kayhan.ir

کد خبر: ۴۹۶۷۴
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۰

شناخت درست اسلام و عمل به آن دو وظيفه اصلي پيروان جبهه حق(1)(زلال بصیرت)

شايد بهترين خدمتي که ما مي‌توانيم به ‌منزلة شکر معرفت و ولايت اهل‌بيت – علیهم السلام - انجام دهيم، تلاش براي شناختن اهداف ايشان و تحقق آنها در زندگي فردي و اجتماعي است. گويا جامعه ويژگي‌هاي خاصي دارد و مسائل ويژه‌اي را مطرح مي‌سازد که در ساير رشته‌هاي علوم مطرح نمي‌شود؛ ولي در هر‌صورت پاية اجتماع نيز افراد هستند؛ اگر افراد نباشند، جامعه‌اي تحقق پيدا نمي‌کند و اگر روابط افراد صحيح نباشد، جامعة ايده‌آلي پيدا نخواهد شد. در بزرگ‌ترين تحولاتي که در جوامع انساني پيدا شده است ـ تا آنجا که تاريخ و اسناد و مدارک نشان مي‌دهد ـ مهمترين نقش را افراد برجسته داشته‌اند؛ مانند انبيا، اوليا، عالمان و مصلحان جامعه که خير و برکت از آنها شروع شده و بتدريج به افراد ديگر، گروه‌ها و در نهايت به کل جامعه سرايت کرده است. در هر صورت، نقش انسان‌هاي برجسته در تحولات جامعه انکارناپذير است؛ بويژه انسان‌هايي که ما معتقديم ارتباط خاصي با خداي متعال داشته‌اند و رابطة بين آنها و خداي متعال ـ وحي ـ آنها را از ديگر انسان‌ها ممتاز مي‌کرده است. به‌هر‌حال، براساس اين عقيده‌ مي‌كوشيم آموزه‌هاي انبيا را بهتر بشناسيم و آنها را سرمشق زندگي‌مان قرار دهيم؛ يعني هم باورهايمان را با تعاليم آنها تطبيق دهيم، هم ارزش‌هايمان را براساس آن باورها بنا کنيم و هم رفتارهايمان را طبق دستورهاي آنها تنظيم کنيم. اگر اين رابطه را بپذيريم که رفتارهاي انساني بدون زيربناي فکري شناختي نظري و ارزشي، معنا ندارد، بايد بكوشيم اين زيربناها را تقويت کنيم. خوب و بدهايي که براي رفتار انسان‌ها قائليم و جوامع را براساس آنها به حق و باطل، عادل و ظالم، درست و نادرست و متعالي و منحط توصيف مي‌کنيم، براساس همين ارزش‌هاي زيربنايي است.
تقلب در نظام‌هاي ارزشي‌ مادي و معنوي
بنابراين، اگر نظام ارزشي معيوب باشد و معيارهايي که براي خوب و بد داريم، مختل شوند، تشخيص جامعة خوب و بد و ايده‌آل و منحط آسان نخواهد بود. در اين‌صورت،‌ عده‌اي مي‌توانند با شگردهايي، عيوب خود را مخفي کنند و يا حتي آنها را به‌منزلة‌ امتياز برشمارند و در اصطلاح، منکر را به‌جاي معروف ترويج کنند. نمونه‌هاي اين کارها در تاريخ کم نيست؛ هم در جوامع ديني الهي و اسلامي اين‌گونه فريب‌کاري‌ها وجود داشته است كه افرادي به نام دين، عليه دين قيام کرده‌اند و ارزش‌هاي غلط را با رنگ و لعاب ديني موجه جلوه داده‌اند، و هم در ساير جوامع بشري که چندان پايبندي به دين نداشته يا اساساً منکر دين بوده‌اند و به ارزش‌هايي قائل بوده‌اند، انسان‌‌هاي فريبکار، حقه‌باز و شياد وجود داشته‌اند كه آن ارزش‌‌ها را به‌گونه‌‌اي ديگر به مردم نشان مي‌داده‌اند.
