معرفی رمان «رویای نیمه شب»
استمداد از ولی عصر(عج) برای نوشتن یک رمان(کتابستان)
محمدصادق علیزاده
«...پدر بزرگ از پشت قفسهها بیرون آمد و به گوشوارهای زیبا و گرانبها که من طراحی کرده و ساخته بودم اشاره کرد. خوشحال شدم که آن را برای ریحانه انتخاب کرده بود؛ هر چند بعید میدیدم که مادرش زیربار قیمت آن برود.گوشواره را بیرون آوردم و به پدربزرگ دادم: طراحی و ساخت این گوشواره، کار هاشم است. حرف ندارد! مادر ریحانه گوشوارهها را گرفت و ورانداز کرد: قشنگند، ولی ما چیزی ارزان قیمت میخواهیم. مادر ریحانه گوشوارهها را روی مخمل گذاشت. با نگاهش گوشوارههای قبلی را جستجو کرد. پدربزرگ گوشوارههای گران بها را توی جعبه کوچکی گذاشت. جعبه را به طرف مادر ریحانه سُراند: از قضا قیمت این گوشوارهها دو دینار است. در دلم به پدربزرگ آفرین گفتم. از خدا میخواستم که ریحانه صاحب آن گوشوارهها شود. قیمت واقعیاش ده دینار بود...»
اینها سطرهایی از رمان «رویای نیمه شب» بود که به قلم مظفر سالاری نوشته شده است. اثری ادبی با پس زمینه عشقِ پسری سُنّی به دختری شیعه که در لفافه حیا و حجاب، معذور از بیان دلدادگی خود است و در مسیر نیل به هدف پاک خود با اتفاقات مهمی روبرو میشود. هرچند بطن اصلی رمان واقعی بوده و بستر آن در فضای چند قرن قبل حلّۀ عراق میگذرد با این حال با هنرنمایی و قدرت و تسلط نویسنده، کشش و تازگی خود را داراست و مخاطب از ابتدا تا انتهای آن با اثر همراه میشود. داستان تشرف ابو راجح به محضر امام زمان(عج) نیز همانگونه که در کتاب نیز ذکر شده، واقعی و مستند است.
این رمان را میتوان نوعی، ترسیم شیوه معاشرت و همزیستی مسالمتآمیز میان مردمی توصیف کرد که هرچند مکتب و مذهبی متفاوت دارند اما تحت لوای انبوه مشترکات اعتقادیشان به مراوده با یکدیگر میپردازند و با یکدیگر همزیستیِ مسالمتآمیز دارند. مردم حله هر چند در برخی مؤلفههای اعتقادی با یکدیگر اختلاف دارند اما با هم رفت و آمد دارند و به مقدسات یکدیگر احترام میگذارند و سر سفره یکدیگر مینشینند و با وجود اختلاف فرقه و مذهب، به یکدیگر اعتماد دارند و دیگری را امین خود میشمارند. اعتماد و حسن همجواری آن قدر در این فرهنگ و بستر موج میزند که پسری پاکطینت از اهل تسنن به خود اجازه دلدادگی به دختری از بزرگان شیعۀ شهر را بدهد و خط اصلی رمان، تشریح فراز و نشیبهای این عشق پاک است که حول یک داستان واقعی از حضرت حجت(عج) شکل میگیرد.
مظفر سالاری، نویسندۀ رمان که خود روحانی و معمم نیز هست در خصوص این کتاب میگوید: «من در رویای نیمه شب به کودکان و نوجوانان فکر میکنم. شاید بتوان گفت که این رمان، رمان خانواده است. من برای نگارش این رمان متوسل به حضرت ولی عصر(عج) شدم و از آن حضرت استمداد خواستم. از نکات جالب توجه در این کار این بود که پیشنویس و پاکنویس نداشتم و فقط برخی اصلاحات ویرایشی انجام گرفت.» رمان «رویای نیمه شب» اخیرا به زیر چاپ چهارم رفته است. این کتاب به قلم مظفر سالاری و توسط انتشارات کتابستان منتشر شده و پیشنهاد خوبی برای مخاطب جوان و نوجوان محسوب میشود.
