kayhan.ir

کد خبر: ۴۸۲۹۰
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۰

برگرد، ستاره سهیلم برگرد!...(چشم به راه سپیده)

Email:SEPIDEH@Kayhannews.ir

قرار بود که...
دلم قرار نبود از شما جدا بشود
دلم قرار نبود ز غمت رها بشود
شبم قرار نبود این چنین رود در خواب
سحر بیاید و این سینه بی‌صفا بشود
قرار بود که هر شب برای نافله‌ها
غلام تو به صدای امیر پا بشود
قرار بود که دار و ندار عاشقتان
کمی زگرد و غبار ره شما بشود
قرار بود که من یار خوبتان باشم
گدا قرار نشد دشمن خدا بشود
قرار نیست مگر من رسم به کوچه‌‌‌تان؟
قرار نیست که وصلت نصیب ما بشود؟
قرار بود که من بین روضه جان بدهم
قرار بود که خاکم به کربلا بشود
سرقرار شما آمدی نبودم من
امان از آن که سرش پر ز ادعا بشود
بیا قرار گذاریم باز هر جمعه
دم غروب لب من پر از دعا بشود
مجید خضرایی

بهار نیست
احساس می‌کنم که نباشی بهار نیست
شعری میان دفتر این روزگار نیست
معطوف می‌شود به شما حس واژه‌ها
آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟
من با سروده‌های همه شرط بسته‌ام
بیتی بدون نام شما ماندگار نیست
سین سلام سفره هفسین من بگو!
معنای این قصیده مگر انتظار نیست؟
روزی ظهور می‌کنی و می‌رسد بهار
اما به ماه و سال و زمان اعتبار نیست
تقویم هم به گفته من اعتراف کرد
سوگند می‌خورد که نباشی بهار نیست
هدیه ارجمند

فریادرس
انگار برای نفسم همنفسی نیست
در دشت وجودم اثرخار و خسی نیست
رفتند رقیبان و به این نکته رسیدیم
در شهر شما هیچ‌کسی یار کسی نیست
خاموش نشستیم در این خلوت غمبار
ما را به جز اندیشه عصیان هوسی نیست
پرواز نموده‌ست دلم در طلب دوست
هرچند که محدوده آن جز قفسی نیست
ای جمعه آخر تو به فریاد دلم رس
در باقی این هفته که فریادرسی نیست
عزیزالله بهروزی

تقویم خسته
یکی بیاید و دستی به ما تکان بدهد
یکی دوباره به تقویم خسته جان بدهد
چه سرد مانده دل بی‌حواس آدم‌ها
کسی نبوده که آن را کمی تکان بدهد
چقدر یخ‌زده آغوش کوچه‌های سلام
کجاست او که جوابی به عابران بدهد؟
زمین به روی خودش آب می‌شود، پس کو؟
کسی که دست زمین را به آسمان بدهد
بهار مرده در اینجا، هجوم پاییزست
کجاست او که به ما شور ناگهان بدهد؟
کنار پنجره‌ها پرده پرده می‌میریم
یکی دوباره خدا را به ما نشان بدهد
اصغر اکبری

یک باغ گل محمدی
با نام تو راه عشق آغاز شود
شب با نفس سپیده دمساز شود
با نام تو ای بهار جاری در جان
یک باغ گل محمدی باز شود
سیدحسن حسینی