اخبار ویژه
لطفا شکایتتان را تا آخر پیگیری کنید!
ماجرای ملاقات سید محمد خاتمی با جورج سوروس ظاهرا برای غربگرایان مدعی اصلاحات خیلی حیثیتی شده و سعی میکنند هر جور شده این ننگ را از پیشانی خود پاک کنند. این بار آنها ادعا کردهاند وکلای محمد خاتمی از مدیرمسئول کیهان شکایت کرده و حسین شریعتمداری به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است. ادعای آنها در حالی است که تا این لحظه چنین چیزی به مدیر مسئول کیهان ابلاغ نشده است!
اما به همین مناسبت بد نیست مروری بر برخی از آنچه تاکنون در کیهان به عنوان مستندات دیدار محمد خاتمی به عنوان یکی از سرکردگان کودتای رنگی ناکام 1388 با جورج سوروس منتشر شده؛ داشته باشیم.
15 سپتامبر 2006 (جمعه، 24 شهریور 1385) «کنت تیمرمن» (رئیس میز ایران در سیا در دهه 1990 و مدیر بنیاد دموکراسی برای ایران) در پایگاه خبری NewsMax نوشت: «مخالفان دولت بوش در هتل «هايت» گردهم آمده بودند تا تعامل دولت با تهران را خواستار شوند. سوروس خطاب به شركتكنندگان در اين نشست كه به همت «بنياد آمریکاي نوين» برگزار شده بود، درباره يك «معامله بزرگ» با تهران سخن گفت... چندین منبع روز پنجشنبه به «نيوز مكس» گفتند كه سوروس اين هفته طی يك مراسم شام خصوصی در بوستون، درباره اين «معامله بزرگ» با «محمد خاتمي» رئيسجمهوري سابق ايران گفتوگو كرد. يك ايراني كه در آن مراسم شام حضور داشت، گفت: خاتمي به ما گفت كه آمريكا بايد مذاكره با ايران را آغاز كند.»
تیمرمن از «استیون کلمنز» مدير «برنامه راهبرد آمريكا» در بنياد «آمريكاي نوين» و همچنین «هومن مجد» مشاور و مترجم خاتمی در آن سفر به عنوان حاضران دیگر مراسم شام نام میبرد.
«هومن مجد» کسی است که بعدها تصاویر حضورش در بالکن هتل کوبورگ در کنار محمدجواد ظریف طی مذاکرات برجام بارها دست به دست شد. او سال 2009 کتابی به نام «آیتالله میخواهد متفاوت باشد؛ پارادوکس ایران مدرن» نوشت. در صفحه 207 این کتاب آمده است: «جورج سوروس و ویلیام بلوم (یکی از نزدیکان جیمی کارتر) برای ملاقات با خاتمی به بوستون پرواز کردند.»
به دنبال یک دعوای حقوقی در آمریکا؛ «تریتا پارسی» رئیس وقت «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایاک) متهم به لابی غیرقانونی برای ایران میشود؛ دادگاه او را در دسامبر 2009 مجبور به انتشار برخی ایمیلها و مکاتبات خود از جمله در ارتباط با «محمدجواد ظریف» (سفیر سابق ایران در سازمان ملل) میکند که پس از چند بار طفره رفتن او از این دستور دادگاه سرانجام ناچار به انتشار ایمیلهای خصوصیاش میشود.
در یکی از این ایمیلها با عنوان «سوروس در ضیافت شام ظریف برای خاتمی» به تاریخ 6 سپتامبر 2006 (15 شهریور 1385) «پارسی» از «کلیتون سویشر» خبرنگار الجزیره و عضو دورهای شورای روابط خارجی آمریکا میپرسد: «آیا از آلفر خبری داری؟» سویشر پاسخ میدهد: «نه! خبر خاصی نیست؛ شب گذشته در ضیافت شام «ظریف» با خاتمی و دیگران بودم. باید بدانی که «استیو کلمنز» در مورد تو چیزهای خوبی به «جورج سوروس» گفت.»
