kayhan.ir

کد خبر: ۴۷۸۲۳
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۰:۱۷

امل دنقل؛ شاعر مبارز مصری

فرهاد فرقه

امل دنقل از جمله شعرای مبارز مصری است که از ظرفیت هنری زبان، به خوبی استفاده نموده است. او با خلق تصاویری سرشار از عاطفه انسانی و بسیار ساده و دلنشین، با الهام از میراث گذشته و اسطوره‌های عربی و غیرعربی، آینه‌ای ساخته که در آن، همه ناکامی‌های امروز جهان عرب به وضوح نمایان است. عنصر پایداری جان مایه شعر امل دنقل است، لذا وی همواره قهرمانانی را برگزیده است که عصیانگر و سازش ناپذیرند، آنها هرگز تسلیم وضع موجود نمی‌شوند، حتی اگر سرکشی آنان با شکست روبرو شود و به همین سبب است که منتقدان، امل دنقل را شاعر تمرد نامیده‌اند. او با استفاده هنرمندانه از نمادهای تاریخی و اسطوره‌ای توانست برگ نوینی در عرصه شعر مقاومت عربی پدیده آورد. گفت‌وگوهای شاعر با این قهرمانان تاریخی و اسطوره‌ای، یکی از ویژگی‌های بارز شعر امل دنقل است. این شخصیت‌ها، از تاریخ خود به سوی شاعر می‌آیند و به افرادی تبدیل می‌شوند که با او زندگی و همدردی می‌کنند و از مشکلات و مصیبت‌های وی رنج می‌برند. تمامی این افراد تصویری از خود امل دنقل و رنج‌های او هستند. همه آثار وی، بیانگر کاربردهای میراث گذشته و اسطوره‌ها و پیوند ناگسستنی آنها با روح ستیزه‌جوی و سازش ناپذیر شاعر است. وی به تعبیر یکی از ناقدان، عمر شعری خود را میان سندان سیاست و چکش مرگ سپری نمود.
امل دنقل عقیده‌ دارد شاعر در جهان عرب در سایه شرایط اجتماعی- سیاسی کنونی، باید دو نقش اساسی ایفا کند:
الف) نقش هنری تا شاعر نامیده شود. ب) نقش ملی و میهنی، تا متعهد به وطن  پیشرفت آن باشد.
امل دنقل همواره از نابسامانی‌های اجتماعی و سیاسی جهان عرب رنج می‌برد و با بیانی ساده و بی‌پرده، در قالب داستان‌ها و اسطوره‌ها آن را ترسیم می‌نمود. احسان عباس منتقد معاصر فلسطینی در وصف شعر او می‌گوید:‌«شعر وی وجدان جامعه و بارزترین ویژگی آن، سادگی در بیان است.»
امل دنقل در ابتدا گرایش رومانتیکی داشت، اما طولی نکشید که دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی، وی را بسوی مکتب واقع‌گرایی سوق داد. به نظر منتقدان: «قصاید او در کنار روحیه تمرد شدید حاکم بر آنها، دارای ساختاری متین، بیانی محکم، موسیقی‌ای دلنشین و زیبایی‌های هنری است که خواننده را وادار می‌کند تا پایان قصیده همراه او باشد.»
پخته‌ترین اثر هنری او، دیوان «العهد الآتی» است، همسر شاعر در مورد این اثر می‌گوید:‌«این دیوان، از میان اشعار امل دنقل، از جهت فکر، زبان، وجدان و ساختار، از دیگر اشعار او پخته‌تر و منسجم‌تر است.»
او با استفاده از قصه‌های قدیمی، آینده نابسامان جهان عرب را پیش‌بینی می‌نمود. این ویژگی موجب شد که منتقدان ادبی «پیش‌گویی» را از مظاهر فنی و فکری و از ویژگی‌های شعر امل دنقل به شمار آورند.
 وی به خاطر شدت تاثیرپذیری از واقعیت‌ها و درک بالایی که داشت، به اسرار و خفایای حوادث پی برده، پیش از وقوع، از آنها خبر داده است. او به عقیده منتقدان، در استفاده از میراث گذشته مهارتی کم‌نظیر داشت.
