چرایی عقب افتادن بسکتبال از والیبال به روایت محمود مشحون
امکانات ندادنداز قله به پایین سرازیر شدیم!
بسکتبال یکی از آن° رشتههای مهیج در وادی توپ و تور است که خیلی زودتر از والیبال در مسیر پیشرفت قرار گرفت اما بعد از گذشت چند سال در همان سطح آسیا ماند و نتوانست به دروازههای جهانی برسد؛ در حالی که در نقطه مقابلش والیبال با سرعت از نردبان ترقی بالا رفت تا جایی که حالا از ایران به عنوان یکی از تیمهای شناختهشده والیبال جهان یاد میشود.
با چنین پیشینهای همیشه این پرسش برای اهالی بسکتبال مطرح بوده که به چه علت چنین اتفاقی رخ داده و اساسا چه مشکلاتی سد راه بسکتبال بود که نتوانست به قلههای جهانی برسد؟! برای رسیدن به پاسخ این پرسش گفت و گویی با محمود مشحون داشتیم تا شرح ماجرا را از زبان او بشنویم.
* نکته مهمی هم که در همین ابتدای مصاحبه میتوان در مورد بسکتبال اشاره کرد، این است که بسکتبال موفقیتهایش را خیلی زودتر از والیبال آغاز کرد اما ظرفیت پایین یا کمبود امکانات باعث شد تا این رشته در سطح آسیا توقف کند و اگرچه در مسیر صعود به قله قرار داشت اما نتوانست آن گامهای آخر را محکم بردارد و به سطح اول بسکتبال جهان وارد شود. والیبال خودش را جدا کرد اما بسکتبال نتوانست.تحلیل شما از این روند چیست؟
باید خیلی صادقانه بگویم که به عنوان یک ایرانی افتخار میکنم که تیم والیبال ما اینگونه در سطح اول دنیا میدرخشد و با تیمهای مطرح دنیا دست و پنجه نرم میکند. درود بر آقای یزدانی خرم که پایه و اساس این تیم را گذاشت، درود بر آقای داورزنی که راه ایشان را ادامه داد و همه نیازهای ورزش والیبال را تکمیل کرد. من زمانی که بسکتبال در اوج بود و به مسابقات المپیک و جهانی راه یافت در حالیکه والیبال هنوز هیچ یک از این موفقیتها را نداشت، همه مسائل را به رئیس وقت سازمان تربیت بدنی اعلام کردم و مصاحبه من هم موجود است. به ایشان گفتم که اگر به بسکتبال توجه نشود، ما از قله سرازیر شدهایم. این صحبتها چه در زمان آقای علیآبادی و چه در زمان آقای سعیدلو گفته شد. به آنها گفتم که به بسکتبال کمک کنید. بسکتبال یک سالن استاندارد ندارد. بسکتبال یک رشته دانشجویی و دانشآموزی است. این قشر نمیتواند برای دیدن یک بازی بسکتبال تا کیلومتر شانزده جاده کرج بیاید. فدراسیون بسکتبال دو اتاق دارد که به انباری بیشتر شبیه است تا فدراسیون اما آنها به هر دلیلی حمایت نکردند. من این مشکلات را زمان آقای علیآبادی گفتم، زمان آقای مهرعلیزاده هم همین طور و حتی به آقای احمدینژاد هم منتقل کردم. در دولت فعلی هم موضوع را به مسئولان انتقال دادهام.
