نفوذ اقتصادی در سایه توافق هستهای(نگاه)
دکتر محمدحسین محترم
یک کارشناس ارشد مؤسسه کارنگی میگوید: «در دوران پسا توافق صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی میتوانند روند اقتصادی جدیدی را با ایران شروع کنند که اصلاحطلبان تقویت شوند تا تغییر سیاسی را تسریع کنند.» اوری دادوش از کارشناسان برجسته بانک جهانی، ششم شهریور در نشستی در مؤسسه تحقیقاتی کارنگی افزود: «برداشته شدن تحریمها فرصتی برای پاکسازی اقتصادی ایران است و این به نفع اقتصاد جهانی تمام خواهد شد آن هم در حالی که اقتصاد جهانی با بحران مواجه است. زیرا با وارد شدن نفت بیشتر ایران به بازار، قیمت نفت باز کاهش خواهد یافت و مشکلات ناشی از کاهش قیمت نفت برای ایران بر فواید ناشی از افزایش فروش در بازارهای جهانی برتری دارد. تجار و بازرگانان خارجی (نه سرمایهگذاران و تولید کنندگان) در فضای پس از توافق به صورت گسترده به ایران میروند و این امر میتواند بر نوع سیاستگذاریهای دولتمردان ایرانی تأثیرگذار باشد و سبب تقویت موقعیت اصلاحطلبان در ایران میشود. اقتصاد ایران میتواند بستر بسیار خوب و مهمی برای اجرای برنامههای اقتصادی بانک جهانی در منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) باشد. بانک جهانی میتواند از این فرصت برای بررسی و تجزیه و تحلیل جدی اقتصاد ایران استفاده کند. در مجموع این روند میتواند فضای سیاسی ایران را نیز به صورت تدریجی تغییر دهد.» با تجزیه و تحلیل سخنان کارشناسان اندیشکدههای آمریکایی که در کلام مقامات آمریکایی و اروپایی از جمله باراک اوباما و جانکری بازتاب دارد، چند نکته اساسی برداشت میشود.
1- آمریکا که با «تحریم اقتصادی» نتوانست ایران را به زانو درآورد، براساس قرائن و شواهد فراوان امروز با توافق هستهای میخواهد از طریق تبدیل کردن «تحریم اقتصادی» به «تعامل اقتصادی» با وابسته کردن اقتصاد ایران به اقتصاد بحران زده جهانی به همان اهداف «تحریم اقتصادی» دست پیدا کند! اینکه رهبر معظم انقلاب بر «اقتصاد مقاومتی» تأکید دارند، و تصریح میکنند؛ «ما راه سوء استفاده هستهای برای نفوذ سیاسی اقتصادی و فرهنگی و... دشمن را میبندیم»، با اطلاع دقیق از همین برنامه حساب شده دشمن برای نفوذ در داخل کشور است و «نفوذ اقتصادی» دقیقاً پاشنه آشیل «اقتصاد مقاومتی» است. لذا آنچه که اکنون موجب نگرانی و موجب «نفوذ اقتصادی» میشود، هیجان زدگی کاذب سیاسیون از ورود دست خالی مقامات و هیئتهای تجاری به ایران و ذوقزدگی اقتصادیون برای ورود بیچون و چرای کالا، هم استراتژیک و هم مصرفی است که باعث میشود نبض اقتصاد کشور در دست بنگاههای اقتصادی چند ملیتی غربی قرار گیرد و استقلال کشور را خدشهدار کند. مارکوزانی، نماینده ایتالیایی پارلمان اروپا هشتم شهریور در مصاحبهای میگوید: «مزایای اصلی مذاکرات و پایان تحریم، برای آمریکا و کشورهای اروپایی توسعه یافته خواهد بود و نه برای ایران. چرا که بسیاری از شرکتهای چند ملیتی اتحادیه اروپا و آمریکا تمام تلاش خود را برای بهرهبرداری از منابع طبیعی ایران و بازار 80 میلیونی مصرف کننده آن به سود خود خواهند برد.» با وجود این حقایق و قرائن متقن آیا نباید نگران فرش قرمزی باشیم که با نادیده گرفتن توانایی شرکتهای داخلی، پیش پای شرکتهای چند ملیتی خارجی پهن شده است؟ عزم توتال فرانسه برای ساخت پمپ بنزین در ایران در حالی که هیچ کمبودی در حوزه تکنولوژی، سرمایهگذاری، تأمین تجهیزات و توانایی سازندگان ایرانی وجود ندارد و با وجود ظرفیت خالی 60 درصدی تولیدکنندگان تجهیزات جایگاهها در کشور، به چه معناست؟
2- امروز آمریکا از طریق شرکتهای چند ملیتی و بینالمللی در کشورهای مختلف با جذب افراد بومی آن کشور به ایجاد یک نهاد قدرت و ثروت بینالمللی میپردازد و کمکم از طریق این افراد، راه ورود به عرصه اجتماعی و سیاسی و عرصههای دیگر را فراهم میکند و نهایتاً عرصه تغییر و استحاله حکومت در آن کشور را برای خود آسانتر میکند.