مرداد1388 «کیان تاجبخش» مشاور «بنیاد سوروس» در چهارمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده عوامل آشوبهای 1388 از دیپلماسی «مسیر دو»(Track Two) میان چهرههای سیاسی ایرانی و آمریکایی با حمایت مالی «بنیاد راکفلر» و «بنیاد سوروس»گفت و به مصداقی از آن اشاره کرد: «اگر ما یکی از اولین نمونههای این برگزاری ارتباط، [را] سفر آقای «عطریانفر» به بنیاد سوروس ببینیم، میتوانیم نهایتا [آن را در] ملاقات مستقیم جناب آقای «خاتمی» همراه با جناب آقای «ظریف» با آقای «سوروس» در نیویورک در سال 1385 ببینیم، بنابراین این یک ارتباط مستمری بوده که ادامه داشته است.»
فقط با احتساب همین موارد؛ چهار روایت از چهار فرد مختلف و البته جدای از یکدیگر وجود دارد که از دیدار محمد خاتمی با جورج سوروس خبر میدهند. به این موارد میتوان چندین روایت مستند دیگر را هم افزود که اگر ادعای رسانههای زنجیرهای درباره شکایت محمد خاتمی از مدیرمسئول کیهان صحت داشته باشد، مشتاقانه در انتظار دادگاه مینشینیم تا مستندات دیگر را نیز در آنجا ارائه کنیم.
جورج سوروس یکی از کلانسرمایهداران یهودی و صهیونیست در آمریکاست و به پشتیبان کودتاهای مخملی (به قول خودشان انقلابهای رنگی!) در کشورهای مخالف و دشمن آمریکا و اسرائیل، شهرت دارد. دقیقا همان کودتای مخملی که مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس تحت عنوان «جنبش سبز»! علیه جمهوری اسلامی ایران طراحی کرده و با همکاری مستقیم خاتمی و میرحسین موسوی و چند تن دیگر از مدعیان اصلاحات به صحنه آورده بودند. از این روی خاتمی و برخی از مدعیان اصلاحات حق دارند از افشای خیانت خود نگران باشند. و این قصه سر دراز دارد.
ابتدا تقطیع و سانسور سپس اهانت به رئیسجمهور!
برخی عناصر تیم اطلاعرسانی دولت که مصاحبه رئیسجمهور با خبرنگار آمریکایی را تقطیع شده و با مصادره به مطلوب منتشر کردند، اکنون از زبان دیگران، مواضع اصولی آقای پزشکیان را تخطئه و حتی مورد اهانت قرار میدهند.
روزنامه اعتماد که به رئیس شورای اطلاعرسانی دولت تعلق دارد، مطلبی توهینآمیز را که عقدههای نویسنده علیه رئیسجمهور است، منتشر کرده اما مدعی شده که از زبان یک کارمند بازنشسته مینویسد(!)
روزنامه الیاس حضرتی نوشت: از این آقای پزشکیان بپرس، معطل چیست؟ چرا اینقدر تعلل میکنه؟ چرا دست رو دست گذاشته؟ بالاخره میخواد چه کار کنه؟ تا حالا میگفتیم میخواد کابینهاش را تشکیل بده، استانداردهاش را انتخاب کنه، از وضع مملکت سر در بیاره، وفاق راه بیندازه، خب حالا چی؟ شترسواری که دولا دولا نمیشه. بهمون بگه واقعا میخواد شر این تحریمها را از سر ما کم کنه یا نه؟ اگر نمیخواد که من لااقل تکلیف خودم را بدونم و اینقدر بیخود انتظار نکشم. اگر هم میخواد پس چرا کاسه چه کنم چه کنم برداشته؟ اینکه راهش معلومه. چاهش معلومه. استخاره نداره.
دیدم گفته میتونیم به کمک روسیه و چین، آمریکا را تحریم کنیم. اینکه همون شعار و برنامه جلیلی شد. اینکه همون حرف تندروها شد. شنیدم کیهان هم از این حرفش خیلی خوشحالی کرده. خب جای خوشحالی هم داره. کسی که قرار بود تحریمها را از سر ما برداره حالا میگه میخواد آمریکا را به کمک چین و روسیه تحریم کنه. حالا واقعاً این حرف را از سر اعتقاد گفته یا همینطوری چیزی پرانده؟ اگه از سر اعتقاد گفته چرا قبلاً نگفت که لااقل من بهش رأی ندم.
