آیا مجلس در رأس امور است؟
مهدی نورایی
شهید بهشتی (ره): دوران اینکه به نمایندگان بگویند به شما مربوط نیست سپری شده است.
اصل شفافیت (transparency) از مهمترین اصولی است که بسیاری از نظامهای سیاسی سعی خود را بر آن داشتهاند با تدابیر حقوقی لازم، زمینه همواری برای اِعمال همیشگی آن در جامعه فراهم سازند. چه آنکه این اصل با موجودیت یک کشور آزاد و گسترش مردمسالاری فعال و واقعی پیوندی اساسی دارد. کشورهایی که در فرآیند اقدامات خود اصل مذکور را نادیده انگاشتهاند موجبات ایجاد نظامی توتالیتر را فراهم ساختهاند به نحوی که در این جوامع آزادی آخرین حقی است که متصور میشود (از این موارد میتوان به رژیم عربستان اشاره کرد). اهمیت اصل شفافیت تا جایی است که امروزه حقوقدانانِ اساسی از آزادی دسترسی به اطلاعات که یکی از مقولههای مربوط به اصل شفافیت به شمار میرود به عنوان رکن چهارم دموکراسی یاد کردهاند.
اما از مهمترین و نهادیترین سازوکارها و فرآیندهای حقوقی در نظامهای سیاسیِ رایج برای تحقق عینی اصل شفافیت تشکیل مجالس قانونگذار است. اگرچه باید گفت کارویژه این مجالس علاوه بر قانونگذاری و متناسب با این هدف مهم برخورداری از حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور و پیگیری مسائل و موضوعات از طریق سوال و استیضاح است. تا جایی که حق استیضاحِ عالیترین مقامات اجرایی به این مجالس سپرده شده است، اگرچه اهمیت و فلسفه تصویب قانون به دست نمایندگان مردم نیز ناشی از اهمیت فوقالعاده اشراف کامل ملت بر امر حکمرانی و حاکمیت به وسیله مجالس قانونگذاری است که تجلی و مظهر کاملی از اراده ملت به شمار میروند.
جمهوری اسلامی ایران نیز برای تأمین و تحقق اصل شفافیت و به فراخور ماهیت مکتبی خود که بر کرامت انسانی و حق تعیین سرنوشت مردم به وسیله مردم اعتقاد راسخ دارد، اهمیت و جایگاهی ویژه برای مجلس شورای اسلامی در نظر گرفته است تا جایی که مجلس شورای اسلامی از منظر امام خمینی (ره) در رأس امور قرار دارد (صحیفه امام، ج17، ص 115) و عنوان قانون مطابق نظر ایشان تنها به مصوباتی تعلق خواهد گرفت که به تصویب این نهاد و تأیید شورای نگهبان رسیده باشد.
مراجعه به اسناد قانون اساسی و مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی گویای این حقیقت است که نمایندگان و خبرگان ملت در این مجلس بر اهمیت فوقالعاده تصویب قواعد و قوانین لازمالاجرا به وسیله مجلس شورای اسلامی و نظارت نمایندگان این مجلس بر اداره امور کشور و تحقیق و تفحص از تمام امور آن تأکید فراوان داشتهاند، تا جایی که قریب به 50 اصل و حدود یک سوم از اصول قانون اساسی به این نهاد پرداخته و در همه اصول مربوط به فصل قوه مقننه نگاهی وسیع به جایگاه و صلاحیت این مجلس صورت گرفته است و در موارد بسیاری نیز حقی مطلق برای آن قائل شدهاند.
