9 پیامد جبرانناپذیر جنگ یمن برای آلسعود
این بار اول نیست که کشور یمن مورد حمله و تجاوز همسایه شمالی خود قرار گرفته است، سعودیها، قبلاً نیز بارها به اشکال مختلف این سرزمین را مورد تعدی قرار دادهاند، از جمله در سال 1934 میلادی که عربستان موفق شد با سوء استفاده از وضعیت نسبتاً آشفته حاکم بر یمن، سه استان واقع در شمال شرق یمن یعنی نجران، جیزان و عسیر در نزدیکیهای تنگه بابالمندب را از خاک یمن جدا کرده و به خاک خود ضمیمه کند. در سال 2010 و هماکنون در سال 2015 نیز نظر سوء عربستان نسبت به این کشور آشکار شده است.
در همین مدت آلسعود چندین بار نیز حکام دیکتاتور یمن را در کشتار شیعیان این کشور همراهی کرده است، سالها پیش نیز وهابیهای سعودی طی چند مرحله، با لشکرکشی به شهرهای نجف و کربلا در عراق، هزاران مرد و زن و کودک بیگناه را قتل عام کردهاند. اصولاً بلندپروازی و جاهطلبیهای آل سعود محدود به مرزهای یمن نمیشود، بلکه از دیرباز، مرز و سرزمین همه کشورهای عربی موجود در شبه جزیره عربستان به نوعی مورد طمع سعودیها قرار داشته است، به گونهای که تاکنون تقریباً هیچ یک از پیمانها و قراردادهای منعقده بین این کشور با همسایگانش بر سر منازعات مرزی به نتیجه قطعی نرسیده است.
در واقع این وضعیت را باید حاصل پولهای بادآورده نفتی و تقسیم آن با سردمداران نظام سلطه و سرمایه و مشارکت آنها در چپاول منابع مسلمین دانست. مشارکتی که حمایت همه جانبه استکبار از این رژیم را در پی داشته و سیل انواع تسلیحات نظامی را به این کشور سرازیر کرده است. حکام عربستان با اتکاء به همین حمایتها و تسلیحات است که فکر میکنند میتوانند و حق دارند، داعیه رهبری جهان عرب و به زعم خود حتی جهان اسلام را داشته و هر ظلم و جنایتی را مرتکب شوند، اما به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی (دامت برکاته) گویا فراموش کردهاند، وقتی به اصطلاح مدعی دومین ارتش قدرتمند دنیا با همه تسلیحات و تجهیزات خود نتوانست در برابر اراده آهنین ملت قهرمان و مقاوم لبنان و یا فلسطین در یک منطقه بسیار کوچک و کاملاً تحت محاصره کاری از پیش ببرد، ارتش ناکارآمد و استیجاری عربستان نیز هرگز در این جنگ موفقیتی کسب نخواهد کرد.
از آنجا که این جنگ به تدریج مشروعیت کاذب خود را از دست داده، لذا همان گونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند؛ تداوم این رویکرد یک خطای استراتژیک دیگر از سوی عربستان به شمار میرود و با توجه به شرایط مورد اشاره، در هر حال به شکست آنها منجر خواهد شد.
از همینرو سعودیها تنها سه گزینه محدود پیش رو دارند: 1- یا تلاش خواهند کرد با میانجیگری کشور یا کشورهای ثالث، حتیالمقدور آبرومندانه از این باتلاق خارج شوند.
2- یا برای کسب اهداف نامشروع خود ناجوانمردانه به تشدید جنگهای داخلی و مسلمانکشی در یمن مبادرت خواهند نمود.
3- یا کوشش خواهند کرد تا با تداوم این آتشافروزی و تبدیل یمن به یک سرزمین به اصطلاح سوخته، عقده ناکامیها، حقارتها و جاهطلبیهای خود را نسبت به مردم بیدفاع یمن خالی نمایند.
