kayhan.ir

کد خبر: ۵۴۹۳
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۱:۲۹
انقلاب اسلامی؛ پديده‌اي استثنایی(بخش دوم و پایانی)

لزوم شکرگزاری نعمت رهبری


ما براي درک عظمت نعمت خداوند، ناچاريم به ضعف‌‌ها و مشکلات اشاره کنيم. ما وقتي قدر نعمت سلامتي را مي‌دانيم که اندکي بيمار شده باشيم. آن وقت مي‌فهميم سلامتي چيست. اگر کسي بيماري سختي پيدا بکند و يک دفعه شفا پيدا کند، آنگاه مي‌فهمد شفا يافتن يعني‌‌ چه و چه شيريني‌اي دارد.
اگر در داخل کشور يکي از اقليت‌‌ها شورش مي‌کردند، خيلي عجيب نبود و سرکوب آن‌ها هم چندان مشکل نبود. البته الحمدلله ما با اقليت‌هاي مذهبي که در داخل کشورمان زندگي مي‌کنند، هيچ مشکلي نداريم؛ خيلي دوستانه با آن‌ها زندگي کرده و مي‌کنيم؛ اما به فرض اگر اقليتي، شورشي در داخل کشور مي‌کردند، خيلي راحت مي‌شد اين شورش را سرکوب کرد. نظير اين مسئله کمابيش در زمان رژيم شاه اتفاق افتاده است. بعضي اطرافيان شاه گوشه و کنار شهر حرکت‌هايي شروع کردند ولي اين‌ها خيلي راحت سرکوب ‌شدند؛ اما امروز در داخل کشور با کساني مواجه مي‌شويم که روزي عالي‌ترين مسئوليت‌‌ها را در کشور داشتند و گاهي حکمي از امام دريافت کرده بودند و به يک معنا سال‌‌ها سرنوشت مردم را در دست داشتند و در مقام يار امام، سردمدار انقلاب، رئيس حکومت بوده‌اند و طبعا در گوشه و کنار اين کشور ياران، دوستان و همکاراني داشته‌اند؛ چه آنهايي که از مقاصدشان آگاه بودند و چه کساني که فريب همين عناوينشان را خورده بودند. بنابراين، گاه انسان با حرکتي مواجه مي‌شود که در رأس آن چنين شخصيت‌هايي قرار دارند؛ در اطرافشان احزابي است که احزاب رسمي کشور هستند و بعضي از اين احزاب، هشت سال سرنوشت کشور را در دست داشتند. يک چنين جرياني اتفاق بيفتد و در کنار آن از سال‌‌ها پيش ارتباطاتي با دشمنان انقلاب برقرار شده باشد. دقيقاً ما نمي‌توانيم بگوييم از چه سالي اين برنامه طراحي شده بود؛ اما قرائني وجود دارد که نشان مي‌دهد از سال‌‌ها پيش مقدمات اين ارتباطات فراهم شده بود. آن‌ها حتي به طور رسمي، هم کمک مالي و تبليغاتي و هم کمک سياسي دريافت کرده بودند و هم وعده‌هايي گرفته بودند که بعد‌ها اگر پيروز شديد ما چه کمک‌هايي به شما خواهيم کرد. اين‌ها کاملاً مطمئن شدند که به قول خودشان مي‌توانند يک تحول بنيادي در کشور به وجود بياورند و به يک معنا کودتا کنند و بالاخره اين نظام را براندازند.
دشمن داخلي؛ خطرناک‌تر از دشمن خارجي
اين خطر را با خطر صدام يا خطرهاي ديگر نمي‌توان مقايسه کرد. در حمله صدام وقتي امام مي‌فرمود جبهه‌‌ها را پر کنيد، مردم سر از پا نمي‌شناختند؛ به گونه‌اي که امکان تجهيز کساني که در جبهه‌‌ها شرکت مي‌کردند نبود. همه مي‌دانستند که دشمن مشترکي دارند که شناخته شده است؛ حتي اقليت‌هاي مذهبي از اين مسئله آگاه بودند. ما کشته‌‌هاي فراواني از اقليت‌هاي مذهبي، به ويژه از ارمني‌‌ها و زرتشتي‌‌ها در جنگ داريم. اينکه همه در برابر دشمن خارجي بسيج شوند، طبيعي بود؛ اما در داخل کشور فتنه‌اي ايجاد شد، آن هم به دست کساني که انتظار مي‌رود از وفادارترين عناصر به اسلام، انقلاب و امام باشند و بسياري از مردم آن‌ها را با همين عنوان مي‌شناختند و آرايي که به آن‌ها دادند نيز به دليل آن سابقه‌اي بود که در زمان امام داشتند؛ اما يکباره مواجه شديم با صحنه‌هايي که ديديد چه فجايعي به بار آورد. آيا کسي باور مي‌کرد روزي در جمهوري اسلامي در روز عزاداري سيدالشهدا(ع) به عزاداران آن حضرت حمله کنند و عده‌اي از آن‌ها را به شهادت برسانند و رسماً به امام حسين جسارت کنند؟ به گمان بنده اين فتنه به مراتب بار‌ها از خطر صدام و صداميان مهمتر بود؛ به ويژه آنکه اين‌ها در تلاش بودند در مدت کوتاهي غائله را ختم کنند و نظام را براندازند.
فتنه 88، ویرانگرتر از فتنه صدام
