انقلاب اسلامی؛ پديدهاي استثنائی(1)
وقتي تاريخ انبيا را که مهمترين آنها داستانهاي انبيا در قرآن با سند قطعي آن است و جاي شک و شبههاي ندارد، ملاحظه ميکنيد، درمييابيد که انبيا چه زحمتهايي کشيدند و چه خوندلهايي خوردند تا يک يا چند نفر به آنها ايمان آوردند و راه حق را شناختند و از آن پيروي کردند. وقتي داستانهاي قرآن را مينگريد، يکايک انبيا را که ذکر ميکند، در پايان آن ميفرمايد: «وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ»، مثل حضرت نوح که حدود هزار سال مردم را دعوت و راهنمايي کرد. خداوند در پايان ميفرمايد: «وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ»؛ در برابر هزار سال راهنمايي و دعوت و ارشاد، تعداد اندکي به او ايمان آوردند. همينطور وقتي داستان ساير انبيا ذکر ميشود، پايانش اين است که اينها کفر و شرک ورزيدند و به عذاب استيصال مبتلا و نابود شدند. دوران نبوت و رسالت پيامبر اسلام(ص) 23سال بود. اين 23سال در مقايسه با هزار سال حضرت نوح يا صدها سالي که ساير انبيا ابلاغ رسالت کردند، مدت بسيار کوتاهي است؛ اما در همين مدت کوتاه ـ به حسب روايتي که از خود ايشان نقل شده است ـ فرمودند: «ما اوذي نبي مثل ما اوذيت؛هيچ پيامبري مثل من اذيت نشد». اذيتهائي که در حق پيغمبر اکرم (ص)روا داشتند، اذيتهاي کمّي مانند زندان، کتک زدن و شلاق نبود، بلکه اذيتهاي کيفي بود. گاه برخي حرکتهاي کوچک، آنقدر سوزنده و کشنده است که سالها زجر و شکنجه، آنقدر اذيتکننده نيست. به هر حال، خود اين داستاني است که پيغمبر اکرم چه اذيتهايي از دست مردم کشيدند تا بالاخره در همين فرصت کوتاه، کشور اسلامي را پايهگذاري کردند و شالوده يک امت پايدار را که قرنها بايد بماند و نهايتا در همه جهان پيروز شود، در همين مدت بنيان نهادند؛ اما همين مردم که از چنين نعمتي بهرهمند شدند ـ نعمتي که قابل مقايسه با نعمت ساير انبيا نبود و بالاترين رحمتي بود که خداي متعال بر انسانها ارزاني داشته بود ـ در عينحال، هنوز جنازه پيغمبر روي زمين بود که همين امت با فرمان او مخالفت کردند.
انقلاب اسلامي؛ پديدهاي به يادماندني
خداي متعال در طول هزار و چند صد سال تحولاتي براي امت اسلامي پيش آورد که مجموع تاريخ کشورهاي اسلامي را تشکيل ميدهد. در اين دوران، در همه کشورهاي اسلامي، شما نميتوانيد پديدهاي را شناسايي کنيد که قابل مقايسه با انقلاب اسلامي ايران باشد. در اين اختلافاتي که بين کشورهاي بزرگ دنيا پيش آمده است و گاهي به جنگهاي طولاني مثل جنگ اول و دوم جهاني انجاميده، در نهايت جز ويراني، پراکندگي، از همپاشيدگي امتها و خانوادهها، نتيجهاي نداشته است؛ اما در برابر حرکتي که امام در اين کشور شروع کردند، تقريباً همه نيروهاي عالم ايستادند. آنها کمکهاي خودشان را به همسايه نادان ما دادند و او را وادار کردند تا هشت سال تمام با ما بجنگد؛ در حالي که هنوز اين انقلاب شکل نگرفته بود و در آغاز کار بود؛ نيروي آزمودهاي نداشت و ارتش نيز پراکنده و گسيخته بود؛ نيروهاي ديگر