kayhan.ir

کد خبر: ۴۹۹۰۴
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۵
شناخت درست اسلام و عمل به آن دو وظيفه اصلي پيروان جبهه حق(2)

ضرورت داشتن ايمان راسخ در انجام وظايف الهي (زلال بصیرت)


قبل از نهضت امام(ره) وقتي بحث از دين مي‌شد، نهايت آن پرداختن به شکيات نماز، مستحبات، عزاداري سيدالشهدا و آش نذري بود؛ اما كسي باور نمي‌كرد انسان مثل نماز،‌ يک تکليف شرعي اجتماعي هم داشته باشد. اينکه امروزه ما از دين خبر داريم و بعضي از وظايف اجتماعي را از نماز خواندن هم واجب‌تر مي‌دانيم، به برکت راهنمايي‌هاي امام است؛ در‌حالي‌كه‌ ايشان به ‌آساني اين كار را انجام نداد. ايشان زحمت زيادي كشيد تا بتواند به مسائل تشکيل حکومت و مبارزه با دستگاه ديکتاتوري و بعد مبارزه با آمريكا برسد؛ براي برداشتن هر قدمي، که ما درست درک نمي‌کنيم، امام رنج‌هاي فراواني متحمل شد تا ديگران را روشن کرد؛ اين رنج‌ها صرفاً از طرف دشمنان اسلام نبود،‌ بلكه در بسياري از موارد از جانب اقران خودش و متدينان بود. ما هنوز هم در شناخت بسياري از مسائل اجتماعي و سياسي اسلام ضعف داريم و همين ضعف‌ها باعث مي‌شود که عده‌اي بتوانند توده‌هاي مردم را به‌راحتي بفريبند و چيزهايي را به ‌نام اسلام عرضه کنند که ربطي به اسلام ندارد و فقط يک ظاهر اسلامي دارد، اما باطنش کفر است؛ مردم ساده هم از عمق مطالب اطلاع ندارند و تحت تأثير واقع مي‌شوند. آنچه بيان شد، ‌مربوط به حوزة‌ شناخت است.
اما در زمينة عمل، کار از اين هم مشکل‌تر و سخت‌تر است. هر كسي بايد خودش دربارة‌ خود قضاوت كند كه چند درصد آنچه را از دين مي‌داند، عمل مي‌كند. اگر كسي از من بپرسد چه كارهايي انجام دهم، شايد بتوانم راهکارهايي به او ارائه دهم؛ اما در هنگام عمل به‌گونه‌‌اي رفتار مي‌كنم كه گويا اين مطالب را نمي‌دانسته‌‌ام. بنابراين،‌ کساني که مسئوليت‌هاي سنگين‌تري براي راهنمايي و ارشاد مردم دارند، تکاليف بسيار سخت‌تري دارند که عمق آن را افراد عادي نمي‌توانند بررسي کنند. بي‌شك روزي خواهد آمد كه کساني را که مردم به ‌خاطر دين و تقوايشان خيلي به آنها احترام مي‌گذاشتند، در پست‌ترين شرايط و اوضاع باشند و عذابشان از ديگران سخت‌تر و رسوايي‌شان بيش از ديگران باشد. در مقابل،‌ افراد گمنامي که ادعايي نداشتند و خودشان را به‌منزلة شخصي شاخص معرفي نكرده بودند، روشن مي‌شود خدمات بسيار ارزنده‌اي داشته‌‌اند و ديگران بايد طفيلي آنها شوند و آنها براي ديگران هم شفاعت خواهند كرد.
دشمنان اسلام در پوشش حاميان اسلام
اگر در اوايل انقلاب، بعثي‌ها به خوزستان حمله نكرده بودند، آيا احتمال مي‌داديد يك نوجوان سيزده ساله بتواند راهنماي مردان ما باشد؛ کسي که امام بفرمايد رهبر ما او بود. چه بسا فکر مي‌کرديم يک بچه سيزده ساله بايد در کوچه توپ بازي کند؛ اما معلوم شد معرفت، شناخت و اراده‌اي دارد که بسياري از بزرگان بايد از او ياد بگيرند. به‌عكس؛ شايد تصور كنيد برخي افراد، مقام‌هاي عالي دارند؛ اما يوم تبلي السرائر، كه پرده‌‌ها برداشته مي‌شود، روشن مي‌شود که اينها چه خيانت‌هايي به اسلام کرده‌‌‌اند. همة ما معتقديم در طول تاريخ اسلام کساني مدعي مقاماتي بودند که نه‌تنها لياقت آن را نداشتند، بلکه بزرگترين خيانت را به اسلام کردند. نمونه‌اش کساني‌ بودند كه سيدالشهدا(ع) را به شهادت رساندند؛ اينها مدعي بودند که در مقام کارگزاران حکومت اسلامي اين کارها را انجام مي‌دهند؛ اول صبح بيش از ده هزار نفر در نماز جماعت شرکت کردند! آيا تاكنون  نماز جماعت ده هزار نفري ديده‌ايد؟! ولي در صحراي کربلا به امامت عمربن‌سعد نماز جماعتي با بيش از ده هزار نفر برگزار شد!‌ بعد از نماز هم به‌‌عنوان تعقيبات نمازشان سيدالشهدا(ع) را کشتند! اين از دو حال خارج نيست، يا شناختشان غلط بود يا اراده‌شان ضعيف بود؛ آيا شما احتمال سومي مي‌دهيد؟ يعني يا نمي‌دانستند يا نمي‌خواستند. ما زماني حق داريم به آنها لعن بفرستيم که خودمان آنچه را بايد بدانيم بدانيم و آنچه را مي‌دانيم، به دنبال عمل كردن به آن باشيم. اگر نخواهيم حقايق را بدانيم، در يک احتمال مانند آنها مي‌شويم. اگر بعد از دانستن، در مقام عمل جدي نباشيم، شايد مثل كساني باشيم كه مقام امام حسين(ع) را درک مي‌کردند، ولي به خاطر منافع دنيايشان به دانسته‌هايشان عمل نکردند؛ يعني ما نيز اندکي ضعيف‌تر يا قوي‌تر مانند آنها مي‌شويم.
ضرورتِ داشتن ايمان راسخ و خدشه‌ناپذير
پس مشکل ما يکي از اين دو مورد است؛ نخست اينکه حقايق دين را درست ندانيم؛ ما بايد به‌گونه‌اي از دين آگاهي داشته باشيم كه بتوانيم از آن دفاع کنيم و به شبهه‌ها پاسخ دهيم و اگر کسي شبهه‌اي القا کرد، خيلي سريع متزلزل نشويم. چه ‌بسا مطالب زيادي بدانيم، اما به محض اينکه شبهه‌اي بشنويم، متزلزل شويم و بگویيم مبادا او درست بگويد. بارها اين مسئله را دربارة خودمان و ديگران تجربه کرده‌ايم كه به چيزي معتقد بوده‌‌ايم، اما وقتي مطلب جديد و شبهه‌اي شنيديم، شک کرده‌ايم. بايد به‌گونه‌اي دين را بشناسيم كه اگر همة عالم يک طرف و ما نيز يک طرف برويم، در ايمانمان شک نکنيم. در زمان ائمه‌- علیهم‌السلام - مکرر عده‌اي نزد ايشان مي‌آمدند و گلايه مي‌کردند که مردم به ما بد مي‌گويند يا تهمت مي‌زنند و يا جسارت و اذيت مي‌کنند؛ ايشان مي‌فرمودند اگر در دست شما گوهري قيمتي باشد که کسي نتواند قيمتش را تعيين کند، و همة مردم بگويند که اين يک خرمهره‌ است، آيا به شما ضرر مي‌رساند؛ به ‌عكس، اگر خرمهره‌اي در دست شما باشد و برخي بگويند اين الماس است، براي شما چه فايده‌اي دارد؟ شما بايد آنچنان در دين خود محکم باشيد که نفي و اثبات ديگران در شما تأثيري نگذارد؛ به‌گونه‌‌اي كه اگر همة عالم يک طرف باشند، شما در دين خودتان شك نكنيد.
ضرورت بي‌تأثيري اثبات يا نفي ديگران
 در انجام دادن وظايف الهي
من از زبان امام شنيدم که مي‌فرمود اگر همه کساني که مورد نظر شما هستند بگويند مبارزه با شاه به‌صلاح نيست و وظيفه شما نيست و همة عالم يک طرف باشند، من شک نمي‌کنم و دست از وظيفه‌ام برنمي‌دارم. ايشان اين جمله را در مقابل پيشنهاد يکي از اشخاص معروف بيان فرمود كه پيشنهاد داده بود شما وقتي مي‌خواهيد براي کارهاي مبارزه تصميم بگيريد، با گروهي ده يا دوازده نفري مشورت كنيد و رأي‌گيري انجام دهيد؛ هر چه آنها گفتند شما بر اساس آن عمل کنيد. ايشان گفت نه‌تنها اين ده يا دوازده نفر، اگر همة عالم يک طرف باشند و بگويند نبايد مبارزه کرد، من هيچ شکي در مسير خود نخواهم كرد و سخن آنها براي من هيچ حجيتي ندارد. من به مسير خود يقين دارم: قُلْ هذِهِ سَبیلی أدْعُوا إلَی الله عَلی بَصیَرةٍ أنَا و مَنِ اتَّبَعَنی [1] پس هر يک از ما بايد اينچنين باشيم. البته ما به اين حد نمي‌رسيم؛ اما بايد در اين مسير باشيم و حقايق، آنچنان براي ما ثابت و روشن باشد که حرف کسي در ما اثر نکند؛ يعني بايد دليل عقلي و حجت داشته باشيم. اگر ديگران ما را تشويق يا تكفير كنند، هيچ تفاوتي براي ما نداشته باشد؛ اما كمتر چنين ايماني داريم و به همين دليل متزلزل مي‌شويم و هر روز و در هر موقعيتي، متناسب با آن برخورد مي‌كنيم و بر همين اساس در زندگي‌مان نوسان‌هاي زيادي پيدا مي‌شود؛ گاهي راست راست و گاهي چپ چپ هستيم. افزون بر اين، وقتي برايمان اثبات مي‌کنند اين سخنان و رفتارمان متناقض است، مي‌گویيم من هر روزي فکري دارم ديروز آن طور فکر مي‌کردم؛ امروز اين طور فکر مي‌کنم.
بیانات آيت‌الله مصباح يزدي (دام عزه)  در جمع شاخه جوانان دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي؛ قم؛ 1/10/93