بررسی ماهیت قرضالحسنه و آثار مادی و معنوی آن
به خدا وام دهیم!
منصور حسینی
وام بیبهره و غیر ربوی، یکی از اعمال مستحب اسلام است که از آن به قرضالحسنه (وام نیکو) یاد میشود؛ چرا که آثار و برکات آن بر فرد و جامعه، چنان است که خداوند آن را در ردیف دو واجب اصلی اسلام یعنی نماز و زکات مطرح کرده و خواهان عمل به این رفتار اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی از سوی مومنان شده و بدان تشویق و ترغیب میکند.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای وحیانی اسلام، گوشههایی از آثار مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی قرضالحسنه را بیان کرده است. چیستی و ماهیت قرضالحسنه
قرض که در فارسی به معنای وام است؛ یک رفتار اقتصادی است که میتواند به دو شکل انجام گیرد. گاه وامدهنده افزون بر اصل وامی که پرداخته مبلغ یا چیزی را طلب میکند که به آن قرض ربوی میگویند؛ و گاه دیگر، وامدهنده چیزی را مطالبه نمیکند و تنها اصل مال خویش را بازپس میگیرد.
در فرهنگهای لغت عربی، قرض به معناى اعطاى بخشى از مال دانسته شده است، به صورتى كه قرضدهنده آن را بازپس گيرد. (الصحاح، ج 3، ص 1102 «قرض»؛ تاج العروس، ج 10، ص 137)
در اصطلاح فقه اسلامی، قرض، تمليك مال به ديگرى با ضمانت است به اينكه بر عهده وامگیرنده بازگرداندن مال باشد، اعمّ از اينكه عين يا مثل و يا قيمت آن باشد. (تحريرالوسيله، امام خمینی، ج 1، ص 599)
قرض یک نوع معامله میان دو طرف است. در عقد قرارداد قرض که بهتر است نوشته شود، (بقره، آیه 282؛ مجمعالبيان، ج 1 - 2، ص 681) اگر قید شود که تنها اصل مال بازگردانده شود، همان قرضالحسنه و عملی بسیار پسندیده و نیکو است؛ ولی اگر در بازپسگیری قرض، همراه با اصل قرض، مالی دیگر یا چیزی به آن افزوده شود، قرض ربوی و از نظر احکام اسلامی حرام است. (بقره، آیات 275 تا 278؛ آل عمران، آیه 130؛ نساء، آیه 161؛ روم، آیه 39)
برخیها قرضالحسنه را همان انفاق گرفتهاند (التبيان، ج 9، ص 529؛ مجمعالبيان، ج 1 - 2، ص 607 و ج 9 - 10، ص 358) در حالی که انفاق از معاملات نیست، بلکه میتوان آن را از ایقاعات دانست؛ چرا که انفاق در لغت به معناى اخراج مال از ملك (مجمعالبيان، طبرسی، ج1-2، ص121) و در اصطلاح قرآن، اخراج از مال و غير مال و از واجب و غير واجب است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه انفاق) اما در قرض شخص طبق عقد و قراردادی مال خود را به تملیک دیگری در میآورد به شرط بازپسگیری و باز پسدادن؛ بنابراین، نمیتوان قرضالحسنه را در فرهنگ قرآن به معنای انفاق دانست؛ هر چند میتوان واژه انفاق و کاربردهای آن را در فرهنگ قرآنی به عنوان یک مفهوم عام و کلی در نظر گرفت که در این صورت شامل قرضالحسنه نیز میشود.
مقصود ما از قرضالحسنه به معنای عقد قرارداد با انسان محتاج و نیازمندی است که وام را به شرط پس دادن میگیرد. ناگفته نماند که رابطه «دَيْن» با قرضالحسنه، رابطه عموم و خصوص است؛ چرا که دَيْن مالى است كلّى كه در ذمّه فرد ثابت میشود، چه به وسيله اقتراض باشد و يا قرار گرفتن مبيع در بيع سَلَم يا ثَمَن در نسيه يا اجرت در اجاره يا صداق در نكاح و غير آن؛ ولى قرض، ثابت شدن مال كلّى در ذمّه است فقط به صورت اقتراض. (تحريرالوسيله، امام خمینی، ج 1، ص 595)
خداوند، ضامن قرضالحسنه
از همین عبارت امام خمینی (ره) معلوم میشود که قرض چه ربوی و چه قرضالحسنه آن، از مصادیق عقد و قرارداد و معامله است که شخص، متعهد میشود که مال گرفته شده را پس دهد و بازپس دادن مال را بر عهده خود گیرد.
قرضالحسنه از نظر اسلام عملی بسیار خوب و پسندیده و مستحبی است که در کنار اعمال واجبی چون نماز و زکات مورد تاکید و تشویق قرار گرفته است. (مزمل، آیه 20) خداوند در این آیه در کنار فرمان به دو امر واجب، به قرضالحسنه نیز که عملی مستحب است، فرمان میدهد و از این فرمان میتوان استحباب موکد آن را به دست آورد.
خداوند به سبب اهمیت قرضالحسنه در زندگی مردمان، با بیان پاداشهایی چون پاداش نامحدود و غیر قابل شمارش (بقره، آیه 245؛ مجمعالبيان، ج 1 - 2، ص 607 - 608) و جلب شکر و سپاس و حلم الهی به سوی خود (تغابن، آیه 17) بر آن است تا مردم به این عمل اقتصادی و کمک و دستگیری به نیازمندان واقعی و حقیقی تشویق شوند.
از آنجایی که قرض دادن به معنای معاملهای است که مال وامدهنده از ملکیت او خارج و به تملک وامگیرنده درمیآید، شخص وامدهنده، برای تامین بازپسگیری مال خویش، ضامن میخواهد و یا گرو و رهنی طلب میکند، اما در قرضالحسنه که شخص تنها برای رضایت و خشنودی خداوند، اقدام به اخراج مال خود از ملک خود میکند و آن را به تملیک دیگری در میآورد، خود خداوند ضامن میشود. البته چنانکه گفته شد، زمانی خداوند قرضالحسنه را ضمانت میکند که شخص با اخلاص و بدون هیچگونه قصد و غرض نفسانی و دنیایی و مادی قرضالحسنه را پرداخت نماید؛ چرا که در این صورت، وامگیرنده، شخص ظاهری وام نیست، بلکه شخص گیرنده خود خداوند است که وام را میگیرد و به دست وامگیرنده میدهد. از این رو، کسی که وام گرفته است خود خداوند است. پس خداوند متعهد و ملتزم به پرداخت وام است. (بقره، آیه 245؛ مائده، آیه 12؛ حدید، آیه11؛ مزمل، آیه 20؛ و نیز زبدهًْ البيان، ص 572)
در روایات چندی این معنا مورد تاکید قرار گرفته که نیازمند واقعی و محتاج حقیقی، ترس و واهمهای در بازپس دادن قرضالحسنه نداشته باشد؛ چرا که خداوند خود ضامن است و آن را پرداخت میکند.
