نقش آموزش و پرورش درتولید شهروندان قانونمدار - بخش نخست
تربیت شهروند خوب در مدرسه زندگی(گزارش روز)
گالیا توانگر
از نظر مربیان بزرگ تعلیم و تربیت مدرسه نه تنها یک مکان جهت آماده شدن برای زندگی است، بلکه در حقیقت جایی برای تمرین زندگی و تجربه عرصههای مختلف آن است. به عبارت دیگر مدرسه مکانی برای یادگیری حقوق و مسئولیتهای شهروندی است. از این رو آنچه که میتواند رسالت و فلسفه اصلی شکلگیری و توسعه مدارس را در دوران کنونی توجیه کند، تربیت شهروندی و به عبارت دیگر عمل کردن مدارس به عنوان مدرسه زندگی است.در جهت احراز ویژگیهای شهروندی، مدرسه باید مکانی برای تدارک فرصتهای لازم و مناسب برای تجربه و تمرین در عرصههای مختلف زندگی باشد تا از این رهگذر، زمینههای لازم برای برطرف کردن نیازهای فردی، خانوادگی و اجتماعی دانشآموزان فراهم آید. بنابراین مدرسه باید خود زندگی و نمونه و الگویی کوچک از جامعه باشد و در آن دانشآموزان در عرصههای مختلف نظیر حرفه، دین، سیاست، فرهنگ، علم و فناوری، خانواده، بهداشت محیطزیست، ارتباطات و مانند آن به یادگیری بپردازند. این چگونگی مستلزم پرداختن هرچه بیشتر به تربیت شهروندی و مهارتهای زندگی در سطح مدارس است.
برخی بر این باورند که آمادهسازی شهروندان در زمره وظایف گروههای سیاسی- اجتماعی میباشد و نظامهای رسمی نظیر آموزش و پرورش نقش و دخالت اندکی در این زمینه دارند، اما از آنجا که تربیت شهروندی به مقررات صریح جوامع جهت پرورش ارزشهای شهروندی از طریق نظام تعلیم و تربیت رسمی و غیررسمی اشاره دارد، آمادهسازی شهروندان بیگمان یکی از مهمترین وظایف دولتها و نظامهای تربیتی به خصوص نظام تعلیم و تربیت محسوب میشود.
آموزش و پرورش کشور در اشکال رسمی و غیررسمی با تربیت شهروندی به عنوان محوریترین و بنیادیترین رسالت خویش مواجه است. شاید به عبارتی بتوان گفت: منظور اصلی از تشکیل نظام آموزش و پرورش کشور، آمادهسازی شهروندان برای ورود به زندگی اجتماعی- اقتصادی(حرفهای) سیاسی و فرهنگی است، از اینرو میتوان گفت جامعه مدنی اساساً به شهروندانی فعال و متناسب با ویژگیهای فرهنگی و ارزشی خود نیاز دارد و امکانات و توجیه لازم را برای شکلگیری و توسعه نظام آموزشی و پرورشی فراهم میکند و از طرف دیگر، نظام تربیتی آیینه تمامنمای ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه است و وظیفه تربیت شهروندان را برای زیست در جامعه و فعالیت مؤثر بر عهده دارد.
تربیت شهروندی در مدارس ابتدایی
فریبرزحميدي معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران ضمن اشاره به اینکه مدرسه از مهمترین مکانهایی است که به واسطه آن و با یک برنامهریزی درست و حساب شده میتوان مسائل مهم اجتماعی و فرهنگی را به دانشآموزان آموزش داد،می گوید: «اهمیت مدرسه به حدی است که از آن به خانواده دوم یاد کرده اند.
رسیدن به حد مطلوب و مورد نظر نشاندهنده کارایی بیرونی مدارس و نظام آموزش و پرورش میباشد و نقش مهمی در رشد شخصیت و انتقال دانش و مهارتهای زندگی به دانشآموزان دارد، در نتيجه آشنایی با شهروند و شهروندی نیز از جمله مهارتهایی است که در مدرسه باید آموزش داده شود و دانشآموزان دورههای مختلف تحصیلی باید حقوق، تکالیف و مسئولیتهای شهروندی را در مدرسه فرابگیرند.
