دربار شیطان- پیدا و پنهان شکلگیری وهابیت
تفریحی که عبدالعزیز را سلطان نجد کرد !(پاورقی)
عراق به فيصل پسر شريف حسين سپرده شد تا تحت قيموميت بريتانيا در آن جا حكومت كند. منطقه ميان فلسطين، سوريه و عراق كه به عنوان يك «منطقه بيصاحب» معرفي شده بود، به نام اميرنشين «ماوراي اردن» نامگذاري و به پسر ديگر شريف به نام عبدالله داده و شريف حسين هم به عنوان پادشاه حجاز به رسميت شناخته شد.
كاكس پيشنهاد كرد كه به عبدالعزيز نيز در مناطق تحت حكومتش چنين عنواني داده شود، بنابراين عبدالعزيز در نجد به رسميت شناخته شد. اما از نگاه عبدالعزيز، قاهره او را در محاصره قرار داده بود. عبدالعزيز به امين رياحي در اين باره گفت: «آنان مرا تسليم دشمنان نمودهاند... خود پيرمرد سفيدموي در مكه ... عبدالله پسرش در ماوراي اردن و پسر ديگرش فيصل در عراق.»۱۰۷
براي عبدالعزيز ديگر امكان نداشت كه به قلمرو شريف دست درازي كند. بريتانيا به وضوح حمايتش را از شريف نشان داده بود.
در همين زمان توافق عبدالعزيز با دولت بريتانيا كه با پرداخت ليرههاي انگليسي تضمين ميشد، باعث شد تا او به طور موقت چشم بر حجاز ببندد. وزير مستعمرات بريتانيا «مستر امري» درباره علت پرداخت ليرههاي انگليسي به عبدالعزيز، به صراحت گفته است كه اين ليرهها به چندين علت به پادشاه سعودي داده ميشد، اول اين كه او را در جنگ بر ضد تركيه عثماني ياري كند، دوم، پس از پايان جنگ بر ضد حجاز، عراق و كويت شورش نكند و در نگهداري راه زائران خانه خدا در سرزمين نجد مساعدت كند و دست آخر اين كه در سياست خارجياش از خواستههاي بريتانيا پيروي كرده و در ترويج سياست خاص انگليس در مورد حكمفرمايي صلح و آشتي در كشورهاي عرب بكوشد.۱۰۸
اين قرارداد در عمل عبدالعزيز را بيشتر از قبل به عنوان تحتالحمايه در اختيار انگلستان قرار ميداد. علاوه بر تعيين وليعهد با موافقت پادشاه بريتانيا، عبدالعزيز نه حق بستن پيمان با خارجيها را داشت و نه حتي اجازه داشت كه اراضياش را بدون رضايت انگلستان فروش، رهن و اجاره دهد.
با اين حال اگرچه قرارداد فوق عبدالعزيز را از تعدي و تجاوز به همسايگان خود در بحرين، كويت، قطر، عمان، حجاز و ديگر شيخنشينهاي تحت حمايت انگلستان محافظت ميكرد اما دست او را در هيل، منطقه آل رشيد آزاد ميگذاشت.
با خروج تركها نيروهاي حامي رشيد در منطقه هيل، تنها بودند. اگر او به هيل دست مييافت، با دستيابي به كوههاي شهر سپري طبيعي بين شريف حسين و مرزهاي نجد را در اختيار ميگرفت.
چه كسي تصور ميكرد كه ماجراي يك تيراندازي تفريحي به عوض شدن تاريخ در هيل بينجامد؟! در بهار 1920 سعودبن رشيد در يك مسابقه تيراندازي، يكي از عموزادههايش را به دليل نشانهگيري غلط مورد تمسخر قرار داد. بلافاصله پسرعموي حساس كه احساس كرد تحقير شده است، تفنگ را به طرف پيشاني سعود نشانه رفت و شليك كرد. بردگان سعود سوءقصد كننده را كشتند اما براي جانشين سعود۱۰۹ كه پسرك 13 سالهاي بيشتر نبود، جمع كردن نيرو و مقابله با نيروهاي سعودي ـ كه از خلاء پيش آمده در هيل باخبر شده بودند ـ كار سادهاي نبود. در ماجراي حمله به هيل، جانشين نوجوان فرار كرد اما محمدبن طلال، برادر پسري كه سعودبن رشيد را كشته بود، هدايت نيروها را در دست گرفت و دفاع جانانهاي را شروع كرد. اما با خيانت تاجران كه نميخواستند مورد خشم اخوان كه همراه فيصلالدويش از الارطويه آمده بودند، قرار بگيرند، دروازههاي شهر به روي دشمن باز و چند روز بعد محمدبن طلال نيز تسليم شد.