راستش من محض گل روی شما رفتم بهش رأی دادم. سالها بود اصلاً رأی نمیدادم. اگه چین و روسیه توانایی داشتند که آمریکا را تحریم کنند منتظر توصیه آقای پزشکیان میماندند؟ آخه این حرفا چیه؟ اگه هم از سر اعتقاد نگفته و همینطور از دهنش پریده که خب باید مراقب باشه. باید مراقبت کنه. نباید بذاره هر حرفی از دهنش بپره. هر حرفش رو نرخ دلار اثر داره.
اعتماد ضمن برشمردن برخی مشکلات اقتصادی که حاصل هشت سال بیعملی دولت برجام است، میافزاید: نه اینکه خیال کنی من عاشق چشم و ابروی آمریکا هستم. نه. اصلاً از این رئیسجمهورش خوشم نمیآد. وزانت و شأنیت نداره. جلف و سر به هواست. ولی مگه به خوش اومدن و خوش نیومدن ماست؟ خیلیها تو این دنیا از آمریکا و ترامپ خوششون نمیآد. ولی به همین راحتی که نمیآن کشورشون را دم تیغ تحریم اون بدن. ببین همین یک ماهه چه حرفای بدی علیه کانادا گفت. علیه مکزیک گفت. علیه پاناما گفت. علیه گرینلند گفت. در مقابل اونها چه کار کردن؟ هیچی. محلش ندادن. انگار نه انگار. نیومدن زبون به زبونش بذارن و کشورشون را با شاخ گاو در بندازن و بعد تحریم بشن».
یادآور میشود تیم اطلاعرسانی با برجسته کردن لغزش کلامی رئیسجمهور، اینگونه القا کردند که ایران بدون هیچ شرط و اعتراضی گفته آماده مذاکره با آمریکاست و کاری هم به جنایات تروریستی ترامپ علیه شهید سلیمانی یا زیر پا گذاشتن توافق هستهای ندارد! این در حالی است که دقت در فیلم اظهارات آقای پزشکیان نشان میداد که او مواضع انتقادی بسیار خوبی در گفتوگو با خبرنگار ان.بی.سی گرفته که متاسفانه دستگاه اطلاعرسانی دولت، عمداً این اظهارات را به حاشیه انداخته است؛ از جمله:
«- تحریمها برای ما مشکل ایجاد کرده اما به این شکل نیست که نتوانیم در مقابل آن دوام آوریم، یعنی نتوانیم به زندگی خودمان ادامه دهیم. در این مدتی که تهران بودید یا به شهرهای دیگر ایران رفتید، میبینید که مردم دارند زندگی خودشان را در آرامش کامل میگذرانند.
- آنچه که نگرانیم و تا حالا ثابت شده و این گفتوگوها نتیجه نداده است، این است که یک عمری گفتوگو میکنیم، ما عمل میکنیم و طرف مقابل به دنبال این است که فشار بیاورد. باید اطمینان داشته باشیم آنچه که روی کاغذ میآید و امضا میشود، طرف مقابل اجرا خواهد کرد.
- اینکه بعضی افراد وارد ایران میشوند و جاسوسی میکنند، یک واقعیت است. تعداد زیادی از دانشمندان ایرانی را ترور کردند. از کجا ترور کردند؟ تلاش میکنیم مواظب باشیم آدمهایی که آنها به اسمهای مختلف مثل دیپلماسی میفرستند به کشور ما، برای آنها جاسوسی نکنند.
- ما صدماتی از تحریم دیدیم اما دستاوردهای خیلی بزرگی هم در رابطه با این تحریمها و فشارها داشتهایم. هر قدر هم این فشار را افزایش دهند راههای برونرفت را بیشتر جستوجو و پیدا خواهیم کرد.
- ما مشکلمان با گفتوگو نیست، بلکه در تعهدی است که از گفتوگو و مذاکره ناشی میشود. ما گفتوگوهای طولانی با ۱+۵ انجام دادیم و به تمام تعهداتمان پایبند بودیم، اما متأسفانه طرف دیگر بود که به تعهدات خود پایبند نبود. الان هم نمیدانیم اگر گفتوگو کنیم باز همین اتفاق خواهد افتاد یا نه؟
- نمیشود هر روز تحریم کنند و بعد از طرف دیگر بگویند بیاییم با هم گفتوگو کنیم، چه چیزی را باور کنیم. شما اگر واقعاً دلتان میخواهد در منطقه صلح و آرامش باشد، چرا هر روز ما را تهدید و تحریم میکنید؟ چرا افرادی را میفرستید که یک عده افراد بیگناه را در جامعه ترور کنند. اگر واقعاً به دنبال صلح هستید این اتفاقات برای چیست؟».
