kayhan.ir

کد خبر: ۵۳۰۹۴
تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۹
ضرورت بررسی تجمل‌گرایی در خانواده اسلامی و پیامدهای آن - بخش پایانی

اسارت در مادیات با طناب تجملات(گزارش روز)

صدیقه توانا

مصرف‌گرایی و اسراف و این چیزها... این جزو میراث‌های ما از گذشته است و متأسفانه این میراث را نگه داشتیم، ما ملت ایران باید این جامه ناساز بی‌اندام زشت را از تنمان بیرون بیاوریم، باید این را حلش کنیم، امروز متأسفانه... مصرف‌گرایی و مسابقه تجمل‌پرستی و مسابقه پول درآوردن و تلاش برای پول جمع‌کردن یک طبقه جدیدی درست کرده، نظام اسلامی با تولید ثروت مخالف نیست، با ایجاد ثروت مخالف نیست، بلکه مشوق اوست... امروز دشمن چشمش به نقطه حساس اقتصادی است تا بتواند این کشور را از لحاظ اقتصادی دچار اختلال کند... راه مقابله با دشمن انضباط مالی و صرفه‌جویی و نگاه پرهیزگرانه به مصرف‌گرایی است... اسلام هم نمی‌گوید که مردم با ریاضت و زهد زندگی کنند، نه! معمولی زندگی کنند، چرا که اسراف یک بیماری اجتماعی است، تجمل‌گرایی و وسایل تجملات وسایل آرایش مبلمان خانه و... اینها چیزهایی است که ما برای آنها پول مصرف می‌کنیم، پولی که می‌تواند  در تولید مصرف شود، سرمایه‌گذاری شود و کشور را به پیش ببرد...
مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای طی چند سال گذشته همواره در رهنمود هایشان بر مسئله اسراف، تجمل‌گرایی و دوری از این مصادیق تاکید فرمودند. متن فوق هم بخش‌هایی از سخنان معظم‌له در این مورد است.
در شرایط فعلی جامعه گاهی بسیاری از ما خواسته و ناخواسته وارد میدان تجمل‌گرایی و تشریفات می‌شویم که شاید خیلی دلمان به آن راضی نباشد، اما گریزی نیست. البته این مسئله نباید به تجمل‌گرایی ختم شود و ما را به اسراف وادار کند.
از یک نقاشی ساده تا هزینه 20 میلیون تومانی
با آقای حیدری و همسرش در یکی از مغازه‌های لوستر‌فروشی در خیابان لاله‌زار هم‌کلام شدم. برق دانه‌های کریستال لوستر چشمانمان را خیره کرده بود، کنسول‌های گوشه مغازه هم با مجسمه‌های برنزی به نوعی دیگر هوش از سر هر مشتری تازه‌واردی می‌برد. پس از بالا و پایین کردن قیمت‌ها و خیره‌شدن به وسایل لوکس مغازه فرصتی را از آنها می‌گیرم تا نظرشان را در مورد سوژه گزارش جویا شوم. اما آقای حیدری دست پیش را از خانمش می‌گیرد تا پس نیفتد و آه عمیقی از نهادش برمی‌خیزد و می‌گوید: «ای خانم! دست روی دلمان نگذار که خونه، و بدون معطلی داستان خرید وسایل جدید و این به آن نمی‌خورد و این‌جا کاغذدیواری می‌خواهد و... را آغاز می‌کند و می‌گوید: «دو ماه قبل به اتفاق همسرم تصمیم گرفتیم دیوارهای خانه را که چندسالی است دستی به سر و رویش نکشیده بودیم رنگ بزنیم. نقاشی کردیم، دیدیم برخی از دیوارها باید تزیین شود، طرح دادیم و زیبا شد. دیدیم کابینت‌های آشپزخانه خراب شده، آنها را های‌کلاس کردیم و دیدیم با کاشی‌ها همخوانی ندارد، سرامیک کردیم و دیدیم مبلمان به این دکور نمی‌آید، سرویس مبلمان و راحتی جدیدی خریدیم دیدیم سرویس حمام و دستشویی با کاشی‌ها و سرامیک‌ها جور نیست خلاصه کلام سرتان را درد نیاورم، کارمان به اینجا رسیده که الان مشغول خرید لوستر جدید، دکوراسیون و مجسمه جدید و... هستیم. یک نقاشی ساده حدود 20‌میلیون تومان خرج روی دستمان گذاشت.»