پيامبر(ص) درباره ضمانت قرضالحسنه از سوی خداوند میفرماید: إِنَّ اللّهَ تَعالى مَعَ الدّائِنِ حَتّى يَقْضىَ دَيْنَهُ مالَمْ يَكُنْ دَيْنُهُ فيما يَكْرَهُ اللّهُ؛ خداوند يار قرضدار است تا قرض خود را بپردازد به شرط آنكه قرض وى بر خلاف رضاى خدا نباشد. (نهجالفصاحه، ح 733)
آن حضرت باز میفرماید: مَنْ أَخَذَ أَمْوالَ النّاسِ يُريدُ أَداءَها أَدَّى اللّهُ عَنْهُ وَمَنْ أَخَذَها يُريدُ إِتْلافَها اَتْلَفَهُ اللّهُ؛ هر كس اموال مردم را بگيرد و قصد پرداخت آن را داشته باشد خداوند آن را بپردازد (او را يارى مىكند) و هر كس اموال مردم را بگيرد و قصد تلف كردن داشته باشد خداوند آن را تلف كند. (نهجالفصاحه، ح 2979)
رسول اكرم(ص) خود ضامن کسی است که با اخلاص میخواهد قرضالحسنه خود را بپردازد. آن حضرت میفرماید: اَلدَّيْنُ دَيْنانِ: فَمَنْ ماتَ وَ هُوَ يَنْوى قَضاءَهُ فَاَنَا وَليُّهُ وَ مَنْ ماتَ وَلايَنْوى قَضاءَهُ فَذاكَ الَّذى يُؤْخَذُ مِنْ حَسَناتِهِ لَيْسَ يَوْمَئِذٍ دينارٌ وَ لادِرْهَمٌ؛ قرض بر دو نوع است: هر كس از دنيا برود و قصد داشته باشد كه قرض خود را بپردازد من سرپرست او خواهم بود و هر كس از دنيا برود و قصد داشته باشد كه قرض خود را نپردازد، در مقابل آن از اعمال نيك او برمیدارند، زيرا در آن روز دينار و درهمى نيست. (نهجالفصاحه، ح 1609)
امام صادق(ع) با توجه به اینکه قرضگیرنده و ضامن پرداخت آن خداوند است، در برخی از امور خاص و ضروری زندگی قرضالحسنه گرفتن را تجویز کرده و میفرماید که وامگیرنده ترس و اندوهی در باره باز پرداخت وام خود نداشته باشد که خداوند آن را میپردازد؛ چنانکه روزی هر روزه او را ضامن است و میپردازد. امام (ع) میفرماید: عَنْ اَبى موسى، قالَ: قُلْتُ لاَبى عَبْدِاللّه عليه السلام: جُعِلْتُ فِداكَ يَسْتَقْرِضُ الرَّجُلُ وَ يَحِجُّ؟ قالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: يَسْتَقْرِضُ وَ يَتَزَوَّجُ؟ قالَ: نَعَمْ، اِنَّهُ يَنْتَظِرُ رِزْقَ اللّه غُدْوَهً وَ عَشيَّهً؛ ابو موسى میگويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: فدايت شوم، آيا مرد، میتواند قرض بگيرد و حج برود؟ فرمودند: بله، عرض كردم: آيا میتواند قرض بگيرد و ازدواج كند؟ فرمودند: بله، قرض كند و ازدواج نمايد و شب و روز منتظر روزى خدا باشد. (وسائل الشيعه، ج 13، ص 82، ح 1)
در اهمیت و ارزش قرضالحسنه همین بس که انسان با این کار خود، فرمان خداوندی را در تعاون و مشارکت در کارهای خیر به جا میآورد (مائده، آیه 2) و دستهای نیازمند و محتاجی را رد نمیکند و با این کار حقی از حقوق مومنان بر خود را ادا میکند؛ چرا که در هر مالی، حقوقی برای دو گروه سائلان و نیازمندان (محرومان) بر شخص دارنده مال است. (ذاریات، آیه 19؛ معارج، آیات 24 و 25)
همچنین، در ارزش این کار باید به این نکته توجه کرد که وامگیرنده، زمانی دست نیاز به سوی دیگری دراز میکند که نیازمند است و آبروی خویش را عرضه میدارد تا مالی قرض گیرد و به زخم خود بزند و بعد آن را پس دهد.
نقش قرضالحسنه در زندگی انسانهای سالم و مومن بسیار سازنده و مفید است؛ چرا که با تقویت وضعیت اقتصادی و بهبودی آن، عامل قوام فرد و جامعه میشود (نساء، آیه 5) و شخص را به کار و تلاش و تولید سوق میدهد. از این رو در روایات، ثواب قرض دادن بیش از صدقه دادن و انفاق دانسته شده است، چرا که گاه انسان صدقه به کسی میدهد که او نیازی ندارد؛ هم چنین قرضگیرنده با توجه به تعهدی که میسپارد بر آن است تا با تولید و تلاش خود، وام خود را پس دهد و این عمل قرض در گردش سالم اقتصاد و جریان مفید و سازنده پول و مال تاثیرگذار است. البته حکمتهای دیگری را میتوان برای این قرض برشمرد که در صدقه و انفاقات مستحب نیست. پيامبر(ص) در بیان ارزشگذاری اعمال مومنان، قرض را باارزشتر میداند و میفرماید: اَلصَّدَقَةُ بِعَشرَهٍ وَ القَرضُ بِثَمانِيَهَ عَشرَ وَ صِلَهُ الاِخوانِ بِعِشرينَ وَ صِلَهُ الرَّحِمِ بِاَربَعَةٍ وَ عِشرينَ؛ صدقه دادن، ده حسنه؛ قرض دادن، هجده حسنه؛ رابطه با برادران دينى، بيست حسنه؛ و صله رحم، بيست و چهار حسنه دارد. (كافى، ج 4، ص 10، ح 3)
امام صادق(ع) نیز قرض دادن را بهتر از صدقه دادن میداند و میفرماید: لاِنْ اُقْرِضَ قَرْضا اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ اَصِلَ بِمِثْلِهِ؛ مالى را قرض بدهم، بيشتر دوست دارم تا آن را ببخشم. (بحارالانوار، ج 103، ص 139، ح 5)
پاداشهای مادی و معنوی قرضالحسنه
در آیات و روایات، پاداشها بسیاری برای قرضالحسنه برشمرده شده است. این پاداشها مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی است. مهمترین پاداش قرضالحسنه در همان اصل قرض دادن نهفته، زیرا شخص وامدهنده با خداوند معامله میکند و کسی که قرض میگیرد در حقیقت خداوند است. (بقره، آیه 245؛ مائده، آیه 12)
دیگر آن که خداوند خود ضمانت بازپس دادن وام را کرده و بیگمان خداوند شاکر و سپاسگزار است (تغابن، آیه 17) و با برکت قرار دادن در مال شخص او را بینیاز خواهد کرد و به فضل خود بر مال او میافزاید. از این رو در بیان سود و پاداش حاصل از قرض دادن به نیازمندان و محتاجان میفرماید که خداوند پاداش نامحدود و بیشماری را در نظر گرفته است. (بقره، آیه 245، حدید، آیات 11 و 18)