با فتح هيل، عبدالعزيز كه قلمرواش دو برابر شده بود، صاحب عنوان جديد «سلطان نجد» شد. يكي از زيركانهترين كارهاي عبدالعزيز به دست آوردن وفاداري دشمنانش بود. او محمدبن طلال را در حالي كه امكان مرگش حتمي بود، بخشيد و به همراه همه خاندان رشيد در قصر خودش جاي داد تا براي هميشه فكر بازپسگيري هيل و انتقام از سر اين خانواده بيفتد. اين جمله از سلطان زيرك نجد شنيدني است: «وقتي آنها ما را تنبيه ميكردند، حس انتقامجويي ما برانگيخته ميشد. بنابراين ما نبايد آنها را مجازات كنيم.» ۱۱۰
او كمي بعد با بيوه رشيد ازدواج كرد و فرزندانش را در كنار فرزندان خودش به سبك خاندان سعود پرورش داشت. در اين جنگ دو زن ديگر از خاندان رشيد بيوه شده بودند كه با برادر و يكي از پسران عبدالعزيز ازدواج كردند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است
كاكس پيشنهاد كرد كه به عبدالعزيز نيز در مناطق تحت حكومتش چنين عنواني داده شود، بنابراين عبدالعزيز در نجد به رسميت شناخته شد. اما از نگاه عبدالعزيز، قاهره او را در محاصره قرار داده بود. عبدالعزيز به امين رياحي در اين باره گفت: «آنان مرا تسليم دشمنان نمودهاند... خود پيرمرد سفيدموي در مكه ... عبدالله پسرش در ماوراي اردن و پسر ديگرش فيصل در عراق.»۱۰۷
براي عبدالعزيز ديگر امكان نداشت كه به قلمرو شريف دست درازي كند. بريتانيا به وضوح حمايتش را از شريف نشان داده بود.
در همين زمان توافق عبدالعزيز با دولت بريتانيا كه با پرداخت ليرههاي انگليسي تضمين ميشد، باعث شد تا او به طور موقت چشم بر حجاز ببندد. وزير مستعمرات بريتانيا «مستر امري» درباره علت پرداخت ليرههاي انگليسي به عبدالعزيز، به صراحت گفته است كه اين ليرهها به چندين علت به پادشاه سعودي داده ميشد، اول اين كه او را در جنگ بر ضد تركيه عثماني ياري كند، دوم، پس از پايان جنگ بر ضد حجاز، عراق و كويت شورش نكند و در نگهداري راه زائران خانه خدا در سرزمين نجد مساعدت كند و دست آخر اين كه در سياست خارجياش از خواستههاي بريتانيا پيروي كرده و در ترويج سياست خاص انگليس در مورد حكمفرمايي صلح و آشتي در كشورهاي عرب بكوشد.۱۰۸
اين قرارداد در عمل عبدالعزيز را بيشتر از قبل به عنوان تحتالحمايه در اختيار انگلستان قرار ميداد. علاوه بر تعيين وليعهد با موافقت پادشاه بريتانيا، عبدالعزيز نه حق بستن پيمان با خارجيها را داشت و نه حتي اجازه داشت كه اراضياش را بدون رضايت انگلستان فروش، رهن و اجاره دهد.
با اين حال اگرچه قرارداد فوق عبدالعزيز را از تعدي و تجاوز به همسايگان خود در بحرين، كويت، قطر، عمان، حجاز و ديگر شيخنشينهاي تحت حمايت انگلستان محافظت ميكرد اما دست او را در هيل، منطقه آل رشيد آزاد ميگذاشت.
با خروج تركها نيروهاي حامي رشيد در منطقه هيل، تنها بودند. اگر او به هيل دست مييافت، با دستيابي به كوههاي شهر سپري طبيعي بين شريف حسين و مرزهاي نجد را در اختيار ميگرفت.
چه كسي تصور ميكرد كه ماجراي يك تيراندازي تفريحي به عوض شدن تاريخ در هيل بينجامد؟! در بهار 1920 سعودبن رشيد در يك مسابقه تيراندازي، يكي از عموزادههايش را به دليل نشانهگيري غلط مورد تمسخر قرار داد. بلافاصله پسرعموي حساس كه احساس كرد تحقير شده است، تفنگ را به طرف پيشاني سعود نشانه رفت و شليك كرد. بردگان سعود سوءقصد كننده را كشتند اما براي جانشين سعود۱۰۹ كه پسرك 13 سالهاي بيشتر نبود، جمع كردن نيرو و مقابله با نيروهاي سعودي ـ كه از خلاء پيش آمده در هيل باخبر شده بودند ـ كار سادهاي نبود. در ماجراي حمله به هيل، جانشين نوجوان فرار كرد اما محمدبن طلال، برادر پسري كه سعودبن رشيد را كشته بود، هدايت نيروها را در دست گرفت و دفاع جانانهاي را شروع كرد. اما با خيانت تاجران كه نميخواستند مورد خشم اخوان كه همراه فيصلالدويش از الارطويه آمده بودند، قرار بگيرند، دروازههاي شهر به روي دشمن باز و چند روز بعد محمدبن طلال نيز تسليم شد.
با فتح هيل، عبدالعزيز كه قلمرواش دو برابر شده بود، صاحب عنوان جديد «سلطان نجد» شد. يكي از زيركانهترين كارهاي عبدالعزيز به دست آوردن وفاداري دشمنانش بود. او محمدبن طلال را در حالي كه امكان مرگش حتمي بود، بخشيد و به همراه همه خاندان رشيد در قصر خودش جاي داد تا براي هميشه فكر بازپسگيري هيل و انتقام از سر اين خانواده بيفتد. اين جمله از سلطان زيرك نجد شنيدني است: «وقتي آنها ما را تنبيه ميكردند، حس انتقامجويي ما برانگيخته ميشد. بنابراين ما نبايد آنها را مجازات كنيم.» ۱۱۰
او كمي بعد با بيوه رشيد ازدواج كرد و فرزندانش را در كنار فرزندان خودش به سبك خاندان سعود پرورش داشت. در اين جنگ دو زن ديگر از خاندان رشيد بيوه شده بودند كه با برادر و يكي از پسران عبدالعزيز ازدواج كردند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است