در این فاصله که نفسی تازه کرد، همسرش فرصت را مغتنم شمرد و می‌گوید: «وسایل جدید خونه آن‌قدر شیک و قشنگه که اصلا نمی‌تونی از اونها دل بکنی تازه وقتی، یک وسیله می‌خری باید با لوازم دیگه  هم ست بشه و هارمونی داشته باشه.»
خداوند زیبایی را دوست دارد
بی‌شک هیچ کس منکر زیبایی و وسایل زیبا نیست، ولی اسراف کردن و تجمل‌گرایی آن هم گاهی به بهانه چشم و هم‌چشمی یک آفت اجتماعی محسوب می‌شود که هم اقتصاد خانواده را به خطر می‌اندازد و هم اقتصاد جامعه را.
منصور پورخلیلی پژوهشگر مسائل فرهنگی در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان با این مقدمه که خداوند جمیل است و جمال را دوست دارد خاطرنشان می‌کند: «خداوند تجمل به معنای تکلف در جمال را دوست نمی‌دارد؛ به این معنا که کسی به زور بخواهد چیز زشتی را با زخارف دنیوی بیاراید و با آرایه های دروغین زیبا کند. برخی از مردم زشتی‌ها را در زر ورقی می‌پیچند و این‌گونه می‌کوشند تا به دیگران قالب کنند. آرایه‌های ادبی گاه دروغ‌های زیبایی است که محتوا و مفاد زشت کلامی را در آن پیچیده و مردم را بدان فریب می‌دهند.»
این پژوهشگر در ادامه می‌گوید: «اصولا کسانی دنبال تجمل می‌روند و خود را به رنج می‌افکنند که می‌خواهند زشتی و بدی خود یا چیزی را بپوشانند و کالای بی‌ارزش خویش را بفروشند یا به نمایش گذارند. این تکلف و به رنج‌افکنی خود عامل چندین باطل و زشتی دیگری است. البته اگر انسان بخواهد امر زیبا و نیکی را زیباتر به نمایش گذارد و با تجمل خوب را خوب‌تر و نیک را نیکوتر نشان دهد، امر خوبی است مگر آن که بخواهد با تدلیس و فریب دیگران را گمراه کند و بیش از آن چه هست به نمایش گذارد و سود و بهره مادی و معنوی بیشتری برد. در این صورت حتی تجمل امر زیبا نیز چون دروغ و فریب است امری زشت و ناپسند است و باید از آن پرهیز کرد.»
پورخلیلی در تکمیل صحبت‌هایش، ضمن ارائه تعریفی از تجمل‌گرایی به ریشه این آفت می‌پردازد و می‌گوید: «تجمل‌گرایی یعنی گرایش افراطی به تجملات که یک بیماری دیرپای جوامع انسانی است. از آن جایی که انسان‌ها زیبایی و جمال را دوست می‌دارند، برخی از این امر سوءاستفاده می‌کنند و برخی دیگر در دام آن می‌افتند. ریشه تجمل‌گرایی افراطی را باید در تفاخرگرایی انسان دانست که‌ خاستگاه آن نیز خودپسندی و غرور بی‌جای انسان است. به این معنا که انسان‌های خودپسند و مغرور می‌کوشند تا خود را برتر از دیگران نشان دهند، همین مسئله موجب می‌شود تا به تفاخر رو آورند و با کارها و اسباب و ابزاری به دیگران فخر فروشند و بزرگی و برتری خویش را به نمایش بگذارند.»
وی می‌گوید:‌ «خداوند می‌فرماید که انسان‌های مختال و خیال‌بافی که حقایق را نمی‌بینند دنبال تفاخر می‌روند و گمان می‌کنند که این کارها و این رفتارها می‌توانندجبران‌کننده کمبودها و نداشته‌های آنان باشد، در حالی که فخرفروشی و تفاخر با تجملات چیزی را در اصل موضوع تغییر نمی‌دهد و این افراد در حقیقت پیش از آن که چشم و دل دیگران را پرکنند، خود را فریفته‌اند.»
