kayhan.ir

کد خبر: ۵۰۳۰۰
تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۳
سلطه گران در فضای مجازی چه می کنند؟

فرهنگ ایرانی زیرچکمه سایبر


 اشاره:
کاربران حرفه‌ای فضای مجازی کم‌کم به اختلالاتی در این محیط زیست جدید جهانی پی می‌برند که حقیقتا در تقابل جدی با ارزش‌ها و اخلاقیات و فرهنگ ایرانی – اسلامی ما است. برخی از این موارد شامل کمرنگ شدن حیا و حجاب درونی در فضای مجازی از مواردی است که حقیقتا قابل تامل است. حتی زنان و مردان عفیف و مومن ایرانی نیز در فضای مجازی امکانی برای پرهیز از اختلاط غیرضرور و گفتگوها و ارائه اطلاعات جزئی از زندگی خود ندارند و مرزهای «تقوا در فضای مجازی» حقیقتا غبارآلود است. در حوزه فرهنگ نیز بی‌قانونی حاکم بر فضای مجازی، زبان گفتگوی مشترک، نوع بروز احساسات و مجازی شدن ارتباطات، به بستری مناسب برای ترویج همگانی رذایل اخلاقی و دروغ و شایعات و مدیریت بحران‌های اجتماعی از مسیری فرعی و غیرواقعی تبدیل شده است.
حقیقت این است که سایبر اختراع و ابداع بزرگ آمریکا برای روز مبادای ابرقدرتی است. به قول معروف کدخدای دهکده جهانی بدنبال پیش‌بینی تئوریسین‌ها و نخبگان آینده نگر خود به خوبی درک کرده که در سراشیبی افول قرار گرفته و در دنیای واقعی بیش از چند سال امکان ادامه وضعیت در نقش «کلانتر زورگوی هفت تیرکش» را ندارد. هیئت حاکمه آمریکا برای ادامه حیات ابرقدرتی خود تن به ایجاد «دنیایی جدید» داده‌اند چرا که از ابتدا نیز آمریکا در شکلی سراب گونه از یک دنیای عاری از قوانین حاکم بر دنیای قدیم با مدیریت و ابرقدرتی «بریتانیا»، متولد شد.
اکنون در دوره مهاجرت از دنیای واقعی به فضای مجازی به امید زندگی بهتر و برآورده شدن احساسات سرکوب شده در ذیل هویت پنهانی کاربران به سر می‌بریم. با ما همراه باشید تا اندکی بهتر و عمیق‌تر با زیر و بم زندگی در دنیای جدید «مجازی» آشنا شویم.
مهاجرت بدون پاسپورت و هویت!
 «سایبر» جدید‌ترین سپهر مرزستیز بین‌المللی است که قوانین آن از جانب سیستمی تعیین می‌شود که ملیت در آن نقشی برای ایفا ندارد. در فضای مجازی چه بخواهیم و چه نخواهیم مرزی برای صیانت از فرهنگ ملی وجود ندارد و حداقلی‌ترین شکل صیانت از ارزش‌های شخصی، ملی و بومی نیز به واسطه غلبه فضا بر شخص به تدریج برداشته می‌شود. علاوه بر آن موقعیتی بی‌نظیر برای شناسایی جزئی‌ترین روحیات و اخلاقیات کاربران این فضا، در اختیار سیستم قرار می‌گیرد، به نحوی که مدیران این مجموعه را برای سیاستگذاری در آینده حوزه‌های حاکمیتی ملی و هماهنگی هر چه بیشتر با قوانین فراملی رهنمون می‌سازد. پس سایبر چیزی در حد چند شبکه اجتماعی با موضوع سرگرمی و یک سرویس ایمیل شخصی و چند سایت خبررسان نیست که حداکثر دغدغه حاکمیت‌ها نیز در حد «فیلتر کردن این یا رفع‌فیلتر آن» باشد.
 کمرنگ شدن مرزها و قوانین تعیین‌کننده حاکمیت ملت‌ها در این حوزه، امروز دغدغه اکثر دولت‌های مستقل و حتی عضو در ایده و آرمان نظم نوین جهانی است. در میانه‌ای که کشوری مثل عربستان حتی ورودی حداقلی به این حیطه ندارد؛ چین، آلمان و روسیه دست‌کم برای تعیین و تثبیت سهم ملت‌های خود از آینده حکومت جهانی تشکیل شده بر بستر سایبر، کمربندهای ملی را هر روز سفت‌تر می‌کنند. برخی مثل چین تا اندازه‌ای زیرساخت‌های سایبری خود را از فضای جهانی جدا کرده‌اند که در صورت پیش‌دستی آمریکا یا هر اتحاد برآمده فرضی در این حوزه، بتوانند با یک سوئیچ دیگران را مقهور قدرتشان کنند.
