راهکار حزب مشارکت برای عبور ازشورای نگهبان!؟ (پاورقی)
Research@kayhan.ir
تجديدنظرطلبان علاوه بر درپيش گرفتن سياست ابراز تمايل توأم با تهديد در قبال مجمع روحانيون مبارز، سياستهاى كلى «حضور مشروط» و حتى «احتمال عدم حضور» و «تحريم انتخابات» را نيز مطرح كردند. امّا پس از حدود دو ماه تبليغ با موضوعهاى ذكر شده، به يكباره از اواخر آبان و اوايل آذرماه 1382 مواضع جريان راديكال و همفكرانشان با گردش 180 درجهاى تغيير كرد و حضور همهجانبه در انتخابات مجلس هفتم، به عنوان يك ضرورت جدى و تاريخى، به محور مواضع راديكالها و مؤتلفين آنها در گروههاى اپوزيسيون و سوژه اصلى ماشين تبليغاتى اين ائتلاف تبديل شد. البته اتخاذ اين موضع جديد، بدان معنا نبود كه حملات و هجمههاى جريان راديكال و همفكرانشان عليه نظام و نهادهاى نظارتى متوقف شود، بلكه يكى از ضرورتها و دلايل اصلى كه عناصر اين جريان براى حضور همهجانبه در انتخابات ذكر مىكردند، تحت فشار قرار دادن شوراى نگهبان و نظام و نيز آنچه كه حفظ دستاوردهاى مجلس ششم مىناميدند، بود. بدين ترتيب تكاپوى بزرگى براى فراخوان پياده نظام جريان راديكال شكل گرفت. برخى سرنوشت اصلاحات را به انتخابات مجلس هفتم گره مىزدند489 و برخى مانند مصطفى تاجزاده با حضور در دانشگاهها منتقدان به حضور در انتخابات را توجيه مىكردند.
تعدادى نيز با شركت در جلسات مشترك با تشكلهاى زنان، سعى در مجاب نمودن آنان براى همراهى با برنامههاى راديكالى خود مىنمودند. البته اين برنامهها براى كشاندن پاى زنان به عرصه انتخابات به نفع خود، بسيار گستردهتر بود. روزنامهها و سايتهاى اينترنتى نزديك به حزب مشاركت، از چند ماه قبل، مباحث مربوط به زنان و حتى مسائل فمينيستى را به عنوان يكى از محورهاى اصلى تبليغاتى خود در دستور كار قرار داده بودند. ماجراى اهداى جايزه صلح نوبل به شيرين عبادى نيز كه سيد محمد خاتمى آن را اقدامى سياسى ناميد، زمينهاى بود تا جريان راديكال و حزب مشاركت در موجسوارى سياسى بر روى اين ماجرا سعى فراوانى به عمل آورد. در اين راستا بسيارى از اعضاى حزب مشاركت و فراكسيون آن در مجلس ششم، ضمن صدور پيام تبريك براى شيرين عبادى، در مراسم استقبال از او كه اين مراسم از سوى جرج بوش (رئيسجمهور وقت آمريكا) به عنوان نمونهاى از خواست مردم ايران براى آزادى مورد استناد قرار گرفت! شركت فعال داشتند و اين حضور براى استفاده از وجهه جايزه عبادى بود. به طورى كه شيرين عبادى نيز با ورود به اين موضوع در كنگره سازمان دانشآموختگان ايران اسلامى (ادوار دفتر تحكيم) نظريه تحريم انتخابات را مورد نقد قرار داد و گفت :
«اين درست نيست كه از صندوقهاى رأى قهر كنيم. به عنوان يك شهروند بر اين اعتقاد هستم كه قهر كردن با صندوق رأى دواى درد ما نيست. اگر بود، انتخابات شوراها مشكلات را حل مىكرد».490
با اين حال ديرى نپاييد كه تجديدنظرطلبان با استمداد از اپوزيسيون داخل مانند نهضت آزادى ـ كه تا قبل از آن بحث «تحريم انتخابات» را مطرح مىكردند ـ با اتخاذ مواضعى، ضمن تعريف و تمجيد از دستاوردهاى مجلس ششم، خواستار يارى رساندن مردم به جريان راديكال شده و حتّى پيشاپيش براى خود كانديداى انتخاباتى مشخص كردند.