از این موارد میتوان به اصول 77 و 125 قانون اساسی پیرامون تصویب عهدنامهها، مقاولهنامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی و همچنین پیمانهای مربوط به اتحادیههای بینالمللی اشاره کرد. مطالعه مشروح مذاکرات نمایندگان و خبرگان مجلس بررسی نهایی قانون اساسی تداعیکننده و تبیینگر این مطلب است که نقش مجلس شورای اسلامی در تصویب موارد مذکور نقشی تکلیفی و غیراختیاری است. به نحوی که موارد فوق بدون تصویب مجلس از اعتبار قانونی برخوردار نخواهند بود. چنانکه در اصل 77 قانون اساسی از واژه «باید» برای الزام مجلس به این امر استفاده شده است. بر این اساس مجلس شورای اسلامی حق سلب اختیار از خود در تصویب این مقولهها را نخواهد داشت.
موضوعی که در رابطه با این مطلب لازم به توجه است، نقش و جایگاه شورای عالی امنیت ملی است. آنچه در این رابطه گفتنی است آن است که شورای مذکور مطابق مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی از صلاحیتی استثنایی در مواقع ضروری برای مدت مشخص برخوردار است، آنهم در صورتی که مصوبات آن شورا به تأیید و حکم رهبری برسد. لذا اصل 176 نمیتواند به نحوی تفسیر شود که صلاحیت ذاتی مجلس شورای اسلامی را برای یک موضوع به طور کلی محدود سازد و حق نظارت مردم و نمایندگان آنان را بر اداره امور کشور ممنوع نماید یا محدود سازد.بر این اساس شورای نگهبان نیز علاوه بر آنکه در نظریه تفسیری شماره 9993 تاریخ 8/9/1362 موضوع عهدنامهها، مقاولهنامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی و همچنین پیمانهای مربوط به اتحادیههای بینالمللی مذکور در اصول 77 و 125 را عام دانسته تا جایی که شامل یادداشت تفاهم نیز میشود، در نظریه تفسیری شماره 9781 تاریخ 3/8/1362 نیز، رسمیت یافتن این قراردادها، موافقتنامهها، پیمانها و سایر مقولههای از این دست را منوط به تصویب مجلس شورای اسلامی دانسته است.متأسفانه دولت یازدهم در فرایند مذاکرات با عدم انتشار اخبار کامل حوادث و رویدادها و عدم انتشار کاغذ برگ ایرانی (فکت شیت) از یک سو و عدم ارائه لایحه به مجلس شورای اسلامی برای طی فرایند قانونی تصویب آن از سوی دیگر نشان داد که عزمی در احترام به این اصول مترقی که مانع حکمرانی پشت درهای بسته است، ندارد.در این راستا تلاشی که احزاب اصلاحطلب و برخی رسانههای زنجیرهای برای تضعیف جایگاه مجلس و نادیده انگاشتن قواعد مسلم نظام حقوقی در راستای تأمین منافع حزبی از خود نشان دادهاند، میتواند در گذر زمان موجبات تهدید حریم قواعد و الزامات نهادین حقوقی را فراهم سازد. غافل از آنکه اخلال در نظم حقوقی از طریق نادیده انگاشتن وظایف و صلاحیتهای ذاتی نهادهای اساسی آن موجب تضعیف حریم امنیت و آزادی ملت در درازای تاریخ خواهد شد.
جالب آنکه همین رسانهها و احزاب در دولت دهم دائما با شعار مجلس رأس امور است، دولت را متهم به ایستادگی در مقابل خواست ملت مینمودند اما امروزه به جهت آنکه این جریانات بازنشر و حیات مجدد خود بعد از فتنه 88 را در بستن توافق و ایجاد رابطه با غرب به هر قیمتی میبینند، اصول فوقالذکر را کمترین بهایی قائل نیستند. یادی از کلام شیوای شهید بزرگوار آیتا... دکتر بهشتی نایب رئیس مجلس بررسی نهایی قانون اساسی در انتهای این مطلب لازم است. چه دقیق و سنجیده فرمود در پاسخ به کسانی که به دنبال حکمرانی پشت درهای بسته و دور از نظر نمایندگان ملت بودند: «دیگر دوران اینکه به نمایندگان بگویند به شما مربوط نیست سپری شده است». (مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی 1358، ص848)
شهید بهشتی (ره): دوران اینکه به نمایندگان بگویند به شما مربوط نیست سپری شده است.