قدرت فرهنگ‌سازی تکنولوژی
امروزه می‌توان مدعی شد فضای مجازی و اینترنت در سطحی گسترده با فضای رئال  یا «واقعی»  رقابت دارد؛ با این تفاوت که این دنیای مبهم، اما جذاب، روز‌به‌روز گسترده‌تر می‌شود، اما دنیای پیرامون ما برای رشد و گسترش، لااقل زمان بیشتری نیاز دارد. اما همین گستردگی فضای مجازی سبب شده است تا در کنار تمامی کاربردها و ویژگی‌های منحصربه‌فردی که این شبکه را هر روز گسترش می‌دهد، شاهد بروز روزافزون چالش‌های متعددی نیز باشیم؛ چالش‌هایی که نه فقط در جامعه‌ای ارزشی همچون ایران، بلکه حتی در جوامع اروپایی و آمریکا نیز نگرانی‌هایی را در پی داشته است.
یکی از این نگرانی‌ها اثرگذاری اینترنت، به ویژه فضاهایی نظیر شبکه‌های اجتماعی و اتاق‌های گفت‌وگو بر رفتار و روابط اجتماعی افراد جامعه و از بین بردن قبح و حدود روابط زن و مرد است. اگر شما هم در طول شب و روز ساعت‌ها زمان برای مکالمه مجازی با همکاران و دوستان نادیده و ناشناخته در شبکه‌های اجتماعی وقت می‌گذارید احتمالا متوجه اختلالاتی شده‌اید.
 یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که در پی توسعه‌ سریع جوامع ایجاد می‌شود، تضادهای فرهنگی جامعه‌ مد نظر با ابزار و دستاوردهای توسعه است. در این میان، بدیهی است با سرعت گرفتن رشد توسعه، این تضادها به شکل برجسته‌تری نمایان می‌شوند و آسیب بیشتری را متوجه آن جامعه می‌کنند. از همین روست که جوامع در حال توسعه، همواره در کنار بهره‌گیری از فواید تغییر ساختار اجتماعی و اقتصادی، با تبعات ناشی از تغییرات فرهنگی ناشی از این پیشرفت سریع دست‌وپنجه نرم می‌کنند چرا که همواره توسط ابرقدرت‌ها و صاحبان تکنولوژی به اصطلاح «سورپرایز» یا غافلگیر می‌شوند و مرزهای جامعه آنها مورد هجمه قرار می‌گیرد. پس برخلاف آنچه امروز در خصوص «عادی بودن» این جریان مستمسک قرار می‌گیرد، جریان به این سادگی نیست که یک تکنولوژی بی‌دعوت وارد می‌شود و بالاخره بعد از چند سال نیز عادی می‌شود و فرهنگ‌سازی صورت می‌گیرد.
در حقیقت آنچه تاکنون در جوامع رخ داده تحمیل فرهنگ ناشی از تکنولوژی به دنبال ورود بی‌سابقه آن به جوامع است. به بیانی دیگر، تکنولوژی خود از ظرفیت «فرهنگ سازی» و تحمیل قوانین اجتماعی و دستکاری مرزهای فرهنگی برخوردار است که البته تاحدی و نه بطور کامل، قابل کنترل است.
فرهنگ ستیزی در فضای مجازی
فروپاشی نظام‌های اخلاقی در جامعه‌ از عوارض تحمیل علم بی‌تعهد به سایر جوامع  است. ورود اینترنت و گسترش لحظه‌ای کاربران اینترنتی، بدون فراهم آمدن زیرساخت‌های فرهنگی لازم، به مثابه‌ شمارش معکوس بمبی در میان ارزش‌ها، باورها و هنجارهای ملی‌مذهبی و در یک کلمه «سبک زندگی» ماست. البته این تکنولوژی، خدمات بسیاری را برای ما فراهم می‌آورد و بسیاری از امور را برایمان تسهیل می‌کند و باید اذعان داشت در دنیای امروزی نمی‌توان از این تکنولوژی چشم‌پوشی کرد، اما این موضوع خود از برتری‌های رقیب فرهنگی جدید محسوب می‌شود که مقاومت در برابر آن را تا حدی ناممکن می‌سازد.
