نگاهی به سیودومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
کشتی تئاتر در گرداب بیتدبیری دولت
ماجرای جشنواره تئاتر فجر برای خودش داستانی قریب و عجیب و غریب و تکراری دارد.
سیدعلی تدینصدوقی
ماجرای جشنواره تئاتر فجر برای خودش داستانی قریب و عجیب و غریب و تکراری دارد.
تکراریترین اتفاق این است که هر ساله جشنواره تئاتر فجر ضعیف تراز سال قبل است.
اما ماجرای جشنواره امسال خودش موضوعی برای یک نمایشنامه است.
مثلا تا چند روز مانده به جشنواره هنوز تکلیف دبیر جشنواره مشخص نبود تا اینکه ریاست مرکز هنرهای نمایشی پس از استعفا، به دبیری جشنواره منصوب شد. حالا فقط چند روز به شروع سیو دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر مانده است به سرعت جدول تنظیم شد.
بیش از 700 متن به جشنواره ارسال شده بود. اما سوال این است که دوستان شورای بازخوانی که اکثرشان چند شغله هستند اگر همه مشاغل شریفشان را تعطیل میکردند و فقط متن میخواندند حداکثر یک دوم متون را هم نمیتوانستند بخوانند، چگونه این همه متن توسط آنها خوانده شده. از همین روست که خیلیها اعتراض داشتند. خیلیها میگفتند اصلا متن ما خوانده نشده و... البته ما که نمیگوییم خدای ناکرده مسایلی در کار بوده فقط بر حسب وظیفه گفتهها و شنیدهها را انتقال میدهیم.
بههر صورت جدول با همه اما و اگرهایش بیرون آمد. که باز یکهو خبر دار شدیم افتتاحیه جشنواره در کیش برگزار میشود. با خود گفتیم عجب! امسال حتما بودجه خوبی به جشنواره دادهاند. اما افرادی خاص و گلچین شده برای سفر کیش انتخاب شدند که عموما اهالی مطبوعاتی که با دستاندرکاران دوستی آنچنانی دارند و مطالب حمایتی مینویسند، انتقاد نمیکنند و از روزنامههای منسوب به اصولگرایی نیستند. ما که نبودیم اما آنهایی که رفتند برایمان تعریف کردند که جایت خالی، راستی جشنوارهای که حتی بولتن روزانه ندارد چگونه افتتاحیه در کیش میگیرد؟
دوستان گفتند اسپانسر داشته و آن اسپانسر در کیش بوده و میخواسته افتتاحیه در کیش باشد ما نمیدانیم جشنواره به این ید و بیضایی روی چه حسابی باید در خدمت یک اسپانسر باشد.معمولان این اسپانسر است که میباید با شرایط جشنواره خود را وفق دهد و در خدمت فرهنگ و هنر و جشنواره بینالمللی تئاتر فجر باشد بگذریم. طبق معمول رفتیم کارتمان و بلیطهایمان را بگیریم که از سوی مسئولین و کارمندان روابط عمومی با استقبال خوبی روبهرو شدیم با اخم و عصبانیت گفتند امسال فقط کارت داریم و بلیط نداریم! منتقدان بروند کارهایی که در تالارهایی بهجز تئاتر شهر است ببینند! آخر با این کارتها نمیشود بدون بلیط نمایشهای تئاتر شهررا دید.
عجب! روابط عمومی جشنواره تعیین میکند که منتقدان چه نمایشهایی را ببینند!
آنهم با برخوردی که در شأن هیچ آدم معمولیای نیست چه برسد به منتقد و خبرنگار و هنرمند. اما از سویی بلیطهایی بود که دست افراد میدیدیم و کارتهای فوری که ظاهرا برای دوستان و آدمهای خاص و غیر ذالک تدارک دیده شده بودند!
از همین رو منتقدان حرفهای و صاحبنام جشنواره را بایکوت کردند. کانون ملی منتقدان تئاتر از برخورد نامناسب روابط عمومی و کارمندانش و به دلیل تمام کاستیهای جشنواره و عدم تامین بودجه اندک کتاب نقد که تنها بولتن تخصصی تئاتر فجر است و همگان سخت به دنبال آن هستند و... بیانیهای صادر کرد. و گوشزد نمود که اگر تئاتر کشور با این سیاست و با این بیبرنامگی پیش برود کارش به سقوط میانجامد.
جشنواره شروع شد و رفتیم تا با این کارتهایی که دیگر اعتباری نداشتند (چون اولا بلیط میخواستند و ثانیا کارت جعلی نیز بیرون آمده بود) تئاتر ببینیم باید از دوستان مسئول تالارها و امور اداری تئاتر شهر تشکر کرد که لطف داشتند و بنا به سابقه دیرینه میگذاشتند که منتقدین نام آشنا، کارها را ببیند. البته مثلا در تالار وحدت همراه کارت جشنواره کارت ملی را هم میخواستند و این دیگر یعنی توهین صددرصد. بگذریم.
