شکرانه نعمت امنیت داخلی، ضرورت حفظ امنیت منطقهای
مهدی آذرسرا
نعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَة.
پیامبر(صلّیالله علیه وآله) فرمودند: دو نعمت است كه ناشناخته است: امنیت و تندرستی.
نگاهی تفسیرگونه به حدیث فوق میرساند، انسان زمانی ارزش چیزی را میشناسد و میداند که آن را از دست بدهد. بسیاری از مردم، قدر و ارزش خورشید را نمیشناسند، چراکه همواره در پیش چشمانشان است؛ از اینرو از آن غافل میشوند و زمانی ملتفت ارزشمندی آن میشوند که آن را از دست بدهند و با تاریکی مطلق و سرمای شدید و یخبندان روبهرو شوند. در این مجال قصد بر آن است، تا با نگاهی به آموزههای وحیانی و احادیث، نمونهای از نعمتهایی بیان شود که انسان ارزش آن را نمیشناسد و قدر آن را نمیداند. آن چه در اینجا آمده تنها بیان دو نعمت ناشناخته و بالاخص امنیت است که مجهول در نزد بشر بوده و از آن غافل است.
* قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید
سعدی، شاعر پارسیگوی شیرینسخن شیراز در گلستان حکایتی دارد که بیانگر بسیاری از نکات دقیق و لطیف است. وی مینویسد: پادشاهی با غلامی عجمی، در کشتی نشست و غلام که دریا ندیده بود و محنت کشتی نیازموده، گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندان که ملاطفت کردند، آرام نمیگرفت و عیش ملک ازو منغض بود، چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود ، ملک را گفت: اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد.
بفرمود تا غلام به دریا انداختند باری چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند. به دو دست در سکان کشتی آویخت چون برآمد به گوشهای نشست و قرار یافت.
ملک را عجب آمد پرسید در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمیدانست. همچنین قدرعافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف، بهشت است
بسیاری از نعمتهای الهی در اختیار ماست و ما از آنها غافل هستیم و قدر و منزلت آن را نمیشناسیم و سپاسگزار آن نیستیم. زمانی که این نعمتها از دست برود، تازه متوجه میشویم که چه نعمتهای بزرگ و گرانبهایی را در اختیار داشتیم.
از جمله نعمتهای بسیار بزرگی که در اختیار بشر است، تندرستی و امنیت است که ارتباط تنگاتنگی با آسایش و آرامش یعنی همان مفهوم سعادت و خوشبختی دارد؛ زیرا دو مؤلفه اصلی در سعادت، همان آسایش و آرامش است که به تن و روان آدمی مرتبط میباشد. انسان هنگامی احساس خوشبختی میکند که تن در آسایش و روان در آرامش باشد. از اینرو مهمترین دغدغه بشر در زندگیاش، دستیابی به آسایش و آرامش پایدار است؛ چراکه دنیا به اقتضای شرایط و حال، این امکان را نمیتواند فراهم سازد تا او را به خوشبختی و سعادت کامل و مطلق برساند؛ چرا که هر آسایشی را زوالی است و هر آرامشی را پایانی.
تفسیر انسان از زندگی در آخرت، به معنای دستیابی به زندگیای است که در آن آسایش و آرامش ابدی است و هیچگونه زوال و پایانی برای آن نیست. از اینرو خوشبختی و سعادت را در جهان و سرای دیگر جستوجو میکند.
* آسایش و آرامش، حقیقت خوشبختی
چنانکه از آیات و روایات به دست میآید، حقیقت خوشبختی را میبایست در آسایش و آرامش دید که همان تندرستی و امنیت به معنای دیگر است. لذا از نظر تمامی اندیشمندان و دانشمندان، مهمترین دغدغه بشر در زندگیاش را این دو مسئله تشکیل میدهد.
انسان نمیتواند به تمام و کمال در زندگی دنیا به این دو نعمت به طور دایمی دست یابد. اینجاست که اندیشه بشر به کمک وحی به اینجا ختم شد که این خوشبختی را در سرای دیگر جست وجو کند.
در روایات اسلامی، بارها با عبارات و تعابیر گوناگون، ازنعمت آرامش و آسایش سخن به میان آمده است. در روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است که ایشان فرمودند: نعمتان مجهولتان الصحه و الامان؛ دو نعمت تندرستی و امنیت است که قدرشان شناخته نمیشود. (1)
همین مطلب از امام صادق اینگونه بیان شده است: نعمتان مجهولتان الصحه و الفراغ؛ دو نعمت است که قدرشان شناخته نمیشود: تندرستی و آسایش. همان حضرت هم چنین در تعبیری دیگر میفرماید: نعمتان مغبون فیهما کثیر من الناس: الصحه و الفراغ؛ دو نعمت است که اکثر مردم در آن دو مغبون میشوند، (زیرا قدرشان را نمیشناسند) تندرستی و آسایش.