اکنون سؤال این است که معاونت ارتباطات دفتر رئیسجمهور یا شورای اطلاعرسانی دولت، چرا این اظهارات را کتمان کردند و طوری فضاسازی کردند که انگار رئیسجمهور نه نسبت به خون شهید سلیمانی و نه حقوق پایمال شده ایران در برجام حساسیت ندارد و فقط در به در مذاکره است.
از سوی دیگر روزنامه آقای حضرتی و شرکا به جای فرار به جلو و ننه من غریبم بازی درباره تحریمها و تاثیر آن بر اقتصاد، باید از ملت ایران و نظام عذرخواهی کنند که به اسم برداشتن تحریمها، آنها را دو برابر نموده و ضمنا برنامه هستهای را هم به تعطیلی کشاندند و تورم 59 درصد و رشد اقتصادی منفی را به ثبت رساندند و حالا هم با وقاحت میگویند با کسی که توافق تضمین شده با قطعنامه شورای امنیت را زیر پا گذاشت، مذاکره کنید و دیکته او را به اسم توافق بنویسید!
خانواده هاشمی از پدرشان اعاده حیثیت کنند
در روزهای اخیر دو گفتوگو از فائزه هاشمی رفسنجانی در فضای رسانهای و مجازی منتشر شده است که در نوع خود کم نظیر بوده است.فائزه در مصاحبه با «عبدی مدیا» درباره رابطه با آمریکا میگوید؛ «بابا در این رابطه به آقای خمینی (امام خمینی) گفته بود شما قبل از مرگ دو مسئله را حل کنید که یکی از آنها رابطه با آمریکا بوده است.» موضوع عجیبتر مصاحبه فائزه بحث رابطه با اسرائیل است. او در این گفت وگو میگوید: «حتی من در جایی اخیرا در صحبتهای بابا دیدم که بابا یک جا گفته حتی اگر لازم باشه و منافع ما ایجاب کند ما باید با اسرائیل هم رابطه داشته باشیم.» در ادامه فائزه میگوید: «ما نباید به خودمان ضربه بزنیم به خاطر یک سری مسائل اینجوری! آن هم در دنیای امروزی. یا ما باید جهانی شدگی را اصلا نپذیریم و درهای این کشور را ببندیم مثل کره شمالی بشیم و خودمان را منزوی کنیم. یا ما در دنیای جهانی شده قرار داریم باید شرایط آن را هم بپذیریم.» خبرنگار از وی سؤال میکند حتی آقای هاشمی درباره اسرائیل هم این نگاه را دارد که فائزه در پاسخ میگه حتی یک متن هم از ایشان وجود دارد.
این سخنان فائزه مثل اظهار نظرهای شاذ او در زمینههای دیگر نیست که گفته شود این نظر شخصی دختر مرحوم هاشمی بوده و هیچ ارتباطی به مرحوم هاشمی نداشته است. فائزه چیزی را به مرحوم هاشمی نسبت میدهد که در صورت درست بودن آن بنیان فکری و عمل مرحوم هاشمی در طول بیش از نیم قرن مبارزه او زیر سؤال میرود. مرحوم هاشمی رفسنجانی درسالهای قبل از پیروزی انقلاب،مترجم کتابی از اکرم زعیتر با عنوان «فلسطین،کارنامه سیاه استعمار» و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1387 شخصیت ثابت سخنران روز جهانی قدس بودند و تقریبا سند سخنرانی این روز را در پایتخت امالقرای جهان اسلام به نام مرحوم هاشمی زده بودند و همه نگاهها در این روز به سمت هاشمی بود تا آخرین تحلیلهای خود در قضیه فلسطین و جنایتهای رژیم صهیونیستی را از خطبههای نماز جمعه روز قدس او دریافت کنند. امروز اگر مردم بدانند که خدای نکرده براساس سخنان فائزه، مرحوم هاشمی نگاهشان ایجاد رابطه با رژیم کودککش صهیونیستی بوده و آنچه در طول سه دهه ایشان در خطبه نماز جمعه روز قدس مطرح کرده، متفاوت از آن چیزی بوده که مردم و جبهه مقاومت از او میشنیدند و مرحوم هاشمی را متصف به آن میدانستند، چه اتفاقی در انگاره ذهنی مردم نسبت به مرحوم هاشمی پیدا میشود! با وجود این حساسیتهاست که انتظار داریم خانواده مرحوم هاشمی به ویژه آقای محسن هاشمی به سخنان عضو دیگر خانواده، خانم فائزه هاشمی واکنش نشان دهند و برای مردم شفاف بگویند کدام سندی را در اختیار دارند که مرحوم هاشمی رفسنجانی به دنبال رابطه با رژیم صهیونیستی بودهاند!