از آنجا که نزد افکار عمومی جهان؛ اولاً انقلاب نوپای یمن نمیتوانست برای عربستان تهدید به حساب آید و ثانیاً این نبرد در شرایط کاملاً نابرابر و ناجوانمردانه به مردم یمن تحمیل شده و ثالثاً دستاورد مشخصی را برای عربستان در پی نداشته است، لذا در هر حالت شکست متجاوز تلقی خواهد شد و پیامدهای منفی فراوانی را برای آل سعود در پی خواهد داشت، اما بدیهی است که انتخاب گزینهای مشابه دو گزینه آخر میتواند با عواقب ناخوشایندتری برای حکام عربستان مواجه باشد، نتایجی که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
1- به چند دلیل شکست عربستان نتیجه محتوم این جنگ خواهد بود؛ اولا ارتش این کشور علیرغم در اختیار داشتن انبوه تسلیحات نسبتا مدرن، بدون کمک مستشاران خارجی و نیروهای استیجاری قادر به استفاده مطلوب از تجهیزات خود در یک جنگ فرسایشی و درازمدت نیست، ثانیاً نیروهای سعودی فاقد انگیزه، تجربه، شجاعت و سایر شرایط لازم برای یک جنگ تمام عیار در زمین و هوا و دریا هستند، ثالثاً حضور قبائل متعدد مخالف آلسعود در مناطق بیابانی گسترده در نقاط مختلف از جمله شمال یمن و اشراف و تسلط انصارالله به مرزهای شمال شرق یمن و نیز پیشبینی و حضور ارتش یمن و انصارالله در سایر مرزها از جمله سواحل جنوبی یمن، راه این کشور برای ورود به خاک این کشور را کاملا مسدود ساخته است، رابعا ارتش تقریبا کلاسیک سعودی در برابر جنگهای چریکی و نامنظم به شدت آسیبپذیر است. خامسا کارشناسان نظامی معتقدند، یمن از نظر موقعیت جغرافیایی و امکان بهرهگیری از نیروی زمینی و دریایی نسبت به عربستان در موقعیت کاملا برتریساز قرار دارد.
۲- این جنگ علاوه بر هزینههای سنگین ناشی از بکارگیری نیروهای اجارهای و استفاده از تجهیزات و مهمات گرانقیمت، میتواند باعث تحمیل خسارتهای جبرانناپذیر حاصل از گسترش احتمالی دامنه جنگ به پایگاههای نظامی، پالایشگاهها، پایانههای نفتی، بنادر و سایر تاسیسات شهری و زیربنایی عربستان گردیده و ضربات سنگینی را به اقتصاد وابسته این کشور وارد نموده و بی شک آثار آن نارضایتیهای عمومی در داخل این کشور را تشدید خواهد نمود. هزینههایی که مدتی است با آغاز حملات هر چند محدود یمنیها بر رژيم آل سعود تحمیل شده است.
۳- بیشک گسترش این جنگ، جریان عبور انرژي در منطقه را با مشکل مواجه ساخته و بازار بینالمللی نفت را نیز متاثر نتایج خود ساخته و در نتیجه به بحران اقتصادی کشورهای غربی دامن خواهد زد و روند ورشکستگی آنها را تسریع خواهد نمود.
۴- این جنگ میتواند به افشای بیش از پیش ماهیت وحشی و غیرانسانی وهابیون آل سعود و نیز اثبات سرسپردگی و همراهی این کشور با دشمنان قسم خورده اسلام و بشریت منجر و کینه و نفرت نسبت به آلسعود در ممالک اسلامی (اعم از سنی و شیعه) و سایر کشورهای جهان را مضاعف نموده و در نتیجه انزوای کامل این رژیم را در پی داشته باشد و شرایط برای محاکمه حکام جدید آلسعود به عنوان جنایتکار جنگی را فراهم و امکان سقوط آنها را تسریع نماید.
۵- با توجه به نتایج قابل پیشبینی در مورد نتیجه ناموفق این جنگ، نه تنها این تجاوز انسجام مطلوب مورد نظر عربستان در داخل و خارج این کشور را در پی نخواهد نداشت، بلکه ناکارآمدی و بیکفایتی حکام جدید را اثبات و باعث تشدید اختلافنظر بین شاهزادگان سعودی گردیده و امکان بروز و گسترش جنگهای داخلی در این کشور را امکانپذیر میسازد و بالعکس وحدت و انسجام مردم و قبائل مختلف یمن بر ضد آل سعود را دو چندان ساخته و اجماع افکار عمومی جهان علیه رفتارهای غیرمنطقی حکام عربستان را نیز تقویت خواهد کرد.
۶- با توجه به تلاش گسترده آلسعود برای تجهیز، تسلیح و استفاده ابزاری از گروههای تکفیری در این جنگ تداوم این وضعیت میتواند، پس از پایان منازعه، زمینههای نفوذ گروههای تروریستی از جمله؛ داعش به خاک عربستان را تسهیل و به تحقق افکار بلندپروازانه این گروههای مرتجع و جنایتکار برای تسلط بر جهان اسلام کمک نماید و لذا قبل از هر کشوری منافع و امکان استمرار حکومت حکام آلسعود را در معرض خطر قرار خواهد داد و پایههای این حکومت را بیش از پیش و به شدت متزلزل خواهد ساخت.