اصل شفافیت (transparency) از مهمترین اصولی است که بسیاری از نظامهای سیاسی سعی خود را بر آن داشتهاند با تدابیر حقوقی لازم، زمینه همواری برای اِعمال همیشگی آن در جامعه فراهم سازند. چه آنکه این اصل با موجودیت یک کشور آزاد و گسترش مردمسالاری فعال و واقعی پیوندی اساسی دارد. کشورهایی که در فرآیند اقدامات خود اصل مذکور را نادیده انگاشتهاند موجبات ایجاد نظامی توتالیتر را فراهم ساختهاند به نحوی که در این جوامع آزادی آخرین حقی است که متصور میشود (از این موارد میتوان به رژیم عربستان اشاره کرد). اهمیت اصل شفافیت تا جایی است که امروزه حقوقدانانِ اساسی از آزادی دسترسی به اطلاعات که یکی از مقولههای مربوط به اصل شفافیت به شمار میرود به عنوان رکن چهارم دموکراسی یاد کردهاند.
اما از مهمترین و نهادیترین سازوکارها و فرآیندهای حقوقی در نظامهای سیاسیِ رایج برای تحقق عینی اصل شفافیت تشکیل مجالس قانونگذار است. اگرچه باید گفت کارویژه این مجالس علاوه بر قانونگذاری و متناسب با این هدف مهم برخورداری از حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور و پیگیری مسائل و موضوعات از طریق سوال و استیضاح است. تا جایی که حق استیضاحِ عالیترین مقامات اجرایی به این مجالس سپرده شده است، اگرچه اهمیت و فلسفه تصویب قانون به دست نمایندگان مردم نیز ناشی از اهمیت فوقالعاده اشراف کامل ملت بر امر حکمرانی و حاکمیت به وسیله مجالس قانونگذاری است که تجلی و مظهر کاملی از اراده ملت به شمار میروند.
جمهوری اسلامی ایران نیز برای تأمین و تحقق اصل شفافیت و به فراخور ماهیت مکتبی خود که بر کرامت انسانی و حق تعیین سرنوشت مردم به وسیله مردم اعتقاد راسخ دارد، اهمیت و جایگاهی ویژه برای مجلس شورای اسلامی در نظر گرفته است تا جایی که مجلس شورای اسلامی از منظر امام خمینی (ره) در رأس امور قرار دارد (صحیفه امام، ج17، ص 115) و عنوان قانون مطابق نظر ایشان تنها به مصوباتی تعلق خواهد گرفت که به تصویب این نهاد و تأیید شورای نگهبان رسیده باشد.
مراجعه به اسناد قانون اساسی و مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی گویای این حقیقت است که نمایندگان و خبرگان ملت در این مجلس بر اهمیت فوقالعاده تصویب قواعد و قوانین لازمالاجرا به وسیله مجلس شورای اسلامی و نظارت نمایندگان این مجلس بر اداره امور کشور و تحقیق و تفحص از تمام امور آن تأکید فراوان داشتهاند، تا جایی که قریب به 50 اصل و حدود یک سوم از اصول قانون اساسی به این نهاد پرداخته و در همه اصول مربوط به فصل قوه مقننه نگاهی وسیع به جایگاه و صلاحیت این مجلس صورت گرفته است و در موارد بسیاری نیز حقی مطلق برای آن قائل شدهاند.