دومین خبری که این روزها از فائزه هاشمی در رسانهها انعکاس داشته، مصاحبه او با یک رسانه اینترنتی بوده است. او در این گفت وگو به چند موضوع «بیحجابی»، «میدان»، « بمب هستهای» و... پرداخته است. انگار فائزه با یک برنامه از پیش طراحی شده ماموریت داشته آن نامه معروف درباره رفتارهای دیکتاتورمآبانه برخی زندانیان بند زنان زندان اوین را بنویسد تا از زندان آزاد شده تا این حرفها را درباره نگاه خود و مرحوم هاشمی نسبت به برخی موضوعات مهم را مطرح کند.
فائزه هاشمی درباره کارهای خود گفته است: «اکثر کارهایی که من انجام دادم اینطور بود که کسی من را به سمت آن هل داده و بدون پیشبینی و برنامه قبلی بوده است البته ورود من به مجلس پنجم هم متاثر از این هل دادنها بود؛ زمانی که در سال ۱۳۷۵ کارگزاران سازندگی هنوز به حزب تبدیل نشده بود و یک گروه سیاسی بودند، آقای مرعشی مؤسس این حزب از من دعوت کردند تا برای نمایندگی مجلس پنجم کاندید شوم.» او از طرفی میگوید بدون پیشبینی حرفهایی را زده و اقداماتی را انجام داده است و از سوی دیگر، اعتراف میکند جریان یا افرادی او را هل دادهاند تا این اقدامات را انجام دهد.
خانم هاشمی در بخش دیگری از این گفت وگو با سکولار خواندن خود گفته است که مخالف حکومت دینی هستم.
فائزه هاشمی در بخش دیگری از گفت وگوی خود خواهان بمب اتم نیز شده و میگوید: به «بمب هستهای» اعتقاد دارم. این تضادها اصلا در رفتار دختر مرحوم هاشمی قابل فهم نیست. اعتقاد به بمب هستهای با رفتارهای لیبرال منشی او و مشی اصلاحطلبان که اعتقادی به «میدان» نداشته و بر «دیپلماسی» تاکید دارند، سازگاری ندارد.
در حالی فائزه هاشمی خواهان تغییر در سیاستهای بازدارندگی کشور است که در اظهار نظری متناقض در ادامه گفته است که نباید تمام زندگی ما سیستمهای امنیتی و دفاعی باشد. ما روابط خارجی خود را هم بر اساس نگاههای امنیتی تنظیم کردهایم، ما باید با آمریکا رابطه برقرار کنیم. وی حتی رابطه با اسرائیل که تا بن دندان مسلح است و هر روز ایران اسلامی را تهدید میکند را توصیه میکند.
فائزه همچون گفت وگویی که با سایت «عبدی مدیا» درباره اعتقاد مرحوم هاشمی درخصوص رابطه با اسرائیل مطرح کرده بود، در بخش دیگری از این سخنان خود با یک سایت اینترنتی مدعی شده است که پدرش به میدان اعتقادی نداشته است، فرزند هاشمی گفته است: «آیتالله هاشمی، اقتصاد را محور میدانست و اعتقادی به «میدان» نداشت.» در مقام اثبات این نکته نیستیم که مرحوم هاشمی به میدان اعتقاد داشته یا نداشته است، چراکه برخی اظهارات مرحوم هاشمی هم نشان میداد که ایشان وزن بیشتری به دیپلماسی نسبت به میدان میداد ولی اقتصادی که مرحوم هاشمی در دهه 70 پایهگذار آن بود مبنای بسیاری از اقدامات نادرستی شد که تا امروز کشور گرفتار آن بوده است.