نگاهی به فیلم «عصبانی نیستم»
گرگ و میش
«عصبانی نیستم» یک فیلم عقب مانده -از نظر سینمایی- و مرتجع -در پرداخت مضمون- است. فیلمی که همه ماجراهایش بی پشتوانه، همه صحنههایش «بیانیهگونه»، محتوایش شعاری و سطحی و شخصیتهایش باسمهای و به طور کلی یک فیلم بی سر و ته است که سر مخاطب خود کلاه میگذارد.
آرش فهیم
«عصبانی نیستم» یک فیلم عقب مانده -از نظر سینمایی- و مرتجع -در پرداخت مضمون- است. فیلمی که همه ماجراهایش بی پشتوانه، همه صحنههایش «بیانیهگونه»، محتوایش شعاری و سطحی و شخصیتهایش باسمهای و به طور کلی یک فیلم بی سر و ته است که سر مخاطب خود کلاه میگذارد.
تدوین عصبی کننده، تصاویر مغشوش و آدم ها، موجودات حقیری هستند که به اجبار فیلمساز -و نه منطق درام- از ابتدا تا انتهای فیلم به جان هم میافتند و قصد کشت همدیگر را دارند. از همه بدتر، طراحی رابطه عاطفی نوید و ستاره است؛ یک عشق غیر قابل باور که قانع کننده نیست. چرا نوید برای رسیدن به ستاره این همه اضطراب دارد و چرا ستاره برای رسیدن به نوید، بی پولی او را به جان میخرد؟ در فیلم تنها همین را میبینیم که نوید سر کلاس دانشگاه در حال خواندن یک بیانیه سیاسی است و ستاره به او اعتراض میکند که چرا پشت آدمهای بزرگ خودش را مخفی میکند و حرف خودش را صراحتا نمیزند. کات؛ عشق نوید و ستاره، درست به سبک فیلمفارسی! فیلم از پاسخ به اینکه نوید و ستاره به رغم اختلاف طبقاتی و فرهنگی و جغرافیایی و قومی چرا این همه به هم دلباخته شدهاند ناتوان است. تنها در یک فیلمفارسی مبتذل و زیر صفر است که میبینیم: جوان عصبی به رقیب عشقی خودش حمله میکند، او را از ماشین بیرون میاندازد و به باد کتک میگیرد، بی آنکه حتی یک نفر جلوی این کتک کاری را بگیرد یا حتی بایستد برای تماشا!
«عصبانی نیستم» هم همچون «قصه ها» یک فیلم اجتماعی زده است و نه اجتماعی. فیلم توان برانگیختن احساس همدردی مخاطب را ندارد. نوید، بیش از آنکه شمایل قهرمانی که به جنگ مشکلات میرود را داشته باشد، ضدقهرمانی است پرخاشگر و جامعه ستیز با حرکاتی هیستریک و بیماریوار. بازنمایی دردهای اجتماعی فیلم در حد گزارشهای نازل تلویزیونی است. همه چیز در حد بیانیه مطرح میشود. نوع حمله فیلم به احمدی نژاد احمقانه است. نشان دادن تصاویر مربوط به کلیه فروشی و گذاشتن نریشن صحبتهای رئیس جمهور سابق درباره نبود مشکل اقتصادی، پیش پا افتاده ترین راه برای زدن یک مسئول است. چون بی محل و بدون مناسبت به فیلم تحمیل شده اند. مثل تصاویر «سبز فیلم» که کشیدن چک بی محل برای جشنوارههای غربی است.
«عصبانی نیستم» هم مثل «قصه ها» از معضلات اقتصادی و اجتماعی استفاده ابزاری میکند. دردهای اجتماعی در این فیلم طعمهای هستند برای ربودن جایزه از فستیوالهای غربی. طبقه محروم و ستمدیده در این فیلم «استثمار تصویری» شدهاند. نگاه به مسائل جامعه، از بالا و سطحی است. بازسازی فضای دانشگاه در این فیلم کپی فیلم «اعتراض» است.
اما از همه بدتر، نگاه توهین آمیز و وقیح این فیلم به مردم و جامعه امروز ایران است. «عصبانی نیستم» نماد و نمود تمام عیار یک فیلم ضدمردمی و ضدقومیتی است. فقط کافی است به شخصیت پردازی کردها در این فیلم تأمل کنیم. در فیلم تنها دو کاراکتر کرد وجود دارد. یکی دلال و مفسد اقتصادی است و دیگری -نوید- یک روان پریش کف کرده و متنفر از آدم ها -مثل خود فیلم- است. برای پی بردن به نگاه ضدایرانی فیلم همین بس که تعداد صحنههایی که درگیری و کتک کاری مردم با هم را نشان میدهد بشماریم. این فیلم به گونهای است که انگار مردم در ایران از صبح تا شام درحال دریدن و زدن و خوردن یکدیگر هستند؛ گرگ و میش! دروغ و تحریف تا چه حد؟ پخش نوای اذان در هنگامه شکست و ناکامی آدمهای فیلم، توهین به ارزشهای مذهبی نیست؟
«عصبانی نیستم» یک فیلم عقب مانده -از نظر سینمایی- و مرتجع -در پرداخت مضمون- است. فیلمی که همه ماجراهایش بی پشتوانه، همه صحنههایش «بیانیهگونه»، محتوایش شعاری و سطحی و شخصیتهایش باسمهای و به طور کلی یک فیلم بی سر و ته است که سر مخاطب خود کلاه میگذارد.