شکست اعراب از اسرائيل در جنگ 1967، زخمی در جان و دل شاعر پدید آورد که با هیچ مرهمی التیام پیدا نمی‌کرد. قصیده «البکاء بین یدی زرقاء الیمامهًْ» در آن ایام، در جهان عرب شهرتی بی‌نظیر پیدا کرد. چنان‌که یکی از ناقدان در این مورد می‌گوید: شاعر ضمن بیان عوامل شکست، به برخورد سیاستمداران با ملت و بی‌توجهی نسبت به مطالبات و خواسته‌های آنان اشاره کرده است.
می‌توان گفت شاعر در این قصیده، با مهارت از یک گفت‌وگوی ساده در یک افسانه تاریخی، تصویری خلق کرده است که ابعاد و عمق یک فاجعه بزرگ بشری را نشان می‌دهد، در لابلای این گفت‌وگوها، آنچه در نظر شاعر دردناک‌تر است و رنج و عذاب شکست‌خوردگان را افزایش می‌دهد. آری این قصیده سرشار از عاطفه و اندوه انسانی، و یک مرثیه ماندگار است که در آن یک گفت‌وگوی ساده و افسانه‌ای، به نمادی تراژدیک برای تجسم یک ناکامی بزرگ تبدیل شده است و ناگفته‌های یک جنگ ویرانگر و خانمانسوز در جهان امروز عرب به خوبی در آن بیان شده است.
از دیگر سروده‌های امل دنقل که خلاقیت هنری وی را نشان می‌دهد،‌«اقوال جدیدهًًْْ عن حرب بسوس» است. این قصیده پیش از موافقت‌نامه کمپ دیوید سروده شده، و شاعر در آن، مخالفت صریح خود را با هرگونه سازش تا استرداد کلیه حقوق ضایع شده اعراب بیان نموده است. وی در این قصیده، نسبت به پیامدهای سوء سازش با اسرائیل و تن دادن به خواست‌های نامشروع آن کشور، هشدار داده است.
در این سروده، گاهی شاعر در قالب طفلی کوچک ظاهر می‌شود که به برادر بزرگتر یا پدرش متوسل می‌شود، گاهی هم حس می‌کند که او انسان بزرگی است که همه چیز را تجربه کرده و می‌فهمد و خود را هم‌شان کسی می‌داند که با او سخن می‌گوید. در تمامی این صحنه‌ها، شاعر سعی کرده با خلق تصاویر عاطفی دلنشین، روحیه پایداری در مخاطب را پدید‌ آورد. شاعر از سویی در قالبی هنری، به حاکمان وقت جهان عرب، نسبت به پیامدهای سوء سازش با اسرائیل هشدار می‌دهد و از تمامی اعراب و ملت‌های هوشیار درخواست می‌کند تا مبارزه خود را برای رسیدن به هدف نهایی و باز پس‌گیری سرزمین‌های اشغالی ادامه دهند.
امل دنقل با یادآوری نمادهای تلخ و شیرین دوران طلایی تمدن اسلامی و با تاکید ویژه بر عنصر پایداری در این فرهنگ، تاریخ گذشته را به عنصر مقاومت برای ملت خویش تبدیل نمود. از میان این نمونه‌های تاریخی، می‌توان به قیام بی‌بدیل امام حسین(ع) اشاره کرد که بارها در دیوان او تکرار شده است. وی این قیام و این نام مقدس را به‌عنوان نمادی بی‌نظیر از مقاومت و پایداری برگزیده است، او با اندوه از کسانی که دنیا چشم آنان را پر کرده و فرزند رسول خدا(ص) را رها کرده‌اند، یاد می‌کند و می‌گوید:
من در کربلا بودم/ پیری به من گفت که حسین(ع) با لبانی تشنه کشته شد/ از خود پرسیدم: چگونه شمشیرها خون فرزند گرامی‌ترین انسان را مباح دانستند؟ صاحب بصیرتی پاسخ داد: برق درخشان طلا، چشم‌ها را گرفته است.
