تغییر نگرش و اصلاح ساختار ورزش مهمتر از مدالآوری در المپیک است(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی -
حالا دیگر کمتر از یک سال به المپیک 2016 (ریو) باقی مانده است. بزرگترین رویداد ورزشی جهان که در آن عیار برنامههای ورزشی هر کشور عملا، محک میخورد، و جایگاه کشورها در عرصه ورزش جهان فراتر از شعارها و تعارفات و تبلیغات و... مشخص میشود. ورزش ایران نیز به روال طبیعی و روش معمول، قصد حضور دراین بازیهای بزرگ و مهم را دارد. و از مدتی پیش فعالیتها، اقدامات و اظهارات، در این باره شروع شده و هر چه زمان میگذرد بیشتر و پررنگتر هم میشود. المپیک میدانی است که حاصل تلاشهای 4 ساله هر کشور و هر برنامه و پروژه ورزشی در آن عیان و آشکار میشود و هر کشوری با مقایسه وضعیت ورزش خود نسبت به 4 سال گذشته از یک سو، و جایگاه و شرایط کنونی خود نسبت به سایر کشورهای دنیا از سوی دیگر، میتواند به اصلاح ضعف برنامهها و تقویت نقاط مثبت آن بکوشد و برای چهار سال بعدی حرکت تازه و نوینی را آغاز کند. بنابراین ورزش ایران نیز در همه ابعاد و در همه سطوح نباید این رویداد بزرگ را دستکم بگیرد و از کنار آن به سادگی عبور کند. المپیک بیش از هر میدان دیگری درسها و نکات عبرتآموز دارد که باید این درسها را آموخت و این عبرتها را به کار گرفت. تا گامی به جلونهاد و آینده بهتر را برای ورزش ترسیم کرد. جالب است که ریشه کلمات «عبرت» و «عبور» یکی است: (عبر) تا عبرت نباشد، عبور و حرکت هم وجود ندارد و رکود و در جا زدن حاکم میشود. واقعیت این است که ما به دلایل مختلف آنطور که لازم و کافی بوده طی سالها و دورههای مختلف از المپیک (و همچنین سایر میادین کوچک و بزرگ)درس و عبرت نگرفتهایم. برای همین هم هست که علیرغم موفقیتهای گاه و بیگاه دراین رشته و آن رشته، در آن میدان و این میدان، حتی مدالآوری از المپیکهای مختلف، هنوز کشور ما به عنوان کشوری «صاحب ورزش» در نزد جهانیان شناخته شده نیست. از فرصت استفاده کرده، حرف و نظر همیشگی خود را بگوئیم که یکی از دلایل عمده و غیر قابل انکار این واقعیت ناخوشایند، مکانیزم تعیین مدیریت کلان ورزش است که سخت متکی به رفت و آمد دولتهاست و همین اجازه نمیدهد ورزش ما «اهل عبرت» باشد و براساس عبرتها و درسها و تجربیات، و نه سلیقهها و روشهای سیاسی دولتها، برای آینده خود برنامهریزی کند. توضیح این که هر دوره المپیک چند ماه قبل از انتخابات جمهوری برگزار می شود، یعنی تا مسئولان ورزش بخواهند درباره نتایج ورزش ایران در المپیک به بررسی و جمعبندی برسند، انتخابات از راه میرسد و تغییر دولتها و... الخ! این موضوع را ما بارها مطرح کردهایم. از جمله در کمیته بررسی علل ناکامی ورزش ایران در المپیک پکن که به دستور رئیسجمهور وقت تشکیل شد. آن کمیته طی ماهها بررسیهای دلسوزانه، دقیق و کارشناسانهای داشت - بیانصافی است اگر برای موفقیتهای ورزش ایران در المپیک بعدی (لندن 2012) سهم و نقش آن را نادیده بگیریم - اما متاسفانه درباره نکته مورد بحث و نظر ما، شاهد بودیم که برعکس عمل شد و در همان دولت شاهد تغییر مدیران در سطح ریاست سازمان تربیت بدنی و وزارتخانه بودیم!... که بگذریم. واقعیت این است: ما آنطور که لازم است به هر دلیل اهل عبرت نبودهایم و برای همین هنوز کشوری صاحب ورزش در دنیا به حساب نمیآییم. هنوز بر کلیت ورزش ما «برنامه» حکومت نمیکند و کار و بار فعالیتها و اقدامات آن برنامهمحور نیست. هر دوره یکی، دو سال قبل از المپیک، اقدامات و فعالیتهایی برای کسب سهمیه بیشتر و حضور پر تعدادتر انجام میشود و بعد هم با ایجاد انگیزههای مادی و تخصیص بودجههایی برای پاداش و... سعی میکنیم بر تعداد مدالها در المپیک اضافه کنیم و... اگر توفیق حاصل شد، مدتی در باد افتخارات گذرا و نامطمئن میخوابیم و برای اسلاف خود، رجزخوانی میکنیم که این دولت از آن دولت در ورزش بهتر عمل کرده، چون «کمیت» مدالها این را نشان میدهد و... تا خلاصه به ضرب «کمیتگرایی»، پاسخ کیفیت خواهان را بدهیم و... بعد دوباره روز از نو و روزی از نو! ما، البته حضور پر تعداد و موفق کاروان ورزش ایران را در میدان المپیک، نفی نمیکنیم و حرفمان این است که با همین وضعیت شرایط موجود، باید ورزشکاران خود را برای بهترین نمایش و کسب بیشترین و بهترین مدالهای المپیکی، تدارک و آماده کنیم. تاکید میکنیم که مسائل روز و اتفاقات معمول که بیشتر وقت ما را میگیرد و در جای خود مهم هم هستند، نباید ما را از اتفاق بزرگ و جهانیای که پیش روی ورزش است، یعنی المپیک غافل کند و حداقل در این کمتر از یک سال مانده به المپیک، به رشتههای مدالآور و المپیکی، توجه بیشتری شود و روی آن تمرکز دقیقتری صورت گیرد. از این هم خوشحال میشویم که میشنویم مسئولان ورزش مثل رئیس محترم کمیته ملی المپیک (آقای کیومرث هاشمی) یا معاون ورزشی وزارت (آقای دکتر سجادی) و... از نزدیک به فدراسیونهای مختلف، اردوی رشتههای مدالآور و... سرکشی میکنند و... اما عرض ما در این باره همان حرف همیشگی است، همان مطالبه تکراری است که: فراتر از پرداختن به مسائل روزمره، بالاتر از توجه به تدارک و تجهیز کاروان ورزشی اعزامی به المپیک، به فکر اصلاح ساختاری، انجام کارهای ریشهای و بلندمدت در ورزش باشید. در اندیشه این باشید که کشور ما را در دنیا به عنوان کشوری صاحب ورزش بشناسند. باور کنید، این امر امکانپذیر است. اطمینان داشته باشید، این کار شدنی است. البته کاری سخت است که برای انجام آن باید به سلاح تدبیر و برنامه و مهمتر از آن همت و اراده مجهز بود، اگر در پی این کارهای ساختاری و ریشهای باشیم، شک نداشته باشید که موفقیتها و کامیابیها به مصداق «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست» نیز از راه خواهند رسید و نیازی به کارهای مقطعی و اقدامات سراسیمه و شتابزده در آستانه بازیهای مهمی چون المپیک نخواهیم داشت. بر همین اساس تکرار و تاکید میکنیم این کار یعنی تغییر نگرش و اصلاح ساختاری برای ورزش ما مهمتر از شرکت در المپیک و مدالآوری است و...
حالا دیگر کمتر از یک سال به المپیک 2016 (ریو) باقی مانده است. بزرگترین رویداد ورزشی جهان که در آن عیار برنامههای ورزشی هر کشور عملا، محک میخورد، و جایگاه کشورها در عرصه ورزش جهان فراتر از شعارها و تعارفات و تبلیغات و... مشخص میشود. ورزش ایران نیز به روال طبیعی و روش معمول، قصد حضور دراین بازیهای بزرگ و مهم را دارد. و از مدتی پیش فعالیتها، اقدامات و اظهارات، در این باره شروع شده و هر چه زمان میگذرد بیشتر و پررنگتر هم میشود. المپیک میدانی است که حاصل تلاشهای 4 ساله هر کشور و هر برنامه و پروژه ورزشی در آن عیان و آشکار میشود و هر کشوری با مقایسه وضعیت ورزش خود نسبت به 4 سال گذشته از یک سو، و جایگاه و شرایط کنونی خود نسبت به سایر کشورهای دنیا از سوی دیگر، میتواند به اصلاح ضعف برنامهها و تقویت نقاط مثبت آن بکوشد و برای چهار سال بعدی حرکت تازه و نوینی را آغاز کند. بنابراین ورزش ایران نیز در همه ابعاد و در همه سطوح نباید این رویداد بزرگ را دستکم بگیرد و از کنار آن به سادگی عبور کند. المپیک بیش از هر میدان دیگری درسها و نکات عبرتآموز دارد که باید این درسها را آموخت و این عبرتها را به کار گرفت. تا گامی به جلونهاد و آینده بهتر را برای ورزش ترسیم کرد. جالب است که ریشه کلمات «عبرت» و «عبور» یکی است: (عبر) تا عبرت نباشد، عبور و حرکت هم وجود ندارد و رکود و در جا زدن حاکم میشود. واقعیت این است که ما به دلایل مختلف آنطور که لازم و کافی بوده طی سالها و دورههای مختلف از المپیک (و همچنین سایر میادین کوچک و بزرگ)درس و عبرت نگرفتهایم. برای همین هم هست که علیرغم موفقیتهای گاه و بیگاه دراین رشته و آن رشته، در آن میدان و این میدان، حتی مدالآوری از المپیکهای مختلف، هنوز کشور ما به عنوان کشوری «صاحب ورزش» در نزد جهانیان شناخته شده نیست. از فرصت استفاده کرده، حرف و نظر همیشگی خود را بگوئیم که