۷- عدم همراهی مطلوب و مورد نظر عربستان از سوی کشورهای فراخوان شده برای ائتلاف نشان داد که شکست حتمی و قطعی عربستان در این نبرد سرانجام به تضعیف جایگاه و موقعیت عربستان خواهد انجامید و در نتیجه نه تنها اندک اعتبار باقیمانده و نقش ادعایی رهبری آل سعود بر جهان عرب و اسلام را به طور کامل بر باد خواهد داد، بلکه شرایط بعد از جنگ به یک فرصت مناسب برای طرح و پیگیری حقوق از دست رفته همسایگان این کشور بر سر اختلافات و منازعات مرزی تبدیل خواهد شد.
۸- این جنگ نه تنها به قربانی شدن عربستان در مصاف با جبهه مقاومت منجر خواهد شد، بلکه شکست قطعی عربستان در این جنگ نیابتی، نقش هر چند توهمآلود ژاندارمی عربستان در منطقه را از آنها سلب و شرایط را برای تجزیه این کشور و تضعیف جهان اسلام در قالب سناریوهای از پیش طراحی شده توسط نظام سلطه فراهم خواهد ساخت.
۹- از آنجا که رسانههای غربی در یک حرکت شیطنتآمیز، این درگیری را جنگ بین ایران و عربستان تعریف کردهاند، لذا بدیهی است که پیامدهای فوق، سبب تغییر توازن استراتژیک در منطقه به نفع نهضت بیداری اسلامی گردیده و موقعیت جبهه مقاومت به ویژه ایران در ایفای نقشهای بینالمللی و سایر فعالیتهای دیپلماسی و نیز مذاکرات هستهای را تقویت و با گسترش همبستگیهای انقلابی، نتیجه متفاوت و معکوسی را برای آل سعود و سایر کشورهای استکباری حامی و همپیمان آن به همراه خواهد داشت.
در هر حال سران و دولتمردان کشورهای اسلامی نباید فراموش کنند که گسترش جنگهای نیابتی، امثال جنگ اخیر عربستان با یمن توطئهای جدید برای ایجاد تفرقه و نابودی اسلام و کشورهای اسلامی به دست خود مسلمانان و با نام اسلام است و نتایج آن چیزی جز خدمت به آمریکا و رژیم اشغالگر قدس و سایر کشورهای سلطهگر نیست.
منبع: بصیرت نیوز
در همین مدت آلسعود چندین بار نیز حکام دیکتاتور یمن را در کشتار شیعیان این کشور همراهی کرده است، سالها پیش نیز وهابیهای سعودی طی چند مرحله، با لشکرکشی به شهرهای نجف و کربلا در عراق، هزاران مرد و زن و کودک بیگناه را قتل عام کردهاند. اصولاً بلندپروازی و جاهطلبیهای آل سعود محدود به مرزهای یمن نمیشود، بلکه از دیرباز، مرز و سرزمین همه کشورهای عربی موجود در شبه جزیره عربستان به نوعی مورد طمع سعودیها قرار داشته است، به گونهای که تاکنون تقریباً هیچ یک از پیمانها و قراردادهای منعقده بین این کشور با همسایگانش بر سر منازعات مرزی به نتیجه قطعی نرسیده است.
در واقع این وضعیت را باید حاصل پولهای بادآورده نفتی و تقسیم آن با سردمداران نظام سلطه و سرمایه و مشارکت آنها در چپاول منابع مسلمین دانست. مشارکتی که حمایت همه جانبه استکبار از این رژیم را در پی داشته و سیل انواع تسلیحات نظامی را به این کشور سرازیر کرده است. حکام عربستان با اتکاء به همین حمایتها و تسلیحات است که فکر میکنند میتوانند و حق دارند، داعیه رهبری جهان عرب و به زعم خود حتی جهان اسلام را داشته و هر ظلم و جنایتی را مرتکب شوند، اما به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی (دامت برکاته) گویا فراموش کردهاند، وقتی به اصطلاح مدعی دومین ارتش قدرتمند دنیا با همه تسلیحات و تجهیزات خود نتوانست در برابر اراده آهنین ملت قهرمان و مقاوم لبنان و یا فلسطین در یک منطقه بسیار کوچک و کاملاً تحت محاصره کاری از پیش ببرد، ارتش ناکارآمد و استیجاری عربستان نیز هرگز در این جنگ موفقیتی کسب نخواهد کرد.
