kayhan.ir

کد خبر: ۴۶۷۰۹
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۴
پشت چشمان خواب آلود امنیت ملی

دلالان آمریکایی- اسرائیلی در بریج!



اشاره:
از ابتدای انقلاب تاکنون مجموعه‌ای از روش‌های سخت و نرم براندازی از جانب آمریکایی‌ها در برابر ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته شده است. از جنگ نظامی گرفته تا تلاش برای تربیت و مدیریت نسل متخصص و آینده ساز کشورمان با هدف ایجاد تغییرات بنیادین در شکل اداره ثروت‌ها و منابع خاک ارزشمند به قول غربی‌ها «خاورمیانه» که از منظر رشد فکری و عقلانی زبانزد است. پروژه پل یا «بریج» بی‌شک یکی از بهترین نقشه‌های مشترک آمریکا و انگلیس و اسرائیل برای ساختارسازی شبکه‌ای در میان نخبگان ایرانی با هدف مدیریت حاکمیت و در دست گرفتن آینده جهان است. در هفته اخیر مجموعه‌ای از مدیران موفق و تجار نوآور کشورمان به دعوت یک مجموعه ایرانی- آمریکایی- اسرائیلی، تلاش کردند پلی میان ایده‌های مبتکرانه ایرانی و قلب نظام سرمایه‌داری ایجاد کنند. امسال هم پروژه به بهترین شکل ممکن و با کمترین هزینه سیاسی، علی رغم تلاش‌های برخی از دلسوزان، در میان هشدارهای امنیتی و سیاسی و اجتماعی متخصصین برگزار شد. اما چه کسانی در گردهمایی بریج حاضر شدند؟ ابتدا یک مقدمه کوتاه برای آشنایی با مفهوم بریج و رهبران جوان جهانی ارائه می‌کنیم.
رهبران جهان سرمایه‌داری!
«رهبران جوان جهانی» یا YOUNG GLOBAL LEADERS یک شبکه نخبگانی است که با هدف آماده‌سازی فضای جهانی برای هماهنگی حداکثری با سیاست‌گذاران دنیا که مهم‌ترین آنها در بلوک سرمایه‌داری، «دولت آمریکا» به شمار می‌رود، تشکیل شد. در ظاهر همه چیز به صورت یک مجموعه غیرحاکمیتی است که با حمایت و هدایت دولت سوییس به انتخاب و گزینش نخبگان تاثیرگذار بر جوامع محلی، براساس مولفه‌هایی از پیش تعیین شده می‌پردازد. اما مهم‌ترین بخش این گزینش و شبکه‌سازی جایی است که آشکارا گفته می‌شود: «رهبران جوان جهانی متعهد به پرداختن به مسائل و سیاست‌های جهانی و اجرای آنها هستند.»
براساس سند امنیت ملی آمریکا در سال‌های 2016-2015 شبکه YGL با پوشش علم و فناوری به‌دنبال تربیت و سازماندهی جریانی است که بتواند با به ‌چالش کشیدن حکومت‌های مدنظر دولت آمریکا، نقش تاثیرگذاری در عرصه حاکمیتی و جامعه مدنی این کشورها داشته باشد. در واقع YGL  اهداف مدنظر دولت آمریکا را به ‌گونه‌ای پیگیری می‌کند که به نظر «مطالبات اجتماعی» کشور هدف قلمداد شود تا حکومت‌های مستقل را وادار کنند به خواسته‌های جماعتی که ظاهرا نماینده عموم مردم هستند تن در دهند.
ابتکار عمل در دست آمریکا!
در بخشی از سند امنیت ملی آمریکا آمده است: «ما در حال به ‌دست گرفتن ابتکار عمل برای ایجاد روابط جهانی و شناسایی رهبران آینده در دولت، کسب و کار و اتصال آنها به یکدیگر و جامعه مدنی و مهارت‌های مورد نیاز برای رشد کردن آنها هستیم. ما برنامه‌های جدید تبادلات میان جوانان آمریکایی از آفریقا گرفته تا جنوب شرق آسیا را پیگیری می‌کنیم.»
