پدیده فارغالتحصیلان صفر کیلومتر!
پدیده فارغالتحصیلان صفر کیلومتر یکی از معضلاتی است که این روزها کشور را دچار بحران کرده است، مسئلهای که در بیانات اخیر رهبر انقلاب نیز دیده میشود.
هفته گذشته بود که رهبر انقلاب در دیدار با هیئت دولت در بخشی از بیاناتشان به بحث اشتغال جوانان «تحصیلکرده»، اختصاص یافت.
ایشان در این رابطه خطاب به مسئولان دولت گفتند: «به گونهای برنامهریزی کنید که دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی بتوانند وارد بازار کار و فعالیت شوند.»
با نگاهی به بیانات رهبر انقلاب در چند سال اخیر مسئله «ارتباط دانشگاه با صنعت» و بازار کار یکی از دغدغهها و مطالبات ایشان از مسئولان بوده است.
ایشان در تیرماه سال گذشته و در دیدار با اساتید دانشگاهی با اشاره به مسئله ارتباط صنعت و دانشگاه نیز میگویند: «من خواهش میکنم از مسئولان وزارتخانههای مربوط و از مسئولان دولتی ذیربط که مرتبط با مسائل علم و دانشگاه و صنعت هستند، مسئله پیشرفت علمی و ارتباط علم با فناوری در کشور را جدی بگیرند؛ یعنی نسبت به این مسئله واقعاً هیچ کوتاهی صورت نگیرد. این مسئله، مسئله اساسی ما است؛ یکی از اصلیترین، اساسیترین و فوریترین مسائل ما است.»
افزایش دانشجویان در مقاطع تحصیلات تکمیلی، افزایش مراکز آموزشی، عدم توجه دانشگاه به فضای بازار کار از یک سو و عدم داشتن برنامه منسجم برای فارغالتحصیلان یا حتی دانشجویان در حین تحصیل از سوی دیگر باعث شده است که طی چندسال اخیر با سیل بیکاران جوانان تحصیلکرده در مقاطع مختلف تحصیلی به خصوص در مقاطع تحصیلات تکمیلی روبرو باشیم.
چرا بازار کار و دانشگاه زاویه دارند!
تاکید رهبر انقلاب بر «فوری» و «اساسی» بودن این مسئله نشان میدهد که اهمیت ورود دانشجویان به بازار کار چقدر است.
ایشان در تیر سال جاری با ابلاغ سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه و در بند 78 این سند از دستگاههای اجرایی خواسته شده است «رابطه متقابل تحصیل با اشتغال و متناسبسازی سطوح و رشتههای تحصیلی با نقشه جامع علمی کشور و نیازهای تولید و اشتغال» مشخص شود.
بحث ارتباط دانشگاهها با مراکز پژوهشی و صنعت چیزی است که حتی رهبری پیش از این نیز به آن اشاره کرده بودند؛ ایشان در سال 87 و در بند 7 سیاستهای پنجم، لزوم «ارتباط مؤثر بین دانشگاهها و مراکز پژوهشی با صنعت و بخشهای مربوط جامعه» را از دستگاههای اجرایی کشور خواستار شده بودند که تکرار این مسئله مهم آن هم به طور دقیقتر نشان میدهد که دانشگاههای ما عملکرد مناسبی در پرورش نیروی متخصص با توجه به نیاز بازار ندارند.
مسئولین چه میگویند؟
بدون شک یکی از مهم ترین بخشهایی که ارتباط مستقیم با این مسئله دارد، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری است. سورنا ستاری بسترسازی نکردن دانشگاهها برای اشتغال فارغالتحصیلان را یکی از دلایل بیکاری جوانان میداند، وی معتقد است: شرکتهای دانشبنیان به عنوان حلقه و نهاد واسط میان صنعت و دانشگاه معرفی شدهاند و روشهای غلط گذشته در دانشگاهها باید فراموش شود. اینکه فکر کنیم با گذاشتن یک دفتر ارتباط با صنعت در دانشگاهها مشکل حل خواهد شد، اشتباه است.