از آنجا که این جنگ به تدریج مشروعیت کاذب خود را از دست داده، لذا همان گونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند؛ تداوم این رویکرد یک خطای استراتژیک دیگر از سوی عربستان به شمار میرود و با توجه به شرایط مورد اشاره، در هر حال به شکست آنها منجر خواهد شد.
از همینرو سعودیها تنها سه گزینه محدود پیش رو دارند: 1- یا تلاش خواهند کرد با میانجیگری کشور یا کشورهای ثالث، حتیالمقدور آبرومندانه از این باتلاق خارج شوند.
2- یا برای کسب اهداف نامشروع خود ناجوانمردانه به تشدید جنگهای داخلی و مسلمانکشی در یمن مبادرت خواهند نمود.
3- یا کوشش خواهند کرد تا با تداوم این آتشافروزی و تبدیل یمن به یک سرزمین به اصطلاح سوخته، عقده ناکامیها، حقارتها و جاهطلبیهای خود را نسبت به مردم بیدفاع یمن خالی نمایند.
از آنجا که نزد افکار عمومی جهان؛ اولاً انقلاب نوپای یمن نمیتوانست برای عربستان تهدید به حساب آید و ثانیاً این نبرد در شرایط کاملاً نابرابر و ناجوانمردانه به مردم یمن تحمیل شده و ثالثاً دستاورد مشخصی را برای عربستان در پی نداشته است، لذا در هر حالت شکست متجاوز تلقی خواهد شد و پیامدهای منفی فراوانی را برای آل سعود در پی خواهد داشت، اما بدیهی است که انتخاب گزینهای مشابه دو گزینه آخر میتواند با عواقب ناخوشایندتری برای حکام عربستان مواجه باشد، نتایجی که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
1- به چند دلیل شکست عربستان نتیجه محتوم این جنگ خواهد بود؛ اولا ارتش این کشور علیرغم در اختیار داشتن انبوه تسلیحات نسبتا مدرن، بدون کمک مستشاران خارجی و نیروهای استیجاری قادر به استفاده مطلوب از تجهیزات خود در یک جنگ فرسایشی و درازمدت نیست، ثانیاً نیروهای سعودی فاقد انگیزه، تجربه، شجاعت و سایر شرایط لازم برای یک جنگ تمام عیار در زمین و هوا و دریا هستند، ثالثاً حضور قبائل متعدد مخالف آلسعود در مناطق بیابانی گسترده در نقاط مختلف از جمله شمال یمن و اشراف و تسلط انصارالله به مرزهای شمال شرق یمن و نیز پیشبینی و حضور ارتش یمن و انصارالله در سایر مرزها از جمله سواحل جنوبی یمن، راه این کشور برای ورود به خاک این کشور را کاملا مسدود ساخته است، رابعا ارتش تقریبا کلاسیک سعودی در برابر جنگهای چریکی و نامنظم به شدت آسیبپذیر است. خامسا کارشناسان نظامی معتقدند، یمن از نظر موقعیت جغرافیایی و امکان بهرهگیری از نیروی زمینی و دریایی نسبت به عربستان در موقعیت کاملا برتریساز قرار دارد.
۲- این جنگ علاوه بر هزینههای سنگین ناشی از بکارگیری نیروهای اجارهای و استفاده از تجهیزات و مهمات گرانقیمت، میتواند باعث تحمیل خسارتهای جبرانناپذیر حاصل از گسترش احتمالی دامنه جنگ به پایگاههای نظامی، پالایشگاهها، پایانههای نفتی، بنادر و سایر تاسیسات شهری و زیربنایی عربستان گردیده و ضربات سنگینی را به اقتصاد وابسته این کشور وارد نموده و بی شک آثار آن نارضایتیهای عمومی در داخل این کشور را تشدید خواهد نمود. هزینههایی که مدتی است با آغاز حملات هر چند محدود یمنیها بر رژيم آل سعود تحمیل شده است.
۳- بیشک گسترش این جنگ، جریان عبور انرژي در منطقه را با مشکل مواجه ساخته و بازار بینالمللی نفت را نیز متاثر نتایج خود ساخته و در نتیجه به بحران اقتصادی کشورهای غربی دامن خواهد زد و روند ورشکستگی آنها را تسریع خواهد نمود.