  حکومت جهانی، نخبگان جهانی
مهم‌ترین طرح متفکران آینده‌نگر آمریکایی برای پایان دوره افول آمریکا از شکل یک ابرقدرت پرحاشیه و مدعی، تشکیل «حکومت جهانی» پس از فراگیری موج «جهانی‌سازی» در دنیاست. حکومت جهانی را به نوعی حاکمیت «مسئولیت شهروندان جهانی» لقب داده‌اند که تحت مدیریت مجموعه‌ای از کشورها به عنوان سیاست‌گذار، «جهان وطن» را با قانون سرمایه‌داری اداره می‌کنند. کما اینکه هم اکنون نیز دولت  آمریکا در حقیقت شکل سیاسی یک زیرساخت اقتصادی عظیم متشکل از مجموعه‌ای از بزرگ‌‌ترین شرکت‌های سرمایه‌دار است. در حکومت جهانی هیچ جزیره آزادی وجود ندارد، پس ایران به صورت جزیره شناور قدرت که به خودکفایی در عرصه‌های مختلف روی آورده و با توکل بر داشته‌های درونی، قطب قدرتمند خود را گسترش می‌دهد، تحمل نخواهد شد. بنابراین نیاز به ایجاد تغییرات درونی جدی و مدیریت ایده‌های ابتکاری برآمده از قدرت ملی وجود دارد.
رهبران جوان جهانی زیرشاخه‌ای از «مجمع جهانی اقتصاد» هستند و مهم‌ترین حامیان آنها در ترویج سیاست‌های جهانی در حوزه‌های مختلف «جهانی‌سازی»، کلان‌شرکت‌های سرمایه‌گذار به عنوان مهم‌ترین اجزای حاکمیت سرمایه‌داری هستند.
تشکیلات روبنایی
پس از شناسایی نخبه‌های علمی و صاحبان ایده‌های ابتکاری پولساز در ایران توسط گروهی از اعضای شناخته شده لابی سرمایه داری اعم از برخی از اساتید پایگاه علوم انسانی کاپیتالیسم در ایران- بعضاً دانشکده مدیریت دانشگاه صنعتی شریف- و مجموعه‌ای از دلالان داخلی حوزه واردات که شاه کلید ارتباط با شرکت‌های چند ملیتی صاحب سرمایه در غرب به شمار می‌روند، پلی از ایران به قلب اروپا، برلین؛ به صورت حقیقی طراحی شد.
اما چه کسانی مدیریت این پروژه را در شکل روبنایی برعهده دارند؟ در ظاهر نام 20 الی 30 نفر از کلان سرمایه داران ایرانی- آمریکایی و عرب- آمریکایی در لیست برگزارکنندگان مشاهده می‌کنیم اما نام برخی در این میان به شدت می‌درخشد.
ایرانی آمریکایی بهایی صهیونیست!
از جمله می‌توان به «کامران الهیان» بهایی صهیونیست اشاره کرد. الهیان هر چند در تعریف خود از عبارت «کارآفرین» استفاده می‌کند اما حقیقت این است که این عنوان برای یک مدیر شبکه‌سازی اجتماعی در جوامع هدف آمریکا و اسرائیل، چندان شایسته نیست. او و همسرش – زهره الهیان- سال هاست با همکاری اعراب ثروتمندی همچون ولید بن طلال سعودی و خانواده عرب- اسرائیلی «خوری»، در فلسطین اشغالی برنامه‌های آموزشی با هدف مدیریت فضای سیاسی بحرانی میان اعراب و اسرائیل با شبکه‌سازی اجتماعی و راه اندازی و اداره انواع سازمان‌های به اصطلاح مردم نهاد با اهداف خاص تربیت نسل آینده، پیاده می‌کنند. این خیر «جامعه ساز» درخصوص نحوه برگزاری دوره قبل هم اندیشی «آی بریج» در آمریکا می‌گوید: « ما با تعدادی از اساتید دانشگاهی که کارآفرینی تدریس می‌کردند، دیدار کردیم. سپس با وزارت خارجه آمریکا درباره برگزاری این کنفرانس مذاکره کردیم و آنها پذیرفتند در صدور ویزا برای ایرانیانی که به این کنفرانس می‌آیند، همکاری کنند.»
الهیان درباره حاضران در این کنفرانس گفته است: «امیدواریم که حدود 700 نفر در این کنفرانس در برکلی حضور پیدا کنند و 50 هزار نفر هم از طریق اینترنت، کنفرانس را پیگیری کنند. ما به دنبال این هستیم که آمریکایی‌ها درباره ایران بیشتر بدانند و ایرانی‌ها با نحوه کارکرد دره سیلیکون آشنا شوند. امیدوارم که طی یک سال آینده بتوانیم با حضور شرکت‌های سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذاران آمریکایی کنفرانسی در ایران برگزار کنیم. وزارت خارجه آمریکا از ابتدای امسال، معافیت‌هایی خصوصا در حوزه آموزشی در تحریم‌ها علیه ایران اعمال کرده که در پی این معافیت‌ها، مراودات علمی ایران و آمریکا آغاز شده است.»