کارها را که دیدیم گفتیم همان بهتر که بلیط نداریم و نمیتوانیم همه کارها را ببینیم. یکی از یکی ضعیفتر چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ تکنیکی، کارهای طنز و کمدی هم که بیشتر لودگی بود و لمپنیسم، کارهای شهرستانی هم چنگی به دل نمیزد. آن چند کار خوب هم که در بعضی از استانها شاهد آن بودیم بههر دلیلی که ناگفتن آن بهتر است از راهیابی به فجر بازمانده بودند. رفتیم سراغ کارهای خارجی، تئاترهایی که با عجله انتخاب شده بودند که اکثرا بهجز یکی دو مورد بیشتر شبیه به سیرک و کافه تئاتر و تئاترهای بلوار بودند تا تئاتر درست و حسابی به تئاتر شهر که میآمدی انگار نه انگار که جشنواره بینالمللی فجر است تو گویی یکی از پنجشنبههای تئاتر است نه شوری نه اشتیاقی! باید گفت هر سال دریغ از پارسال! جشنواره فجر امسال یکی از ضعیفترین، بلبشوترین، بیتاثیرترین و توهینآمیزترین جشنوارههای فجر بود. واقعا باید فکری عاجل به حال مرکز هنرهای نمایشی و تئاتر فجر بشود. با این دستاندرکارانی که در حد و اندازههای مسئولیتهایی که به آنان واگذار شده نیستند و تنها به فکر منافع خود و باند خود و گروه خود هستند.
در جشنواره امسال نمایشهایی وجود داشت که توسط کارمندان مرکز و حتی کسانیکه در جشنواره مسئولیت داشتند نوشته و کارگردانی شده بود. به قول یکی از دوستانی که به طعنه گفت جشنواره امسال نه جشنواره بینالمللی فجر بلکه جشنواره مرکز هنرهای نمایشی است. در نهایت باید از دبیر جشنواره آقای قادر آشنا تشکر کرد که در این آشفته بازار شجاعت بهخرج دادند و مسئولیت دبیری را پذیرفتند. باید گفت در یک چنین جشنوارهای که سابقهای سیودو ساله دارد و در بین جشنوارههای تئاتر دنیا دارای اعتباری است وجود تنها دو سه کار متوسط یا نسبتا خوب یعنی کارنامهای ضعیف. این جشنواره آئینه تمام نمای فرهنگ، هنر و تئاتر این مملکت است و اینگونه برگزار کردن آن جفایی به فرهنگ و هنرمندان تئاتر و مردم و هنر دوستان این مرز بوم است. چرا مدام از آدمهای تکراری در مسئولیتهای مهم استفاده میکنید؟ چرا آنها را فقط جابجا میکنید؟
از این دست تغییر و تحولهای تکراری و بینتیجه دست بردارید. بیایید از مشاوره افراد کارآمد و دلسوز استفاده کنید.
ماجرای جشنواره تئاتر فجر برای خودش داستانی قریب و عجیب و غریب و تکراری دارد.
تکراریترین اتفاق این است که هر ساله جشنواره تئاتر فجر ضعیف تراز سال قبل است.
اما ماجرای جشنواره امسال خودش موضوعی برای یک نمایشنامه است.
مثلا تا چند روز مانده به جشنواره هنوز تکلیف دبیر جشنواره مشخص نبود تا اینکه ریاست مرکز هنرهای نمایشی پس از استعفا، به دبیری جشنواره منصوب شد. حالا فقط چند روز به شروع سیو دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر مانده است به سرعت جدول تنظیم شد.
بیش از 700 متن به جشنواره ارسال شده بود. اما سوال این است که دوستان شورای بازخوانی که اکثرشان چند شغله هستند اگر همه مشاغل شریفشان را تعطیل میکردند و فقط متن میخواندند حداکثر یک دوم متون را هم نمیتوانستند بخوانند، چگونه این همه متن توسط آنها خوانده شده. از همین روست که خیلیها اعتراض داشتند. خیلیها میگفتند اصلا متن ما خوانده نشده و... البته ما که نمیگوییم خدای ناکرده مسایلی در کار بوده فقط بر حسب وظیفه گفتهها و شنیدهها را انتقال میدهیم.
بههر صورت جدول با همه اما و اگرهایش بیرون آمد. که باز یکهو خبر دار شدیم افتتاحیه جشنواره در کیش برگزار میشود. با خود گفتیم عجب! امسال حتما بودجه خوبی به جشنواره دادهاند. اما افرادی خاص و گلچین شده برای سفر کیش انتخاب شدند که عموما اهالی مطبوعاتی که با دستاندرکاران دوستی آنچنانی دارند و مطالب حمایتی مینویسند، انتقاد نمیکنند و از روزنامههای منسوب به اصولگرایی نیستند. ما که نبودیم اما آنهایی که رفتند برایمان تعریف کردند که جایت خالی، راستی جشنوارهای که حتی بولتن روزانه ندارد چگونه افتتاحیه در کیش میگیرد؟
دوستان گفتند اسپانسر داشته و آن اسپانسر در کیش بوده و میخواسته افتتاحیه در کیش باشد ما نمیدانیم جشنواره به این ید و بیضایی روی چه حسابی باید در خدمت یک اسپانسر باشد.معمولان این اسپانسر است که میباید با شرایط جشنواره خود را وفق دهد و در خدمت فرهنگ و هنر و جشنواره بینالمللی تئاتر فجر باشد بگذریم. طبق معمول رفتیم کارتمان و بلیطهایمان را بگیریم که از سوی مسئولین و کارمندان روابط عمومی با استقبال خوبی روبهرو شدیم با اخم و عصبانیت گفتند امسال فقط کارت داریم و بلیط نداریم! منتقدان بروند کارهایی که در تالارهایی بهجز تئاتر شهر است ببینند! آخر با این کارتها نمیشود بدون بلیط نمایشهای تئاتر شهررا دید.