نفوذ و رسوخ شبکه جهانی اینترنت به درون لایه‌های آشکار و پنهان زندگی افراد در جهان امروزی موجب ایجاد هویت‌هایی در میان افراد شده است که می‌توان آن را «هویت‌های سیال» نامید؛ هویت‌های سیال در فضاهای ناهمگون به وجود می‌آید.
فضاهای متفاوت از هم و فضاهایی که افراد در آن خود را با عناوین واحدی تعریف نمی‌کنند و علاوه بر آن بطور ناخودآگاه درگیر ارتباطی مداوم با این فضا هستند از عوامل اصلی در به‌وجود آمدن هویت‌های سیال و دیجیتالی نوین است.
هویت‌های سیال در جریان ارتباطات روزمره در اینترنت و شبکه‌های اجتماعی به ایجاد و تحکیم ذهنیت‌های جدیدی منجر خواهد شد که این ذهنیت‌ها همگی براساس شناختی مبهم و مه‌آلود از دیگری و فرهنگ و نژاد وی تعریف می‌شود.
ذهنیت‌هایی که فضای مجازی از یکدیگر در شخصیت افراد به‌وجود می‌آورد باعث می‌شود فرد در این فضا از خود تعریفی واحد نداشته باشد و این به ناشناخته بودن فرد در درجه اول و هویت ناهمگون در درجه بعد رهنمون می‌شود.
هویت‌های سیال دستاورد فضای مجازی و دهکده جهانی ارتباطات است، در این دهکده مجازیِ جهانی افراد براساس ناشناختگی تعریف می‌شوند، فرد بسته به پایگاهی که در آن قرار دارد خود را تعریف می‌کند و بیشتر به سمت و سوی شناخت همه‌پسند می‌رود تا تاکید بر هویت و شناختی مستقل از دیگری. به این ترتیب بازمهندسی شخصیت افراد براساس پیشنهاد الگوهای رایج در شبکه‌های اجتماعی به سادگی و به شکل نامحسوس صورت می‌گیرد. نتیجه این می‌شود که جامعه‌ای که خود را به شدت فرهنگی و متکی به هزار سال تمدن معرفی می‌کرد در کمتر زمانی با انواع بحران‌های فردی درگیر شده و در بحبوحه بی‌تقوایی رایج در هویت پنهانی شهروندان از پا در می‌آید.
ایجاد و گسترش هویت‌های سیال در فضای مجازی از عوامل دیگری هم ناشی می‌شود، هویت‌های جهانی یک ویژگی اساسی و کلی دارد و آن هم، عام و همه پسند ‌بودن این‌گونه هویت‌هاست که به هویت‌های دیگر اجازه ظهور و بروز نمی‌دهد و یکه‌تاز حاکمیت در عرصه فضای مجازی و ارتباطی می‌شود.
فرهنگ‌ها و خرده فرهنگ‌هایی که در سراسر جهان برای خود شناختی مستقل و مجزا قائلند باید در درجه اول در برابر امواج سهمگین هویت جهانی مقاومت کنند و دائم به بازتولید خود بپردازند، در غیراین صورت حل شدن در هویت جهانی و به تبع آن از دست رفتن سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی یک قوم یا ملت را در پیش خواهد داشت.
فضای مجازی همچنین موجب پیدایش خرده‌دنیاهایی شده است که جوامع بشری را در این خرده دنیاها به تدریج غرق می‌کند،خرده‌دنیاهای مجازی هم با هویت‌های سیال تعریف می‌شوند، افراد در این ظرف از تعریف هویت، دیگر تفاوت‌های زیستی و طبیعی ندارند و زن و مرد در این خرده دنیاها یکسان پنداشته می‌شوند.
در هم شکسته‌شدن هویت‎های محلی در تقابل با هویت جهانی از دیگر عوامل به‌وجود آمدن هویت‌های سیال می‌باشد، افراد در دنیای مجازی جدید که ماحصل جهانی‌شدن است در گمنامی بسر می‌برند، سیل عظیم انبوه اطلاعات و داده‎های ناپایدار به ذهن کاربران در جوامع مختلف آنها را دچار نوعی سردرگمی و آشفتگی فکری ساخته است، این سرگردانی اولین نتیجه‌ رشد هویت‌های دیجیتالی و سیال است.