الهیان با اشاره به برخی اخبار درباره سفر بعضی سازمان‌های آمریکایی به ایران در ماه‌های اخیر، گفته است:‌ بطور کلی به علت نبود روابط سیاسی، جامعه تجاری آمریکا با بازار ایران، چندان آشنا نیست.
معتمد وزارت خارجه ایران و آمریکا!
منشاء اعتماد وزارت خارجه آمریکا به کامران الهیان و امثال او برآمده از خدماتی است که پیش از این در سرزمین‌های اشغالی ارائه داده‌اند. او رئیس و بنیان گذار برخی  شرکت‌های فعال در اسرائیل از جمله  مجموعه مدارس آنلاین غزه و سرزمین‌های اشغالی فلسطین است و در عین حال حلقه‌ای از  تشکیلات زنجیره‌ای رهبران جوان جهانی را به نام خود در «بنیاد جهانی کاتالیست» ایجاد کرده است.
کامران از روسای UNGAID -اتحاد جهانی برای فناوری اطلاعات و ارتباطات و توسعه- وابسته به سازمان ملل است و اخیرا به واسطه روی کار آمدن دولت یازدهم، پس از 40 سال به ایران سفر کرده است.
اکنون سوال این است که حلقه ارتباطی دولت یازدهم و کامران الهیان بهایی صهیونیست کجاست؟ الهیان از اعضای رسمی لابی نایاک، به شمار می‌رود که از روابط گسترده‌ای با محمد جواد ظریف و برخی از دیپلمات‌های دیگر وزارت خارجه برخوردار بوده و هست. نایاک یک بنیاد دلالی است که مستقیم تحت نظر کنگره آمریکا فعالیت می‌کند و هدف خود را از سال‌ها قبل که به واسطه همکاری‌های مشترک گروهی از کارگزاران دولتی و مجموعه شرکت‌های وابسته به راکفلرها ایجاد شد، بهبود روابط سیاسی و تجاری ایران و آمریکا اعلام کرده است. بودجه نایاک بطور رسمی توسط بنیاد برادران راکفلر تامین می‌شود که از بانیان نظام اقتصادی و اجتماعی سیستم سرمایه داری به شمار می‌روند.
از بنیاد دانش و هنر تا کاسمی!
دیگر حلقه الهیان و دولتی‌ها، برآمده از ارتباطات قدیمی‌تر است. نایاک همزمان با شکل‌گیری در آمریکا با همکاری مشترک برخی از دیپلمات‌های صهیونیست آمریکایی همچون گری سیک و توماس پیکرینگ و دیپلمات‌های ایرانی همچون ع م. و ـه ظ. و ص خ.، کار را با یک تشکیلات ایرانی اروپایی به نام «تشکیلات ضد جنگ کاسمی» آغاز کرد. کاسمی نیز همچون نایاک منشاء نفتی دارد و تشکیل خود را مدیون گعده بنیاد دانش و هنر در ایران است که همکاری هایش در شبکه‌سازی اجتماعی در مناطق محروم ایران با ثروت شرکت‌های نفت و گاز شل و توتال یک بار احمد مسجدجامعی، وزیر فرهنگ و ارشاد اصلاحات را به استیضاح کشاند.
لابی واردات چیان جامعه ساز
مهم‌ترین حلقه تجار وابسته به روابط ایران و آمریکا در تعریف واردات و دلالی برای حضور شرکت‌های چندملیتی در ایران به نام «کارآفرینی» است! با این تعریف کارآفرین کسی است که با رانت دولتی مدیریت مجموعه‌ای از حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی را در مناقصه یا مزایده‌ای واقعی یا ساختگی برنده می‌شود و سپس به علت بی‌هنری ذاتی خود، کار را به غول‌های تجاری خارجی واگذار می‌کند و در این میان میلیاردها دلار سود می‌برد.
پری نمازی یکی دیگر از عوامل پشت پرده «آی بریج» است. شغل نمازی‌ها سالها در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، دلالی برای شرکت‌های نفت و گاز خارجی بود. از کرسنت گرفته تا استات اویل و شل و توتال و غیره، هیچ شرکت خارجی به ایران وارد نشد مگر با پرداخت حق دلالی نمازی ها! به این ترتیب مجموعه‌ای از «کارآفرینان دولتی»(!) با همکاری گروهی از دیپلمات‌های مشهور، با دارایی حاصل از تجارت با آمریکا و حتی بعضا روابط اقتصادی با اسرائیل، شبکه‌سازی اجتماعی در ایران را آغاز کردند. نمازی‌ها در اندک زمانی صاحب هزاران سازمان مردم نهاد در ایران شدند. در فضایی که وزارت کشور دولت اصلاحات قادر به تخمین تعداد NGOهای ایرانی نبود،  باقر نمازی عموی پری نمازی، در صحن سازمان ملل اسلاید‌های تفکیکی شبکه خود را با ریز آمار ارائه کرد و سیامک پسر وی در همان دوران به عنوان «رهبر جوان جهانی» فارغ التحصیل اندیشکده NED برگزیده شد!
