تاملی بر سریال «تعبیر وارونه یک رویا»
این خانه، امن است
سهیلا قوسی
این شبها شاهد پخش مجموعهای هستیم از شبکه سراسری رسانه ملی با عنوان «تعبیر وارونه یک رویا». یک درام امنیتی چند وجهی در قالب یک منشور چند لایه و در عین حال شفاف که میتوان سطوح و ابعاد مختلف آن را از زوایای مختلف آنالیز و واشکافی کرد.
ساخت آثار نمایشی مطول با تم جاسوسی یکی از متداولترین و پر طرفدارترین ژانرهای تلویزیونی در سراسر جهان است، چنان که در صورت توفیق یک قصه امنیتی فصول بعدی آن به تناوب تولید میشوند و به عنوان یک برند به ثبت رسیده در سایر کشورها نیز توزیع میشوند. اما در ایران به رغم پیشرفتهای چشمگیر و حیرتانگیز در فضاهای مختلف اطلاعاتی و تربیت نیروهای زبده و مومن و بهره گیری از تکنیکهای نوین و فوق سری در این عرصه تعداد مجموعه آثار ساخته شده با این مضمون در قالب یک سریال نمایشی به انگشتان یک دست نیز نمیرسد که البته میتوان علتهای متعددی را برای آن برشمرد از جمله احتیاط بیش از حد فیلمنامه نویسان و تهیهکنندگان از نزدیک شدن به این فضا به دلیل حساسیت موضوعی، عدم دسترسی به بخش عمدهای از پروندههای موجود در وزارت اطلاعات از خنثیسازی عملیاتهای مختلف جاسوسی، خرابکاری و اقدام علیه امنیت ملی به دلیل رویکردهای استحفاظی در فضای موجود و موقعیت استراتژیک ایران در منطقه و همچنین ضرورت حضورکارشناسان فن به عنوان ناظر از زمان شکلگیری فیلمنامه تا انتهای ساخت عواملی هستند که سبب میشود ساخت چنین آثاری دشواری مضاعفی را به همراه داشته باشد. از این رو در صورت اظهار تمایل یک فیلمساز و سناریست برای ورود به این حوزه قطعا نقش تخیل نویسنده به شدت پررنگ است و باید تنها با استناد به سوژهای تک خطی برگرفته از یک رویداد واقعی و بهرهگیری از منابع محدود قابل انتشار و بازخوانی، به خلق اثری بپردازد که علاوه بر انطباق با تکنیکها و روشهای اطلاعاتی تایید شده، برای خنثیسازی نقشه عملیاتهای به اصطلاح ایذایی منافقین و معاندین، از جذابیتهای بصری و دراماتیک قوی نیز برخوردار باشد.
در خلال سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز معدود آثاری با مضامین امنیتی در تلویزیون ایران ساخته و ارائه شدهاند که عمدتا در قالب فیلمهای 90 دقیقهای و یا مینی سریالهای چند قسمتی تولید شدهاند و شاید بتوان گفت سریال «تعبیر وارونه یک رویا» با نام قبلی «خانه امن» پس از مجموعه «آینههای نشکن» دومین اثر بلند جدی در این حوزه است. «آینههای نشکن» که در سال 87 در گروه فیلم و سریال شبکه دو سیما به تولید رسید کارشکنیهای گروههای ترورریستی به سرپرستی موساد را در دستیابی ایران به فناوری صلح آمیز هستهای به تصویر میکشید که در بطن خط اصلی داستان ،یک درام اجتماعی- خانوادگی نیز درساختاری فرعی و کم رنگ روایت میشد و به رغم تلاش گروه سازنده در خلق اثری استاندارد و آگاهیدهنده ماحصل این تلاش محصولی متوسط بود که در جذب مخاطبان نیز چندان موفق عمل نکرد و حال بعد از گذشت چند سال «تعبیر وارونه یک رویا» با این رویکرد و با توجه به جدیتر شدن مبحث انرژی هستهای در ایران و ترور نخبهترین و کارآمدترین دانشمندان این عرصه، بر بستری از یک درام چند لایه به تلاش و مراقبتهای هوشمندانه نیروهای وزارت اطلاعات در کشف عاملان توطئه و ترور میپردازد.