از نظر آن حضرت(ع) مهمترین نعمتهای دنیا دستیابی به آسایش و آرامش است. از اینرو، میفرماید: النعیم فی الدنیا الامن و صحه الجسم؛ برخورداری و بهره مندی در دنیا، امنیت و تندرستی است. (2)
این همان مطلبی است که پیامبر(ص) به گونهای دیگر بیان میکند و می فرماید: «الحسنه فی الدنیا الصحه و العافیه: حسنه و خیر نیک برای بشر در دنیا، تندرستی و عافیت و امنیت است. (3)
این دو نعمت همان چیزی است که انسان قدرناشناس، شکر آن را به جا نمیآورد و نسبت به آن به دو طریق زبانی و عملی کفران میورزد؛ چرا که به زبان، شاکر و سپاسگزار خداوند به سبب تندرستی و عافیت نیست و در زندگی خود به درستی از این دو نعمت برای رشد و کمال و متاله (خدایی شدن) بهره نمیگیرد. امام صادق(ع) از پیامبر گرامی(ص) نقل میکند که آن حضرت فرمود: نعمتان مکفورتان الامن و العافیه؛ دو نعمت امنیت و عافیت است که شکرشان بهجا آورده نمیشود. (4)
عافیت به قرینه آن که در برابر امنیت قرار گرفته در این حدیث به معنای صحت و تندرستی است نه به معنای امنیت.
امام صادق همچنین در بیان ارزش و قدر نعمت امنیت میفرماید: العافیه نعمه خفیه اذا وجدت نسیت و اذا فقدت ذکرت؛ ایمنی نعمت خفیه است هرگاه وجود داشته باشد فراموش میشود و هرگاه از بین برود به یاد میآید. (5)
* چرایی ارزشمندی آسایش و آرامش
با نگاهی به آموزههای وحیانی میتوان دریافت که چرا آسایش و آرامش، از ارزش و جایگاهی چنین بلند برخوردار است. خداوند در قرآن، بخشی از آثار و برکات آنها را بیان کرده است. به طوری که در آیه ۶ سوره توبه درباره ارزش امنیت و آرامش میفرماید انسان، در امنیت میتواند درباره حق تحقیق کند و در مسیر متاءله شدن و خدایی گشتن گام بردارد. بنابر این مهمترین هدف از زندگی که دریافت حق و حرکت در مسیر آن و شدنهای کمالی است تنها در سایه امنیت امکانپذیر است.
حق تعالی، در آیاتی از جمله ۵۵ سوره نور و ۳ و ۴ سوره قریش، امنیت را زمینهساز رویکرد مردم به عبادت خدای متعال معرفی میکند. به این معنا که عبادت و حرکت در مسیر متاله شدن، در سایه امنیت و آرامش، شدنی و تحقق یافتنی است.
یکی از اهداف متوسط و میانی دین و دینداری، ایجاد شرایط مناسب زیستی در دنیا برای همگان و تحقق عدالت و آبادسازی زمین و فراهمآوری شکوفایی اقتصادی و تمدنی برای بهرهمندی همگانی بشر میباشد، این هدف مهم و اساسی نیز تنها درسایه امنیت تحقق مییابد. خداوند در آیه ۷۵ سوره قصص امنیت را عامل شکوفایی اقتصادی و رفاه معرفی میکند و همین رفاه و شکوفایی اقتصادی است که زمینهساز حرکتهای جامعه به سوی کارها و اهداف مهمتری چون متأله شدن (خدایی گشتن) میشود؛ زیرا تحقق شکوفایی اقتصادی به مفهوم قرآنی تنها در سایهسار عدالت فراگیر است و وقتی عدالت فراگیر فراهم شد، جامعه درمسیر کمالات گام برمیدارد و اهداف آفرینش را شناخته و علاقهمند میشود تا خود را با آن هماهنگ سازد. (7)
همه جوامع بشری این دغدغه را دارند که به امنیت و آرامش فردی و اجتماعی و اقتصادی و جمعی و مانند آن دست یابند؛ زیرا امنیت به شکل مطلق آن، مطلوب جوامع بشری است.
بر این اساس احادیث فوق، همچنین است که: هرگونه نقص، کاستی، بیماری و مانند آن به معنای ناخوشی و بیماری و فقدان آسایش است. کسی که از آسایش و تندرستی برخوردار نیست، نمیتواند کارهای عادی را صورت دهد چه رسد به سیر رشد و کمال. زیرا حرکتهای کمالی انسان متوقف بر سلامت بدن و تندرستی آن است. از اینرو حضرت امیرمؤمنان علی(ع) در نیایش خود تندرستی را برای انجام عبادت و پیمودن طریقت حقیقت و کمال با انجام عبادات شرعی میداند و میفرماید: قو علی خدمتک جوارحی، تنم را برای خدمت خود قوی و قدرتمند ساز؛ چرا که هرگونه ناخوشی به معنای کاهش قدرت و توانایی بدن بر انجام اعمال عبادی و خدمتی است که انسان با آن به کمال میرسد.