تدوین عصبی کننده، تصاویر مغشوش و آدم ها، موجودات حقیری هستند که به اجبار فیلمساز -و نه منطق درام- از ابتدا تا انتهای فیلم به جان هم میافتند و قصد کشت همدیگر را دارند. از همه بدتر، طراحی رابطه عاطفی نوید و ستاره است؛ یک عشق غیر قابل باور که قانع کننده نیست. چرا نوید برای رسیدن به ستاره این همه اضطراب دارد و چرا ستاره برای رسیدن به نوید، بی پولی او را به جان میخرد؟ در فیلم تنها همین را میبینیم که نوید سر کلاس دانشگاه در حال خواندن یک بیانیه سیاسی است و ستاره به او اعتراض میکند که چرا پشت آدمهای بزرگ خودش را مخفی میکند و حرف خودش را صراحتا نمیزند. کات؛ عشق نوید و ستاره، درست به سبک فیلمفارسی! فیلم از پاسخ به اینکه نوید و ستاره به رغم اختلاف طبقاتی و فرهنگی و جغرافیایی و قومی چرا این همه به هم دلباخته شدهاند ناتوان است. تنها در یک فیلمفارسی مبتذل و زیر صفر است که میبینیم: جوان عصبی به رقیب عشقی خودش حمله میکند، او را از ماشین بیرون میاندازد و به باد کتک میگیرد، بی آنکه حتی یک نفر جلوی این کتک کاری را بگیرد یا حتی بایستد برای تماشا!
«عصبانی نیستم» هم همچون «قصه ها» یک فیلم اجتماعی زده است و نه اجتماعی. فیلم توان برانگیختن احساس همدردی مخاطب را ندارد. نوید، بیش از آنکه شمایل قهرمانی که به جنگ مشکلات میرود را داشته باشد، ضدقهرمانی است پرخاشگر و جامعه ستیز با حرکاتی هیستریک و بیماریوار. بازنمایی دردهای اجتماعی فیلم در حد گزارشهای نازل تلویزیونی است. همه چیز در حد بیانیه مطرح میشود. نوع حمله فیلم به احمدی نژاد احمقانه است. نشان دادن تصاویر مربوط به کلیه فروشی و گذاشتن نریشن صحبتهای رئیس جمهور سابق درباره نبود مشکل اقتصادی، پیش پا افتاده ترین راه برای زدن یک مسئول است. چون بی محل و بدون مناسبت به فیلم تحمیل شده اند. مثل تصاویر «سبز فیلم» که کشیدن چک بی محل برای جشنوارههای غربی است.
«عصبانی نیستم» هم مثل «قصه ها» از معضلات اقتصادی و اجتماعی استفاده ابزاری میکند. دردهای اجتماعی در این فیلم طعمهای هستند برای ربودن جایزه از فستیوالهای غربی. طبقه محروم و ستمدیده در این فیلم «استثمار تصویری» شدهاند. نگاه به مسائل جامعه، از بالا و سطحی است. بازسازی فضای دانشگاه در این فیلم کپی فیلم «اعتراض» است.
اما از همه بدتر، نگاه توهین آمیز و وقیح این فیلم به مردم و جامعه امروز ایران است. «عصبانی نیستم» نماد و نمود تمام عیار یک فیلم ضدمردمی و ضدقومیتی است. فقط کافی است به شخصیت پردازی کردها در این فیلم تأمل کنیم. در فیلم تنها دو کاراکتر کرد وجود دارد. یکی دلال و مفسد اقتصادی است و دیگری -نوید- یک روان پریش کف کرده و متنفر از آدم ها -مثل خود فیلم- است. برای پی بردن به نگاه ضدایرانی فیلم همین بس که تعداد صحنههایی که درگیری و کتک کاری مردم با هم را نشان میدهد بشماریم. این فیلم به گونهای است که انگار مردم در ایران از صبح تا شام درحال دریدن و زدن و خوردن یکدیگر هستند؛ گرگ و میش! دروغ و تحریف تا چه حد؟ پخش نوای اذان در هنگامه شکست و ناکامی آدمهای فیلم، توهین به ارزشهای مذهبی نیست؟