کیفر و پاداش به مشرکان و مؤمنان
خداوند به وعدههای خویش به بهترین شکل وفا میکند، ولی نسبت به وعید این طور نیست و ممکن است به دلایلی چون شفاعت، از مجازات در گذرد.(مائده، آیه 118؛ بقره، آیه 80؛ حج، آیه 47؛ روم، آیه 6)
اما از آنجایی که خداوند غیرت دارد، نسبت به حریم قدس خویش کسی را راه نمیدهد و و شرک و کفر را به هیچ عنوان نمی پذیرد. به همین دلیل در هنگام محاسبه عمل، به ایمان و کفر توجه خاصی مبذول میدارد و کارهای بد و خوب را براساس این معیار محاسبه و ارزشگذاری میکند.
پس عمل صالح را با توجه به ایمان که ارزشمندترین عمل انسان است محاسبه میکند و آن را معیار سنجش قرار داده و همه را براساس آن میسنجد و ارزش گذاری میکند. از همین رو میفرماید: لَنَجْزِیَنَّهُم بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ تحقیقا ما مومنان را به بهترین آن چیزی که عمل میکنند، پاداش میدهیم. (نحل، آیه 96)
بنابراین خداوند ایمان را که برترین عمل هر انسانی است در کفه ترازو قرار میدهد و بقیه اعمال را با توجه به ارزش ایمان میخرد. پس هر چه ایمان فرد محکمتر و مستقیمتر باشد، بقیه اعمالش نیز ارزشی در سطح آن پیدا میکند، هر چند که عملش انفاق یک خرمای کم بها و یا پولی ناچیز باشد، ولی چون ایمانش قوی و مستقیم است، بهای این کالای کمارزش بالا میرود و در همان سطح ارزش گذاری میشود.
درباره جزا و کیفر مشرکان نیز میفرماید: لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذی کانُوا یَعْمَلُونَ؛ بدترین چیزی که عمل میکنند بدان پاداش و کیفر میدهیم.(اسراء، آیه 27)
در اینجا نیز بدترینها که همان شرک است معیار قرار میگیرد و براساس آن، قضاوت نهایی انجام میشود. پس چون بدترین عمل مشرک همان شرک است، همان به تنهایی او را به خلود در دوزخ میکشاند و دیگر نیازی نیست که به بقیه اعمال بدش نیز توجه شود؛ زیرا همین شرک به تنهایی به عنوان ظلم عظیم(لقمان، آیه 13) او را جاودانه در دوزخ میکند.
در آیه مربوط به مومنان سخن از «باء» به میان آمده و فرموده «باحسن» تا بیان کند هم بهترین عمل مومن مورد ملاحظه و معیار قرار میگیرد و هم بقیه اعمالش نیز در همین سطح ارزیابی شده و پاداش داده خواهد شد؛ اما در باره مشرک حرف «باء» حذف میشود و خداوند نمیفرماید «بأسوء الذی»، زیرا خداوند همه کارهای مشرک را برابر آن «أسوء» نمیدهد، بلکه تنها اینها را به آن «أسوء» اعمال میگیرد که همان شرک است؛ چرا که همین شرک به تنهایی برای آنان «خُلُود» میآورد؛ زیرا اگر بخواهیم اینها را برابر معصیتهای کوچک و میانی بگیریم، اینها «خُلُود» نمیآورد؛ امّا اینها را به شِرک میگیریم که خلود میآورد.
پس چون ایمان دارای مراتبی همانند مراتب تقوا و یقین است، خداوند اعمال دیگر را براساس این مرتبه ایمانی و تقوایی و یقینی میسنجد. اگر شخص در مرتبه علم الیقین است همه اعمال دیگرش را براساس همین میزان میسنجد و اگر در مرتبه عین الیقین باشد در همین سطح و اگر در مرتبه حق الیقین باشد همه اعمال ضعیف و متوسط او نیز در مرتبه حق الیقین سنجیده میشود، یعنی بهترین نرخگذاری.مثلا اگر یک جعبه پرتقال خوب و متوسط و بد باشد همه را به قیمت خوب میخرد.