شکستن مرز فضای حقیقی و مجازی
 این مسئله برای کاربران نوجوان و جوان اهمیت بیشتری می‌یابد؛ چرا که در این سنین، هنوز هویت افراد بطور کامل شکل نگرفته است و حضور در دالان‌های مجازی اینترنت، از اتاق‌های گفت‌وگو گرفته تا شبکه‌های اجتماعی، به آنان امکان آن را می‌دهد تا برای خودشان هویتی متفاوت از دنیای حقیقی پیرامون خود خلق کنند و همین امر منجر به رشد خیال‌بافی و دور شدن از پذیرش شرایط حقیقی زندگی می‌شود.
در این حالت، جوان مرز بین فضای حقیقی و مجازی را گم می‌کند و همان طور که از محیط پیرامونش تأثیر می‌پذیرد، از فضای مجازی نیز متأثر می‌شود. اهمیت این موضوع در اینجاست که همین هویت مجازی به افراد اجازه می‌دهد تا خود را هر گونه که دوست دارند معرفی کنند و از آنجایی که هیچ کس نمی‌تواند پی به هویت حقیقی آنها ببرد، پس افراد در محیط اینترنت خود را مُجاز به شکستن خطوط قرمز فضای حقیقی می‌دانند و همین هنجارشکنی‌ها از سوی برخی از افراد پیشرو، مسیر را برای دیگرانی که حتی در فضای مجازی ملاحظات ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی را دارند باز می‌کند و به نوعی سبب عادی‌سازی رفتارهای خلاف اصول و قواعد اجتماعی محیط حقیقی می‌شود.
 بلوغ جنسی زودرس و شبکه‌های اجتماعی
بسیاری از محتواهای ارائه‌شده در فضای مجازی، به خصوص شبکه‌های اجتماعی و اتاق‌های گفت‌وگو، بدون در نظر گرفتن اقتضای سنی مخاطب، در معرض دید و برداشت و تحلیل وی قرار می‌گیرد. اغلب این محتواها، اعم از متن، عکس و فیلم نیز دارای زمینه‌های انحرافی هستند. بنابراین می‌توانند جوان و نوجوان را که در شرایط خاص جسمی و غرایز جنسی قرار دارد، دچار سردرگمی کند و از مسیر ارزش‌ها منحرف سازد.
این موضوع تا حدی اهمیت دارد که براساس گزارش‌های منتشرشده‌، رئیس‌جمهور آمریکا به فرزندان خود اجازه‌ فعالیت در فیسبوک را نمی‌دهد. این در حالی است که شبکه‌های اجتماعی یا اتاق‌های گفت‌وگو مروج سبک زندگی غربی هستند، اما انگار مأموریت این شبکه‌ها بیشتر برای تغییر ارزش‌ها و سبک زندگی حاکم در کشورهای دیگر است.
به طور مثال اخیرا بحران رواج استیکرهای جنسی و غیراخلاقی در شبکه اجتماعی گفتگوی آنلاین تلگرام، موجی از نگرانی را میان خانواده‌ها ایجاد کرد. استیکر را می‌توان همان «شکلک» ترجمه کرد که در گفت‌وگوهای آنلاین، ابزارکی برای نشان دادن احساسات مخاطب در فضای مجازی با تصاویر از قبل طراحی شده، به شمار می‌رود. تلگرام شبکه‌ای است که بنا بر برخی اطلاعات به شبکه محبوب نوجوانان و زنان ایرانی تبدیل شده؛ در چنین شرایطی فارغ از مطلع شدن والدین از بحران اخیر، تاثیر هجمه اخلاقی صورت گرفته بر روح و روان خانواده ایرانی شاید هرگز مشخص نشود، چرا که متاسفانه هنوز در دستگاه‌های حاکمیتی کشورمان موضع تحلیلی واحدی درخصوص نحوه برخورد با چنین فجایع فرهنگی وجود ندارد و بحث‌ها هنوز در حد «فیلتر کنیم یا نکنیم» متوقف مانده است. در حالی که ما اکنون نیازمند در گرفتن بحث‌های عمیق فلسفی، اجتماعی و روانشناختی درخصوص درستی یا نادرستی عضویت در شبکه‌های اجتماعی، گفت‌وگوهای شبانه روزی با غریبه‌ها و اختلاط در فضای مجازی و سایر مولفه‌های زیست اجباری در جهان جدید هستیم. حقیقتا و البته متاسفانه جای حوزه‌های عملیه در چنین درگیری شدیدی خالی است.