ما در این مجموعه با چند داستان و شخصیت اصلی مواجه هستیم که به فراخور توالی حوادث و رخدادها، رفته رفته در یک نقطه تلاقی به هم میپیوندند و داستان «اصلیتری» را رقم میزنند.
محسن روانبخش کارمند ساده سازمان انرژی هستهای در معرض ترور قرار میگیرد. او در همین حین از ژاله موید رئیس کارگزینی سازمان میخواهد که بنا به سابقه کار و شایستگیهای او پست بالاتری را برایش در نظر گیرد. ترور توسط ناصر و گروه تحت امرش از نیروهای وزارت اطلاعات که در خارج از کشور طراحی و برنامهریزی شده است خنثی میشود. به دنبال این ترور نافرجام محسن روانبخش تبدیل به شخصیت محبوبی در سازمان انرژی اتمی میشود و زمینه ارتقای شغلی او فراهم میشود. او در نهایت در بخشی که موید مسئولیت آن را بر عهده دارد مشغول به کار میشود و رفته رفته پیرو یک عشق قدیمی به ثمر ننشسته به رغم داشتن زن و فرزند از او خواستگاری میکند و در نهایت این رابطه به ازدواج ختم میشود. ماموران وزارت اطلاعات به این فرآیند از ابتدا شک میکنند و درنهایت در مییابند که طراحی ترور تنها یک نقشه برای انحراف افکار بوده است و روانبخش خود جاسوس موساد است. هاشم جاوید جوانی عامی که به تازگی به ایران بازگشته اجیر میشود تا با همراهی رویا یک خلافکار حرفهای را شناسایی کنند اما در حقیقت او مهندس برازنده یکی از نیروهای ضد خرابکاری انرژی اتمی است که در شناسایی قطعات تخصصی مرتبط با سازمان، بسیار زبده است. برازنده شباهت بسیاری با یکی از کارگردانان و بازیگران جوان تئاتر که با دختر ناصر در نمایشی مشغول همکاری است دارد و این شباهت سبب میشود....
آنچه این مجموعه را از سایر آثار نمایشی پرکاراکتر متمایز میکند همین نبود شخصیتهای فرعی نه چندان زیاد در قصه است. عمده پرسوناژها اصلی هستند و قصه فرعی در اینجا وجود ندارد.
همچنین خطر «تیپ زدگی» که معمولا آفت این نوع کارهاست در این درام وجود ندارد و آدمها ملموس ،واقعی و مهمتر از همه «عادی» هستند. نیروهای وزارت اطلاعات با درایت و هوشمندی قدمبه قدم به زوایای پنهان عملیات طراحی شده پی میبرند. محسن روانبخش به خوبی نقش خود را در این توطئه بازی و نقشه اش را پیاده میکند. رویا و هاشم آرام آرام وارد ماجرا شده و متمرکز میشوند. کاراکترهای خارجی اعم از مثبت و منفی علیالخصوص هدایت کنندگان عملیات و شخصیت «آورام» به عنوان عامل تقابل به درستی وارد درام شده و به تدریج خارج میشوند و نکته جالب توجه اینکه همه اینها در عین حال زندگی میکنند. فرمانده عملیات در خارج از کشور از بیماری سرطان رنج میبرد. دستیار او زنی الکلی است. پدر هاشم جاوید هم الکلی است. رویا با شنیدن یک آهنگ نوستالژیک اشک میریزد و از ابراز عشق هاشم درعین مقاومت چندان هم بدش نمیآید. روانبخش به رغم ماموریتی که دارد تلاش میکند با چنگ و دندان زندگی خانوادگیش را حفظ کند و در نهایت ناصر در اوج حساسیت شغلی به فکر بازنشستگی و آسودگی است و شاید بتوان گفت تمام این فرآیند یکی از اصلیترین دلایل توفیق نسبی این اثر بوده است «افرادی که باورشان میکنیم». قصه هم به ریشههای شکل گیری ترور در سرویسهای جاسوسی موساد میپردازد و هم به اجیر شدگان بیخبری چون هاشم جاوید که ناخواسته در مسیر نابودی قرار میگیرند.