پورخلیلی می‌افزاید:‌ «تجمل‌گرایی یکی از مصادیق اسراف و تبذیر است؛‌ به این معنا که اهل تجمل برای این که پز بدهند و تفاخری از روی چشم و هم‌چشمی و مانند آن داشته باشند، مبل و موبایل و تلفن و تلویزیون و دیگر اسباب و اثاثیه منزل و اتومبیل و مانند آن‌ها را تغییر می‌دهند بی‌آن‌که این‌ها نیاز به تغییر و تبدیل داشته باشد. می‌دانیم که خداوند اهل تبذیر را برادران شیطان دانسته و در آیات قرآنی از جمله 114 سوره انعام و 31 سوره اعراف می‌فرماید که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد. این که خداوند این افراد را دوست نمی‌دارد به این معناست که کار ایشان مذموم و ناپسند و برخلاف اصول شریعت و اخلاق و رفتار هنجاری است. پس تبذیر و اسراف را باید رفتاری نابهنجار دانست و اهل تجمل‌گرایی و تفاخر را در همین دسته قرار داد و با آنان چنین تعامل و رفتاری را در پیش گرفت.
به اعتقاد این پژوهشگر مسائل دینی وقتی شخص به تلفن همراهی نیاز دارد که ساده و ارزان است و بخواهد آن را تبدیل کند و تغییر دهد و از یک گوشی دیگر استفاده کند که دارای برنامه‌ها و امکانات بسیاری ولی غیرقابل  استفاده برای اوست، چنین تغییر و خریدی از مصادیق اسراف است و باید گفت که شخص گرفتار ریخت و پاش شده و باید در دنیا و آخرت پاسخگو باشد.
به یک معنا برخی از این افراد که اهل تجملات هستند در دسته سفیهان قرار می‌گیرند که باید اموال را از دسترس آنان دور کرد؛‌ زیرا تباه کردن اموال که موجب قوام جامعه براساس آیه 5 سوره نساء است،‌ رفتاری جز برخاسته از سفاهت نیست. انسان سفیه است که با بی‌خردی و بی‌عقلی خویش اموال را این‌گونه تباه می‌کند.»
آفت‌های رشد اقتصادی
یکی از آفت‌هایی که باعث می‌شود اقتصاد از مسیر درست رشدی و شکوفایی باز ایستد، تجمل‌گرایی است.
پورخلیلی در توضیح بیشتر این مبحث خاطرنشان می‌کند: «البته باید توجه داشت که استفاده از امکانات و ابزارها و اثاثیه‌ها که مورد نیاز برای کسب آسایش و رفاه است، هرگز به معنای تجمل‌گرایی نیست. وقتی من نیازمند آن هستم تا در یک منطقه آب و هوایی از کولرگازی استفاده کنم نه کولر آبی، خرید کولرگازی تجمل‌گرایی نیست. وقتی من نیازمند آن هستم که از دستشویی فرنگی استفاده کنم یا شرایط جسمی ام طوری است که باید روی تختخواب و خوشخواب بخوابم خرید این‌گونه وسایل هرگز به معنای تجمل‌گرایی نیست. باید مرز تجمل‌گرایی را  ازخرید ضروریات زندگی باز شناخت و از هم جدا کرد. مرزهای اسراف و صرفه‌جویی و مرزهای تجمل‌گرایی و ضرورت‌گرایی بسیار نزدیک است. یعنی همان طوری که یک عمل عبادی می‌تواند ریاکارانه شود یا از ریاکاری بیرون آید به همان سادگی و آسانی می‌تواند یک عمل از ضرورت به تجمل و از تجمل به ضرورت تغییر ماهیت دهد.
وی می‌افزاید: «البته هرکسی اگر به خودش مراجعه کند این وجدان بیدارش خواهد گفت که گرفتار تجمل‌گرایی است تا ضرورت گرایی. بنابراین نمی‌توان به سادگی درباره دیگران قضاوت کرد که گرفتار ضرورت‌گرایی است یا تجمل‌گرایی ولی به سادگی و آسانی می‌توان درباره خود قضاوت کرد که گرفتار کدامین است.»