 ترویج باورهای انحرافی و سبک زندگی غربی
 اتاق‌های گفت‌وگو و شبکه‌های اجتماعی محلی برای ابراز عقاید و باورها و طرح شبهات است بی‌آن که کاربر شناخته شود یا برچسب بخورد. به ویژه که در بسیاری از موارد، جوانان و نوجوانان ما مجال مناسبی برای ابراز وجود و بیان دیدگاه‌ها و شبهات دینی خود پیدا نمی‌کنند. در مقابل اما اغلب کسانی که توانایی پاسخ‌گویی به این سؤالات و شبهات را دارند، در این شبکه‌ها عضو نیستند یا حضورشان آن‌چنان کم‌رنگ است که در عمل، این فضاهای اینترنتی محملی برای ترویج باورهای انحرافی و شبهاتی می‌شود که می‌تواند زیربنای فکری جوان و نوجوان را دستخوش تغییر کند؛ آن‌چنان که سبک زندگی وی را آن قدر غربی نماید که حدود ارتباط با نامحرم را زیر پا بگذارد.
اخیرا جمعی از جوانان خوشفکر و کاربلد با راه‌اندازی سایتی به آدرس «shayeat.ir» تلاش کرده‌اند به شبهات و انحرافات ترویجی در فضای مجازی با زبانی نیکو و در سریع‌ترین زمان ممکن پاسخ دهند. اما حقیقت این است که چنین حرکت‌های مثبتی همیشه از جریان‌سازی منفی صورت گرفته عقب خواهند بود و شایعات با سرعتی چندین برابر همه گیر می‌شوند و پاسخ‌ها با سرعتی کند پخش می‌شوند. خصوصا که هم اکنون برخی از گروه‌های سیاسی فاقد عقبه مردمی، با تمرکز بر فضای مجازی به تخریب حاکمیت می‌پردازند و با دمیدن در شایعات خودساخته به دنبال ایجاد فاصله میان ملت و نظام هستند.
حاکمیت فرهنگ مسلط  
دهکده‌ جهانی ارتباطات شبیه جنگلی است که در آن، قوی‌ترها می‌مانند و ضعیف‌ترها یا می‌روند یا زیر سلطه‌ آنان زندگی می‌کنند. از سوی دیگر، باید توجه داشت فضای مجازی و تکنولوژی‌های مرتبط با این دنیا، اعم از سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، دانشی است که در غرب تولید شده و هنوز هم امتیاز این علم در دست آنان است.
 بنابراین سیاست‌گذاری‌های این دنیا براساس راهبردهای چنین جوامعی طرح‌ریزی می‌شود. غالب و محتوای عرضه‌شده در فضای مجازی نیز از سوی کشورهای صاحب امتیاز این فضا تولید و عرضه می‌شود، اما از آنجایی که این محتوا قرار است خوراک فکری و زیربنای باورهای تمام کاربران فضای مجازی در سراسر جهان را تأمین کند، در این راستا، ذائقه‌ مخاطب و پاره‌ای اصول روان‌شناختی نیز برای اثرگذاری بیشتر، چاشنی محتوا و غالب می‌گردد و سبب می‌شود تا غرب و آمریکا از طریق امواج ماهواره‌ای و فیبرهای نوری، در خانه‌ یکایک مردم دیگر کشورها، برای خود پایگاهی بسازند؛ پایگاهی که به اندازه‌ یک دستگاه رایانه است، اما قدرتی برای تسلط بر اندیشه و سبک زندگی کاربران در ورای آن وجود دارد. به همین دلیل است که مشهورترین کاربران فرهنگ ساز در شبکه‌های اجتماعی بازیگران و خوانندگان آمریکایی هستند و سایرین در بستر زندگی در محیط زیست مجازی ناخواسته به تقلید از سبک زندگی غالب خواهند پرداخت. مروری بر مدل‌های کیف و کفش و لباس و حتی آرایش مو و صورت مردان و زنان ایرانی، نوع چیدمان منزل و سبک برگزاری عروسی‌های مجلل در کشورمان نشان از تاثیر مستقیم زندگی مشاهیر غربی بر زندگی ما دارد.