با پیش زمینه طرح شده و کمی دقت نظر در دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی در برقراری امنیت داخلی و پیرامونی، چه در سنوات آغازین و چه پس از گذشت حدود نیم قرن از عمر با برکت انقلاب اسلامی، ضرورت و اهمیت امنیت فرامنطقه ای نمایان می گردد.
آنچه واكنش غرب عليه ايران را برانگيخته، ظرفيت تمدنسازي انقلاب اسلامي و خيزش مجدد فرهنگ و تمدن اسلامي برگرفته از روح انقلاب در سطح جهان است. خصوصا آنكه خيزش اسلامي از نقاط مختلف جهان اسلام نيز فراتر رفته و روح بيداري اسلامي از آسيا گرفته تا آفريقا و آمريكاي لاتين را نيز درنورديده است.
انقلاب اسلامي به عنوان پديدهاي كه بر بنياد ارزشهاي دين با تكيه بر روشها و شيوههاي نوين دموكراسي شكل گرفت و الگوي جديد از مقاومت و مبارزه با استعمار و استبداد را به نمايش گذاشت الگوي جديدي از مديريت در عرصه قدرت، سياست و حاكميت را متجلي و شكل نويني از تاثيرگذاري و متفاوت از كاركرد تاريخي مزبور را بنا نهاد و نوع جديدي از احياگري و بيداري فكري را سامان داد و هدايت كرد.
امروز شاهد ثمرات الهامبخش انقلاب اسلامي در تمامي نقاط دنيا هستيم اما برخي كشورهاي بهانهجو كه در ميان آنها حتي كشورهاي اسلامي نيز قرار دارند با جهل نسبت به ماهيت انقلاب اسلامي مدعي هستند كه ايران بار ديگر دنبال امپراطوري است در حالي كه انقلاب اسلامي به دنبال هويتيابي و بيداري جهان اسلام بوده و هيچگاه در انديشه گسترش سرزمين و امپراطوري نبوده است. مهمترين مسئله انقلاب اسلامي بازگشت به هويت خويش بود و در سايه اين نگرش استقلال در عرصههاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي شكل گرفت و موجي از افكار جديد ايجاد شد. (8)
انقلاب اسلامي موجب تغيير و دگرگوني معادلات سياسي و موازنه قوا در مقياس جهاني به سود ملتهاي اسلامي شده و اكنون با گذشت سه دهه از عمر پر بركت آن، راهبرد تفكر اسلامي به مثابه الگويي نجات بخش براي تمام ملتهاي اسلامي و بشريت محسوب ميشود.
بدون ترديد موارد مشترك فراواني بين انقلاب اسلامي ايران و آرمانهاي جهان اسلام وجود دارد كه اهم آنها عبارتند از: ايده واحد، آرمان مشترك، دشمن يكسان، وحدتگرايي، مردممداري و...
امام خمینی فرمودهاند: «انقلاب اسلامی ایران با تأیید خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است انشاءاللّه با گسترش آن قدرتهای شیطانی به انزوا کشیده خواهند شد و حکومت مستضعفان برپا و زمینه برای حکومت جهانی مهدی آخرالزمان(عج) مهیا خواهد شد.»
برابر نظر حضرت روح الله(ره): صحبت از تحقق یک وعده عظیم الهی با برپایی و حاکمیت ارزشها و در پی آن فرمایش، نظر مقام معظم رهبری: فراتر از تشکیل دولتها و حکومتهای اسلامی، بلکه تشکیل دنیای اسلامی است.
پرتوافشانی انقلاب اسلامی در نقاط دیگر نیز، انعکاسی از بعثت حضرت روحالله و ولایت یگانه حضرت امام خامنهای(حفظهالله) میباشد.
که این ارزشها و بنیانهای انقلابی، نمیتواند در مرزهای ایران محصور شود. نهضت اسلامی و آزادیخواهی مختص به ایران نبوده و نیست. و امروز جهاد اسلامی، سهم آزادگان و مستضعفان و عدالتخواهان میباشد.
در این کشاکش، نگاه جوامع اسلامی دوست و برادر، حمایتهای بیدریغ و تلاش در استقرار، بسط و گسترش حاکمیت جامعه اسلامی میباشد.
اما نکته قابل توجه اینکه، منهای تکالیف شرعی جوامع اسلامی در قبال یکدیگر، نگاه تهران به کشورهای مورد تهاجم اسلامی همسایه مانند: سوریه، عراق و یمن، نگاه استراتژیک و حفظ قدرت بوده و حمایت از آنها، بمنزله سپری است برای جلوگیری از بیثباتی در ایران.
که به معنای دیگر مترادف است با: دفاع از حریم جمهوری اسلامی و تمامیت آن، بیرون مرزها و اگرغیر از این بود، هیچ توجیه عقلانی و منطقی برای به خطر انداختن جان جوانان جان برکف گرفته این سرزمین، خارج از مرزها وجود نداشت.