به عبارت دیگر گنجاندن مطالب مهم و ضروری در مورد حقوق شهروندی براساس اصول و قواعد در برنامه درسی و کاربردی ساختن آنها توسط نظام آموزش و پرورش حاکم بر هر کشوری، افراد متعهد و مسئول و آگاه را پرورش خواهد داد که خواهند توانست نظام نماینده – شهروند را (که نظامی عادل و قانونمند است) بنا نهند؛ نظامی که افراد جامعه در آن حق آزادی، حق مشارکت، حق انتخاب و... را داشته باشند. در واقع فرد با آموزشهایی که در زمینه حقوق شهروندی از طریق نظام آموزشی مدارس دریافت میکنند به فردی مستقل که دارای حس مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی رشد یافتهای باشد تبدیل میشود و عضو سودمندی برای جامعه میگردد.»
وی ادامه میدهد:«هدفهای آموزش حقوق شهروندی در مدارس ابتدایی عبارتند از: فهماندن تدریجی این مطلب که مدرسه یک اجتماع است وکمک کردن به دانشآموزان برای ادغام شدن دراین اجتماع، ورود کودکان به شرکت در زندگی مدرسه و بسط فضایل اجتماعی از قبیل احترام به حقوق دیگران،حس همبستگی، انضباط و مسئولیتپذیری.»
تربیت شهروندان مسئولیت پذیر
در فضای همیاری مدرسه
در آموزش و پرورش، فرصتها و زمینههایی در جهت تربیت شهروندی وجود دارند این فرصتها و زمینهها را میتوان به شرح زیر تقسیمبندی کرد: آموزش مستقیم شهروندی از طریق برنامههای درسی،فضا و اتمسفر کلی مدرسه خود نمونهای مطلوب از یک جامعه مردم سالار و مناسب برای تربیت شهروندی است، نقش معلمان و پرسنل مدرسه در خلق و ایجاد محیط مناسب، فعالیتهای کلاسی، برنامههای درسی پنهان، نقش فعالیتهای فوقبرنامه در تربیت شهروندی و... همگی میتوانند از مصادیق بارز فرصتهایی باشند که در بدنه نظام تعلیم و تربیت وجود دارند و میتوان با تکیه بر آنها به تربیت شهروندان قانونمدارهمت گمارد.
دکترمحمد کوشکی پژوهشگرمسائل تعلیم و تربیت توضیح میدهد: «نخستین نشانه عزم راسخ برای تربیت شهروندی، وجود برنامههای درسی ویژه برای این موضوع میباشد تا از طریق اجرای آنها، دانشآموزان یک فضای مردم سالار را تجربه کنند. اجرای این برنامه، مستلزم آن است که سیاستگذاران آموزشی و مدارس بازاندیشی مجددی را نسبت به مناسببودن موضوعات درسی سنتی برای تربیت شهروندی انجام دهند. برای آموزش تربیت شهروندی به دانشآموزان از طریق برنامههای درسی دو دیدگاه وجود دارد:نخست آموزش حقوق شهروندی از طریق برنامههای مجزا. در این شیوه، برنامه درسی تربیت شهروندی با توجه به پارامترهای زمان، شرکتکنندگان و معلمان تدوین و اجرا میشود.دوم اینکه آموزش از طریق برنامههای درسی درهم تنیده. در این شیوه، تربیت شهروندی با موضوعات و برنامههای درسی دیگری که در مدارس آموزش داده می شوند تلفیق و ترکیب میگردد؛ این روش انعطافپذیری بیشتری را فراهم میکند.»
