شارلاتانیسم مطبوعاتی ذلیلالقلمها! (خبر ویژه)
ماهنامه «مهرنامه»، ارگان حزب کارگزاران و تریبون عوامل فتنه پروندهای با عنوان «ممنوعالقلمها» را در آخرین شماره خود منتشر کرد که در آن سیاستهای فرهنگی نظام و آرمانهای اسلامی به سخره گرفته شده است. در شماره دی ماه 1392 مهرنامه، مقالات و گفتگوهایی از اعضاء کانون غیرقانونی نویسندگان مانند «محمدعلی سپانلو»، «رضا براهنی»، «عباس مخبر»، «حافظ موسوی» و ... منتشر شده است که برخی از آنان از حامیان سلطنت و متعلق به طیف «چپ آمریکایی» بودند.
«محمدعلی سپانلو» از فعالان کنفرانس ننگین «برلین» و از نویسندگان مورد حمایت بیبیسی فارسی، در این پرونده به ستایش از دوره وزارت ارشاد «عطاالله مهاجرانی» پرداخت و با یادآوری خاطرهای از رئیس اداره کتاب مهاجرانی گفت: «یادم هست]ایشان[ اواخر سال 1376رفت نشست در ارشاد، به هر کدام از کتابها که نگاه میکرد، آنها را میشناخت. میگفت این مسئلهای ندارد بیخود گفتهاند. یا مثلا این جمله حساسیتزاست این را اصلاح کن؛ و به سرعت توانست در عرض دو ماه دو هزار کتاب ممنوعالچاپ را آزاد کند.»
محمدعلی سپانلو که سال 1382 مدال «شوالیه نخل آکادمیک» را از دولت فرانسه به دلیل 3 دهه خدمت به فرهنگ فرانسه و نشر و اشاعه فرهنگ غربی دریافت کرد، در ادامه گفتگو با ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران، از دولت جدید و وزارت ارشاد خواست تا انتشار واژگان مستهجن و سکسی را بلامانع اعلام کند!
«رضا براهنی» از چپهای آمریکایی، هوادار گروههای تجزیهطلب و همکار نشریات سلطنتطلب «نیمروز» و «کیهان» (چاپ لندن) است که سال 1373 انتشار شعری مبتذل از او در نشریه «تکاپو» منجر به تعطیلی این نشریه شد. براهنی در شماره اخیر «مهرنامه» گفته است: «بهتر است درباره سانسور جامعه چیزی را بردارد، مثلا بگوید؛ این آقای نویسنده به چه مناسبت چنین چیزهایی را نوشته! در آن زمان ممکن است که نویسنده یک شاکی داشته باشد. مثلا نویسنده در یک رمان یک آدم واقعی را مسخره کرده باشد یا توهین کرده باشد و یک نسبت عجیب و غریب جنسی یا غیرجنسی به او داده باشد، آن آدم حق دارد که برود شکایت کند.» به عبارتی براهنی حق هرگونه سخن گفتن و اتهامزنی به دیگران را برای نویسنده قائل شده است و در این صورت شخص مورد اتهام باید پس از چاپ کتاب در تیراژ وسیع در پی اعاده حیثیت از دست رفته خود باشد!!!
«حافظ موسوی» نیز از اعضای کانون غیرقانونی نویسندگان و دبیرسابق هیئت تحریریه مجله «کارنامه» با انتشار یادداشت «لیست سیاه» در این شماره ماهنامه مهرنامه اظهار امیدواری کرد که کتابهایی که به دلایل اخلاقی و فرهنگی از انتشار آنها جلوگیری شده به چاپ برسد. وی نوشت: «امیدوارم حالا که آقای صالحی ]معاون فرهنگی وزارت ارشاد[ پا پیش گذاشتهاند و به عنوان امدادرسان به این منطقه سونامیزده وارد شدهاند، آن طومار سیاه را در هم بپیچند و نام نیکی از خود به یادگار بگذارند.»(!)