خداوند در این آیات از پاداش و اجرت کریمانه خود سخن میگوید؛ بنابراین میبایست پاداشی عظیم و نیکو و بزرگوارانهای باشد که خداوند برای وامدهنده در نظر گرفته است. این پاداشها تنها اختصاص به دنیا ندارد بلکه در دنیا و آخرت و نیز مادی و معنوی خواهد بود. (همان آیات)
از آثار و برکات اجتماعی و کارکردهای دنیوی قرضالحسنه میتوان به ایجاد محبت بین مردم و تحقق انسجام و وحدت اسلامی اشاره کرد. امام صادق (ع) میفرماید: ثَلاثٌ تـُورِثُ المَحَبَّه: الـدَیـنُ وَ التَّـواضُعُ وَ البَذلُ؛ سه چیز است که محبت آورد: قـرض دادن و فـروتنـى و بخشـش. (تحف العقول، ص 316)
از جمله آثار قرضالحسنه میتوان به محو سيّئات و تبدیل آن به حسنات اشاره کرد. (مائده، آیه 12) بنابراین، وامدهنده با این کار خویش، گویی تازه از مادر متولد شده و نقش کار او همانند توبه، تاثیرگذار است و مشکلاتی که به سبب گناه گرفتار آن است برطرف میشود. پس میتوان گفت که وام دادن، موجب جلب منفعت و دفع و رفع بلا و گرفتاری نیز است.
خداوند در آیه 12 سوره مائده از جمله پاداشهای بزرگ قرضالحسنه را دستيابى به فوز عظيم و كاميابى در بهشت جاودان دانسته است. پس میبایست این عمل را از اعمال صالح و نیکی دانست که تضمینکننده بهشت برای آدمی است.
آداب قرضالحسنه
در آیات و روایات، آدابی برای قرضالحسنه بیان شده که باید از سوی دهنده و گیرنده آن مراعات شود. از جمله اینکه قرض دهنده مراعات آبرو و قرض گیرنده را بکند. از این رو خداوند گفتگوى محرمانه در مورد توصيه به قرضالحسنه را از كارهاى پسنديده و شايسته شمرده است. (نساء، آیه 114؛ و نیز تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 549، ح 558)
یکی از آداب قرضالحسنه نوشتن آن است که از سوی گیرنده و دهنده وام انجام میشود یا کسی که دارای سواد نوشتن است برای این کار به خدمت میگیرند و شخص نویسنده نمیبایست از نوشتن امتناع کند و حتی پولی را برای نوشتن خود بخواهد. (بقره، آیه 282) حتی برخی نوشتن را برای نویسنده واجب دانسته اند. (مجمعالبيان، ج 1 - 2، ص 682)
مهلت دادن به قرض گیرنده از آداب و احکام قرض است. پيامبر(ص) در این باره میفرماید:مَنْ أَقْرَضَ مَلْهوفا فَأَحْسَنَ طِلْبَتَهُ اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ وَ أَعْطاهُ اللّه بِكُلِّ دِرْهَمٍ أَلْفَ قِنْطارٍ مِنَ الْجَنَّةِ؛هر كس به گرفتار و درمانده اى قرض بدهد و در پس گرفتن آن خوشرفتارى كند (گناهانش پاك شده و) اعمالش را دوباره شروع میكند و خداوند در برابر هر درهم، هزار قنطار (ثروتى فراوان) در بهشت به او عطا كند. (ثواب الاعمال، ص 289)
پيامبر(ص) هم چنین مهلت دادن به معسر و تنگدست را تشویق کرده و میفرماید: همانطور كه براى آن كسى كه از تو قرض گرفته جايز نيست كه اداء آن را به تأخير بيندازد، پس براى تو هم جايز نخواهد بود كه با اين كه میدانى او تنگدست است از او مطالبه كنى. (ثواب الاعمال، ص 138)
مهلت دادن به تنگدست در پرداخت قرض، از عوامل استجابت دعا و رهایی از گرفتاری و اندوه است. پيامبر(ص) درباره نقش امهال به معسر در زندگی مادی و دنیوی انسان میفرماید:مَنْ أَرادَ تُسْتَجابُ دَعْوَتُهُ وَأَنْ تُكْشَفَ كُرْبَتُهُ فَلْيُفَرِّجْ عَنْ مُعْسِرٍ؛هر كس میخواهد دعايش مستجاب و اندوهش برطرف شود، به تنگدست مهلت دهد. (كنزالعمال، ج 6، ص 215، ح 15398)
لازم است قرض گیرنده همواره در اندیشه ادای قرض خود باشد و از خداوند بخواهد تا شرایط ادای قرض را برای او فراهم آورد و او نیز با کار وکوشش برای تحقق این نیت خود گام بردارد. از نظر امام رضا(ع) کسی که نخواهد وامش را پس دهد یا تلاشی نمیکند،در حکم سارق و دزد است. آن حضرت میفرماید: اِعْلَمْ أَنَّ مَنِ اسْتَدانَ دَيْنا وَنَوى قَضاءَهُ، فَهُوَ فى أَمانِ اللّه حَتّى يَقْضيَهُ، فَإنْ لَمْ يَنْوِ قَضاءَهُ فَهُوَ سارِقٌ؛كسى كه قرض بگيرد در صورتى كه تصميم داشته باشد آن را پس دهد در امان خداست تا آن را اداء كند ولى اگر تصميم نداشته باشد آن را به صاحبش برگرداند، دزد محسوب میشود. (فقه الرضا، ص 268)
هر چند که در قرضالحسنه هر گونه شرط برای بازپرداخت چیزی یا مالی بیش از مقدار قرض جایز نیست؛ ولی از اعمال مستحب این است که قرض گیرنده، مالی یا چیزی را بیش از اندازه قرض در هنگام بازپس دادن بدهد. امام صادق(ع) در آداب قرضالحسنه میفرماید :فَاِنْ اَعْطاهُ اَكْثَرَ مِمّا اَخَذَهُ مِنْ شَرْطٍ بَيْنَهُما فَهُوَ مُباحٌ لَهُ، وَ لَيْسَ لَهُ عِنْدَ اللّه ثَوابٌ فيما اَقْرَضَهُ؛ اگر قرض گيرنده بدون قرار قبلى، سودى به قرض دهنده بدهد مُباح است، ولى آن قرض دهنده پاداشى از خدا نخواهد گرفت. (بحارالانوار، ج 103، ص 157، ح 1)
اما اگر با شرط بخواهد چیزی افزون بر اصل به او برگردانده شود. این همان ربای حرام و گناه است نه قرضالحسنه هر چند که به نام قرضالحسنه داده و گرفته شود. على بن جعفر میگويد: از برادرم امام كاظم(ع) در مورد مردى كه صد درهم قرض به ديگرى داد به اين شرط كه پنج درهم يا كمتر يا بيشتر (از قرض) به او بدهد پرسيدم؟ فرمودند: اين عمل رباى محض است. (وسائل الشيعه، ج 13، ص 108، ح 7)