امروز هم دولتهایی که در برابر کوچکترین تهدیدهای خارجی، زیرساختهای معادلات سیاسی خود را تغییر می دهند، شاهدند که دول غربی و در راس آنها دولت باراک اوباما، حتی در کشاکش مذاکرات هم، کماکان حق گزینه نظامی را در برابر ایران برای خود محفوظ میپندارد که در پی آن کشورهایی که در معرض تزلزل داخلی هم قرار دارند (منجمله عربستان) جسارت یافته، وقیحانه این کشور را تهدید نظامی مینماید.
اما امروز تبر ابراهیم زمان، از دست شیرهای حزباللهی تحت عنوان پرطمطراق (مدافع حرم) بیرون آمده تا دست پلید داعشها و النصرهها را که از قبای وهابیت و صهیونیسم بیرون آمده قطع کند.
و چه پرمعناست این واژه مسجّع حرم! که چه به معنای حرم اهل بیت(علیهمالسلام ) در این ترکیب بکار برده شود و چه بهمعنای حرم امن خانواده نظام جمهوری اسلامی!
در امتداد همان فرهنگ ناب جهاد و ایثار فرزندان بیادعای حضرت روحالله میان مدافعین، اکنون نیز حرفی از پیش مرگی نیست. مهم تکلیفی است که بر زمین مانده اگرچه پایان این تکلیف، فرزندانشان را برای دیدارهای پس از این با پدر، راهی گلزارهای شهدا کند.
صحبتی از حق ماموریتهای میلیونی هم نیست، که اگر هم باشد، برای حفظ آرامش و امنیت امروز من و ما بیراه نیست. مضاف بر اینکه در کیفها و ساکهای بازگشتشان هم چیزی درخور سوغات، برای زن و فرزند هم نیست .
جایی که «برخی سفرای دولتیمان، در حصار امن سفارتخانهها و با کوچکترین بحبوحه سیاسی کشور میزبان، هی درخواست پشت درخواست، که این کشور امنیت ندارد، مصونیت نداریم و فلان و بهمان...
خودمانی تَرَش اینطور است، در همین حکومتی که ساختارش بهحال بعضیها فرقی نمیکند، بود و نبود امنیت خیلی مهم است، حتی مهمتر از بودن همان بعضیها.
این تصاویر مستند بمبارانهای یمن و سوریه خیلی خاطرهانگیز است! البته از نوع تلخش. دهه چهل و پنجاهیها خوب به یاد دارند، شبهایی را که با اعلان وضعیت قرمز، بچه بغل به دنبال کوچکترین جانپناهی کوچه به کوچه میدویدند. حالا همین یادآوریها به کارمان میآید که با تامل بیشتری وقایع امروز را مرور کنیم.
فرزندان دهه شصت و هفتادی همین آب و خاک، از زیر همان قرآنهایی که توصیه این جهاد را نموده است، پای غیرتی که در پایتخت، کمتر بویی از آن استنشاق میگردد! مردانه میروند تا مردانه بایستند.
همین همسایه من و شما !
همین مرید خرازی و باکری و همت!
که به اقتضای سنش، اگرچه شهدا را نه! اما مفهوم غیرت ملی و ولایتمداری را خوب درک کرد.
هیچ وقت هم برای خستگیها و زخمهای تنش سبد خالی مطالبات نیاورد!
همین شهید خلیلیها و مرادیها و بیضاییها ... فقط یک قبر خالی در قطعه شهدا!
که آن را هم بنیادشهید گواهی میکند.
حالا امروز از خوشِ روزگار ، با من و شما همسایه شده و امنیت ناموس و کشور او، با امنیت ناموس و کشور من و ما یکی شده! الحق که شکرانهاش از نان شب واجبتر است.
امنیتی که «بعضیها از فرط مستی! هی در آن غلت میزنند و از مواهب آن، آجر روی آجر (که نه) پول روی پول میگذارند تا به اقتصاد ملی کمک شود! آنقدری هم که گوشتشان تلخ است، کک آنها را نمیگزد! غرولوند هم میکنند که: این کشور خودش را با همه در انداخته! اینهایی هم که میروند برای جنگ، برایشان خیلی میصرفد!
یکبار هم از خودشان نپرسیدند: بهای یک لیتر خون چقدر است وجان شیرین آدمیزاد! و ایضاً، تنهایی بینهایت زن، فرزند و مادر ... و الی آخر...البته این حرفها برای همان بعضیها، که سالی یکبار (نه) فصلی یکبار، آنطرف آبها چکاپ سلامت میدهند، اینقدرها هم، ملموس نیست.
پس...
بیاییم قدر امنیت را بیشتر بدانیم،
بیاییم با همسایگانمان! مهربانتر باشیم.
والعاقبه للمتقین
_______________________
پینوشتها :
1- روضهالواعظین، ج ۲، ص ۴۷۲
2- بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۱ و نیز معانیالاخبار، ص 320
3- بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۴۷۱
4 - بحارالانوار، ج ۱۸، ص 710، خصال، ج ۱، ص ۹۱
5- بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۱
6- بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۱
7- تفسیر موضوعی امنیت - شیخ حسین انصاریان
8- جمهوری اسلامی و امنیت.
نعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَة.
پیامبر(صلّیالله علیه وآله) فرمودند: دو نعمت است كه ناشناخته است: امنیت و تندرستی.
نگاهی تفسیرگونه به حدیث فوق میرساند، انسان زمانی ارزش چیزی را میشناسد و میداند که آن را از دست بدهد. بسیاری از مردم، قدر و ارزش خورشید را نمیشناسند، چراکه همواره در پیش چشمانشان است؛ از اینرو از آن غافل میشوند و زمانی ملتفت ارزشمندی آن میشوند که آن را از دست بدهند و با تاریکی مطلق و سرمای شدید و یخبندان روبهرو شوند. در این مجال قصد بر آن است، تا با نگاهی به آموزههای وحیانی و احادیث، نمونهای از نعمتهایی بیان شود که انسان ارزش آن را نمیشناسد و قدر آن را نمیداند. آن چه در اینجا آمده تنها بیان دو نعمت ناشناخته و بالاخص امنیت است که مجهول در نزد بشر بوده و از آن غافل است.
* قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید
سعدی، شاعر پارسیگوی شیرینسخن شیراز در گلستان حکایتی دارد که بیانگر بسیاری از نکات دقیق و لطیف است. وی مینویسد: پادشاهی با غلامی عجمی، در کشتی نشست و غلام که دریا ندیده بود و محنت کشتی نیازموده، گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندان که ملاطفت کردند، آرام نمیگرفت و عیش ملک ازو منغض بود، چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود ، ملک را گفت: اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد.
بفرمود تا غلام به دریا انداختند باری چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند. به دو دست در سکان کشتی آویخت چون برآمد به گوشهای نشست و قرار یافت.
ملک را عجب آمد پرسید در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمیدانست. همچنین قدرعافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف، بهشت است
بسیاری از نعمتهای الهی در اختیار ماست و ما از آنها غافل هستیم و قدر و منزلت آن را نمیشناسیم و سپاسگزار آن نیستیم. زمانی که این نعمتها از دست برود، تازه متوجه میشویم که چه نعمتهای بزرگ و گرانبهایی را در اختیار داشتیم.
از جمله نعمتهای بسیار بزرگی که در اختیار بشر است، تندرستی و امنیت است که ارتباط تنگاتنگی با آسایش و آرامش یعنی همان مفهوم سعادت و خوشبختی دارد؛ زیرا دو مؤلفه اصلی در سعادت، همان آسایش و آرامش است که به تن و روان آدمی مرتبط میباشد. انسان هنگامی احساس خوشبختی میکند که تن در آسایش و روان در آرامش باشد. از اینرو مهمترین دغدغه بشر در زندگیاش، دستیابی به آسایش و آرامش پایدار است؛ چراکه دنیا به اقتضای شرایط و حال، این امکان را نمیتواند فراهم سازد تا او را به خوشبختی و سعادت کامل و مطلق برساند؛ چرا که هر آسایشی را زوالی است و هر آرامشی را پایانی.
تفسیر انسان از زندگی در آخرت، به معنای دستیابی به زندگیای است که در آن آسایش و آرامش ابدی است و هیچگونه زوال و پایانی برای آن نیست. از اینرو خوشبختی و سعادت را در جهان و سرای دیگر جستوجو میکند.
* آسایش و آرامش، حقیقت خوشبختی
چنانکه از آیات و روایات به دست میآید، حقیقت خوشبختی را میبایست در آسایش و آرامش دید که همان تندرستی و امنیت به معنای دیگر است. لذا از نظر تمامی اندیشمندان و دانشمندان، مهمترین دغدغه بشر در زندگیاش را این دو مسئله تشکیل میدهد.
انسان نمیتواند به تمام و کمال در زندگی دنیا به این دو نعمت به طور دایمی دست یابد. اینجاست که اندیشه بشر به کمک وحی به اینجا ختم شد که این خوشبختی را در سرای دیگر جست وجو کند.
در روایات اسلامی، بارها با عبارات و تعابیر گوناگون، ازنعمت آرامش و آسایش سخن به میان آمده است. در روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است که ایشان فرمودند: نعمتان مجهولتان الصحه و الامان؛ دو نعمت تندرستی و امنیت است که قدرشان شناخته نمیشود. (1)
همین مطلب از امام صادق اینگونه بیان شده است: نعمتان مجهولتان الصحه و الفراغ؛ دو نعمت است که قدرشان شناخته نمیشود: تندرستی و آسایش. همان حضرت هم چنین در تعبیری دیگر میفرماید: نعمتان مغبون فیهما کثیر من الناس: الصحه و الفراغ؛ دو نعمت است که اکثر مردم در آن دو مغبون میشوند، (زیرا قدرشان را نمیشناسند) تندرستی و آسایش.