در اين رابطه ابراهيم يزدى در سمينارى با عنوان «هفتمين انتخابات آرى يا نه؟» كه از سوى انجمن اسلامى دانشجويان دانشكده علوم اجتماعى دانشگاه تهران برگزار شد، تأكيد كرد :
«با وجود همه موانع، من به عنوان يك شهروند در انتخابات شركت مىكنم، يا شوراى نگهبان مرا رد مىكند كه بايد هزينهاش را بپردازد و يا تحت شرايط ويژهاى كه وجود دارد من را بپذيرد و در آن صورت بايد پاسخگوى پروندهاى كه براى من ساختند، باشند».491
اگرچه در يك هفته مانده به ثبت نام داوطلبان مسؤولان وزارت كشور با پيش كشيدن «بحران كاهش كانديداها» به عنوان يكى از موانع حضور مردم، سعى در توجيه شكست پروژه توسعه سياسى خود داشتند، امّا با آغاز ثبت نام در 22 آذر 1382 مسأله «جنبش ثبت نام» مطرح شد.
روزنامه ياس نو (ارگان حزب مشاركت) در اين باره نوشت: «ثبت نام از داوطلبان شركت در انتخابات دوره هفتم مجلس شوراى اسلامى از امروز به مدت يك هفته آغاز مىشود. اصلاحطلبان تأكيد دارند در اين يك هفته، تمام زبدگان، دانشگاهيان، فعالان سياسى اصلاحطلب و دانشجويان كه توانايى حضور در مجلس هفتم را در خود مىبينند، يك جنبش بزرگ ثبتنام را در مقابل ديدگاه ديگرى كه در كشور معتقد به رد صلاحيت و عدم مشاركت مردم است، به راه بيندازند. اصلاحطلبان تأكيد دارند در يك هفته مقرر همه بايد ثبت نام كنند. به عبارتى در اين دوره، ادامه حيات كشور و فضاى جامعه، بستگى به اين انتخابات خواهد داشت. اگر مردم در اين جنبش بزرگ كه خود مبدع آن هستند، ثبت نام كنند، قطعآ مىتوانند اميدوار باشند كه اين اوّلين قدم را براى بسط عدالت برداشتهاند. حال عملكرد شوراى نگهبان و كسانى كه نگرش مثبتى به حضور مردم در انتخابات ندارند، مىماند».492
با چنين تصوراتى در مقطع زمانى ثبت نام كانديداها، ماشين تبليغاتى جريان راديكال و تجديدنظرطلب به طور مدام، فعالان و چهرههاى سياسى متمايل به خود را در انتخابات دعوت و تشويق به ثبت نام مىكردند و در اين مسير برخى عناصر وابسته به اين جريان، پيشنهادهاى جالبى مطرح مىكردند! در اين باره ميثم سعيدى (عضو فراكسيون مشاركت مجلس ششم) مىگويد :«براى بلا اثر ساختن ابزار رد صلاحيت شوراى نگهبان از مجموع 60 الى 70 دانشگاهى كه در كشور وجود دارد، تمامى دانشگاهيان كه در خود توانايى نماينده شدن را مىبينند به وزارت كشور بروند و ثبت نام كنند. حضور اكثريت اعضاى هيأت علمى، دانشجويان و زنان توانمند عرصه اجتماعى و سياسى براى كانديدا شدن، شرط مؤثرى براى بلا اثر شدن ابزار رد صلاحيت شوراى نگهبان است و بالاخره مىتوان از اين ثبت نام گسترده 290 نفر را در ليست اصلاحطلبان گنجاند».493
اينگونه اظهار نظرها كه نشان از تلاش جريان راديكال براى ماندن در قدرت و حفظ موقعيت خود در مهمترين جايگاه قانونگذارى كشور يعنى مجلس بود، با ثبت نام بيش از 8 هزار كانديدا در سراسر كشور تكميل گرديد. افزايش تعداد كانديداها از سوى مسؤولان وزارت كشور به عنوان يك پديده مثبت كه موجب رونق انتخابات و افزايش مشاركت مردم خواهد بود، ارزيابى شد و اين شوراى نگهبان بود كه مدام خطاب واقع مىشد كه نبايد با تنگنظرى! به اين رويكرد مثبت، پاسخ منفى داد و اينچنين زمينههاى حملات جديد عليه شوراى نگهبان فراهم گرديد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
489- روزنامه نسيم صبا، به تاريخ 1/9/1382.
490- روزنامه شرق، به تاريخ 4/9/1382.
491- روزنامه شرق، به تاريخ 26/9/1382.
492- روزنامه ياس نو، به تاريخ 22/9/1382.