برای گرفتن قرضالحسنه نباید سراغ هر کسی رفت و آبروی خود را هزینه کرد؛ بلکه باید نزد کسانی برویم که احتمال پاسخ گویی مثبت از آنان میرود. از این رو امام حسين (سلام الله علیه) پیشنهاد و سفارش میکند که نزد افراد خاصی از جامعه برویم که احتمال پاسخ گرفتن مثبت از آنان بسیار بالاست. آن حضرت (ع) میفرماید:لاتَرفَعْ حاجَتَكَ إلّا إلى أحَدِ ثَلاثَهٍ: إلى ذي دينٍ أو مُرُوَّهٍ أو حَسَبٍ؛ جز به نزد يكى از اين سه كس حاجت مبر: ديندار يا صاحب مروّت يا داراى اصالت خانوادگى. (ميزان الحكمة- ح 4488)
قناعت، بهتر از قرض گرفتن
البته قرض گرفتن در صورت نیاز خوب است،ولی هیچ چیز بهتر از قناعت و حفظ آبرو و صبر نیست که خداوند درهای رحمت بیکران خود را به سوی او باز میکند و او را از فضل خویش بهره مند میکند. پيامبر(ص) میفرماید :أَقِلَّ مِنَ الدَّيْنِ تَعِشْ حُرّا؛قرض كمتر گير تا آزاد باشى. (نهجالفصاحه، ح 432)
امام على(ع) در این باره میفرماید:اِيّاكُمْ وَ الدَّيْنَ فَاِنَّهُ مَذَلَّهٌ بِالنَّهارِ، وَ مَهَمَّهٌ بِاللَّيلِ وَ قَضاءٌ فِى الدُّنْيا وَ قَضاءٌ فِى الآْخِرَهِ؛ زير بار بدهى نرويد زيرا بدهكارى، خوارى روز و اندوه شب است و در دنيا و آخرت باز پرداختى دارد. (كافى، ج 5، ص 95، ح 11)
آن حضرت در جایی دیگر میفرماید :كَثْرَهُ الدَّيْنِ تُصَيِّرُ الصّادِقَ كاذِبا وَ المُنْجِزَ مُخْلِفا؛بدهى بسيار، راستگو را دروغگو و خوش قول را بدقول میکند. (غررالحكم، ج 4، ص 592، ح 7105)
از نظر آن حضرت (ع) وام گرفتن، چیزی در حد بردگی است و باید تا میتوان از آن پرهیز کرد:اَلدَّيْنُ رِقٌّ فَلا تَبْذُلْ رِقَّكَ لِمَنْ لا يَعْرِفُ حَقَّكَ؛بدهى (نوعى) بندگى است، پس زمام اختيار خود را به كسى كه حق تو را نمىشناسد مسپار (كنايه از اين است كه از هر كس قرض نگير). (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد،ج20،ص306،ح503)
آثار ترک قرضالحسنه
چنانکه گفته شد، قرضالحسنه در زندگی فردی و اجتماعی، چنان نقش اساسی و کلیدی دارد که خداوند این مستحب را در کار واجباتی چون نماز و روزه بیان کرده و بر انجام آن فرمان داده است. (مزمل، آیه 20) بنابراین، ترک آن نه تنها موجب ناخشنودی خداوند و عدم برکت در زندگی شخص میشود، بلکه آثار و تبعات دیگری دارد که در آیات و روایات بیان شده است.
خداوند در آیاتی ترک قرضالحسنه از سوی افراد جامعه را بسیار زشت و گناه بر میشمارد و تارکان آن را لعنت میکند. افزون بر اینکه ترک این عمل صالح و نیک، موجب بیماردلی شخص و جامعه میشود و انسان ها را قسی القلب میسازد. خداوند در آیات 12 و 13 سوره مائده ترك قرضالحسنه از سوى بنى اسرائيل را از اسباب ابتلاى آنان به لعنت الهى و قساوت قلب دانسته است و به مومنان هشدار میدهد که این گونه عمل نکنند تا ایشان نیز گرفتار لعن الهی شده وسنگدل گردند.
اگر قرضالحسنه دادن، تضمین کننده ورود انسان به بهشت است، ترک آن نیز موجب محرومیت است؛ بویژه آنکه تارک آن را خداوند لعن کرده است و بیگمان ملعون از خدا و بهشت او دور خواهد بود. پيامبر(ص) در همین باره میفرماید :مَنِ احْتاجَ إِلَيْهِ أَخوهُ الْمُسْلِمُ فى قَرْضٍ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَلَمْ يَفْعَلْ حَرَّمَ اللّه عَلَيْهِ ريحَ الْجَنَّهِ؛كسى كه برادر مسلمانش در قرضى به او نياز پيدا كند و او بتواند قرض بدهد و چنين نكند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام میكند. (امالى صدوق، ص 516)
از نظر قرآن، جامعهای که تارک قرضالحسنه باشد، از جاده حق و اعتدال خارج میشود و به افراط و تفریط گرفتار میشود و سلامت خود را از دست میدهد. (همان)
امام على(ع) به ثروتمندان و دارندگان مال هشدار میدهد که درخواست قرض دیگران را نادیده نگیرند؛ چرا که زمانه بسیار متغیر است و اگر امروز دارا هستی فردا ممکن است ندار باشی و نیازمند قرض ؛ پس امروز قرض بده تا فردا به تو وام دهند:وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فى حالِ غِناكَ لِيَجْعَلَ قَضاءَهُ لَكَ فى يَوْمِ عُسْرَتِكَ؛غنيمت بدان كسى را كه در زمان توانگريات از تو قرض بخواهد تا در روز تنگدستىات (قيامت) بپردازد. (نهج البلاغه، از نامه 31)
وام بیبهره و غیر ربوی، یکی از اعمال مستحب اسلام است که از آن به قرضالحسنه (وام نیکو) یاد میشود؛ چرا که آثار و برکات آن بر فرد و جامعه، چنان است که خداوند آن را در ردیف دو واجب اصلی اسلام یعنی نماز و زکات مطرح کرده و خواهان عمل به این رفتار اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی از سوی مومنان شده و بدان تشویق و ترغیب میکند.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای وحیانی اسلام، گوشههایی از آثار مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی قرضالحسنه را بیان کرده است. چیستی و ماهیت قرضالحسنه
قرض که در فارسی به معنای وام است؛ یک رفتار اقتصادی است که میتواند به دو شکل انجام گیرد. گاه وامدهنده افزون بر اصل وامی که پرداخته مبلغ یا چیزی را طلب میکند که به آن قرض ربوی میگویند؛ و گاه دیگر، وامدهنده چیزی را مطالبه نمیکند و تنها اصل مال خویش را بازپس میگیرد.