بانکداری سالم کاپیتالیستی!
علاوه بر افراد مذکور در بریج امسال، مدیران سایر سازمان‌های دلالی رابطه ایران و آمریکا نیز به عنوان «کارآفرین» در برلین گرد هم آمدند. از جمله می‌توان به حمید بیگلری از مدیران تشکیلات پایا که شاخه‌ای از مجموعه دلالی نایاک در آمریکا به شمار می‌رود، اشاره کرد. جالب اینجاست که سال گذشته بیگلری، عضو کمیته روابط خارجی سنا و از مدیران «آسیا سوسایتی» به عنوان رئیس بازارهای نوظهور مجموعه آمریکایی- اسرائیلی سیتی بانک، کراواتش را باز کرد و به دعوت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در ساختمان حاکمیتی بانک مرکزی، درخصوص شاخصه‌های اساسی سیستم بانکداری سالم به سخنرانی پرداخت! سیتی بانک بزرگ‌ترین مجموعه پولی مالی دولت فدرال آمریکاست که سهامداران بعدی آن ولید بن طلال سعودی و دولت ابوظبی هستند!
از دیگر مدیران نایاکی حاضر در آی بریج می‌توان به «احمد کیارستمی» اشاره کرد که پیش از این سفرهای مکرر وی به ایران توسط نهادهای امنیتی مورد توجه قرار گرفته بود. البته کیارستمی قطعا نمی‌تواند خود را «کارآفرین» معرفی کند اما به علت سابقه تحصیل در دانشگاه شریف، چهره امنی برای ارتباط گیری با نخبگان و فارغ‌التحصیلان از همه جا بی‌خبر ایرانی محسوب شده است. لیست مذکور بسیار بلند بالاست و تلاش می‌کنیم به تدریج به معرفی سایر کلان سیاست ورزان پشت پرده ایده نوآورانه بریج بپردازیم و از روابط پشت پرده آنها رمزگشایی کنیم.
 لابی مشترک ایرانی- آمریکایی
 پر واضح است که چه کسانی در وزارت خارجه زیرساخت‌های لازم برای حضور آزادانه و رفت و آمد پی‌درپی چنین مدیران خطرناک آمریکایی- صهیونیستی را در ایران فراهم کرده‌اند و پرونده بریج را «امن» نگاه می‌دارند. همان‌ها که دیروز در نقش دیپلمات جمهوری اسلامی در ساختمان بنیاد برادران راکفلر درخصوص الزامات حمایت سیاسی و اقتصادی از جریان اصلاحات در انتخابات آینده ایران سخنرانی می‌کردند، امروز نیز برای شبکه‌سازی اجتماعی به منظور موفقیت در سایر حوزه‌ها دست به دامان دلالان رابطه ایران و آمریکا شده اند.
اما آنچه مهم است بی‌اعتنایی نهادهای امنیتی کشورمان به در معرض خطر قرار گرفتن تجار مبتکر و جوان ایرانی در چنین فضاسازی دیگر ساخته‌ای است. دشمن به سادگی و با کمترین هزینه یک دوره استعدادیابی در ایران را با تابلوی دلالان شناخته شده اندیشکده‌های آمریکایی- اسرائیلی برگزار می‌کند و در فضایی غیرقابل توجیه گردهمایی متشکل از نخبگان ایرانی و کارگزاران برنامه‌های جهانی خود را در برلین تکمیل می‌کند. احتمالا برخی از برگزار کنندگان این همایش همچون علی ز. و برخی دیگر از اساتید دانشگاه شریف ممکن است از اهمیت چنین هم آوردی مطلع نباشند که البته باز هم به علت هم هدفی بدون تحقیق مقصر ردیف دو به شمار می‌روند اما غفلت و بی‌دقتی هولناک و خطرآفرین دستگاه‌های امنیتی کشورمان هیچ توجیهی ندارد. در آینده بیشتر از بریج و نحوه شبکه‌سازی اجتماعی آن در جوامع هدف خواهیم نوشت.