داستان علیرغم ضعفهایی که در حفظ ریتم دارد و این نقص در قسمتهای نخستین کار و در فصول خارج از کشور بیشتر به چشم میخورد و همچنین ضعف در نگارش برخی دیالوگها، مجموعا در روند منطقی روایتها درست عمل میکند. نوع دکوپاژ طراحی شده برای کار نیز مطلوب است، کما اینکه نماها بیشتر سینمایی است و با مدیوم تلویزیون فاصله دارد اما بیننده را خسته نمیکند. بازیها نیز در حد استاندارد و قابل قبولی است، به ویژه بازی امیر جعفری در نقش ناصر، فرهاد قائمیان به نقش روانبخش و فرزین صابونی از بازیگران توانمند تئاتر در قالب هاشم جاوید اما در این بین بازیگری چون داریوش ارجمند در حد و اندازهای به مراتب کمتر از توان خود ظاهر میشود و اینکه آیا او مناسب این ایفای این کاراکتر بوده است یا نه بحث دیگری است. و در نهایت نقطه مثبت دیگر این اثر که بسیار مشهود است این است که نوع عملکرد گروه عملیات وزارت اطلاعات در شناسایی مخلان امنیت ملی به گونهای است که بهدور از اغراق حسی از آرامش را در مخاطب ایجاد میکند آرامش و امنیتی که آسان به دست نیامده است.«تعبیر وارونه یک رویا» شاید اثر کاملی در به تصویر کشیدن زحمات افراد و جریانهای مختلف در حرکت ایران بزرگ به سمت رشد، تعالی و تمرد از تفکر استعماری و استکباری نباشد اما یک گام در عرصه تولید آثاری با مضامین سیاسی و جاسوسی محسوب میشود و میتواند زمینه ساز تولید آثاری با موضوع مشابه و ساختار قدرتمندتر در رسانه ملی شود.
این شبها شاهد پخش مجموعهای هستیم از شبکه سراسری رسانه ملی با عنوان «تعبیر وارونه یک رویا». یک درام امنیتی چند وجهی در قالب یک منشور چند لایه و در عین حال شفاف که میتوان سطوح و ابعاد مختلف آن را از زوایای مختلف آنالیز و واشکافی کرد.
ساخت آثار نمایشی مطول با تم جاسوسی یکی از متداولترین و پر طرفدارترین ژانرهای تلویزیونی در سراسر جهان است، چنان که در صورت توفیق یک قصه امنیتی فصول بعدی آن به تناوب تولید میشوند و به عنوان یک برند به ثبت رسیده در سایر کشورها نیز توزیع میشوند. اما در ایران به رغم پیشرفتهای چشمگیر و حیرتانگیز در فضاهای مختلف اطلاعاتی و تربیت نیروهای زبده و مومن و بهره گیری از تکنیکهای نوین و فوق سری در این عرصه تعداد مجموعه آثار ساخته شده با این مضمون در قالب یک سریال نمایشی به انگشتان یک دست نیز نمیرسد که البته میتوان علتهای متعددی را برای آن برشمرد از جمله احتیاط بیش از حد فیلمنامه نویسان و تهیهکنندگان از نزدیک شدن به این فضا به دلیل حساسیت موضوعی، عدم دسترسی به بخش عمدهای از پروندههای موجود در وزارت اطلاعات از خنثیسازی عملیاتهای مختلف جاسوسی، خرابکاری و اقدام علیه امنیت ملی به دلیل رویکردهای استحفاظی در فضای موجود و موقعیت استراتژیک ایران در منطقه و همچنین ضرورت حضورکارشناسان فن به عنوان ناظر از زمان شکلگیری فیلمنامه تا انتهای ساخت عواملی هستند که سبب میشود ساخت چنین آثاری دشواری مضاعفی را به همراه داشته باشد. از این رو در صورت اظهار تمایل یک فیلمساز و سناریست برای ورود به این حوزه قطعا نقش تخیل نویسنده به شدت پررنگ است و باید تنها با استناد به سوژهای تک خطی برگرفته از یک رویداد واقعی و بهرهگیری از منابع محدود قابل انتشار و بازخوانی، به خلق اثری بپردازد که علاوه بر انطباق با تکنیکها و روشهای اطلاعاتی تایید شده، برای خنثیسازی نقشه عملیاتهای به اصطلاح ایذایی منافقین و معاندین، از جذابیتهای بصری و دراماتیک قوی نیز برخوردار باشد.