عجب! روابط عمومی جشنواره تعیین میکند که منتقدان چه نمایشهایی را ببینند!
آنهم با برخوردی که در شأن هیچ آدم معمولیای نیست چه برسد به منتقد و خبرنگار و هنرمند. اما از سویی بلیطهایی بود که دست افراد میدیدیم و کارتهای فوری که ظاهرا برای دوستان و آدمهای خاص و غیر ذالک تدارک دیده شده بودند!
از همین رو منتقدان حرفهای و صاحبنام جشنواره را بایکوت کردند. کانون ملی منتقدان تئاتر از برخورد نامناسب روابط عمومی و کارمندانش و به دلیل تمام کاستیهای جشنواره و عدم تامین بودجه اندک کتاب نقد که تنها بولتن تخصصی تئاتر فجر است و همگان سخت به دنبال آن هستند و... بیانیهای صادر کرد. و گوشزد نمود که اگر تئاتر کشور با این سیاست و با این بیبرنامگی پیش برود کارش به سقوط میانجامد.
جشنواره شروع شد و رفتیم تا با این کارتهایی که دیگر اعتباری نداشتند (چون اولا بلیط میخواستند و ثانیا کارت جعلی نیز بیرون آمده بود) تئاتر ببینیم باید از دوستان مسئول تالارها و امور اداری تئاتر شهر تشکر کرد که لطف داشتند و بنا به سابقه دیرینه میگذاشتند که منتقدین نام آشنا، کارها را ببیند. البته مثلا در تالار وحدت همراه کارت جشنواره کارت ملی را هم میخواستند و این دیگر یعنی توهین صددرصد. بگذریم.
کارها را که دیدیم گفتیم همان بهتر که بلیط نداریم و نمیتوانیم همه کارها را ببینیم. یکی از یکی ضعیفتر چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ تکنیکی، کارهای طنز و کمدی هم که بیشتر لودگی بود و لمپنیسم، کارهای شهرستانی هم چنگی به دل نمیزد. آن چند کار خوب هم که در بعضی از استانها شاهد آن بودیم بههر دلیلی که ناگفتن آن بهتر است از راهیابی به فجر بازمانده بودند. رفتیم سراغ کارهای خارجی، تئاترهایی که با عجله انتخاب شده بودند که اکثرا بهجز یکی دو مورد بیشتر شبیه به سیرک و کافه تئاتر و تئاترهای بلوار بودند تا تئاتر درست و حسابی به تئاتر شهر که میآمدی انگار نه انگار که جشنواره بینالمللی فجر است تو گویی یکی از پنجشنبههای تئاتر است نه شوری نه اشتیاقی! باید گفت هر سال دریغ از پارسال! جشنواره فجر امسال یکی از ضعیفترین، بلبشوترین، بیتاثیرترین و توهینآمیزترین جشنوارههای فجر بود. واقعا باید فکری عاجل به حال مرکز هنرهای نمایشی و تئاتر فجر بشود. با این دستاندرکارانی که در حد و اندازههای مسئولیتهایی که به آنان واگذار شده نیستند و تنها به فکر منافع خود و باند خود و گروه خود هستند.
در جشنواره امسال نمایشهایی وجود داشت که توسط کارمندان مرکز و حتی کسانیکه در جشنواره مسئولیت داشتند نوشته و کارگردانی شده بود. به قول یکی از دوستانی که به طعنه گفت جشنواره امسال نه جشنواره بینالمللی فجر بلکه جشنواره مرکز هنرهای نمایشی است. در نهایت باید از دبیر جشنواره آقای قادر آشنا تشکر کرد که در این آشفته بازار شجاعت بهخرج دادند و مسئولیت دبیری را پذیرفتند. باید گفت در یک چنین جشنوارهای که سابقهای سیودو ساله دارد و در بین جشنوارههای تئاتر دنیا دارای اعتباری است وجود تنها دو سه کار متوسط یا نسبتا خوب یعنی کارنامهای ضعیف. این جشنواره آئینه تمام نمای فرهنگ، هنر و تئاتر این مملکت است و اینگونه برگزار کردن آن جفایی به فرهنگ و هنرمندان تئاتر و مردم و هنر دوستان این مرز بوم است. چرا مدام از آدمهای تکراری در مسئولیتهای مهم استفاده میکنید؟ چرا آنها را فقط جابجا میکنید؟
از این دست تغییر و تحولهای تکراری و بینتیجه دست بردارید. بیایید از مشاوره افراد کارآمد و دلسوز استفاده کنید.