از نظر آن حضرت(ع) مهمترین نعمتهای دنیا دستیابی به آسایش و آرامش است. از اینرو، میفرماید: النعیم فی الدنیا الامن و صحه الجسم؛ برخورداری و بهره مندی در دنیا، امنیت و تندرستی است. (2)
این همان مطلبی است که پیامبر(ص) به گونهای دیگر بیان میکند و می فرماید: «الحسنه فی الدنیا الصحه و العافیه: حسنه و خیر نیک برای بشر در دنیا، تندرستی و عافیت و امنیت است. (3)
این دو نعمت همان چیزی است که انسان قدرناشناس، شکر آن را به جا نمیآورد و نسبت به آن به دو طریق زبانی و عملی کفران میورزد؛ چرا که به زبان، شاکر و سپاسگزار خداوند به سبب تندرستی و عافیت نیست و در زندگی خود به درستی از این دو نعمت برای رشد و کمال و متاله (خدایی شدن) بهره نمیگیرد. امام صادق(ع) از پیامبر گرامی(ص) نقل میکند که آن حضرت فرمود: نعمتان مکفورتان الامن و العافیه؛ دو نعمت امنیت و عافیت است که شکرشان بهجا آورده نمیشود. (4)
عافیت به قرینه آن که در برابر امنیت قرار گرفته در این حدیث به معنای صحت و تندرستی است نه به معنای امنیت.
امام صادق همچنین در بیان ارزش و قدر نعمت امنیت میفرماید: العافیه نعمه خفیه اذا وجدت نسیت و اذا فقدت ذکرت؛ ایمنی نعمت خفیه است هرگاه وجود داشته باشد فراموش میشود و هرگاه از بین برود به یاد میآید. (5)
* چرایی ارزشمندی آسایش و آرامش
با نگاهی به آموزههای وحیانی میتوان دریافت که چرا آسایش و آرامش، از ارزش و جایگاهی چنین بلند برخوردار است. خداوند در قرآن، بخشی از آثار و برکات آنها را بیان کرده است. به طوری که در آیه ۶ سوره توبه درباره ارزش امنیت و آرامش میفرماید انسان، در امنیت میتواند درباره حق تحقیق کند و در مسیر متاءله شدن و خدایی گشتن گام بردارد. بنابر این مهمترین هدف از زندگی که دریافت حق و حرکت در مسیر آن و شدنهای کمالی است تنها در سایه امنیت امکانپذیر است.
حق تعالی، در آیاتی از جمله ۵۵ سوره نور و ۳ و ۴ سوره قریش، امنیت را زمینهساز رویکرد مردم به عبادت خدای متعال معرفی میکند. به این معنا که عبادت و حرکت در مسیر متاله شدن، در سایه امنیت و آرامش، شدنی و تحقق یافتنی است.
یکی از اهداف متوسط و میانی دین و دینداری، ایجاد شرایط مناسب زیستی در دنیا برای همگان و تحقق عدالت و آبادسازی زمین و فراهمآوری شکوفایی اقتصادی و تمدنی برای بهرهمندی همگانی بشر میباشد، این هدف مهم و اساسی نیز تنها درسایه امنیت تحقق مییابد. خداوند در آیه ۷۵ سوره قصص امنیت را عامل شکوفایی اقتصادی و رفاه معرفی میکند و همین رفاه و شکوفایی اقتصادی است که زمینهساز حرکتهای جامعه به سوی کارها و اهداف مهمتری چون متأله شدن (خدایی گشتن) میشود؛ زیرا تحقق شکوفایی اقتصادی به مفهوم قرآنی تنها در سایهسار عدالت فراگیر است و وقتی عدالت فراگیر فراهم شد، جامعه درمسیر کمالات گام برمیدارد و اهداف آفرینش را شناخته و علاقهمند میشود تا خود را با آن هماهنگ سازد. (7)
همه جوامع بشری این دغدغه را دارند که به امنیت و آرامش فردی و اجتماعی و اقتصادی و جمعی و مانند آن دست یابند؛ زیرا امنیت به شکل مطلق آن، مطلوب جوامع بشری است.
بر این اساس احادیث فوق، همچنین است که: هرگونه نقص، کاستی، بیماری و مانند آن به معنای ناخوشی و بیماری و فقدان آسایش است. کسی که از آسایش و تندرستی برخوردار نیست، نمیتواند کارهای عادی را صورت دهد چه رسد به سیر رشد و کمال. زیرا حرکتهای کمالی انسان متوقف بر سلامت بدن و تندرستی آن است. از اینرو حضرت امیرمؤمنان علی(ع) در نیایش خود تندرستی را برای انجام عبادت و پیمودن طریقت حقیقت و کمال با انجام عبادات شرعی میداند و میفرماید: قو علی خدمتک جوارحی، تنم را برای خدمت خود قوی و قدرتمند ساز؛ چرا که هرگونه ناخوشی به معنای کاهش قدرت و توانایی بدن بر انجام اعمال عبادی و خدمتی است که انسان با آن به کمال میرسد.