در فرهنگهای لغت عربی، قرض به معناى اعطاى بخشى از مال دانسته شده است، به صورتى كه قرضدهنده آن را بازپس گيرد. (الصحاح، ج 3، ص 1102 «قرض»؛ تاج العروس، ج 10، ص 137)
در اصطلاح فقه اسلامی، قرض، تمليك مال به ديگرى با ضمانت است به اينكه بر عهده وامگیرنده بازگرداندن مال باشد، اعمّ از اينكه عين يا مثل و يا قيمت آن باشد. (تحريرالوسيله، امام خمینی، ج 1، ص 599)
قرض یک نوع معامله میان دو طرف است. در عقد قرارداد قرض که بهتر است نوشته شود، (بقره، آیه 282؛ مجمعالبيان، ج 1 - 2، ص 681) اگر قید شود که تنها اصل مال بازگردانده شود، همان قرضالحسنه و عملی بسیار پسندیده و نیکو است؛ ولی اگر در بازپسگیری قرض، همراه با اصل قرض، مالی دیگر یا چیزی به آن افزوده شود، قرض ربوی و از نظر احکام اسلامی حرام است. (بقره، آیات 275 تا 278؛ آل عمران، آیه 130؛ نساء، آیه 161؛ روم، آیه 39)
برخیها قرضالحسنه را همان انفاق گرفتهاند (التبيان، ج 9، ص 529؛ مجمعالبيان، ج 1 - 2، ص 607 و ج 9 - 10، ص 358) در حالی که انفاق از معاملات نیست، بلکه میتوان آن را از ایقاعات دانست؛ چرا که انفاق در لغت به معناى اخراج مال از ملك (مجمعالبيان، طبرسی، ج1-2، ص121) و در اصطلاح قرآن، اخراج از مال و غير مال و از واجب و غير واجب است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه انفاق) اما در قرض شخص طبق عقد و قراردادی مال خود را به تملیک دیگری در میآورد به شرط بازپسگیری و باز پسدادن؛ بنابراین، نمیتوان قرضالحسنه را در فرهنگ قرآن به معنای انفاق دانست؛ هر چند میتوان واژه انفاق و کاربردهای آن را در فرهنگ قرآنی به عنوان یک مفهوم عام و کلی در نظر گرفت که در این صورت شامل قرضالحسنه نیز میشود.
مقصود ما از قرضالحسنه به معنای عقد قرارداد با انسان محتاج و نیازمندی است که وام را به شرط پس دادن میگیرد. ناگفته نماند که رابطه «دَيْن» با قرضالحسنه، رابطه عموم و خصوص است؛ چرا که دَيْن مالى است كلّى كه در ذمّه فرد ثابت میشود، چه به وسيله اقتراض باشد و يا قرار گرفتن مبيع در بيع سَلَم يا ثَمَن در نسيه يا اجرت در اجاره يا صداق در نكاح و غير آن؛ ولى قرض، ثابت شدن مال كلّى در ذمّه است فقط به صورت اقتراض. (تحريرالوسيله، امام خمینی، ج 1، ص 595)
خداوند، ضامن قرضالحسنه
از همین عبارت امام خمینی (ره) معلوم میشود که قرض چه ربوی و چه قرضالحسنه آن، از مصادیق عقد و قرارداد و معامله است که شخص، متعهد میشود که مال گرفته شده را پس دهد و بازپس دادن مال را بر عهده خود گیرد.
قرضالحسنه از نظر اسلام عملی بسیار خوب و پسندیده و مستحبی است که در کنار اعمال واجبی چون نماز و زکات مورد تاکید و تشویق قرار گرفته است. (مزمل، آیه 20) خداوند در این آیه در کنار فرمان به دو امر واجب، به قرضالحسنه نیز که عملی مستحب است، فرمان میدهد و از این فرمان میتوان استحباب موکد آن را به دست آورد.
خداوند به سبب اهمیت قرضالحسنه در زندگی مردمان، با بیان پاداشهایی چون پاداش نامحدود و غیر قابل شمارش (بقره، آیه 245؛ مجمعالبيان، ج 1 - 2، ص 607 - 608) و جلب شکر و سپاس و حلم الهی به سوی خود (تغابن، آیه 17) بر آن است تا مردم به این عمل اقتصادی و کمک و دستگیری به نیازمندان واقعی و حقیقی تشویق شوند.
از آنجایی که قرض دادن به معنای معاملهای است که مال وامدهنده از ملکیت او خارج و به تملک وامگیرنده درمیآید، شخص وامدهنده، برای تامین بازپسگیری مال خویش، ضامن میخواهد و یا گرو و رهنی طلب میکند، اما در قرضالحسنه که شخص تنها برای رضایت و خشنودی خداوند، اقدام به اخراج مال خود از ملک خود میکند و آن را به تملیک دیگری در میآورد، خود خداوند ضامن میشود. البته چنانکه گفته شد، زمانی خداوند قرضالحسنه را ضمانت میکند که شخص با اخلاص و بدون هیچگونه قصد و غرض نفسانی و دنیایی و مادی قرضالحسنه را پرداخت نماید؛ چرا که در این صورت، وامگیرنده، شخص ظاهری وام نیست، بلکه شخص گیرنده خود خداوند است که وام را میگیرد و به دست وامگیرنده میدهد. از این رو، کسی که وام گرفته است خود خداوند است. پس خداوند متعهد و ملتزم به پرداخت وام است. (بقره، آیه 245؛ مائده، آیه 12؛ حدید، آیه11؛ مزمل، آیه 20؛ و نیز زبدهًْ البيان، ص 572)
در روایات چندی این معنا مورد تاکید قرار گرفته که نیازمند واقعی و محتاج حقیقی، ترس و واهمهای در بازپس دادن قرضالحسنه نداشته باشد؛ چرا که خداوند خود ضامن است و آن را پرداخت میکند.