امروز هم در دنيا شاهد نمونه‌هاي برجسته‌اي از اين فريبکاري‌ها هستيم. همگان مي‌دانند نظام ارزشي که امروز بر دنياي غرب حاکم است و شايد بيش از نود درصد مردم اروپا و آمريکا اين نظام را کاملاً پذيرفته‌‌اند، يک نظام ارزشي مادي و دنيوي و حتي مي‌توان گفت حيواني است؛ ولي براساس همين ارزش‌هايي که خود آنها بدان قائلند و ترويج مي‌کنند و ديگران را به ضدارزش، بربريت، توحش و رعايت نکردن حقوق بشر متهم مي‌سازند، خودشان در اين جنبه‌‌ها اولي به اين اتهام‌ها هستند. در اين اواخر، همة عالم، کوچک و بزرگ، زن و مرد و روستايي و شهري، همه فهميده‌اند که حقيقتي در سخنان، ادعا و روش‌هايشان وجود ندارد، جز آنچه ماية فريب ديگران است. اگر از عدالت، آزادي، حقوق بشر و دموکراسي و مسائل ديگر از اين‌ قبيل که خود آنها بيشتر اينها را ترويج مي‌كنند، سخني به ميان مي‌آورند، در عمل حتي در کشور خودشان و نسبت به مردم خودشان نيز آنها را رعايت نمي‌کنند.
منظور اين‌ است كه تقلب در ارزش‌ها، تنها مخصوص به کساني نيست که ارزش‌هاي ديني را ترويج مي‌کنند؛ افرادي که ارزش‌هاي دنيوي و الحادي را هم ترويج مي‌کنند، آنها نيز در همان عالم خودشان و براي نظام خودشان تقلب‌هايي دارند. اصولاً اساس كار اين صاحبان قدرت، دروغگويي، تقلب و فريبکاري است. از لحاظ ديني نيز مشاهده مي‌كنيد كه امروزه در جوامع ديني نمونه‌هاي عجيبي پيدا شده که در تاريخ کم‌سابقه است ـ نمي‌گوئيم اصلاً نبوده است؛ ولي به اين شکل کم سابقه است ـ که کساني به نام دين و آخرت، رفتن به بهشت و سعادت ابدي و اصلاح جامعه، مظلو‌م‌ترين و بي‌گناه‌ترين افراد را به فجيع‌ترين شكل به قتل برسانند و حتي بدان افتخار کنند و به هيچ اصلي از اصول اخلاقي، ديني و الهي پايبند نباشند، چنين حرکاتي در طول تاريخ بشر کم‌نظير است؛ ولي امروز نمونه‌هاي آشکاري از آن ديده مي‌شود و همه مي‌توانند بفهمند که اينها حقيقتي ندارند و دنبال هوس‌هاي خودشان هستند.
