به یاد شهید «پرویز(کمیل ) ایمانی»
تخریبچی مبتکر(حدیث دشت عشق)
شهید «پرویز ایمانی» سال 1345 در سوادکوه به دنیا آمد. سال سوم دبیرستان بود که ترجیح داد درس را رهاکند و عازم جبهه شود. آذر سال62 به عضویت رسمی سپاه در آمد و از همان زمان به عنوان مربی و مسئول واحد تخریب در لشکر 25 کربلا مشغول به کار شد. کمیل فرمانده گردان بود و برادرش تحت فرماندهی او به عنوان رزمنده حضور داشت امّا هیچ فرقی بین برادرش و دیگر رزمندگان قائل نبود. استفاده از مین ضد تانک در دریا که موجب نابودی قایقهای دشمن شده بود، از ابتکار وخلاقیتهای وی محسوب میشود. وی سال 66 در حلبچه شیمیایی شد و در خرداد 67 به هنگام نصب پل ارتباطی، بر اثر اصابت ترکش از ناحیه کمر قطع نخاع شد و سـرانجام در 19 تیر67 بر اثـر شدت جراحات به درجـه رفیع شـهادت نائل آمد.
2502روز سابقه جبهه 77 ماه با لباس پاسداری و شش ماه و 12 روز با لباس بسیجی در مناطق جنگی غرب و جنوب حضور موثر داشت و بیش از 6 بار مـجروح شد.
فرازی از توبه نامه «شهید ایمانی»: خدایا توبه میکنم از اینکه واجبی را به خاطر مستحبی رها کردم. در نمازم به چیزی جز تو فکر کردم. در سختیها به جای تو به بنده ات رو آوردم . ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود. در کارها تنها خود را محور قراردادم نه خدا را، ازاینکه تعهدهایی که با خدای خویش بستم، بشکستم. از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. از اینکه غیبت کردم واز دیگران بد گفتم وخود را نیک جلوه دادم. از اینکه کارهایم را برای ریاست طلبی وشهرت انجام دادم.
2502روز سابقه جبهه 77 ماه با لباس پاسداری و شش ماه و 12 روز با لباس بسیجی در مناطق جنگی غرب و جنوب حضور موثر داشت و بیش از 6 بار مـجروح شد.
فرازی از توبه نامه «شهید ایمانی»: خدایا توبه میکنم از اینکه واجبی را به خاطر مستحبی رها کردم. در نمازم به چیزی جز تو فکر کردم. در سختیها به جای تو به بنده ات رو آوردم . ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود. در کارها تنها خود را محور قراردادم نه خدا را، ازاینکه تعهدهایی که با خدای خویش بستم، بشکستم. از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. از اینکه غیبت کردم واز دیگران بد گفتم وخود را نیک جلوه دادم. از اینکه کارهایم را برای ریاست طلبی وشهرت انجام دادم.