3- تبدیل کردن «کمپینهای اقتصادی» به «کمپینهای اجتماعی». نکته مهم اینجاست که دشمن تلاش دارد هیئت از نفوذ اقتصادی برای تقویت جنبشهای اجتماعی استفاده کند، چرا که جنبشها (فتنهها)ی اجتماعی، میتواند ریشه اقتصادی داشته باشد. از همین رو موضوعات اقتصادی در فضای رسانههای بیگانه محملی برای اعتراضات اجتماعی و تلاشهایی بیفرجام در این زمینه خواهد شد. این ادبیات در گزارشها و تحلیلهای بی.بی.سی فارسی کاملاً قابل مشاهده است. قبلاً نیز رگههایی در این زمینه در تبلیغات دیگر رسانههای بیگانه برای تأثیرگذاری بر فضای داخلی کشور دیده شده است که موضوعات اقتصادی میتواند به موضوعات جامعهشناسانه و سیاسی تبدیل شود. در این خصوص تلاش برای به راه انداختن «کمپین اقتصادی نخریدن خودروی تولید داخل» در هفتههای گذشته و اظهارات وزیر صنعت، معدن و تجارت در این زمینه درخور توجه است که دشمن چگونه میتواند از مسائل اقتصادی برای ایجاد چالشهای اجتماعی، امنیتی و سیاسی استفاده کند.
براین اساس دشمن تلاش دارد از «جماعت معترضان» یا همان «کمپین» به تعبیر امروزی، برای تأثیرگذاری بر تولید اقتصادی و صنعتی در جامعه و بهرهبرداری از آن برای ایجاد یک «فتنه اجتماعی»! دیگر استفاده کند.
4- دشمن تلاش دارد با نفوذ اقتصادی، نهتنها به اهداف فقط اقتصادی بلکه از طریق نفوذ اقتصادی به اهداف فرهنگی و سیاسی نیز دست یابد و برعکس! این موضوع در القائات بی.بی.سی کاملاً مشهود است که دهم شهریور امسال میگوید: «با لیبرالی شدن اقتصاد ایران، ارزشهای اول انقلاب نیز لیبرالی میشود و تمام اینها نشان دهنده تغییرات بسیار مهمی است که در درون جمهوری اسلامی به عنوان نظام سیاسی صورت میگیرد». تلاش پرتبلیغات مکدونالد که نماد فرهنگ غرب شناخته میشود، برای حضور در ایران را نیز باید در همین جهت ارزیابی کرد.
5- آمریکاییها پیش از این با کشورهای جنوب شرقی همین کار را کردند و پس از نفوذ در این کشورها با شعار تعامل اقتصادی، اقتصاد آنها را به ویرانی کشاندند. یکی از دلایل مهمی که در بحران اقتصادی دنیا، ایران لطمه زیادی ندید، همین عدم «نفوذ آمریکا و غربیها در اقتصاد» ما بود. حال یک سؤال: این سخن رئیس اتاق بازرگانی ایران در دیدار هیئت اتریشی که میگوید: «ما باید اقتصادمان را با اقتصاد کشورهای اروپایی در هم تنیده کنیم تا نتوانند ما را تحریم کنند»! چگونه قابل توجیه است. آیا این سخن غیر از همان توصیه کارشناس مؤسسه تحقیقاتی کارنگی به صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی برای وابسته کردن اقتصاد ایران به اقتصاد جهانی نیست؟ اگر نیست، پس چیست؟ هوشیار باشیم، بدون استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی هم از دست خواهد رفت. با نفوذ اقتصادی، راه برای نفوذ سیاسی هم هموارتر خواهد شد.