در خلال سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز معدود آثاری با مضامین امنیتی در تلویزیون ایران ساخته و ارائه شدهاند که عمدتا در قالب فیلمهای 90 دقیقهای و یا مینی سریالهای چند قسمتی تولید شدهاند و شاید بتوان گفت سریال «تعبیر وارونه یک رویا» با نام قبلی «خانه امن» پس از مجموعه «آینههای نشکن» دومین اثر بلند جدی در این حوزه است. «آینههای نشکن» که در سال 87 در گروه فیلم و سریال شبکه دو سیما به تولید رسید کارشکنیهای گروههای ترورریستی به سرپرستی موساد را در دستیابی ایران به فناوری صلح آمیز هستهای به تصویر میکشید که در بطن خط اصلی داستان ،یک درام اجتماعی- خانوادگی نیز درساختاری فرعی و کم رنگ روایت میشد و به رغم تلاش گروه سازنده در خلق اثری استاندارد و آگاهیدهنده ماحصل این تلاش محصولی متوسط بود که در جذب مخاطبان نیز چندان موفق عمل نکرد و حال بعد از گذشت چند سال «تعبیر وارونه یک رویا» با این رویکرد و با توجه به جدیتر شدن مبحث انرژی هستهای در ایران و ترور نخبهترین و کارآمدترین دانشمندان این عرصه، بر بستری از یک درام چند لایه به تلاش و مراقبتهای هوشمندانه نیروهای وزارت اطلاعات در کشف عاملان توطئه و ترور میپردازد.
ما در این مجموعه با چند داستان و شخصیت اصلی مواجه هستیم که به فراخور توالی حوادث و رخدادها، رفته رفته در یک نقطه تلاقی به هم میپیوندند و داستان «اصلیتری» را رقم میزنند.
محسن روانبخش کارمند ساده سازمان انرژی هستهای در معرض ترور قرار میگیرد. او در همین حین از ژاله موید رئیس کارگزینی سازمان میخواهد که بنا به سابقه کار و شایستگیهای او پست بالاتری را برایش در نظر گیرد. ترور توسط ناصر و گروه تحت امرش از نیروهای وزارت اطلاعات که در خارج از کشور طراحی و برنامهریزی شده است خنثی میشود. به دنبال این ترور نافرجام محسن روانبخش تبدیل به شخصیت محبوبی در سازمان انرژی اتمی میشود و زمینه ارتقای شغلی او فراهم میشود. او در نهایت در بخشی که موید مسئولیت آن را بر عهده دارد مشغول به کار میشود و رفته رفته پیرو یک عشق قدیمی به ثمر ننشسته به رغم داشتن زن و فرزند از او خواستگاری میکند و در نهایت این رابطه به ازدواج ختم میشود. ماموران وزارت اطلاعات به این فرآیند از ابتدا شک میکنند و درنهایت در مییابند که طراحی ترور تنها یک نقشه برای انحراف افکار بوده است و روانبخش خود جاسوس موساد است. هاشم جاوید جوانی عامی که به تازگی به ایران بازگشته اجیر میشود تا با همراهی رویا یک خلافکار حرفهای را شناسایی کنند اما در حقیقت او مهندس برازنده یکی از نیروهای ضد خرابکاری انرژی اتمی است که در شناسایی قطعات تخصصی مرتبط با سازمان، بسیار زبده است. برازنده شباهت بسیاری با یکی از کارگردانان و بازیگران جوان تئاتر که با دختر ناصر در نمایشی مشغول همکاری است دارد و این شباهت سبب میشود....