تشدید فعالیت کانون غیرقانونی نویسندگان در حالی صورت میگیرد که براساس اسناد سازمان اطلاعات و امنیت رژیم ستمشاهی، اعضا و فعالان آن ارتباطات تنگاتنگی با «ساواک» داشتند و پس از انقلاب اسلامی نیز با صدور بیانیههای مختلف به معارضه با احکام اسلام و آرمانهای انقلاب پرداختند. اعضای این کانون از دهه 1370 و با چراغسبز جریان فرهنگی حاکم بر دولت کارگزاران، ارتباطات خود با سفارتخانههای خارجی را گسترش دادند. افشای جلسات اعضای کانون با رایزن فرهنگی سفارت آلمان در سال 1375 به یک رسوایی مجدد سیاسی-امنیتی برای نهادی که تظاهر به فعالیتهای فرهنگی و هنری میکند، انجامید. از جمله اقدامات کانون منحله نویسندگان که با هماهنگی سفارتخانههای آلمان و فرانسه صورت گرفت، صدور بیانیه معروف 134 روشنفکران معاند با عنوان «ما نویسندهایم» بود.
همسویی نشریات وابسته به حزب کارگزاران مانند «مهرنامه»، «تجربه»، «آسمان» و... با مواضع کانون غیرقانونی نویسندگان در مقابله با سیاستهای کلان فرهنگی نظام در حالی است که پیوندهای مطبوعاتی-سیاسی این دو طیف به 2 دهه گذشته میرسد؛ چنانکه در دولت هاشمی رفسنجانی آثار برخی از اعضای کانون غیرقانونی نویسندگان در نشریات دولتی مانند روزنامه همشهری نیز به چاپ میرسید و جریان کارگزاران همواره در صف حامیان آنها قرار داشته است.
چندی پیش رئیسجمهور محترم در گزارش صد روزه از عملکرد دولت خود به مردم مدعی شد که «ممنوعالقلمها را تبدیل به صریحالقلم کرده است.» این فضاسازی در حالی است که از اکثر افرادی که ادعای ممنوعالقلمی آنها میشود، بیش از همه در نشریات وابسته به حزب کارگزاران و جریان حاکم بر دولت مطلب چاپ شده است. چنین سیاهنماییهای کاذبی، البته برآمده از شارلاتانیسم مطبوعاتی به اصطلاح «صریحالقلمها» است، چون کارنامه مکتوب مدعیان ممنوعالقلمی مملو از فعالیت در نشریات زنجیرهای و مافیای مطبوعاتی کارگزاران بر ضدمردم و منافع ملی است و در واقع «ذلیلالقلمهایی» بودهاند که در خفا از بودجههای دولتی تغذیه مالی میشدند و نزد مخاطبان خود ادعای صراحت و استقلال از حکومت میکردند!
«محمدعلی سپانلو» از فعالان کنفرانس ننگین «برلین» و از نویسندگان مورد حمایت بیبیسی فارسی، در این پرونده به ستایش از دوره وزارت ارشاد «عطاالله مهاجرانی» پرداخت و با یادآوری خاطرهای از رئیس اداره کتاب مهاجرانی گفت: «یادم هست]ایشان[ اواخر سال 1376رفت نشست در ارشاد، به هر کدام از کتابها که نگاه میکرد، آنها را میشناخت. میگفت این مسئلهای ندارد بیخود گفتهاند. یا مثلا این جمله حساسیتزاست این را اصلاح کن؛ و به سرعت توانست در عرض دو ماه دو هزار کتاب ممنوعالچاپ را آزاد کند.»
محمدعلی سپانلو که سال 1382 مدال «شوالیه نخل آکادمیک» را از دولت فرانسه به دلیل 3 دهه خدمت به فرهنگ فرانسه و نشر و اشاعه فرهنگ غربی دریافت کرد، در ادامه گفتگو با ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران، از دولت جدید و وزارت ارشاد خواست تا انتشار واژگان مستهجن و سکسی را بلامانع اعلام کند!
