهيونسيم درسوريه به كمك مردم مظلوم سوريه شتافت تا حرمين شريفین حضرت زينب و حضرت رقيه(س) را امنيت بخشد.
بنیانگذاری بسیج در سوریه
او بنيانگذار بسيج در سوريه شد و با راهنماييهاي مدبرانه خود گروهك تكفيري داعش را از اطراف حرمين تار و مار كرد و اجازه تعرض به اين مكانهاي مقدس را نداد و راهنماييها و مشاورههاي نظاميش دشمنان را بهت زده نمود. او به حضرت آقا عشق ميورزيد و مقلد مكتب عملي امام خامنهاي (مدظله العالي) بود. وقتي خبر شهادت شهيد شوشتري به ايشان رسيد ديدم با چشماني اشكبار زير لب میخواند «يا ليتني كنا معكم و نفوز فوزاً عظيما» هروقت از مأموريت برميگشت ابتدا به گلزار شهدا ميرفت يا با دوستان جانبازش مرتبط ميشد يا در يادمان كنگره شهدا به عنوان سخنران حضور پيدا مينمود.ديدار با مراجع در قم و ديدار با فضلا و روحانيون جنگ و جبهه از ديگر برنامههاي او بود. شهید همدانی از عمق جان، انقلاب اسلامي را شناخته بود.
پدر مهربان
اين شخصيت داراي دو فرزند پسر و دو فرزند دختر و پدري مهربان براي كانون خانواده بود. گاهي در مأموريتها خانواده را نيز همراه خود ميبرد. او به جلسات معرفت افزاي اهل بيت (ع) خصوصاً حضرت زهرا (س)علاقه وافر داشت و هر ساله ايام فاطميه مجلس صديقه طاهره(س) در منزل ايشان برگزار مي شد. سردار حاج حسين همداني با تأسيس خيريه در همدان فقرا و نيازمندان جامعه را آبرومندانه تحت پوشش قرارداده بود و سيستمي را براي احياي اين امر فعال نموده بود.
او با محاسني سپيد و جوهره صدايي آشنا سخن كه ميگفت لاجرم بر دل مينشست. از اول تا آخر كلام او از امام و رهبري و شهدا و انقلاب بود. او آرزوي شهادت خويش را نه در بيداري بلكه در رؤياهاي صادقه نيز جستوجو مينمود.
اين سردار بزرگ اسلام سخنان رهبر انقلاب را مكتوب به همراه داشت و ديگران را با تنبه به سخنان حضرت آقا دلالت ميداد. رفتن به ديدار جانبازان دفاع مقدس از برنامههاي هفتگي او بود.
ملاقات با سیدحسن نصرالله
او ملاقاتهاي مكرر با سيد حسن نصرالله و بشار اسد داشت و اين شهيد محور مقاومت را راهبرد جهان اسلام ميشناخت. مكتوبات ايشان از خاطرات دوران دفاع مقدس، اثري گرانسنگ و از ذخائر يادگار جبهه و جنگ محسوب ميشود.
او گروهي را براي ساخت حسينيه همدانيها در كربلا و حسينيهاي ديگر در مشهد ترغيب و پشتيباني مينمود. حاج حسين همداني از موسسين هيئت رزمندگان و هم بنيانگذار پشتيباني مالي و معنوي از محور مقاومت بود.
سلوک شخصی
اين مجاهد في سبيلالله اگر به غير از طريق شهادت به ملاقات معبود خويش ميرفت دور از انصاف بود و حق و انصاف اين شد كه خدا اجر او را شهادت قرار دهد. ايشان دائماً با وضو بود. نماز را اول وقت ميخواند. غذا كم تناول ميكرد و از ورزش غافل نبود. بسيار بسيار آرام و با طمأنينه سخن ميگفت. تحكم در كلام او جاي نداشت؛ گمنام ميزيست و اهل مطرح كردن خويش نبود.
گرههاي اجتماعي فرهنگي و سياسي را با انگشتان تدبير و افكار مخلصانه ميگشود. شاگردان او شهيدان علي چيتساز، حسن ترك، بهادر بيگي، حجازي، ثمري، قاسمي و نيكو منظر بودندكه انتظار پرواز فرمانده را در برزخ ملكوت خويش آرزو داشتند. غرش او در پشت تريبون سخنراني لرزه بر پشت دشمنان انقلاب و نظام ميانداخت و چون شير تا آخرين نفس از ولايت دفاع نمود.
او با ايجاد مؤسسههاي فرهنگي بر اين باور بود كه فرهنگ جنگ و جهاد و شهادت را به نسلهاي آينده نيز منتقل كنيم. بعد از جنگ ارتباط او با شهدا و خانواده گراميشان قطع نشد،جانبازان را فراموش ننمود و همسنگرانش را همچون روزهاي جهاد گرامي ميداشت.
وسواس در پرداخت خمس
او قبل از يكي از مأموريتهايش با بنده تماس گرفت و گفت فلاني الان جلوي حرم مطهر حضرت معصومه(س) در قم هستم و چون دير وقت است نخواستم منزل مزاحم شما بشوم. امانتي است ميخواهم زحمتش را به دوش شما بگذارم چون تا چند ساعت آينده به سمت سوريه پرواز خواهم كرد.
خود را سريعاً به ايشان رساندم. ديدم مقداري وجوهات و نذورات براي دفتر حضرت آقاست. گفت بيم آن داشتم دستم از دنيا كوتاه شود و فردا سال خمسي من است!
او به زيارت مشهد مقدس، قم و ساير امامزادگان علاقه مند بود. مجالس وعظ و خطابه را دوست ميداشت و بعد از مطالعه خلاصهنويسي از اندوختههاي علمي خود را ترك نمينمود.
ايشان وقتي براي سخنراني بزرگداشت شهداي روحاني به تالار جامعه مدرسين در قم تشريف آورد كسي تلاش داشت خودش را به او برساند و نامهاي به ايشان بدهد و ديگران مانع ميشدند. ماشين در حال حركت را متوقف نمود، خود پياده شد و نامه را شخصا از آن رهگذر كه مورد تظلم بود دريافت نمود و تا ثمر بخشي پيگيري نمود. هنگام ورود به هر مجلسي پايين دست را به بالاي مجلس ترجيح ميداد. بينام و نشان بودن را بسيار لذت بخشتر از عنوان و شهرت ميدانست. وَ سَلَـاَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا؛
بايد كه از اين باده به من هم بچشاني
در معركه با خصم مراهم بكشاني
نوشيدن اين جام طهـوراي شـهادت
هـنـيئاٌ لك سردار حسين همداني
تهیه و تنظیم:
سید محمد مشکوه الممالک