ستاری همچنین در جایی دیگر با مهم دانستن ارتباط صنعت و دانشگاه می گوید: به نهادهای واسط برای ارتباط صنعت و دانشگاه احتیاج داریم. اتفاقات زیادی باید در بدنه اقتصاد کشور رخ دهد تا این بدنه متحول شود اما این موضوع به راحتی به وقوع نمیپیوندد، زیرا کشور ما تا به حال با فروش نفت خام امور خود را میگذرانده و از سایر پتانسیلها غافل بوده است. دانشگاهها باید یاد بگیرند تا بتوانند از محل فروش محصولات دانشبنیان درآمدزایی کنند و رویههای گذشته را فراموش کنند و تنها به دنبال بودجههای دولتی نباشند.
از سوی دیگر علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، عدم تعادل عرضه و تقاضا را از مهمترین دلایل بیکاری جوانان میداند. ربیعی کارآفرینی و بردن دانشجو به آموزشهای فنی و حرفهای را از راهکارهای ورود «بی دغدغه» فارغالتحصیلان به بازار کار میداند.
مثلث مدیریتی به نام جنبش نرم افزاری
ارتباط بین جامعه و دانشگاه باید دو طرفه باشد. به طور کلی ارتباط بین متقاضی و عرضه کننده ارتباطی دوسویه است. اگر نیازی داشته باشیم و طرف مقابل این نیاز را برآورده کند مسلماً هر دو طرف راضیاند. دانشجویانی که مدرک میخواهند توسط جامعه به دانشگاه هدایت میشوند و متقابلا دانشگاه این نیاز را برآورده میکند.
ضیایی پور مولف کتاب «تکنولوژیهای کاربردی روابط عمومی الکترونیک» معتقد است، عدم رابطه صنعت و دانشگاه ناشی از یک مثلث مدیریتی غلط به نام دولت، دانشگاه و صنعت است. وی در تشریح آسیبشناسی این موضوع گسست بین اضلاع این مثلث را ناشی از بیگانگی دانشگاهیان نسبت به جامعه میداند. به عبارتی دیگر نامأنوس بودن زبان این قشر برای مردم و منزوی شدن از جامعه که شامل فاصله فیزیکی نیز میشود ناشی از درک نادرست دانشگاهیان از جامعه است.
این کارشناس رسانه ادامه می دهد: ایجاد ارتباط و ادغام سه حوزه صنعت، دانشگاه و دولت باید از درون جامعه آغاز شود. امروز ما با انبوهی از فارغالتحصیلان صفر کیلومتر روبهرو هستیم، افرادی که مخزنی از اطلاعات هستند، اما برای ورود به عرصه صنعت نیازمند آموزش مجدد هستند.
دانشگاه و تولید فارغالتحصیل صفر کیلومتر
به هر حال دانشگاهها در طی سالهای اخیر با ایجاد رشتههای گوناگون مرتبط و بدون یک کار علمی و دقیقی که مشخصکننده رفع نیاز صنعت باشد، در حال تشویق جوانان به ورود به عرصههای تحصیلی هستند بیآنکه لازم بدانند پژوهشی کاربردی انجام دهند تا مشخص شود آیا واقعا امروز تحصیلات آکادمیک توان رفع نیازهای بازار کار کشور را دارد و یا خیر؟ همچنین این پرسش باید جواب داده شود که تا چه زمانی لازم است دانشگاه ها در تمامی رشتهها دانشجو تربیت و به صف بیکاران اضافه کنند، بدون اینکه لحظهای برای کار آنها فکری شده باشد؟
رواج نیافتن فرهنگ کاریابی و کارآفرینی دانشگاهی، عدم توسعه بنگاههای کاریابی خصوصی و عدم توسعه کانونهای فارغالتحصیلان و ناکارآمدی آنها در کاریابی و هدایت شغلی از دیگر عواملی است که دانشگاههای ما به این بیماری مبتلا هستند.
به هر حال با تاکید «چندین باره» رهبر انقلاب بر «برنامهریزی» دقیق و فراهم کردن حضور دانشجویان در صنعت «قبل از فارغالتحصیلی» در محیط کار، باید از «پدیده فارغالتحصیلان صفر کیلومتر» در بازار کار جلوگیری کرد. البته در این میان اسنادی همچون سند ششم توسعه میتواند راهبرد عملیاتی برای محقق کردن این مسئله باشد.
* محمدرضا حیاتی
کارشناس ارشد مهندسی برق