493- روزنامه نسيم صبا، به تاريخ 25/9/1382.
تجديدنظرطلبان علاوه بر درپيش گرفتن سياست ابراز تمايل توأم با تهديد در قبال مجمع روحانيون مبارز، سياستهاى كلى «حضور مشروط» و حتى «احتمال عدم حضور» و «تحريم انتخابات» را نيز مطرح كردند. امّا پس از حدود دو ماه تبليغ با موضوعهاى ذكر شده، به يكباره از اواخر آبان و اوايل آذرماه 1382 مواضع جريان راديكال و همفكرانشان با گردش 180 درجهاى تغيير كرد و حضور همهجانبه در انتخابات مجلس هفتم، به عنوان يك ضرورت جدى و تاريخى، به محور مواضع راديكالها و مؤتلفين آنها در گروههاى اپوزيسيون و سوژه اصلى ماشين تبليغاتى اين ائتلاف تبديل شد. البته اتخاذ اين موضع جديد، بدان معنا نبود كه حملات و هجمههاى جريان راديكال و همفكرانشان عليه نظام و نهادهاى نظارتى متوقف شود، بلكه يكى از ضرورتها و دلايل اصلى كه عناصر اين جريان براى حضور همهجانبه در انتخابات ذكر مىكردند، تحت فشار قرار دادن شوراى نگهبان و نظام و نيز آنچه كه حفظ دستاوردهاى مجلس ششم مىناميدند، بود. بدين ترتيب تكاپوى بزرگى براى فراخوان پياده نظام جريان راديكال شكل گرفت. برخى سرنوشت اصلاحات را به انتخابات مجلس هفتم گره مىزدند489 و برخى مانند مصطفى تاجزاده با حضور در دانشگاهها منتقدان به حضور در انتخابات را توجيه مىكردند.
تعدادى نيز با شركت در جلسات مشترك با تشكلهاى زنان، سعى در مجاب نمودن آنان براى همراهى با برنامههاى راديكالى خود مىنمودند. البته اين برنامهها براى كشاندن پاى زنان به عرصه انتخابات به نفع خود، بسيار گستردهتر بود. روزنامهها و سايتهاى اينترنتى نزديك به حزب مشاركت، از چند ماه قبل، مباحث مربوط به زنان و حتى مسائل فمينيستى را به عنوان يكى از محورهاى اصلى تبليغاتى خود در دستور كار قرار داده بودند. ماجراى اهداى جايزه صلح نوبل به شيرين عبادى نيز كه سيد محمد خاتمى آن را اقدامى سياسى ناميد، زمينهاى بود تا جريان راديكال و حزب مشاركت در موجسوارى سياسى بر روى اين ماجرا سعى فراوانى به عمل آورد. در اين راستا بسيارى از اعضاى حزب مشاركت و فراكسيون آن در مجلس ششم، ضمن صدور پيام تبريك براى شيرين عبادى، در مراسم استقبال از او كه اين مراسم از سوى جرج بوش (رئيسجمهور وقت آمريكا) به عنوان نمونهاى از خواست مردم ايران براى آزادى مورد استناد قرار گرفت! شركت فعال داشتند و اين حضور براى استفاده از وجهه جايزه عبادى بود. به طورى كه شيرين عبادى نيز با ورود به اين موضوع در كنگره سازمان دانشآموختگان ايران اسلامى (ادوار دفتر تحكيم) نظريه تحريم انتخابات را مورد نقد قرار داد و گفت :
«اين درست نيست كه از صندوقهاى رأى قهر كنيم. به عنوان يك شهروند بر اين اعتقاد هستم كه قهر كردن با صندوق رأى دواى درد ما نيست. اگر بود، انتخابات شوراها مشكلات را حل مىكرد».490
با اين حال ديرى نپاييد كه تجديدنظرطلبان با استمداد از اپوزيسيون داخل مانند نهضت آزادى ـ كه تا قبل از آن بحث «تحريم انتخابات» را مطرح مىكردند ـ با اتخاذ مواضعى، ضمن تعريف و تمجيد از دستاوردهاى مجلس ششم، خواستار يارى رساندن مردم به جريان راديكال شده و حتّى پيشاپيش براى خود كانديداى انتخاباتى مشخص كردند.