در چنين جرياني، مردم ـ بي‌اطلاع از توطئه‌هاي شيطاني پشت‌پرده ـ فکر مي‌کردند اين اختلافات درباره کانديداهاي رياست جمهوري است؛ ولي در واقع همه در يک خط و در نقطه مقابل خط ولايت قرار داشتند. در چنين شرايطي چه کسي مي‌توانست اين کشتي طوفاني را به ساحل برساند؟ من با توجه به تجربه‌اي که در طول بيش از شصت سال طلبگي کسب کرده‌ام و از نزديک نيز در بيشتر مسائل اجتماعي حضور داشته‌ام، صادقانه بگويم که به گمان بنده اين فتنه به مراتب از فتنه صدام و امثال او سخت‌تر، خطرناک‌تر و ويرانگرتر بود. شرايطي که همه را گيج و مبهوت کرده بود ـ علاوه بر گروه‌هايي که کمابيش به يکي از اين کانديدا‌ها دلبستگي داشتند و کم هم نبودند، از شخصيت‌هاي معروف هم زياد بودند کساني که آن‌ها هم گيج و مبهوت بودند و خودشان نيز به يک معنا يکي از عوامل فتنه به شمار مي‌آمدند. براي ما ثابت شد که همه اين برکات و خاموش کردن اين فتنه و رساندن اين کشتي به ساحل نجات به برکت وجود يک نفر است،‌ يعني رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي ادام‌الله‌ظله. حالا در مقابل او چه بايد بکنيم؟ به خدا قسم اگر در برابر او صد‌ها جان فدا بشود، ارزش دارد.
شناخت نعمت؛ لازمه قدرداني از نعمت
آنچه را بيان کردم براي اين بود که قدر نعمت‌هاي خدا را بدانيم تا وظيفه خود را در برابر آن‌ها بشناسيم و بفهميم که چگونه بايد شکر آن را به‌جا بياوريم. در آن شرايط بسيار سخت که نگراني‌هايي که همه ما داشتيم، متراکم و انباشته‌اش براي رهبري بود. تک‌تک ما هر چه از اين موضوع نگران بوديم، همه اين‌ها که انباشته مي‌شد، برابر با نگراني رهبر مي‌شد. در چنين شرايطي، چه کسي مي‌تواند اعصابش را کنترل کند و درست فکر کند که چه بايد کرد؟ آن هم در برابر کساني که بعضي‌هايشان ادعاي دوستي و ارادت به ايشان هم داشتند. بالاخره در برابر انبوه نيروهايي که فريب خورده بودند و فرصتي نبود تا برايشان توضيح داده شود که شما اشتباه کرديد و فريب خورديد، چه بايد کرد؟ مگر به آساني مي‌شود هر حقيقتي را توضيح داد؟! مگر مي توان با يک سخنراني، فکر کسي را که مدت‌‌ها دل به کسي بسته است، تغيير داد؟!
نگراني‌هاي داخل از يک طرف و خطر دشمنان خارجي که به دليل وجود اين فتنه در داخل، فرصت را غنيمت مي‌شمارند از سوي ديگر، اين نگراني را مضاعف مي‌کند. وقتي انسان مي‌بيند دوستان و يارانش پراکنده شدند، بر نگراني‌هاي او افزوده مي‌شود. چه قدرتي نياز است تا انسان در يک چنين موقعيتي بفهمد چه بايد کرد؟ به گمان بنده جز تضرع در پيشگاه الهي، هيچ چيز چاره‌ساز اين مشکل نبود. تضرع‌هاي اين بنده شايسته خدا (حضرت آيت‌الله خامنه‌اي) در پيشگاه الهي باعث شد که خدا امدادهاي خودش را نازل کند و در مدت کوتاهي همه اين فتنه‌‌ها خنثي و توطئه‌گران رسوا بشوند و اگر آبرويي هم به برکت انقلاب در طول ده‌‌ها سال کسب کرده بودند از بين برود و حقانيت، قدرت، سلامت، صفا و عشق به اسلام در رهبر معظم انقلاب و ياران و طرفدارانشان آشکارتر بشود.
اين امداد الهي به هيچ وجه کمتر از امدادهاي الهي در هشت سال دفاع مقدس نيست و ما براي اين نعمت عظيم الهي بايد سر به آستان ربوبي بگذاريم و خدا را شکر کنيم که چنين رهبر فرزانه و حکيم، با تدبير، داراي سعه صدر، صبور، مقاوم، شجاع، متکي به خدا و متوسل به وجود مقدس ولي‌عصر ارواحنا فداه به ما عطا کرد تا جامعه ما را از بزرگ‌ترين خطر نجات بدهد. هنگامي که انسان اين نعمت‌‌ها را مي‌بيند، آنگاه به وجد مي‌آيد تا پياده از راه‌هاي دور بيايد و اظهار ارادت کند. زماني در حضور خود ايشان که دانشجويان بسيجي حضور داشتند چنين احساسي داشتم و خدمت ايشان عرض کردم که اگر اين دانشجويان مي‌دانستند که اگر از شهر خودشان به پهلو بغلتند و به طرف شما بيايند، مي‌توانند شما را زيارت مي‌کنند، ابا نداشتند.
بنده به عنوان طلبه‌اي که هفتاد و چند سال از عمرم مي‌گذرد و بيش از شصت سال آشنايي با قرآن، حديث، تاريخ و سيره اهل‌بيت (ع) دارم، در آنچه مي‌دانم از تاريخ بشر از آغاز پيدايش تاکنون، کمتر نعمتي را مي‌توان با نعمتي که خداي متعال در اين عصر به برکت رهبري‌‌هاي امام و خون‌هاي پاک شهيدان و فداکاري‌هاي امثال شما عزيزان نصيب ما کرده است، مقايسه کرد.
بیانات آيت‌الله مصباح يزدي(دامت بركاته)در ديدار با کاروان پياده‌روي عاشقان حسيني ـ زائران خميني / 13/03/89
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر می‌شود.