۴- این جنگ میتواند به افشای بیش از پیش ماهیت وحشی و غیرانسانی وهابیون آل سعود و نیز اثبات سرسپردگی و همراهی این کشور با دشمنان قسم خورده اسلام و بشریت منجر و کینه و نفرت نسبت به آلسعود در ممالک اسلامی (اعم از سنی و شیعه) و سایر کشورهای جهان را مضاعف نموده و در نتیجه انزوای کامل این رژیم را در پی داشته باشد و شرایط برای محاکمه حکام جدید آلسعود به عنوان جنایتکار جنگی را فراهم و امکان سقوط آنها را تسریع نماید.
۵- با توجه به نتایج قابل پیشبینی در مورد نتیجه ناموفق این جنگ، نه تنها این تجاوز انسجام مطلوب مورد نظر عربستان در داخل و خارج این کشور را در پی نخواهد نداشت، بلکه ناکارآمدی و بیکفایتی حکام جدید را اثبات و باعث تشدید اختلافنظر بین شاهزادگان سعودی گردیده و امکان بروز و گسترش جنگهای داخلی در این کشور را امکانپذیر میسازد و بالعکس وحدت و انسجام مردم و قبائل مختلف یمن بر ضد آل سعود را دو چندان ساخته و اجماع افکار عمومی جهان علیه رفتارهای غیرمنطقی حکام عربستان را نیز تقویت خواهد کرد.
۶- با توجه به تلاش گسترده آلسعود برای تجهیز، تسلیح و استفاده ابزاری از گروههای تکفیری در این جنگ تداوم این وضعیت میتواند، پس از پایان منازعه، زمینههای نفوذ گروههای تروریستی از جمله؛ داعش به خاک عربستان را تسهیل و به تحقق افکار بلندپروازانه این گروههای مرتجع و جنایتکار برای تسلط بر جهان اسلام کمک نماید و لذا قبل از هر کشوری منافع و امکان استمرار حکومت حکام آلسعود را در معرض خطر قرار خواهد داد و پایههای این حکومت را بیش از پیش و به شدت متزلزل خواهد ساخت.
۷- عدم همراهی مطلوب و مورد نظر عربستان از سوی کشورهای فراخوان شده برای ائتلاف نشان داد که شکست حتمی و قطعی عربستان در این نبرد سرانجام به تضعیف جایگاه و موقعیت عربستان خواهد انجامید و در نتیجه نه تنها اندک اعتبار باقیمانده و نقش ادعایی رهبری آل سعود بر جهان عرب و اسلام را به طور کامل بر باد خواهد داد، بلکه شرایط بعد از جنگ به یک فرصت مناسب برای طرح و پیگیری حقوق از دست رفته همسایگان این کشور بر سر اختلافات و منازعات مرزی تبدیل خواهد شد.
۸- این جنگ نه تنها به قربانی شدن عربستان در مصاف با جبهه مقاومت منجر خواهد شد، بلکه شکست قطعی عربستان در این جنگ نیابتی، نقش هر چند توهمآلود ژاندارمی عربستان در منطقه را از آنها سلب و شرایط را برای تجزیه این کشور و تضعیف جهان اسلام در قالب سناریوهای از پیش طراحی شده توسط نظام سلطه فراهم خواهد ساخت.
۹- از آنجا که رسانههای غربی در یک حرکت شیطنتآمیز، این درگیری را جنگ بین ایران و عربستان تعریف کردهاند، لذا بدیهی است که پیامدهای فوق، سبب تغییر توازن استراتژیک در منطقه به نفع نهضت بیداری اسلامی گردیده و موقعیت جبهه مقاومت به ویژه ایران در ایفای نقشهای بینالمللی و سایر فعالیتهای دیپلماسی و نیز مذاکرات هستهای را تقویت و با گسترش همبستگیهای انقلابی، نتیجه متفاوت و معکوسی را برای آل سعود و سایر کشورهای استکباری حامی و همپیمان آن به همراه خواهد داشت.
در هر حال سران و دولتمردان کشورهای اسلامی نباید فراموش کنند که گسترش جنگهای نیابتی، امثال جنگ اخیر عربستان با یمن توطئهای جدید برای ایجاد تفرقه و نابودی اسلام و کشورهای اسلامی به دست خود مسلمانان و با نام اسلام است و نتایج آن چیزی جز خدمت به آمریکا و رژیم اشغالگر قدس و سایر کشورهای سلطهگر نیست.
منبع: بصیرت نیوز