در اين رابطه ابراهيم يزدى در سمينارى با عنوان «هفتمين انتخابات آرى يا نه؟» كه از سوى انجمن اسلامى دانشجويان دانشكده علوم اجتماعى دانشگاه تهران برگزار شد، تأكيد كرد :
«با وجود همه موانع، من به عنوان يك شهروند در انتخابات شركت مىكنم، يا شوراى نگهبان مرا رد مىكند كه بايد هزينهاش را بپردازد و يا تحت شرايط ويژهاى كه وجود دارد من را بپذيرد و در آن صورت بايد پاسخگوى پروندهاى كه براى من ساختند، باشند».491
اگرچه در يك هفته مانده به ثبت نام داوطلبان مسؤولان وزارت كشور با پيش كشيدن «بحران كاهش كانديداها» به عنوان يكى از موانع حضور مردم، سعى در توجيه شكست پروژه توسعه سياسى خود داشتند، امّا با آغاز ثبت نام در 22 آذر 1382 مسأله «جنبش ثبت نام» مطرح شد.
روزنامه ياس نو (ارگان حزب مشاركت) در اين باره نوشت: «ثبت نام از داوطلبان شركت در انتخابات دوره هفتم مجلس شوراى اسلامى از امروز به مدت يك هفته آغاز مىشود. اصلاحطلبان تأكيد دارند در اين يك هفته، تمام زبدگان، دانشگاهيان، فعالان سياسى اصلاحطلب و دانشجويان كه توانايى حضور در مجلس هفتم را در خود مىبينند، يك جنبش بزرگ ثبتنام را در مقابل ديدگاه ديگرى كه در كشور معتقد به رد صلاحيت و عدم مشاركت مردم است، به راه بيندازند. اصلاحطلبان تأكيد دارند در يك هفته مقرر همه بايد ثبت نام كنند. به عبارتى در اين دوره، ادامه حيات كشور و فضاى جامعه، بستگى به اين انتخابات خواهد داشت. اگر مردم در اين جنبش بزرگ كه خود مبدع آن هستند، ثبت نام كنند، قطعآ مىتوانند اميدوار باشند كه اين اوّلين قدم را براى بسط عدالت برداشتهاند. حال عملكرد شوراى نگهبان و كسانى كه نگرش مثبتى به حضور مردم در انتخابات ندارند، مىماند».492
با چنين تصوراتى در مقطع زمانى ثبت نام كانديداها، ماشين تبليغاتى جريان راديكال و تجديدنظرطلب به طور مدام، فعالان و چهرههاى سياسى متمايل به خود را در انتخابات دعوت و تشويق به ثبت نام مىكردند و در اين مسير برخى عناصر وابسته به اين جريان، پيشنهادهاى جالبى مطرح مىكردند! در اين باره ميثم سعيدى (عضو فراكسيون مشاركت مجلس ششم) مىگويد :«براى بلا اثر ساختن ابزار رد صلاحيت شوراى نگهبان از مجموع 60 الى 70 دانشگاهى كه در كشور وجود دارد، تمامى دانشگاهيان كه در خود توانايى نماينده شدن را مىبينند به وزارت كشور بروند و ثبت نام كنند. حضور اكثريت اعضاى هيأت علمى، دانشجويان و زنان توانمند عرصه اجتماعى و سياسى براى كانديدا شدن، شرط مؤثرى براى بلا اثر شدن ابزار رد صلاحيت شوراى نگهبان است و بالاخره مىتوان از اين ثبت نام گسترده 290 نفر را در ليست اصلاحطلبان گنجاند».493
اينگونه اظهار نظرها كه نشان از تلاش جريان راديكال براى ماندن در قدرت و حفظ موقعيت خود در مهمترين جايگاه قانونگذارى كشور يعنى مجلس بود، با ثبت نام بيش از 8 هزار كانديدا در سراسر كشور تكميل گرديد. افزايش تعداد كانديداها از سوى مسؤولان وزارت كشور به عنوان يك پديده مثبت كه موجب رونق انتخابات و افزايش مشاركت مردم خواهد بود، ارزيابى شد و اين شوراى نگهبان بود كه مدام خطاب واقع مىشد كه نبايد با تنگنظرى! به اين رويكرد مثبت، پاسخ منفى داد و اينچنين زمينههاى حملات جديد عليه شوراى نگهبان فراهم گرديد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
489- روزنامه نسيم صبا، به تاريخ 1/9/1382.
490- روزنامه شرق، به تاريخ 4/9/1382.
491- روزنامه شرق، به تاريخ 26/9/1382.
492- روزنامه ياس نو، به تاريخ 22/9/1382.
493- روزنامه نسيم صبا، به تاريخ 25/9/1382.