«...پدر بزرگ از پشت قفسهها بیرون آمد و به گوشوارهای زیبا و گرانبها که من طراحی کرده و ساخته بودم اشاره کرد. خوشحال شدم که آن را برای ریحانه انتخاب کرده بود؛ هر چند بعید میدیدم که مادرش زیربار قیمت آن برود.گوشواره را بیرون آوردم و به پدربزرگ دادم: طراحی و ساخت این گوشواره، کار هاشم است. حرف ندارد! مادر ریحانه گوشوارهها را گرفت و ورانداز کرد: قشنگند، ولی ما چیزی ارزان قیمت میخواهیم. مادر ریحانه گوشوارهها را روی مخمل گذاشت. با نگاهش گوشوارههای قبلی را جستجو کرد. پدربزرگ گوشوارههای گران بها را توی جعبه کوچکی گذاشت. جعبه را به طرف مادر ریحانه سُراند: از قضا قیمت این گوشوارهها دو دینار است. در دلم به پدربزرگ آفرین گفتم. از خدا میخواستم که ریحانه صاحب آن گوشوارهها شود. قیمت واقعیاش ده دینار بود...»
اینها سطرهایی از رمان «رویای نیمه شب» بود که به قلم مظفر سالاری نوشته شده است. اثری ادبی با پس زمینه عشقِ پسری سُنّی به دختری شیعه که در لفافه حیا و حجاب، معذور از بیان دلدادگی خود است و در مسیر نیل به هدف پاک خود با اتفاقات مهمی روبرو میشود. هرچند بطن اصلی رمان واقعی بوده و بستر آن در فضای چند قرن قبل حلّۀ عراق میگذرد با این حال با هنرنمایی و قدرت و تسلط نویسنده، کشش و تازگی خود را داراست و مخاطب از ابتدا تا انتهای آن با اثر همراه میشود. داستان تشرف ابو راجح به محضر امام زمان(عج) نیز همانگونه که در کتاب نیز ذکر شده، واقعی و مستند است.
این رمان را میتوان نوعی، ترسیم شیوه معاشرت و همزیستی مسالمتآمیز میان مردمی توصیف کرد که هرچند مکتب و مذهبی متفاوت دارند اما تحت لوای انبوه مشترکات اعتقادیشان به مراوده با یکدیگر میپردازند و با یکدیگر همزیستیِ مسالمتآمیز دارند. مردم حله هر چند در برخی مؤلفههای اعتقادی با یکدیگر اختلاف دارند اما با هم رفت و آمد دارند و به مقدسات یکدیگر احترام میگذارند و سر سفره یکدیگر مینشینند و با وجود اختلاف فرقه و مذهب، به یکدیگر اعتماد دارند و دیگری را امین خود میشمارند. اعتماد و حسن همجواری آن قدر در این فرهنگ و بستر موج میزند که پسری پاکطینت از اهل تسنن به خود اجازه دلدادگی به دختری از بزرگان شیعۀ شهر را بدهد و خط اصلی رمان، تشریح فراز و نشیبهای این عشق پاک است که حول یک داستان واقعی از حضرت حجت(عج) شکل میگیرد.
مظفر سالاری، نویسندۀ رمان که خود روحانی و معمم نیز هست در خصوص این کتاب میگوید: «من در رویای نیمه شب به کودکان و نوجوانان فکر میکنم. شاید بتوان گفت که این رمان، رمان خانواده است. من برای نگارش این رمان متوسل به حضرت ولی عصر(عج) شدم و از آن حضرت استمداد خواستم. از نکات جالب توجه در این کار این بود که پیشنویس و پاکنویس نداشتم و فقط برخی اصلاحات ویرایشی انجام گرفت.» رمان «رویای نیمه شب» اخیرا به زیر چاپ چهارم رفته است. این کتاب به قلم مظفر سالاری و توسط انتشارات کتابستان منتشر شده و پیشنهاد خوبی برای مخاطب جوان و نوجوان محسوب میشود.