به هر حال رفاه و آسایش از ضروریات بشر و بشریت است و همین امر آنان را از دیگر موجودات جدا کرده است. انسان دنبال آبادانی زمین است و این مأموریت الهی را بر اساس آیه 61 سوره هود باید انجام دهد. استعمار و آبادانی زمین اقتضای آن می‌کند که انسان به سمت رفاه و آسایش بیشتر و بهتر برود و از امکانات زمین به نحو مطلوبی بهره برد. پس رفاه طلبی و آسایش خواهی جزو مأموریت‌ها و ساختار طبیعی بشر است، اما نباید این رفاه و آسایش به شکل افراطی در قالب تجمل‌گرایی و تفاخرگرایی و چشم هم چشمی نمود پیدا کند؛ زیرا اینها از مصادیق اسراف و تبذیر خواهد بود که از نظر اخلاقی خداوند آن را به عنوان امر غیرمحبوب دسته‌بندی کرده است.
اشیاء سروری
در شرایطی که همه ما خواسته و ناخواسته مجبور به استفاده از وسایل لوکس و تجملاتی در زندگی هستیم، قطعا دچار آسیب‌های اجتماعی می‌شویم. دلیل این تحمیل تجملات در زندگی و آسیبهای وارد را با یک استاد جامعه‌شناس در میان گذاشتیم تا نقطه نظرات او را در این خصوص جویا شویم.
دکتر امان‌الله قرائی مقدم استاد دانشگاه و جامعه‌شناس در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان با بیان این نکته که مسئله تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری مربوط به امروز نیست و به قرنها قبل  وحتی دوره ساسانی برمی‌گردد. می‌گوید: «اقوام چینی و ژاپنی دنبال اشرافیت بودند و از این رو لباس به وجود آمد.
لباس در آن دوران نشانه شخصیت و طبقه اجتماعی و پرستیژ بود. کما اینکه در برخی دوره‌ها در ایران هر نوع طبقه‌ای لباس خاصی داشتند.اما به نظر ما جامعه شناسان بین تکنولوژی و تجمل‌گرایی باید تفاوت قائل شد.»
دکتر قرائی‌مقدم با اشاره به سخنی از پتریم سورکین استاد دانشگاه هاروارد، در مورد بحث فوق، خاطرنشان می‌کند:«امروز در دنیا ذهنیت حسی و مادی حاکم است، یعنی پول، مادیات، ماشین. تجملات، مبل، صندلی. لوستر... و متاسفانه ذهن افراد بشر را این مقولات پر کرده است و کشور ما هم از این قاعده نازیبا، مستثنی نیست.»
دکتر قرائی‌مقدم با اشاره به اینکه الان «شی سروری» در جوامع حاکم شده می‌گوید:« باز هم با اظهار تاسف باید بگوییم که اشیاء نشانه شخصیت بین برخی از افراد در جوامع مختلف شده است.
در طول عمر پول جمع می‌کنیم، و تلاش می‌کنیم تا اشیاء سرور، آقا و فرمانروا شوند، چون عده‌ای شخصیت‌شان را از اشیاء می‌گیرند، در نتیجه می‌بینیم، اشیاءگری در جامعه حاکم می‌شود و چون افراد با اشیاء پز می‌دهند، در نتیجه در چنین جامعه‌ای معنویت کم‌رنگ می‌شود و روابط صوری و مادی حاکم می‌شود.»
این جامعه‌شناس در ادامه به دیگر آسیبهای تجمل‌گرایی اشاره کرده و می‌گوید: «وقتی روابط مادی جای روابط معنوی را می‌گیرد، سبک زندگی‌ها عوض می‌شود و افراد به سمت متمول‌گرایی و اشرافیت و پز دادن پیش می‌روند، مثل سرخپوستان که افراد آن با اشیاء فخرفروشی می‌کنند و بی‌تردید در چنین جامعه‌ای سبک زندگی تحت تاثیر قرار می‌گیرد.»