وی ادامه میدهد:«فضا و اتمسفر کلی مدرسه، خود نمونهای مطلوب از یک جامعه مردم سالار دینی و مناسب برای تربیت شهروندی است. از اینرو تمام افراد ذیربط در جامعه تربیتی مدرسه یعنی تمامی معلمان، مدیران، دانشآموزان و والدین باید به درک مشترکی از معنای شهروند خوب برسند و سپس لازم است در خصوص محیط آموزشی مناسب برای چنین ویژگیهایی به بحث بپردازند. در این جهت میتوان به برگزاری کارگاهها و همایشها و نیز ایجاد ارتباط و مشارکت بین مدارس و مراکز دانشگاهی و پژوهشی اشاره کرد. تدریس دروس شهروندی و مدنی به تنهایی نقش مهمی در افزایش مشارکت مدنی ایفا نمیکند و به جای آن ایجاد فرصتهای لازم برای مشارکت دانشآموزان در فرآیندهای اداره مدرسه همراه با فراهمسازی فرصت لازم برای بحث در خصوص مسائل جاری و مورد علاقه میتواند مؤثر باشد. یک جامعه مردمسالار نیازمند شهروندانی است که آگاه، متفکر و مشارکت جو باشند. از اینرو اگر زمینههای فرهنگی موجود در مدارس به نحوی باشد که به معلمان فرصت و امکانات لازم برای مشارکت در تصمیمگیریها را ندهد طبیعی است كه آنها نیز به نوبه خود چنین امکانی را برای یادگیرندگان در جهت اتخاذ تصمیمات مشترک و مشارکتجویی نمیدهند. یکی از متغیرهای کلیدی در این راستا، مدیران مدارس هستند که بایستی از لحاظ روانشناختی و شخصی آمادگی داشته باشند تا بتوانند قدرت را در سطح مدرسه تقسیم نمایند و محیط مدرسه را مبدل به محیطی مناسب برای فعالیت و مشارکت دانشآموزان، معلمان و والدین کنند.»
اردوهای تربیتی فرصتی آزادانه
برای یادگیری فنون شهروندی
دکتر کوشکی این متخصص اهل فن بر کمک گرفتن از فرصت فعالیتهای کلاسی در مدرسه برای تربیت شهروند خوب تاکید داشته ومی گوید: «معلمان میتوانند در کلاس درس، از طریق دخالتدادن دانشآموزان در تصمیمگیریها و استفاده از روشهای تدریس و یادگیری مشارکتی، تربیت شهروندی را تسهیل کنند. در حقیقت دانشآموزان باید این فرصت را داشته باشند تا در مجموعه متنوعی از گروهها، هم در محیط مدرسه و هم در جامعه مشارکت داشته باشند. در کنار برنامه درسی رسمی و صریح، برنامههای درسی پنهان از اهمیت خاصی برخوردارهستند. برنامه درسی پنهان اگرچه طراحی شده و به عمد ساخته و پرداخته شده نیست، ولی به شدت بر رفتار و نگرش دانشآموزان مؤثر است. دانشآموزان بسیاری از امور و مسائل را در محیط آموزشی از یکدیگر میآموزند که بتواند بر له یا علیه اهداف تربیت شهروندی باشد. به همین سان ماهیت ارتباطی که مسئولان و مربیان با آنها دارند، اینکه به چه میزان فضای لازم برای بیان نظرات و عقایدشان فراهم میآید. اینکه چقدر در نحوه اداره و تصمیمگیری درباره برنامهها و فعالیتها با آنها مشورت میشود و اینکه تا چه اندازه مربیان و مسئولان مدرسه، خود به عنوان یک شهروند خوب بهطور صحیح عمل مینمایند؟ جملگی اینها همه بر تحقق یا عدم تحقق اهداف تربیت شهروندی مؤثرند.»