آنچه این مجموعه را از سایر آثار نمایشی پرکاراکتر متمایز میکند همین نبود شخصیتهای فرعی نه چندان زیاد در قصه است. عمده پرسوناژها اصلی هستند و قصه فرعی در اینجا وجود ندارد.
همچنین خطر «تیپ زدگی» که معمولا آفت این نوع کارهاست در این درام وجود ندارد و آدمها ملموس ،واقعی و مهمتر از همه «عادی» هستند. نیروهای وزارت اطلاعات با درایت و هوشمندی قدمبه قدم به زوایای پنهان عملیات طراحی شده پی میبرند. محسن روانبخش به خوبی نقش خود را در این توطئه بازی و نقشه اش را پیاده میکند. رویا و هاشم آرام آرام وارد ماجرا شده و متمرکز میشوند. کاراکترهای خارجی اعم از مثبت و منفی علیالخصوص هدایت کنندگان عملیات و شخصیت «آورام» به عنوان عامل تقابل به درستی وارد درام شده و به تدریج خارج میشوند و نکته جالب توجه اینکه همه اینها در عین حال زندگی میکنند. فرمانده عملیات در خارج از کشور از بیماری سرطان رنج میبرد. دستیار او زنی الکلی است. پدر هاشم جاوید هم الکلی است. رویا با شنیدن یک آهنگ نوستالژیک اشک میریزد و از ابراز عشق هاشم درعین مقاومت چندان هم بدش نمیآید. روانبخش به رغم ماموریتی که دارد تلاش میکند با چنگ و دندان زندگی خانوادگیش را حفظ کند و در نهایت ناصر در اوج حساسیت شغلی به فکر بازنشستگی و آسودگی است و شاید بتوان گفت تمام این فرآیند یکی از اصلیترین دلایل توفیق نسبی این اثر بوده است «افرادی که باورشان میکنیم». قصه هم به ریشههای شکل گیری ترور در سرویسهای جاسوسی موساد میپردازد و هم به اجیر شدگان بیخبری چون هاشم جاوید که ناخواسته در مسیر نابودی قرار میگیرند.
داستان علیرغم ضعفهایی که در حفظ ریتم دارد و این نقص در قسمتهای نخستین کار و در فصول خارج از کشور بیشتر به چشم میخورد و همچنین ضعف در نگارش برخی دیالوگها، مجموعا در روند منطقی روایتها درست عمل میکند. نوع دکوپاژ طراحی شده برای کار نیز مطلوب است، کما اینکه نماها بیشتر سینمایی است و با مدیوم تلویزیون فاصله دارد اما بیننده را خسته نمیکند. بازیها نیز در حد استاندارد و قابل قبولی است، به ویژه بازی امیر جعفری در نقش ناصر، فرهاد قائمیان به نقش روانبخش و فرزین صابونی از بازیگران توانمند تئاتر در قالب هاشم جاوید اما در این بین بازیگری چون داریوش ارجمند در حد و اندازهای به مراتب کمتر از توان خود ظاهر میشود و اینکه آیا او مناسب این ایفای این کاراکتر بوده است یا نه بحث دیگری است. و در نهایت نقطه مثبت دیگر این اثر که بسیار مشهود است این است که نوع عملکرد گروه عملیات وزارت اطلاعات در شناسایی مخلان امنیت ملی به گونهای است که بهدور از اغراق حسی از آرامش را در مخاطب ایجاد میکند آرامش و امنیتی که آسان به دست نیامده است.«تعبیر وارونه یک رویا» شاید اثر کاملی در به تصویر کشیدن زحمات افراد و جریانهای مختلف در حرکت ایران بزرگ به سمت رشد، تعالی و تمرد از تفکر استعماری و استکباری نباشد اما یک گام در عرصه تولید آثاری با مضامین سیاسی و جاسوسی محسوب میشود و میتواند زمینه ساز تولید آثاری با موضوع مشابه و ساختار قدرتمندتر در رسانه ملی شود.