پيامبر(ص) درباره ضمانت قرضالحسنه از سوی خداوند میفرماید: إِنَّ اللّهَ تَعالى مَعَ الدّائِنِ حَتّى يَقْضىَ دَيْنَهُ مالَمْ يَكُنْ دَيْنُهُ فيما يَكْرَهُ اللّهُ؛ خداوند يار قرضدار است تا قرض خود را بپردازد به شرط آنكه قرض وى بر خلاف رضاى خدا نباشد. (نهجالفصاحه، ح 733)
آن حضرت باز میفرماید: مَنْ أَخَذَ أَمْوالَ النّاسِ يُريدُ أَداءَها أَدَّى اللّهُ عَنْهُ وَمَنْ أَخَذَها يُريدُ إِتْلافَها اَتْلَفَهُ اللّهُ؛ هر كس اموال مردم را بگيرد و قصد پرداخت آن را داشته باشد خداوند آن را بپردازد (او را يارى مىكند) و هر كس اموال مردم را بگيرد و قصد تلف كردن داشته باشد خداوند آن را تلف كند. (نهجالفصاحه، ح 2979)
رسول اكرم(ص) خود ضامن کسی است که با اخلاص میخواهد قرضالحسنه خود را بپردازد. آن حضرت میفرماید: اَلدَّيْنُ دَيْنانِ: فَمَنْ ماتَ وَ هُوَ يَنْوى قَضاءَهُ فَاَنَا وَليُّهُ وَ مَنْ ماتَ وَلايَنْوى قَضاءَهُ فَذاكَ الَّذى يُؤْخَذُ مِنْ حَسَناتِهِ لَيْسَ يَوْمَئِذٍ دينارٌ وَ لادِرْهَمٌ؛ قرض بر دو نوع است: هر كس از دنيا برود و قصد داشته باشد كه قرض خود را بپردازد من سرپرست او خواهم بود و هر كس از دنيا برود و قصد داشته باشد كه قرض خود را نپردازد، در مقابل آن از اعمال نيك او برمیدارند، زيرا در آن روز دينار و درهمى نيست. (نهجالفصاحه، ح 1609)
امام صادق(ع) با توجه به اینکه قرضگیرنده و ضامن پرداخت آن خداوند است، در برخی از امور خاص و ضروری زندگی قرضالحسنه گرفتن را تجویز کرده و میفرماید که وامگیرنده ترس و اندوهی در باره باز پرداخت وام خود نداشته باشد که خداوند آن را میپردازد؛ چنانکه روزی هر روزه او را ضامن است و میپردازد. امام (ع) میفرماید: عَنْ اَبى موسى، قالَ: قُلْتُ لاَبى عَبْدِاللّه عليه السلام: جُعِلْتُ فِداكَ يَسْتَقْرِضُ الرَّجُلُ وَ يَحِجُّ؟ قالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: يَسْتَقْرِضُ وَ يَتَزَوَّجُ؟ قالَ: نَعَمْ، اِنَّهُ يَنْتَظِرُ رِزْقَ اللّه غُدْوَهً وَ عَشيَّهً؛ ابو موسى میگويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: فدايت شوم، آيا مرد، میتواند قرض بگيرد و حج برود؟ فرمودند: بله، عرض كردم: آيا میتواند قرض بگيرد و ازدواج كند؟ فرمودند: بله، قرض كند و ازدواج نمايد و شب و روز منتظر روزى خدا باشد. (وسائل الشيعه، ج 13، ص 82، ح 1)
در اهمیت و ارزش قرضالحسنه همین بس که انسان با این کار خود، فرمان خداوندی را در تعاون و مشارکت در کارهای خیر به جا میآورد (مائده، آیه 2) و دستهای نیازمند و محتاجی را رد نمیکند و با این کار حقی از حقوق مومنان بر خود را ادا میکند؛ چرا که در هر مالی، حقوقی برای دو گروه سائلان و نیازمندان (محرومان) بر شخص دارنده مال است. (ذاریات، آیه 19؛ معارج، آیات 24 و 25)
همچنین، در ارزش این کار باید به این نکته توجه کرد که وامگیرنده، زمانی دست نیاز به سوی دیگری دراز میکند که نیازمند است و آبروی خویش را عرضه میدارد تا مالی قرض گیرد و به زخم خود بزند و بعد آن را پس دهد.
نقش قرضالحسنه در زندگی انسانهای سالم و مومن بسیار سازنده و مفید است؛ چرا که با تقویت وضعیت اقتصادی و بهبودی آن، عامل قوام فرد و جامعه میشود (نساء، آیه 5) و شخص را به کار و تلاش و تولید سوق میدهد. از این رو در روایات، ثواب قرض دادن بیش از صدقه دادن و انفاق دانسته شده است، چرا که گاه انسان صدقه به کسی میدهد که او نیازی ندارد؛ هم چنین قرضگیرنده با توجه به تعهدی که میسپارد بر آن است تا با تولید و تلاش خود، وام خود را پس دهد و این عمل قرض در گردش سالم اقتصاد و جریان مفید و سازنده پول و مال تاثیرگذار است. البته حکمتهای دیگری را میتوان برای این قرض برشمرد که در صدقه و انفاقات مستحب نیست. پيامبر(ص) در بیان ارزشگذاری اعمال مومنان، قرض را باارزشتر میداند و میفرماید: اَلصَّدَقَةُ بِعَشرَهٍ وَ القَرضُ بِثَمانِيَهَ عَشرَ وَ صِلَهُ الاِخوانِ بِعِشرينَ وَ صِلَهُ الرَّحِمِ بِاَربَعَةٍ وَ عِشرينَ؛ صدقه دادن، ده حسنه؛ قرض دادن، هجده حسنه؛ رابطه با برادران دينى، بيست حسنه؛ و صله رحم، بيست و چهار حسنه دارد. (كافى، ج 4، ص 10، ح 3)
امام صادق(ع) نیز قرض دادن را بهتر از صدقه دادن میداند و میفرماید: لاِنْ اُقْرِضَ قَرْضا اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ اَصِلَ بِمِثْلِهِ؛ مالى را قرض بدهم، بيشتر دوست دارم تا آن را ببخشم. (بحارالانوار، ج 103، ص 139، ح 5)
پاداشهای مادی و معنوی قرضالحسنه
در آیات و روایات، پاداشها بسیاری برای قرضالحسنه برشمرده شده است. این پاداشها مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی است. مهمترین پاداش قرضالحسنه در همان اصل قرض دادن نهفته، زیرا شخص وامدهنده با خداوند معامله میکند و کسی که قرض میگیرد در حقیقت خداوند است. (بقره، آیه 245؛ مائده، آیه 12)