 با نگاهی به تصاویر به نمایش درآمده از بانوان و دختران جوان ایرانی در فضای مجازی، می‌توان دریافت اطلاعات و محتوای ارائه ‌شده در این جهان جدید چگونه در مقابل ارزش‌های جامعه‌ ما قد علم کرده و تا چه اندازه نیز موفق بوده است. اینکه چرا بر روی ارزش‌هایی همچون حجاب و حیا سرمایه‌گذاری می‌شود و بانوان جامعه‌ ما مورد هدف قرار می‌گیرند نیز امری بدیهی است. با تغییر نگرش‌ها و سبک زندگی بانوان، به عنوان مسئولان اصلی زاد و ولد و پرورش نسل آینده، می‌توان هویت ایرانی را دستخوش تغییر کرد.
بررسی نفوذ شبکه‌های اجتماعی مجازی در میان کاربران ایرانی نشان می‌دهد ایرانیان در سال‌های 1383 و 1384، رتبه‌ چهارم وب‌نویسان جهان را کسب کرده‌اند. همچنین یکی از فعال‌ترین کاربران شبکه‌های مجازی مانند فیسبوک محسوب می‌شوند.
چه باید کرد؟
هر چند در کشورمان تاکنون تلاش شده با نگاهی یکجانبه‌گرایانه به سایبر و مقایسه این دنیای جدید با تکنولوژی قدیمی همچون «ویدئو» یا حتی «ماهواره» تاکید بر «فرهنگ‌سازی» و «خودکنترلی» در اولویت قرار گیرد اما واقعیت این است که تحمیل قوانین ملی به جهانی که فلسفه ساختاری آن تقابل با ارزش‌های رایج در جهان حقیقی است، تقریبا نشدنی است.
البته اکنون همه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در حال تلاش هستند تا با تامین زیرساخت‌های ملی خود در قالب «شبکه ملی اطلاعات» دست کم در حوزه سخت افزار و تولید محتوا به استقلالی نسبی از ساختار آمریکایی اینترنت دست یابند که با توجه به ضعف ساختاری شورای عالی فضای مجازی و بی‌حمیتی دولتی در این حوزه خصوصا خویش‌فرمایی و بی‌توجهی وزارت ارتباطات امیدها برای پیشرفت در این حوزه تقریبا رنگ باخته است.
اما بحث اصلی کماکان باید در حیطه فلسفه رفتارها در فضای مجازی در حوزه و دانشگاه راه‌اندازی شود. ما باید ابتدا با تکیه بر اصول اخلاق و فرهنگ ایرانی اسلامی خود کشف کنیم که آیا شکل شبکه‌های اجتماعی در قالب کنونی ذاتا از قدرت همراهی با ارزش‌هایمان برخوردار است یا در مواردی مثل اختلاط بی‌مورد زن و مرد در تضاد با تقوای عمومی ارزیابی می‌شود؟ بر همین است که تصمیم‌سازی در حوزه ساخت و ترویج «شبکه اجتماعی ملی» هوشمندانه و قابل رقابت با محصولات غربی خواهد بود.
هیچ نظام مدعی در جهان بدون تمرکز بر اصول فلسفه و تفکر خود نمی‌تواند بر ابزارهای اجتماعی رقبا فایق آید و در جنگ بقا شانسی برای حیات داشته باشد. با تغییر عرصه سلطه‌ورزی فرهنگ و سبک زندگی ضد‌ارزشی آمریکایی از دنیای حقیقی به فضای مجازی قطعا سطح درگیری‌های فرهنگی فعلی گسترشی چند برابر خواهد یافت. آیا جامعه کتاب نخوانی که در شبکه‌های اجتماعی از پس تایید یا رد بسته‌های فرهنگی دروغین منتسب به کوروش و داریوش نیز برنمی‌آید و شعر حافظ را از سعدی تمیز نمی‌دهد، شانسی برای تقابل با مولفه‌های همه‌گیر سبک زندگی مشاهیر آمریکایی دارد؟ ما با کاربران ناشناخته‌ای روبروهستیم که در شکل یک شهروند ایده‌آل بی‌فکر هر جمله منتسب به نیچه را می‌پذیرند و هر دروغی که در شکل «ایران باستان» متبلور شود بدون فکر در بسته‌های چند هزارتایی در گروه‌های گفت‌وگوی آنلاین بازنشر می‌کند. پشت پرده چه کسانی به پوچی ترویجی در محیط زیست کاربران فضای مجازی ایرانی مدعی در عرصه فرهنگ و تاریخ و تمدن می‌خندند؟
بخشی از این جنبش ضد فرهنگی را می‌توان با ردیابی کانون‌های ضد فرهنگی و مروج شایعات و بسته‌های دروغین کنترل کرد.