هنوز تربيت نشده بودند؛ اوضاع داخلي کشور نابسامان بود؛ ترورها، داعيههاي تجزيه طلب، پانعربيسم، پان ترکيسم، خلق عرب، خلق کرد، خلق ترکمن از گوشه و کنار سر برآورده بودند و هر کدام ميخواستند کشور را تجزيه کنند. در چنين شرايطي، هشت سال جنگ بر ما تحميل شد؛ در حالي که ما قدرت تأمين سادهترين نيازمنديهاي جنگي را از خارج نداشتيم؛ يعني در محاصره شديد اقتصادي بوديم. همانطور که همه شما ميدانيد و بارها سرداران نظامي بيان کردند، حتي سيم خاردار به ما نميفروختند. در چنين شرايطي، خداي متعال آنچنان اين مردم را ياري کرد که پديدهاي عظيم و به يادماندني و فراموش نشدني در تاريخ به وجود آورد به نام نظام جمهوري اسلامي ايران؛ پديدهاي که همه قدرتهاي جهاني را مبهوت کرد. آنها فکر ميکردند در مدت کوتاهي بتوانند اين پديده را نابود و اين حرکت را سرکوب کنند؛ اما روز به روز بر قدرت، شوکت و عظمت اين نظام افزوده شد.
حالا شما حکومت شاه به عنوان يکي از بزرگترين قدرتهاي نظامي دنيا را مقايسه کنيد با روزي که انقلاب پيروز شد و به فرمايش امام يک مشت مردم پابرهنه توانستند دشمنان اسلام و کشور را بيرون کنند و خودشان بر سرنوشتشان حاکم شوند. در اين دوران هشت سال دفاع مقدس رزمندگان ما تقريباً هر روز امدادهاي الهي را مشاهده ميکردند، بخصوص در مواقع عمليات که با چشم بصيرتشان ميديدند که خداي متعال چگونه اين مردم را که تقريباً دست خالي بودند، بر دشمن تا دندان مسلح پيروز کرد. آنقدر داستانهاي امدادهاي الهي در دوران دفاع مقدس زياد است که بسياري از آنها را نوشتهاند و کتابهايي نيز در اينباره گردآوردهاند.
دشمن داخلي؛ آفت مورد غفلت
همه اين خطرهايي که خداي متعال در طول دفاع مقدس از کشور ما دفع کرد و دشمن ما را سرنگون کرد يک طرف؛ خطرهاي داخلي که ميتوانست اين جامعه را از درون متلاشي کند يک طرف ديگر؛ خطرهاي بسيار بزرگي که هنوز ما آن طور که بايد و شايد به اهميت آن پي نبردهايم. شما يک مثال کوچکي را در نظر بگيريد؛ خانوادهاي در مکاني زندگي ميکنند؛ همسايهاي به اين خانواده حمله ميکند و ميخواهد آنها را اذيت کند. اين خانواده با هم متحد ميشوند تا اين دشمن بيروني را دفع کنند؛ چون براي همه آنها ضرر دارد؛ اما اگر در درون خانواده يک نفر فاسد پيدا شود که بخواهد خانواده را از درون متلاشي کند، مانند اينکه کسي بخواهد در درون خانواده يک بمب منفجر کند، آيا اين خطرش بيشتر است يا خطر همسايه؟ اين نکتهاي است که کمتر بدان توجه شده است. همه ما امدادهاي غيبي را در دوران پيروزي انقلاب اسلامي و دوران جنگ تحميلي کمابيش شنيده و اهميت آن را درک کردهايم؛ اما کمتر به اين مسئله توجه داشتهايم که خطرهايي از درون جامعه ما اين نظام مقدس اسلامي را تهديد ميکرد و هنوز هم بقايايش وجود دارد؛ نمونه آن همين داستان فتنه اخير بود.
بیانات آيت الله مصباح يزدي(دامت بركاته) در ديداربا کاروان پيادهروي عاشقان حسيني ـ زائران خميني - 13/03/89
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.