ضرورت شناخت نظام ارزشي درست و عمل به آن
ما که معتقديم نظام ارزشي مبتني بر حقايق ـ نه فريب‌ها، دروغ‌ها و پندارهاي باطل ـ وجود دارد که رعايت آن، باعث سعادت دنيا و آخرت انسان مي‌شود، بايد بيش از ديگران بدان اهتمام داشته باشيم؛ به اينکه اولاً‌ عناصر اين نظام را به‌درستي بشناسيم تا در مقام شناخت، فريب ديگران را نخوريم و نتوانند کارهاي نادرست را به ما غالب کنند؛ ثانياً‌ بايد بكوشيم اين ارزش‌ها را در عمق جانمان پرورش دهيم و رفتارمان را به‌طور كامل براساس اين نظام ارزشي تنظيم کنيم. در هر دو مرحله كه اشاره کردم، جوامع اسلامي ضعف‌هايي دارند. البته ما با ديگران كاري نداريم؛ اما افرادي که معتقد به اسلامند و به صورت‌هاي مختلف ـ چه در قالب عالمان ديني و روحاني يا در قالب سياستمداران يا مصلحان جامعه و يا طرفداران اخلاق و ارزش‌ها و امثال اينها، در هر قالب و لباسي ـ اسلام را ترويج مي‌كنند،‌ کمابيش اين دو ضعف را دارند. پس ما دو نوع ضعف داريم: يكي اينكه اين نظام الهي را ـ دست‌کم بعضي از ابعادش را ـ درست نشناخته‌ايم؛ و ديگر اينكه بدانچه شناخته‌‌ايم، پايبند نيستيم؛ يعني در مقام بيان به زبان مي‌گوئيم، با قلم مي‌نويسيم، سخنراني و بحث مي‌کنيم و حتي بصورت حماسي و با  شدت و حدت هم از آن دفاع مي‌کنيم، اما در مقام عمل، كوتاهي مي‌كنيم. هر فردي مي‌تواند، ابتدا خود را بيازمايد که تا چه اندازه از اين حقايق آگاه است و درست ابعاد مختلف آن را شناخته است؛ دوم اين‌که چه اندازه نسبت به آنچه شناخته، در عمل ملتزم است. بنده اعتراف مي‌کنم که در هر دو زمينه ضعف دارم؛ در زمينة شناخت، مسائلي مطرح مي‌شود که جواب آماده‌اي ندارم؛ اگر خيلي علاقه داشته باشم، مي‌گويم بايد مطالعه، فكر و بررسي كنم؛ يعني نمي‌دانم؛ ولي بدتر اين است که در مقام عمل، به بسياري از چيزهايي که مي‌دانم، عمل نمي‌کنم. به‌هر‌حال، همة ما مي‌دانيم که با عصمت خيلي فاصله داريم و شناختمان از حقايق اسلام کامل نيست و کمابيش اين کمبود را داريم كه به‌طور شايسته همة ابعاد اسلام را نشناخته‌ايم.
امام خميني، بيدارگر آموزه‌‌هاي ‌سياسي
 و اجتماعي اسلام
شايسته است به‌عنوان شكر و‌ قدرداني از يک نعمت بزرگ الهي که در طول تاريخ کم‌نظير بوده و هست، اين نكته را بيان كنم كه قبل از نهضت حضرت امام (رض)، بسياري از ما كه توقع بود اسلام را بهتر از ديگران بشناسيم و به ديگران بشناسانيم، خودمان از بخش زيادي از دين آگاهي کامل نداشتيم؛ شناخت ما از دين، بعد از ده‌ها سال مطالعه، درس، بحث و تحقيق مربوط به مسائل فردي مي‌شد. باورمان نمي‌شد که در کنار نماز، واجبي به اندازة‌ اهميت نماز، مربوط به زندگي اجتماعي و همين‌طور ساير تکاليف داشته باشيم. امام، جامعة اسلامي را آگاه و بيدار کرد که بخش عظيمي از فقه اسلامي مربوط به مسائل اجتماعي و سياسي است. براي مثال،‌ چيزي را که هر فرد مکتبي مي‌داند، مسئله امر‌به‌معروف و نهي‌از‌منکر است كه در روايات فراواني بيان و به‌‌منزلة بزرگ‌‌ترين فريضه دانسته شده است. اين موضوع گستر‌ه‌‌اي بسيار وسيع و مصاديق فراواني دارد که عمل به آن، از سال‌ها نماز و روزه مشکلتر است. در مواردي انسان براي اجراي برخي از مصاديق امر‌به‌معروف و نهي‌از‌منکر بايد از جانش مايه بگذارد؛ در‌‌حالي‌كه كمتر بدان توجه مي‌کرديم.
بیانات آيت‌الله مصباح يزدي (دام عزه)  در جمع شاخه جوانان دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي؛ قم؛ 1/10/93
زلال بصیرت در ماه مبارک رمضان  روزهای  فرد منتشر می‌شود.