عدم اجتماع حب دنیا و حب خداوند در یک دل(سلوک عارفانه)
(بدان ای سالک طریق حق!) خداوند به پیامبر اکرم (ص) خطاب میکند: بر فرض محال اگر بندهای نماز تمام آسمانها و زمین را بخواند و به اندازه اهل آسمان و زمین روزه بگیرد، و مثل ملائکه غذا بخورد (غذای ملائکه چیست؟ فرشتگان از غذاهای مادی مصرف نمیکنند، یعنی بر فرض محال که چیزی از خوراکی و طعام دنیا استفاده نکند) و عریان باشد و اصلا لباس به تن نکند (یعنی هیچ استفاده از ابزار دنیایی نداشته باشد) سپس من در دل او یک ذره از حب دنیای ریشهدار ببینم، و ببینم که در دلش از ریاست طلبی، شهرت طلبی، زیور و زینتهای دنیوی و ... ذرهای در دل او وجود دارد، به هیچ وجه به قرب من نمیرسد، و اگر ذرهای هم به من محبت عرضی داشته باشد، آن را هم نابود میکنم.
چون محبت ذاتی این دل، وابسته به جای دیگر است و به مرور زمان محبت تبعی را تغییر میدهد.
چنین شخصی به قرب من نخواهد رسید، چون من را دوست ندارد! محال است که دو حب ریشهدار در یک دل قرار گیرد. یک دل و دو هدف متضاد نمیتوان داشت، مگر میشود کسی دنیا را بخواهد و خدا را هم دوست داشته باشد؟ (بحارالانوار، ج 74، ص 30) (1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- رسائل بندگی، آیتالله شیخ مجتبی تهرانی، ص 215