دکتر قرائی‌مقدم با اشاره به اینکه تاریخ جامعه به سه دوره عقلانی، قبل از مسیح، دوره شهودی از قرن 5 تا 15 و دوره مادی از قرن 16 به بعد تقسیم می‌شود. می‌گوید: «از روزی که دوچرخه آمد، چرخ خیاطی آمد، ماشین دودی آمد، ذهن مردم ما هم تغییر کرد و ما طبق تئوری تکنوکراسی، اسیر تکنیک شدیم.»
وی می‌گوید: «وقتی تکنیک آمد، سبک زندگی هم عوض شد، در این دنیا دستمال کاغذی هم می‌تواند بحران ایجاد کند و همان طور که مقام معظم رهبری  فرمودند خود را خیلی در مادیات و وسایل زندگی حل نکنید، نباید اسیر وسایل شدیم.»
قرایی‌مقدم در تکمیل صحبت‌هایش با اشاره به اینکه 10 میلیون جوان در آستانه ازدواج در جامعه داریم می‌گوید: «950 هزار نفر دختر و پسر برای 3/5‌میلیون‌تومان وام ازدواج، معطل مانده‌اند.حال در چنین شرایطی ماشین میلیاردی و وسایل تجملاتی و اشرافی در خانه‌های برخی چه معنایی دارد.»
پیامدهای اسراف و تبذیر
به‌راستی تجمل‌گرایی چه پیامدهایی دارد؟ وقتی اسیر تکنولوژی محض و بی‌قید و شرط شدیم و خود را وابسته به تجملات دیدیم باید شاهد چه پیامدهایی باشیم.
سوالی است که حجت‌الاسلام رضا فیضی‌گرمدره، استاد حوزه و دانشگاه به آن پاسخ می‌دهد.
وی در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان در مورد این پیامدها می‌گوید: «غفلت از خدا مهم‌ترین پیامد تجمل‌گرایی است. چرا که مسلما تمایل به مادیات باعث دور شدن از فضای معنویات می‌شود.»
محرومیت از برنامه‌های هدفمند
به اعتقاد وی «شخص تجمل زده به راحتی نمی‌تواند خدا و دین را محور افکار و اعمال خود قرار دهد. این روحیه انسان را سرگرم زخارف و زیبایی‌های ظاهری دنیا می‌کند و به جای اینکه زینت‌های دنیا را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف اصلی پیش روی خود بداند، آنها را به عنوان هدف تلقی می‌کند.»
محرومیت از برنامه‌های هدفمند یکی دیگر از پیامدهای تجمل‌گرایی است که این استاد حوزه به‌درستی به آن اشاره کرده و می‌گوید: «زندگی انسان همواره بر پایه برنامه‌های کوتاه یا بلندمدت استوار است و پرداختن به تجملات و تمایل به ظواهر پوچ و دست و پا گیر، مانع از اجرای فعالیت‌های اساسی و پیاده‌سازی برنامه‌های صحیح در زندگی خواهد بود.»
حجت‌الاسلام فیضی گرمدره از بین رفتن استعدادها را هم یکی دیگر از آفت‌های تجمل‌گرایی بیان می‌کند و در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «تجمل‌پرستی با آمدنش، بقیه استعدادها را از بین می‌برد، میل به مادیات و تجملات بدان معناست که جسم و بدن اصالت دارد نه روح، این روحیه به جای خداپرستی، بت‌پرستی، به جای کار، مصرف‌گرایی؛ به جای توجه به باطن، توجه به ظاهر؛ به جای مقاومت، وابستگی، و به جای رقابت در علم و هنر،  پشم و نخ و پشمینه را به همراه دارد.»
وی بر این باور است که اصولا ثمره تنوع طلبی، ناآرامی روحی است، در نقطه مقابل سادگی و بی‌آلایشی نوعی آرامش روحی و روانی را به دنبال دارد، چنان‌که شهید مدرس با همان لباس ساده‌ای که داشت بسیار آرام بود.
وی اظهار امیدواری می‌کند که ان‌شاءالله بتوانیم با توجه به دستورات انسان‌ساز اسلامی، سبک زندگی صحیح و حقیقی خود را رقم بزنیم و خود را از سقوط به ورطه تجمل و بیهودگی نجات دهیم.