وی کارکرد فعالیتهای فوق برنامه در مدارس را همپای تشکیل اردوهای تربیتی ارزیابی کرده و میگوید: «فعالیتهای فوقبرنامه مبتنی بر فعالیتهای خودجوش و طبیعی یادگیرندگان است. یکی از مهمترین ویژگیهای فعالیتهای فوقبرنامه آن است که مبنای هرگونه آموزش و یادگیری را بر فعالیتهای خودجوش و طبیعی یادگیرندگان قرار میدهد و به این دلیل دانشآموزان از انگیزه و علاقه بیشتری برای مشارکت در یادگیری برخوردارمیباشند.محیط فعالیتهای فوقبرنامه به واسطه متفاوتبودن از محیط رسمی و خشک مدارس؛ بهتر امکان یادگیری را فراهم مینماید. محیط غیررسمی، دوستانه و مبتنی بر فعالیتهای مستقل یادگیرنده زمینه مساعدتری را برای تربیت شهروندان فراهم می کند.»
آموزشهای شهروندی
بر پایه ارزشهای ایرانی- اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین دکترمحی الدین بهرام محمدیان معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در جلسه کارشناسان حوزه فناوری میگوید: «در هزاره سوم، کاربرد رایانه و مخابرات در عرصه اطلاعات، جهان را وارد عصر اطلاعات نموده است و نظام شهروندی جدیدی بر پایه جامعه اطلاعاتی شکل میگیرد. امروز آموزشهای شهروندی، آموزههای دوره انقلاب صنعتی و یا منطبق نیازهای جوامع سنتی نیست و نمیتواند به آنها محدود شود. با پیچیدهتر شدن زندگی بشر و رشد فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، دنیا به سمت استقرار جامعة اطلاعاتی و ایجاد دولتهای الکترونیک میرود.»
وی با اشاره به نقش مهم نظام تعلیم و تربیت در ایجاد شهروندان قانونمدار برای نسلهای آتیه کشور میگوید: «لازمه تربیت انسان تراز جمهوری اسلامی برای زیستن در دنیای جدید، ادامه آموزشهای شهروندی با مشخصه شهرهای الکترونیک بر مبنای نظام معیار اسلامی است و مقدمه این کار طراحی، برنامهریزی و سیاستگذاریهای آموزش فناوریهای نوین و آموزشهای فن پایه اطلاعاتی و ارتباطی در نظام آموزش و پرورش است.»
معاون وزیرآموزش و پرورش عطف توجه به این آموزشها و ارائه آنها را در دوره دوم ابتدایی از ضرورتها دانسته و میافزاید: «علاوه بر تأمین زیرساختها و تأمین سختافزارها باید به حوزه نرمافزاری و مغزافزاری توجه ویژه داشت و از سرمایهگذاری در این حوزه نباید امساک کرد. امروز از نظر من شکلگیری ملتهای الکترونیکی بعید نیست و شاید تا دهه دیگر شاهد ظهور چنین پدیدهای باشیم، کوچها و مهاجرتهای میلیونی در فضای مجازی از محیطی به محیط دیگر و یا از شبکه اجتماعی به شبکهای دیگر از نشانههای همین پدیده است. دستگاه تعلیم و تربیت باید بتواند در چارچوب سیاستهای روشن، زمینه و توانایی ایفای نقش در چنین جامعهای را برای نسل آینده با حفظ هویت ملّی و دینی فراهم آورد. داشتن راهبرد برای جامعه الکترونیک امری ضروری است و برای حضور شهروندان باید امنیت دادهها و اطلاعات همراه با حفظ ارزشها وجود داشته باشد.در کل باید فضای اطمینان بخشی فراهم شود.»
وی در تکمیل صحبت هایش میگوید: «توسعه عدالت آموزشی، حفظ ارزشهای اخلاقی، حفظ خلاقیت و مراقبت از تواناییها و مهارتهای اجتماعی دانشآموزان و حفظ رابطه معلم، والدین و دانشآموزان و جلوگیری از تفوق ارزشهای فناورانه بهجای ارزشهای انسانی باید در برنامههای آموزشی مورد توجه قرار گیرند و از قالبی شدن بیش از حد تعلیم و تربیت ممانعت به عمل آید.»