با پیش زمینه طرح شده و کمی دقت نظر در دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی در برقراری امنیت داخلی و پیرامونی، چه در سنوات آغازین و چه پس از گذشت حدود نیم قرن از عمر با برکت انقلاب اسلامی، ضرورت و اهمیت امنیت فرامنطقه ای نمایان می گردد.
آنچه واكنش غرب عليه ايران را برانگيخته، ظرفيت تمدنسازي انقلاب اسلامي و خيزش مجدد فرهنگ و تمدن اسلامي برگرفته از روح انقلاب در سطح جهان است. خصوصا آنكه خيزش اسلامي از نقاط مختلف جهان اسلام نيز فراتر رفته و روح بيداري اسلامي از آسيا گرفته تا آفريقا و آمريكاي لاتين را نيز درنورديده است.
انقلاب اسلامي به عنوان پديدهاي كه بر بنياد ارزشهاي دين با تكيه بر روشها و شيوههاي نوين دموكراسي شكل گرفت و الگوي جديد از مقاومت و مبارزه با استعمار و استبداد را به نمايش گذاشت الگوي جديدي از مديريت در عرصه قدرت، سياست و حاكميت را متجلي و شكل نويني از تاثيرگذاري و متفاوت از كاركرد تاريخي مزبور را بنا نهاد و نوع جديدي از احياگري و بيداري فكري را سامان داد و هدايت كرد.
امروز شاهد ثمرات الهامبخش انقلاب اسلامي در تمامي نقاط دنيا هستيم اما برخي كشورهاي بهانهجو كه در ميان آنها حتي كشورهاي اسلامي نيز قرار دارند با جهل نسبت به ماهيت انقلاب اسلامي مدعي هستند كه ايران بار ديگر دنبال امپراطوري است در حالي كه انقلاب اسلامي به دنبال هويتيابي و بيداري جهان اسلام بوده و هيچگاه در انديشه گسترش سرزمين و امپراطوري نبوده است. مهمترين مسئله انقلاب اسلامي بازگشت به هويت خويش بود و در سايه اين نگرش استقلال در عرصههاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي شكل گرفت و موجي از افكار جديد ايجاد شد. (8)
انقلاب اسلامي موجب تغيير و دگرگوني معادلات سياسي و موازنه قوا در مقياس جهاني به سود ملتهاي اسلامي شده و اكنون با گذشت سه دهه از عمر پر بركت آن، راهبرد تفكر اسلامي به مثابه الگويي نجات بخش براي تمام ملتهاي اسلامي و بشريت محسوب ميشود.
بدون ترديد موارد مشترك فراواني بين انقلاب اسلامي ايران و آرمانهاي جهان اسلام وجود دارد كه اهم آنها عبارتند از: ايده واحد، آرمان مشترك، دشمن يكسان، وحدتگرايي، مردممداري و...
امام خمینی فرمودهاند: «انقلاب اسلامی ایران با تأیید خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است انشاءاللّه با گسترش آن قدرتهای شیطانی به انزوا کشیده خواهند شد و حکومت مستضعفان برپا و زمینه برای حکومت جهانی مهدی آخرالزمان(عج) مهیا خواهد شد.»
برابر نظر حضرت روح الله(ره): صحبت از تحقق یک وعده عظیم الهی با برپایی و حاکمیت ارزشها و در پی آن فرمایش، نظر مقام معظم رهبری: فراتر از تشکیل دولتها و حکومتهای اسلامی، بلکه تشکیل دنیای اسلامی است.
پرتوافشانی انقلاب اسلامی در نقاط دیگر نیز، انعکاسی از بعثت حضرت روحالله و ولایت یگانه حضرت امام خامنهای(حفظهالله) میباشد.
که این ارزشها و بنیانهای انقلابی، نمیتواند در مرزهای ایران محصور شود. نهضت اسلامی و آزادیخواهی مختص به ایران نبوده و نیست. و امروز جهاد اسلامی، سهم آزادگان و مستضعفان و عدالتخواهان میباشد.
در این کشاکش، نگاه جوامع اسلامی دوست و برادر، حمایتهای بیدریغ و تلاش در استقرار، بسط و گسترش حاکمیت جامعه اسلامی میباشد.
اما نکته قابل توجه اینکه، منهای تکالیف شرعی جوامع اسلامی در قبال یکدیگر، نگاه تهران به کشورهای مورد تهاجم اسلامی همسایه مانند: سوریه، عراق و یمن، نگاه استراتژیک و حفظ قدرت بوده و حمایت از آنها، بمنزله سپری است برای جلوگیری از بیثباتی در ایران.
که به معنای دیگر مترادف است با: دفاع از حریم جمهوری اسلامی و تمامیت آن، بیرون مرزها و اگرغیر از این بود، هیچ توجیه عقلانی و منطقی برای به خطر انداختن جان جوانان جان برکف گرفته این سرزمین، خارج از مرزها وجود نداشت.