موضوع آفرینی به منظورخلق روحیه پایداری از دیگر ویژگی‌های برجسته شعر امل دنقل است. چنانکه وی، از داستان حضرت یوسف(ع) که مسئله‌ای اخلاقی است، به‌عنوان نمادی از پایداری برای حفظ پاکدامنی استفاده می‌کند. یوسف که به تعبیر امل دنقل فقط ماه زیبایی در اختیار داشت، درد و رنج زندان و گرسنگی و آوارگی را به جان خرید، اما ماه زیبای خویش را در اختیار نابکاران ننهاد. جان مایه عناصر تاریخی و اسطوره‌ای به کار رفته در شعر امل دنقل، صرف‌نظر از نوع و ماهیت آنها، خلق روحیه پایمردی در مخاطب و دوری از یأس و ناامیدی است. هنر شاعر در این است که همواره به شخصیت‌ها و حوادث تاریخی، حضوری نمادین و با هدفی خاص بخشیده است.
قصیده «من مذاکرات مبتنی» آمیخته به تمسخر و گله است. امل دنقل آن را در سال 1968، یعنی یکسال پس از شکست اعراب از اسرائيل سروده است. او در این قصیده، از اوضاع نابسامان سیاسی و مشکلات داخلی جهان عرب شکایت می‌کند و از ناتوانی والیان در حفظ امنیت و دفاع از ملت در برابر هجوم بیگانگان به شدت می‌نالد.
امل دنقل در کنار بکارگیری فراوان نمادهای مقاومت از میراث گذشته عربی در شعر، با بیان نمادها و اسطوره‌های برگرفته از دیگر ملت‌ها، سبب شده دیوانش به دایرهًْ‌المعارفی متنوع از فرهنگ‌های گوناگون تبدیل شود.
می‌توان چنین نتیجه گرفت که از خصوصیات شعر امل دنقل، موضوع آفرینی با استفاده از میراث گذشته، سادگی در بیان، گفت‌وگوهای دلنشین، زیبایی تصویر، استفاده از ظرفیت‌های نهفته زبان و آمیختگی شعر با عواطف سرشار انسانی است. شاعر گاه یک قصه و یک افسانه بسیار ساده تاریخی را خلقی دوباره نموده، روح وجانی تازه در آن می‌دمد و به‌گونه‌ای به آن گنجایش می‌بخشد که همه ابعاد یک فاجعه عظیم بشری در درون آن جای می‌گیرد. وی با این خلاقیت هنری کم‌نظیر توانست از میراث گذشته، عربی و غیرعربی، تابلویی با رنگ‌هایی متنوع بسازد که تمامی شکست‌ها و ناکامی‌های امروز جهان عرب، به روشنی در آن ترسیم شده است.
 فضای حاکم بر شعر او به‌گونه‌ای است که با وجود سادگی آن، همواره مخاطب را دلباخته و مبهوت خود می‌سازد. شعر او را باید با توجه به اوضاع نابسامان آن روز جهان عرب نقد و ارزیابی نمود. احساس تنفر از خواری و ذلت و تلاش برای ایجاد روحیه پایداری و پایمردی در مقابل اشغالگران، از هر نوع و به هر قیمت، گاه شاعر را از حالت اعتدال خارج نموده و او را به حدی از افراط کشانده است که امل دنقل با به‌کارگیری نمادهایی از تاریخ گذشته، ناکامی‌های امروز جهان عرب را تجسم عینی می‌بخشد و قهرمانان وی، شخصیت‌هایی سازش‌ناپذیرند. آنان به هیچ وجه دست از شورش برنمی‌دارند، حتی اگر سرکشی آنان، از همان آغاز محکوم به شکست باشد. این روحیه پایمردی تا بدان حد در وجود شاعر نیرومند بود که وی را شاعر تمرد نامیده‌اند.
_____________________________
منابع:
1. سلیمی، علی. مادهای پایداری در شعر معاصر مصر. نشریه ادبیات پایداری، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، سال اول، شماره اول، پاییز 1388.
2. شفیعی کدکنی، محمدرضا. شعر معاصر عرب. تهران: انتشارات سخن جلد دوم، 1380.
3. شکری، غالی. ادب مقاومت. مترجم محمدحسین روحانی. تهران: نشر نو، 1366.