kayhan.ir

کد خبر: ۴۹۷۸۵
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۳۹۴ - ۲۱:۵۵

حواشی‌ خواندنی دیدار دانشجویان با رهبر معظم انقلاب

* هیجان بچه‌ها برای شروع برنامه قابل توصیف نبود. بخصوص تلاششون برای اینکه نزدیکتر به آقا بنشینند.
* بعد از تلاوت قرآن نوبت مجری بود، اما یکی از میان جمع بلند شد، آقا به مجری گفت: این آقایی که دستش را بلند کرده ... دانشجویی که دستش رابلند کرده بود گفت به نمایندگی از جمع کثیری آمده و سلامشان را آورده و التماس دعا دارد. پچ پچ  و همهمه بچه‌ها بلند شد که می‌گفتند:«بنشین بگذار برنامه شروع بشه»!
* از لحظه حضور آقا تا پایان صحبت‌های نماینده‌های تشکل ها،برای بچه‌ها مثل یک عمر گذشت!با اینکه بچه‌های تشکل‌ها مطالب ارزشمندی بیان میکردند و معلوم بود برای نوشتن مطالبشون،کلی زحمت کشیده بودند،اما اشتیاق همه به شنیدن صحبت‌های آقا ،زمان را طولانی‌تر کرده بود.
* نماینده بعضی تشکل‌ها خیلی بیشتراز وقت معین شده صحبت کردند و با اعتراض بچه‌ها مواجه شدند.
نماینده‌ها نوعا سعی میکردند آرام و با وقار صحبت کنند،اما هیجان و استرس سخنرانی در حضور آقا،کاملا در رفتارشون مشهود بود.
* معلوم بود که بعضیا برای متنشون زحمت بیشتری کشیده بودند،حتی تا دقایق آخر! این از مکث نماینده گروه‌های جهادی در وسط خواندن متنش بیشتر معلوم شد.
* از یادداشت‌برداری آقا از صحبت‌ها میشد فهمید که کدام بخش ازصحبت‌ها توجه ایشان را جلب کرده! چند تشکل درباره هسته‌ای صحبت کردند، آقا هیچ یادداشتی برنداشتند! همانجا می‌شد حدس زد احتمالا آقا از هسته‌ای سخنی نخواهند گفت! همین طور هم شد و آقا گفتند گفتنی‌ها رو گفتیم!
* دبیر انجمن مستقل به تبریک‌های خواص بعد از لوزان اشاره کرد وبعد به توهین‌های رئیس جمهور و برخی دیگر از مسئولان به منتقدان اشاره کرد و بعد‌تر هم به صحبتهای یکی دیگر از مسئولان ارشد  که ادعا کرده بود رهبری در جریان جزئیات هستند. آقا با شنیدن این جمله اخیر، خنده معناداری کردند که از خیلی چیزها حکایت می‌کرد.
* نماینده جنبش عدالتخواه در مورد درآمد 17000 میلیاردی شهرداری‌ها و اهمیت مسکن و شهرسازی و اینکه وزیر راه گفته: «طرح مسکن مهر مزخرف است» صحبت کرد. آقا گفتند اگر اینها را زودتر می‌گفتید در سند برنامه ششم توسعه می‌آوردیم، خیلی مهم است.
* صبا کرم، دانشجوی دکتری داروسازی به نمایندگی از گروه‌های جهادی گفت: زمانی که رهبری از عدالت می‌گفتند عده‌ای از« له شدن طبیعی مردم زیرچرخ‌های توسعه» حرف می‌زدند! چرا مسئولین به داد مستضعفان نمی‌رسند؟! نگاه آقا خیلی خاص بود.
* صحبت نمایندگان تشکل‌ها که تمام شد، آقا خواستند شروع به صحبت کنند که یکی از میان جمع گفت: آقا ما می‌خواهیم با شما صحبت کنیم! آقا با لبخند گفت: شما یا همه؟! بچه‌ها خندیدند،آقا شروع به صحبت کردند تا افطار...
* وقتی اذان شد. آقا فقط نیم ساعت صحبت کرده بودند و گفتند بسیاری از مطالبم را بیان نکردم، چه کنیم؟! همه باهم جواب می‌دادند! آقا متوجه نمی‌شدند که کی چی میگه؟ یک لحظه که حسینیه ساکت شد،یکی داد زد آقا بعد از افطار ادامه بدیم! آقا نگاهی کردند و گفتند بعد از افطار که سخت میشه، حالا بریم افطار اگه بشه بعدش ادامه میدیم (نقل به مضمون)
* بعد از افطار، آقا سرحال‌تر از دانشجوها،مشغول صحبت شدند وبچه‌ها همه وجودشون چشم و گوش شد.
* آقا بخش مهمی از صحبتشون رو به جزییات راه‌های جذاب کردن تشکلهای انقلابی اختصاص دادند که برای تشکل‌ها خیلی پیام داشت!شاید این صحبت آقا تذکر محترمانه‌ای بود نسبت به کم کاری بعضی تشکلها.
* آخر جلسه یک دفعه آقا فرمودند خب دیگه من حقیقتا خسته شدم و بدون دعاهای معمول جلسه را تمام کردند، معلوم بود که آقا واقعا خسته شدند، در این سن نزدیک به 4ساعت روی صندلی نشسته بودند.