یکی از دلایل عمده و غیر قابل انکار این واقعیت ناخوشایند، مکانیزم تعیین مدیریت کلان ورزش است که سخت متکی به رفت و آمد دولتهاست و همین اجازه نمیدهد ورزش ما «اهل عبرت» باشد و براساس عبرتها و درسها و تجربیات، و نه سلیقهها و روشهای سیاسی دولتها، برای آینده خود برنامهریزی کند. توضیح این که هر دوره المپیک چند ماه قبل از انتخابات جمهوری برگزار می شود، یعنی تا مسئولان ورزش بخواهند درباره نتایج ورزش ایران در المپیک به بررسی و جمعبندی برسند، انتخابات از راه میرسد و تغییر دولتها و... الخ! این موضوع را ما بارها مطرح کردهایم. از جمله در کمیته بررسی علل ناکامی ورزش ایران در المپیک پکن که به دستور رئیسجمهور وقت تشکیل شد. آن کمیته طی ماهها بررسیهای دلسوزانه، دقیق و کارشناسانهای داشت - بیانصافی است اگر برای موفقیتهای ورزش ایران در المپیک بعدی (لندن 2012) سهم و نقش آن را نادیده بگیریم - اما متاسفانه درباره نکته مورد بحث و نظر ما، شاهد بودیم که برعکس عمل شد و در همان دولت شاهد تغییر مدیران در سطح ریاست سازمان تربیت بدنی و وزارتخانه بودیم!... که بگذریم. واقعیت این است: ما آنطور که لازم است به هر دلیل اهل عبرت نبودهایم و برای همین هنوز کشوری صاحب ورزش در دنیا به حساب نمیآییم. هنوز بر کلیت ورزش ما «برنامه» حکومت نمیکند و کار و بار فعالیتها و اقدامات آن برنامهمحور نیست. هر دوره یکی، دو سال قبل از المپیک، اقدامات و فعالیتهایی برای کسب سهمیه بیشتر و حضور پر تعدادتر انجام میشود و بعد هم با ایجاد انگیزههای مادی و تخصیص بودجههایی برای پاداش و... سعی میکنیم بر تعداد مدالها در المپیک اضافه کنیم و... اگر توفیق حاصل شد، مدتی در باد افتخارات گذرا و نامطمئن میخوابیم و برای اسلاف خود، رجزخوانی میکنیم که این دولت از آن دولت در ورزش بهتر عمل کرده، چون «کمیت» مدالها این را نشان میدهد و... تا خلاصه به ضرب «کمیتگرایی»، پاسخ کیفیت خواهان را بدهیم و... بعد دوباره روز از نو و روزی از نو! ما، البته حضور پر تعداد و موفق کاروان ورزش ایران را در میدان المپیک، نفی نمیکنیم و حرفمان این است که با همین وضعیت شرایط موجود، باید ورزشکاران خود را برای بهترین نمایش و کسب بیشترین و بهترین مدالهای المپیکی، تدارک و آماده کنیم. تاکید میکنیم که مسائل روز و اتفاقات معمول که بیشتر وقت ما را میگیرد و در جای خود مهم هم هستند، نباید ما را از اتفاق بزرگ و جهانیای که پیش روی ورزش است، یعنی المپیک غافل کند و حداقل در این کمتر از یک سال مانده به المپیک، به رشتههای مدالآور و المپیکی، توجه بیشتری شود و روی آن تمرکز دقیقتری صورت گیرد. از این هم خوشحال میشویم که میشنویم مسئولان ورزش مثل رئیس محترم کمیته ملی المپیک (آقای کیومرث هاشمی) یا معاون ورزشی وزارت (آقای دکتر سجادی) و... از نزدیک به فدراسیونهای مختلف، اردوی رشتههای مدالآور و... سرکشی میکنند و... اما عرض ما در این باره همان حرف همیشگی است، همان مطالبه تکراری است که: فراتر از پرداختن به مسائل روزمره، بالاتر از توجه به تدارک و تجهیز کاروان ورزشی اعزامی به المپیک، به فکر اصلاح ساختاری، انجام کارهای ریشهای و بلندمدت در ورزش باشید. در اندیشه این باشید که کشور ما را در دنیا به عنوان کشوری صاحب ورزش بشناسند. باور کنید، این امر امکانپذیر است. اطمینان داشته باشید، این کار شدنی است. البته کاری سخت است که برای انجام آن باید به سلاح تدبیر و برنامه و مهمتر از آن همت و اراده مجهز بود، اگر در پی این کارهای ساختاری و ریشهای باشیم، شک نداشته باشید که موفقیتها و کامیابیها به مصداق «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست» نیز از راه خواهند رسید و نیازی به کارهای مقطعی و اقدامات سراسیمه و شتابزده در آستانه بازیهای مهمی چون المپیک نخواهیم داشت. بر همین اساس تکرار و تاکید میکنیم این کار یعنی تغییر نگرش و اصلاح ساختاری برای ورزش ما مهمتر از شرکت در المپیک و مدالآوری است و...