امروز هم دولتهایی که در برابر کوچکترین تهدیدهای خارجی، زیرساختهای معادلات سیاسی خود را تغییر می دهند، شاهدند که دول غربی و در راس آنها دولت باراک اوباما، حتی در کشاکش مذاکرات هم، کماکان حق گزینه نظامی را در برابر ایران برای خود محفوظ میپندارد که در پی آن کشورهایی که در معرض تزلزل داخلی هم قرار دارند (منجمله عربستان) جسارت یافته، وقیحانه این کشور را تهدید نظامی مینماید.
اما امروز تبر ابراهیم زمان، از دست شیرهای حزباللهی تحت عنوان پرطمطراق (مدافع حرم) بیرون آمده تا دست پلید داعشها و النصرهها را که از قبای وهابیت و صهیونیسم بیرون آمده قطع کند.
و چه پرمعناست این واژه مسجّع حرم! که چه به معنای حرم اهل بیت(علیهمالسلام ) در این ترکیب بکار برده شود و چه بهمعنای حرم امن خانواده نظام جمهوری اسلامی!
در امتداد همان فرهنگ ناب جهاد و ایثار فرزندان بیادعای حضرت روحالله میان مدافعین، اکنون نیز حرفی از پیش مرگی نیست. مهم تکلیفی است که بر زمین مانده اگرچه پایان این تکلیف، فرزندانشان را برای دیدارهای پس از این با پدر، راهی گلزارهای شهدا کند.
صحبتی از حق ماموریتهای میلیونی هم نیست، که اگر هم باشد، برای حفظ آرامش و امنیت امروز من و ما بیراه نیست. مضاف بر اینکه در کیفها و ساکهای بازگشتشان هم چیزی درخور سوغات، برای زن و فرزند هم نیست .
جایی که «برخی سفرای دولتیمان، در حصار امن سفارتخانهها و با کوچکترین بحبوحه سیاسی کشور میزبان، هی درخواست پشت درخواست، که این کشور امنیت ندارد، مصونیت نداریم و فلان و بهمان...
خودمانی تَرَش اینطور است، در همین حکومتی که ساختارش بهحال بعضیها فرقی نمیکند، بود و نبود امنیت خیلی مهم است، حتی مهمتر از بودن همان بعضیها.
این تصاویر مستند بمبارانهای یمن و سوریه خیلی خاطرهانگیز است! البته از نوع تلخش. دهه چهل و پنجاهیها خوب به یاد دارند، شبهایی را که با اعلان وضعیت قرمز، بچه بغل به دنبال کوچکترین جانپناهی کوچه به کوچه میدویدند. حالا همین یادآوریها به کارمان میآید که با تامل بیشتری وقایع امروز را مرور کنیم.
فرزندان دهه شصت و هفتادی همین آب و خاک، از زیر همان قرآنهایی که توصیه این جهاد را نموده است، پای غیرتی که در پایتخت، کمتر بویی از آن استنشاق میگردد! مردانه میروند تا مردانه بایستند.
همین همسایه من و شما !
همین مرید خرازی و باکری و همت!
که به اقتضای سنش، اگرچه شهدا را نه! اما مفهوم غیرت ملی و ولایتمداری را خوب درک کرد.
هیچ وقت هم برای خستگیها و زخمهای تنش سبد خالی مطالبات نیاورد!
همین شهید خلیلیها و مرادیها و بیضاییها ... فقط یک قبر خالی در قطعه شهدا!
که آن را هم بنیادشهید گواهی میکند.
حالا امروز از خوشِ روزگار ، با من و شما همسایه شده و امنیت ناموس و کشور او، با امنیت ناموس و کشور من و ما یکی شده! الحق که شکرانهاش از نان شب واجبتر است.
امنیتی که «بعضیها از فرط مستی! هی در آن غلت میزنند و از مواهب آن، آجر روی آجر (که نه) پول روی پول میگذارند تا به اقتصاد ملی کمک شود! آنقدری هم که گوشتشان تلخ است، کک آنها را نمیگزد! غرولوند هم میکنند که: این کشور خودش را با همه در انداخته! اینهایی هم که میروند برای جنگ، برایشان خیلی میصرفد!
یکبار هم از خودشان نپرسیدند: بهای یک لیتر خون چقدر است وجان شیرین آدمیزاد! و ایضاً، تنهایی بینهایت زن، فرزند و مادر ... و الی آخر...البته این حرفها برای همان بعضیها، که سالی یکبار (نه) فصلی یکبار، آنطرف آبها چکاپ سلامت میدهند، اینقدرها هم، ملموس نیست.
پس...
بیاییم قدر امنیت را بیشتر بدانیم،
بیاییم با همسایگانمان! مهربانتر باشیم.
والعاقبه للمتقین
_______________________
پینوشتها :
1- روضهالواعظین، ج ۲، ص ۴۷۲
2- بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۱ و نیز معانیالاخبار، ص 320
3- بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۴۷۱
4 - بحارالانوار، ج ۱۸، ص 710، خصال، ج ۱، ص ۹۱
5- بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۱
6- بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۱
7- تفسیر موضوعی امنیت - شیخ حسین انصاریان
8- جمهوری اسلامی و امنیت.