از این موارد میتوان به اصول 77 و 125 قانون اساسی پیرامون تصویب عهدنامهها، مقاولهنامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی و همچنین پیمانهای مربوط به اتحادیههای بینالمللی اشاره کرد. مطالعه مشروح مذاکرات نمایندگان و خبرگان مجلس بررسی نهایی قانون اساسی تداعیکننده و تبیینگر این مطلب است که نقش مجلس شورای اسلامی در تصویب موارد مذکور نقشی تکلیفی و غیراختیاری است. به نحوی که موارد فوق بدون تصویب مجلس از اعتبار قانونی برخوردار نخواهند بود. چنانکه در اصل 77 قانون اساسی از واژه «باید» برای الزام مجلس به این امر استفاده شده است. بر این اساس مجلس شورای اسلامی حق سلب اختیار از خود در تصویب این مقولهها را نخواهد داشت.
موضوعی که در رابطه با این مطلب لازم به توجه است، نقش و جایگاه شورای عالی امنیت ملی است. آنچه در این رابطه گفتنی است آن است که شورای مذکور مطابق مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی از صلاحیتی استثنایی در مواقع ضروری برای مدت مشخص برخوردار است، آنهم در صورتی که مصوبات آن شورا به تأیید و حکم رهبری برسد. لذا اصل 176 نمیتواند به نحوی تفسیر شود که صلاحیت ذاتی مجلس شورای اسلامی را برای یک موضوع به طور کلی محدود سازد و حق نظارت مردم و نمایندگان آنان را بر اداره امور کشور ممنوع نماید یا محدود سازد.بر این اساس شورای نگهبان نیز علاوه بر آنکه در نظریه تفسیری شماره 9993 تاریخ 8/9/1362 موضوع عهدنامهها، مقاولهنامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی و همچنین پیمانهای مربوط به اتحادیههای بینالمللی مذکور در اصول 77 و 125 را عام دانسته تا جایی که شامل یادداشت تفاهم نیز میشود، در نظریه تفسیری شماره 9781 تاریخ 3/8/1362 نیز، رسمیت یافتن این قراردادها، موافقتنامهها، پیمانها و سایر مقولههای از این دست را منوط به تصویب مجلس شورای اسلامی دانسته است.متأسفانه دولت یازدهم در فرایند مذاکرات با عدم انتشار اخبار کامل حوادث و رویدادها و عدم انتشار کاغذ برگ ایرانی (فکت شیت) از یک سو و عدم ارائه لایحه به مجلس شورای اسلامی برای طی فرایند قانونی تصویب آن از سوی دیگر نشان داد که عزمی در احترام به این اصول مترقی که مانع حکمرانی پشت درهای بسته است، ندارد.در این راستا تلاشی که احزاب اصلاحطلب و برخی رسانههای زنجیرهای برای تضعیف جایگاه مجلس و نادیده انگاشتن قواعد مسلم نظام حقوقی در راستای تأمین منافع حزبی از خود نشان دادهاند، میتواند در گذر زمان موجبات تهدید حریم قواعد و الزامات نهادین حقوقی را فراهم سازد. غافل از آنکه اخلال در نظم حقوقی از طریق نادیده انگاشتن وظایف و صلاحیتهای ذاتی نهادهای اساسی آن موجب تضعیف حریم امنیت و آزادی ملت در درازای تاریخ خواهد شد.
جالب آنکه همین رسانهها و احزاب در دولت دهم دائما با شعار مجلس رأس امور است، دولت را متهم به ایستادگی در مقابل خواست ملت مینمودند اما امروزه به جهت آنکه این جریانات بازنشر و حیات مجدد خود بعد از فتنه 88 را در بستن توافق و ایجاد رابطه با غرب به هر قیمتی میبینند، اصول فوقالذکر را کمترین بهایی قائل نیستند. یادی از کلام شیوای شهید بزرگوار آیتا... دکتر بهشتی نایب رئیس مجلس بررسی نهایی قانون اساسی در انتهای این مطلب لازم است. چه دقیق و سنجیده فرمود در پاسخ به کسانی که به دنبال حکمرانی پشت درهای بسته و دور از نظر نمایندگان ملت بودند: «دیگر دوران اینکه به نمایندگان بگویند به شما مربوط نیست سپری شده است». (مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی 1358، ص848)