دیگر آن که خداوند خود ضمانت بازپس دادن وام را کرده و بیگمان خداوند شاکر و سپاسگزار است (تغابن، آیه 17) و با برکت قرار دادن در مال شخص او را بینیاز خواهد کرد و به فضل خود بر مال او میافزاید. از این رو در بیان سود و پاداش حاصل از قرض دادن به نیازمندان و محتاجان میفرماید که خداوند پاداش نامحدود و بیشماری را در نظر گرفته است. (بقره، آیه 245، حدید، آیات 11 و 18)
خداوند در این آیات از پاداش و اجرت کریمانه خود سخن میگوید؛ بنابراین میبایست پاداشی عظیم و نیکو و بزرگوارانهای باشد که خداوند برای وامدهنده در نظر گرفته است. این پاداشها تنها اختصاص به دنیا ندارد بلکه در دنیا و آخرت و نیز مادی و معنوی خواهد بود. (همان آیات)
از آثار و برکات اجتماعی و کارکردهای دنیوی قرضالحسنه میتوان به ایجاد محبت بین مردم و تحقق انسجام و وحدت اسلامی اشاره کرد. امام صادق (ع) میفرماید: ثَلاثٌ تـُورِثُ المَحَبَّه: الـدَیـنُ وَ التَّـواضُعُ وَ البَذلُ؛ سه چیز است که محبت آورد: قـرض دادن و فـروتنـى و بخشـش. (تحف العقول، ص 316)
از جمله آثار قرضالحسنه میتوان به محو سيّئات و تبدیل آن به حسنات اشاره کرد. (مائده، آیه 12) بنابراین، وامدهنده با این کار خویش، گویی تازه از مادر متولد شده و نقش کار او همانند توبه، تاثیرگذار است و مشکلاتی که به سبب گناه گرفتار آن است برطرف میشود. پس میتوان گفت که وام دادن، موجب جلب منفعت و دفع و رفع بلا و گرفتاری نیز است.
خداوند در آیه 12 سوره مائده از جمله پاداشهای بزرگ قرضالحسنه را دستيابى به فوز عظيم و كاميابى در بهشت جاودان دانسته است. پس میبایست این عمل را از اعمال صالح و نیکی دانست که تضمینکننده بهشت برای آدمی است.
آداب قرضالحسنه
در آیات و روایات، آدابی برای قرضالحسنه بیان شده که باید از سوی دهنده و گیرنده آن مراعات شود. از جمله اینکه قرض دهنده مراعات آبرو و قرض گیرنده را بکند. از این رو خداوند گفتگوى محرمانه در مورد توصيه به قرضالحسنه را از كارهاى پسنديده و شايسته شمرده است. (نساء، آیه 114؛ و نیز تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 549، ح 558)
یکی از آداب قرضالحسنه نوشتن آن است که از سوی گیرنده و دهنده وام انجام میشود یا کسی که دارای سواد نوشتن است برای این کار به خدمت میگیرند و شخص نویسنده نمیبایست از نوشتن امتناع کند و حتی پولی را برای نوشتن خود بخواهد. (بقره، آیه 282) حتی برخی نوشتن را برای نویسنده واجب دانسته اند. (مجمعالبيان، ج 1 - 2، ص 682)
مهلت دادن به قرض گیرنده از آداب و احکام قرض است. پيامبر(ص) در این باره میفرماید:مَنْ أَقْرَضَ مَلْهوفا فَأَحْسَنَ طِلْبَتَهُ اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ وَ أَعْطاهُ اللّه بِكُلِّ دِرْهَمٍ أَلْفَ قِنْطارٍ مِنَ الْجَنَّةِ؛هر كس به گرفتار و درمانده اى قرض بدهد و در پس گرفتن آن خوشرفتارى كند (گناهانش پاك شده و) اعمالش را دوباره شروع میكند و خداوند در برابر هر درهم، هزار قنطار (ثروتى فراوان) در بهشت به او عطا كند. (ثواب الاعمال، ص 289)
پيامبر(ص) هم چنین مهلت دادن به معسر و تنگدست را تشویق کرده و میفرماید: همانطور كه براى آن كسى كه از تو قرض گرفته جايز نيست كه اداء آن را به تأخير بيندازد، پس براى تو هم جايز نخواهد بود كه با اين كه میدانى او تنگدست است از او مطالبه كنى. (ثواب الاعمال، ص 138)
مهلت دادن به تنگدست در پرداخت قرض، از عوامل استجابت دعا و رهایی از گرفتاری و اندوه است. پيامبر(ص) درباره نقش امهال به معسر در زندگی مادی و دنیوی انسان میفرماید:مَنْ أَرادَ تُسْتَجابُ دَعْوَتُهُ وَأَنْ تُكْشَفَ كُرْبَتُهُ فَلْيُفَرِّجْ عَنْ مُعْسِرٍ؛هر كس میخواهد دعايش مستجاب و اندوهش برطرف شود، به تنگدست مهلت دهد. (كنزالعمال، ج 6، ص 215، ح 15398)
لازم است قرض گیرنده همواره در اندیشه ادای قرض خود باشد و از خداوند بخواهد تا شرایط ادای قرض را برای او فراهم آورد و او نیز با کار وکوشش برای تحقق این نیت خود گام بردارد. از نظر امام رضا(ع) کسی که نخواهد وامش را پس دهد یا تلاشی نمیکند،در حکم سارق و دزد است. آن حضرت میفرماید: اِعْلَمْ أَنَّ مَنِ اسْتَدانَ دَيْنا وَنَوى قَضاءَهُ، فَهُوَ فى أَمانِ اللّه حَتّى يَقْضيَهُ، فَإنْ لَمْ يَنْوِ قَضاءَهُ فَهُوَ سارِقٌ؛كسى كه قرض بگيرد در صورتى كه تصميم داشته باشد آن را پس دهد در امان خداست تا آن را اداء كند ولى اگر تصميم نداشته باشد آن را به صاحبش برگرداند، دزد محسوب میشود. (فقه الرضا، ص 268)
هر چند که در قرضالحسنه هر گونه شرط برای بازپرداخت چیزی یا مالی بیش از مقدار قرض جایز نیست؛ ولی از اعمال مستحب این است که قرض گیرنده، مالی یا چیزی را بیش از اندازه قرض در هنگام بازپس دادن بدهد. امام صادق(ع) در آداب قرضالحسنه میفرماید :فَاِنْ اَعْطاهُ اَكْثَرَ مِمّا اَخَذَهُ مِنْ شَرْطٍ بَيْنَهُما فَهُوَ مُباحٌ لَهُ، وَ لَيْسَ لَهُ عِنْدَ اللّه ثَوابٌ فيما اَقْرَضَهُ؛ اگر قرض گيرنده بدون قرار قبلى، سودى به قرض دهنده بدهد مُباح است، ولى آن قرض دهنده پاداشى از خدا نخواهد گرفت. (بحارالانوار، ج 103، ص 157، ح 1)