«رضا براهنی» از چپهای آمریکایی، هوادار گروههای تجزیهطلب و همکار نشریات سلطنتطلب «نیمروز» و «کیهان» (چاپ لندن) است که سال 1373 انتشار شعری مبتذل از او در نشریه «تکاپو» منجر به تعطیلی این نشریه شد. براهنی در شماره اخیر «مهرنامه» گفته است: «بهتر است درباره سانسور جامعه چیزی را بردارد، مثلا بگوید؛ این آقای نویسنده به چه مناسبت چنین چیزهایی را نوشته! در آن زمان ممکن است که نویسنده یک شاکی داشته باشد. مثلا نویسنده در یک رمان یک آدم واقعی را مسخره کرده باشد یا توهین کرده باشد و یک نسبت عجیب و غریب جنسی یا غیرجنسی به او داده باشد، آن آدم حق دارد که برود شکایت کند.» به عبارتی براهنی حق هرگونه سخن گفتن و اتهامزنی به دیگران را برای نویسنده قائل شده است و در این صورت شخص مورد اتهام باید پس از چاپ کتاب در تیراژ وسیع در پی اعاده حیثیت از دست رفته خود باشد!!!
«حافظ موسوی» نیز از اعضای کانون غیرقانونی نویسندگان و دبیرسابق هیئت تحریریه مجله «کارنامه» با انتشار یادداشت «لیست سیاه» در این شماره ماهنامه مهرنامه اظهار امیدواری کرد که کتابهایی که به دلایل اخلاقی و فرهنگی از انتشار آنها جلوگیری شده به چاپ برسد. وی نوشت: «امیدوارم حالا که آقای صالحی ]معاون فرهنگی وزارت ارشاد[ پا پیش گذاشتهاند و به عنوان امدادرسان به این منطقه سونامیزده وارد شدهاند، آن طومار سیاه را در هم بپیچند و نام نیکی از خود به یادگار بگذارند.»(!)
تشدید فعالیت کانون غیرقانونی نویسندگان در حالی صورت میگیرد که براساس اسناد سازمان اطلاعات و امنیت رژیم ستمشاهی، اعضا و فعالان آن ارتباطات تنگاتنگی با «ساواک» داشتند و پس از انقلاب اسلامی نیز با صدور بیانیههای مختلف به معارضه با احکام اسلام و آرمانهای انقلاب پرداختند. اعضای این کانون از دهه 1370 و با چراغسبز جریان فرهنگی حاکم بر دولت کارگزاران، ارتباطات خود با سفارتخانههای خارجی را گسترش دادند. افشای جلسات اعضای کانون با رایزن فرهنگی سفارت آلمان در سال 1375 به یک رسوایی مجدد سیاسی-امنیتی برای نهادی که تظاهر به فعالیتهای فرهنگی و هنری میکند، انجامید. از جمله اقدامات کانون منحله نویسندگان که با هماهنگی سفارتخانههای آلمان و فرانسه صورت گرفت، صدور بیانیه معروف 134 روشنفکران معاند با عنوان «ما نویسندهایم» بود.
همسویی نشریات وابسته به حزب کارگزاران مانند «مهرنامه»، «تجربه»، «آسمان» و... با مواضع کانون غیرقانونی نویسندگان در مقابله با سیاستهای کلان فرهنگی نظام در حالی است که پیوندهای مطبوعاتی-سیاسی این دو طیف به 2 دهه گذشته میرسد؛ چنانکه در دولت هاشمی رفسنجانی آثار برخی از اعضای کانون غیرقانونی نویسندگان در نشریات دولتی مانند روزنامه همشهری نیز به چاپ میرسید و جریان کارگزاران همواره در صف حامیان آنها قرار داشته است.
چندی پیش رئیسجمهور محترم در گزارش صد روزه از عملکرد دولت خود به مردم مدعی شد که «ممنوعالقلمها را تبدیل به صریحالقلم کرده است.» این فضاسازی در حالی است که از اکثر افرادی که ادعای ممنوعالقلمی آنها میشود، بیش از همه در نشریات وابسته به حزب کارگزاران و جریان حاکم بر دولت مطلب چاپ شده است. چنین سیاهنماییهای کاذبی، البته برآمده از شارلاتانیسم مطبوعاتی به اصطلاح «صریحالقلمها» است، چون کارنامه مکتوب مدعیان ممنوعالقلمی مملو از فعالیت در نشریات زنجیرهای و مافیای مطبوعاتی کارگزاران بر ضدمردم و منافع ملی است و در واقع «ذلیلالقلمهایی» بودهاند که در خفا از بودجههای دولتی تغذیه مالی میشدند و نزد مخاطبان خود ادعای صراحت و استقلال از حکومت میکردند!