تلاش برای کنترل و ردیابی افراد در فضای مجازی چندی پیش و برای نخستین‌بار به عنوان سیاست رسمی کاخ سفید در قبال هویت افراد در فضای مجازی از سوی هماهنگ‌کننده امنیت سایبری کاخ سفید مطرح شد.«هوارد اشمیت» ضمن اعلام خبر کد‌گذاری مردم آمریکا برای افزایش کنترل اطلاعاتی در اینترنت در این‌باره گفت: «به اعتقاد من این کار مرکز تمام تلاش‌ها برای ایجاد یک اکوسیستم هویتی از سوی دولت ایالات متحده در اینترنت محسوب می‌شود.»
دولت آمریکا به دنبال ایجاد یکIP   اختصاصی اینترنتی برای تمام مردم آمریکا است تا با توجه به ایجاد وابستگی شدید آنها به اینترنت زمینه احاطه اطلاعاتی خود را بر فعالیت‌های مردم سایبری فراهم کند.
هماهنگ‌کننده امنیت سایبری کاخ سفید معتقد است که امروزه افراد می‌توانند به صورت گمنام یا با اسم مستعار در اینترنت حضور داشته باشند و ما نمی‌توانیم از چنین مسئله‌ای اجتناب کنیم حتی اگر خودمان بخواهیم. با این شرایط دیگر هیچ شانسی برای ایجاد یک پایگاه متمرکز داده‌ها وجود نخواهد داشت و ما برای اجرای این پروژه به همکاری بخش خصوصی نیاز داریم.
«گري لاكس»، وزير بازرگاني آمريكا نیز طي سخنراني خود در دانشگاه «استنفورد» توضيح داد، فناوري جديدی به نام «Trusted ID» از آن‌جایی که اطمينان كاربران در فعاليت‌هاي اينترنتي را افزايش می‌دهد، اهميت بسيار زيادي دارد.لاكس و هوارد اشميت از آغاز طرح ملي جديد آمريكا با عنوان «استراتژي ملي براي هويت‌هاي قابل اطمينان در فضاي سايبر» (NSTIC) خبر دادند. اين طرح كه پيش‌نويس آن در ژوئن 2010 ارائه شد بر راه‌اندازي اكوسيستمي تاكيد دارد كه در آن كاربران اينترنتي مي‌توانند به هويت كاربران ديگر اعتماد كنند اما لاكس در اين خصوص توضيح داده كه براي توسعه سيستم مذكور دولت آمريكا به صورت انحصاري فعاليت نمي‌كند و ديگر كشورها نيز در اين فرآيند حضور دارند.
وي مدعی شد: «ما در مورد يك كارت شناسايي قابل اعتماد ملي يا يك سيستم امنيتي تحت كنترل دولت صحبت نمي‌كنيم. قصد داريم در اين سيستم تمام كاربران جهاني بتوانند با اطمينان بيشتر وارد اينترنت شوند.»تلاش کاخ سفید برای گسترش دامنه کنترل‌ هویت در فضای مجازی از شهروندان این کشور به کاربران اینترنت در سراسر جهان، هم‌اکنون از سوی فیس‌بوک، مجری سیاست‌های کاخ سفید در فضای مجازی و از زبان خواهر بنیان‌گذار این شبکه اجتماعی مطرح می‌شود.اکنون وقت آن است که از دستگاه‌های مسئول بپرسیم، برنامه‌های ملی و بومی ما برای تسلط و کنترل دنیای جدید سایبر در کوچه پس کوچه‌های سیاست بازی و بهره‌برداری‌های حزبی و جناحی چه کسانی گم شده است؟ شبکه ملی اطلاعات ایرانی چه شد؟ فرهنگ‌سازی برای مبارزه با شایعات و شناسایی شایعه سازان به کجا رسید؟