*میتوان از حرفهایتان این استنباط را داشت که اگر امکانات والیبال در اختیار شما قرار میگرفت، بسکتبال حداقل با والیبال در یک سطح قرار داشت؟
البته یک مورد دیگر هم وجود دارد و آن هم کار خوب فدراسیون جهانی والیبال در برگزاری لیگ جهانی است. این لیگ جهانی باعث شد رشد والیبال سریعتر و چشمگیرتر باشد چراکه همه بزرگان دیدند که والیبال میتواند روسیه، آمریکا، لهستان و دیگر بزرگان جهان را از پیشرو بردارد. این پیروزیها گستردگی تبلیغاتی و ذهنی بسیار زیادی در جامعه دارد. والیبال اکنون به خانهها راه پیدا کرده است. ما روزی که المپیکی شدیم، نزد آقای احمدینژاد (رئیس جمهور سابق) رفتیم. ایشان به شانه من زدند و گفتند «آقای مشحون بسکتبال المپیکی شده، برو که از فردا مانند زنبور، مردم عاشق به سراغ بسکتبال میآیند». البته همین هم شد اما امکانات و سالن بسکتبال برای پذیرش این علاقمندان کجا بود ؟ چطور میشود که یک فدراسیون طی 7 سال تمام ردههای ترقی را طی کند و به المپیک راه پیدا کند اما نتواند ادامه دهد؟ یکی از این مدالها الکی بود، دومی شانسی بود، سومی قلابی بود اما ما در این 14 سال به 57 مدال رسیدهایم که 47 مدال طلاست. تیمهای ما در همه ردهها جهانی شدهاند. تیم جوانان که اخیرا در مسابقات قهرمانی جهان یونان شرکت کرد، برای چهارمین بار به چنین مهمی دست پیدا میکرد. اگر بسکتبال کارایی نداشت، چنین اتفاقی رخ میداد؟ یا تیم بزرگسالانمان که به دو جام جهانی 2010 و 2014 راه یافت و چه بازی درخشانی مقابل فرانسه، قهرمان اروپا و تیمی که به فینال مسابقات رسید، انجام داد. همگروهیهای ما اول تا سوم جهان شدند اما اگر شرایط والیبال برای بسکتبال هم وجود داشت، نمیتوانستیم نتایج بهتری کسب کنیم؟
*این شرایط را میبینید، دلتان به درد نمیآید؟
من و برادرم مریض شدیم. وقتی این فواصل را میبینیم، در خودمان فرو میرویم. به چه مناسبت نباید به بسکتبال توجه شود؟ تا کی باید بگوییم به ما یک ساختمان بدهید؟ اینکه دیگر سالن بسکتبال نیست که 20 میلیارد تومان هزینه داشته باشد. یک ساختمان را با 5 میلیارد تومان خریداری کنند و در اختیار فدراسیون قرار دهند تا بسکتبال هم آبرو داشته باشد. اکنون روسای فدراسیونهای کشورهای خارجی به ایران میآیند، نمیدانم کجا از آنها پذیرایی کنم و خجالت میکشم. چه کاری باید بکنم؟ اطلاع دارید جایزه اسکار بسکتبال جهان را به 4 کشور ایران، اسپانیا، روسیه و مصر دادند. روسای فدراسیونهای این سه کشور تقاضا داشتند که به کشور ما بیایند تا بدانند علت توسعه بسکتبال ما چه بوده که توانستیم همپای آنها این جایزه را دریافت کنیم اما خجالت کشیدم آنها را به فدراسیون بیاورم و به عناوین مختلف از حضورشان سر باز زدم. این فدراسیون است که ما داریم؟ این سالن است که ما داریم؟
*اگر شرایط این گونه است و آقای مشحون هم از آن آگاه بود، چه شد که دوباره برگشتید و رئیس فدراسیون شدید، آیا امید دارید که شرایط تغییر کند؟
دولت به من اعتماد کرد. مجوز دادن هیئت دولت برای من که مجددا بتوانم در حیطه انتخابات قرار بگیرم، ارزش است. اگر من نسبت به موقعیتی که هیئت دولت برایم قائل شد بیاحترامی میکردم، بیعاطفگی بود. وزیر ورزش رو انداخته و از سرمایه اجتماعیاش برای معرفی من استفاده کرده است. به سادگی نگفته که مشحون هم باشد و بسمالله. مگر هر وزارتخانه چند مجوز در سال میگیرد که وزارت ورزش تاکنون دو جواز خود را یکی برای آقای مهدوی و دیگری را برای من گرفته است؟ اگر شما جای من بودید و این افتخاراتی که نصیب من شده و دولت جمهوری اسلامی به بنده اعتماد کرده و مرا مانند دیگران در شرایط مساوی قرار داده و وزیر ورزش از آبروی خود برای کسب مجوز برای من و رئیس فدراسیون دیگر استفاده کرده، اگر به انتخابات پشت میکردم، خود شما چه قضاوتی در موردم میکردید؟ چه چیزی در مورد من فکر میکردید؟ من وظیفه داشتم براساس عنایت ویژهای که به بنده شده بود، در انتخابات شرکت کنم اما دلیلی نداشت که انتخاب شوم. مگر شانزده نفر نبودیم؛ چرا یکی از این شانزده نفر انتخاب نشد؟ مگر وزارت ورزش از من حمایت کرد؟ مگر در 7 ماهی که از بسکتبال دور شدم، 7 ثانیه برگشتم که تلاش کنم به فدراسیون برگردم؟ ولی همه 14 ماه فعال بودند. همه جور لابیها را برقرار کردند و هر نوع ارتباطی که میخواستند، داشتند. اینجا دیگر مردم بودند که انتخاب کردند. من هم مثل 16 نفر دیگر بودم. آنهایی که 14 ماه هر کاری خواستند کردند و از تهران و حتی داخل وزارت ورزش حمایت میشدند.