اما اگر با شرط بخواهد چیزی افزون بر اصل به او برگردانده شود. این همان ربای حرام و گناه است نه قرضالحسنه هر چند که به نام قرضالحسنه داده و گرفته شود. على بن جعفر میگويد: از برادرم امام كاظم(ع) در مورد مردى كه صد درهم قرض به ديگرى داد به اين شرط كه پنج درهم يا كمتر يا بيشتر (از قرض) به او بدهد پرسيدم؟ فرمودند: اين عمل رباى محض است. (وسائل الشيعه، ج 13، ص 108، ح 7)
برای گرفتن قرضالحسنه نباید سراغ هر کسی رفت و آبروی خود را هزینه کرد؛ بلکه باید نزد کسانی برویم که احتمال پاسخ گویی مثبت از آنان میرود. از این رو امام حسين (سلام الله علیه) پیشنهاد و سفارش میکند که نزد افراد خاصی از جامعه برویم که احتمال پاسخ گرفتن مثبت از آنان بسیار بالاست. آن حضرت (ع) میفرماید:لاتَرفَعْ حاجَتَكَ إلّا إلى أحَدِ ثَلاثَهٍ: إلى ذي دينٍ أو مُرُوَّهٍ أو حَسَبٍ؛ جز به نزد يكى از اين سه كس حاجت مبر: ديندار يا صاحب مروّت يا داراى اصالت خانوادگى. (ميزان الحكمة- ح 4488)
قناعت، بهتر از قرض گرفتن
البته قرض گرفتن در صورت نیاز خوب است،ولی هیچ چیز بهتر از قناعت و حفظ آبرو و صبر نیست که خداوند درهای رحمت بیکران خود را به سوی او باز میکند و او را از فضل خویش بهره مند میکند. پيامبر(ص) میفرماید :أَقِلَّ مِنَ الدَّيْنِ تَعِشْ حُرّا؛قرض كمتر گير تا آزاد باشى. (نهجالفصاحه، ح 432)
امام على(ع) در این باره میفرماید:اِيّاكُمْ وَ الدَّيْنَ فَاِنَّهُ مَذَلَّهٌ بِالنَّهارِ، وَ مَهَمَّهٌ بِاللَّيلِ وَ قَضاءٌ فِى الدُّنْيا وَ قَضاءٌ فِى الآْخِرَهِ؛ زير بار بدهى نرويد زيرا بدهكارى، خوارى روز و اندوه شب است و در دنيا و آخرت باز پرداختى دارد. (كافى، ج 5، ص 95، ح 11)
آن حضرت در جایی دیگر میفرماید :كَثْرَهُ الدَّيْنِ تُصَيِّرُ الصّادِقَ كاذِبا وَ المُنْجِزَ مُخْلِفا؛بدهى بسيار، راستگو را دروغگو و خوش قول را بدقول میکند. (غررالحكم، ج 4، ص 592، ح 7105)
از نظر آن حضرت (ع) وام گرفتن، چیزی در حد بردگی است و باید تا میتوان از آن پرهیز کرد:اَلدَّيْنُ رِقٌّ فَلا تَبْذُلْ رِقَّكَ لِمَنْ لا يَعْرِفُ حَقَّكَ؛بدهى (نوعى) بندگى است، پس زمام اختيار خود را به كسى كه حق تو را نمىشناسد مسپار (كنايه از اين است كه از هر كس قرض نگير). (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد،ج20،ص306،ح503)
آثار ترک قرضالحسنه
چنانکه گفته شد، قرضالحسنه در زندگی فردی و اجتماعی، چنان نقش اساسی و کلیدی دارد که خداوند این مستحب را در کار واجباتی چون نماز و روزه بیان کرده و بر انجام آن فرمان داده است. (مزمل، آیه 20) بنابراین، ترک آن نه تنها موجب ناخشنودی خداوند و عدم برکت در زندگی شخص میشود، بلکه آثار و تبعات دیگری دارد که در آیات و روایات بیان شده است.
خداوند در آیاتی ترک قرضالحسنه از سوی افراد جامعه را بسیار زشت و گناه بر میشمارد و تارکان آن را لعنت میکند. افزون بر اینکه ترک این عمل صالح و نیک، موجب بیماردلی شخص و جامعه میشود و انسان ها را قسی القلب میسازد. خداوند در آیات 12 و 13 سوره مائده ترك قرضالحسنه از سوى بنى اسرائيل را از اسباب ابتلاى آنان به لعنت الهى و قساوت قلب دانسته است و به مومنان هشدار میدهد که این گونه عمل نکنند تا ایشان نیز گرفتار لعن الهی شده وسنگدل گردند.
اگر قرضالحسنه دادن، تضمین کننده ورود انسان به بهشت است، ترک آن نیز موجب محرومیت است؛ بویژه آنکه تارک آن را خداوند لعن کرده است و بیگمان ملعون از خدا و بهشت او دور خواهد بود. پيامبر(ص) در همین باره میفرماید :مَنِ احْتاجَ إِلَيْهِ أَخوهُ الْمُسْلِمُ فى قَرْضٍ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَلَمْ يَفْعَلْ حَرَّمَ اللّه عَلَيْهِ ريحَ الْجَنَّهِ؛كسى كه برادر مسلمانش در قرضى به او نياز پيدا كند و او بتواند قرض بدهد و چنين نكند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام میكند. (امالى صدوق، ص 516)
از نظر قرآن، جامعهای که تارک قرضالحسنه باشد، از جاده حق و اعتدال خارج میشود و به افراط و تفریط گرفتار میشود و سلامت خود را از دست میدهد. (همان)
امام على(ع) به ثروتمندان و دارندگان مال هشدار میدهد که درخواست قرض دیگران را نادیده نگیرند؛ چرا که زمانه بسیار متغیر است و اگر امروز دارا هستی فردا ممکن است ندار باشی و نیازمند قرض ؛ پس امروز قرض بده تا فردا به تو وام دهند:وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فى حالِ غِناكَ لِيَجْعَلَ قَضاءَهُ لَكَ فى يَوْمِ عُسْرَتِكَ؛غنيمت بدان كسى را كه در زمان توانگريات از تو قرض بخواهد تا در روز تنگدستىات (قيامت) بپردازد. (نهج البلاغه، از نامه 31)