kayhan.ir

کد خبر: ۴۵۳۲۶
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۰

آقای آمریکا!(نگاه)

«من اجازه نخواهم داد که بیگانگان بیایند و با دانشمندان و فرزندان عزیز و برجسته این ملت صحبت و از آنان بازجویی کنند.»


ع- ثقفی

این جمله‌ای است که صدور آن آب پاکی به دست دشمن ریخت و خیال دوست را هم راحت کرد. اگرچه که دشمن خطوط قرمز ما را بهتر از دوستان ما می‌شناسد، اما خصوصیت شیطان این است که مدام ایمان ما را بیازماید، ایمانی که نماد عینی آن مواضع رهبری اسلام انقلابی در جهان است.
دشمن به زعم خود ما را به بازی می‌گیرد، بی‌آنکه ابعاد جهالتش به درک او اجازه دهد تصویر درستی از ولایت اسلامی داشته باشد. او چون ولایت شیطان را پذیرفته است، هر چه شیطان به او القا می‌کند می‌گوید و می‌خواهد، او می‌خواهد سیادت جهان را به دست بگیرد- کوته فکران بساط اندیشه‌اش به او چنین تلقین کرده‌اند که سرور و غایت جهان است- دلش به فرهنگ بی‌مایه‌اش خوش است و غرق در منجلاب آن، از یاد برده است که صدایش از ته چاه مغروقی به گوش جهان می‌رسد و عجیب اینکه از این مغروق، مغرورتر و وقیح‌تر در جهان نیست. مغروقی که به جای کمک خواستن، طلبکارانه برای دیگران خط و نشان می‌کشد! اکنون هم می‌خواهد پا را از گلیمش درازتر کرده و به خاکی قدم نهد که هوایش خواب بی‌تعبیر سی و هفت ساله اوست. سی و هفت سال است که تکرار این خواب، کابوس هر شب او شده است و از فرط هذیان، سالی چند بار خود را در جهان مضحکه خواسته‌های عجیب خود می‌کند. می‌خواهد به ایران بیاید و با برجستگان این کشور گپ و گفت داشته باشد، آن هم کشوری که به جای گوجه فرنگی به سرش هندوانه شب یلدا پرتاب خواهد کرد. همان شب یلدایی که برایش کلی خرج کرده است تا در کنار چهارشنبه سوری‌ها و سیزده به درها، اسلام انقلابی را با فرهنگ عیاشی بیازماید. کلی خرج کرده است تا یک شبکه تأسیس کند و از آن سی‌دی آموزش رقص به مردم این کشور بفروشد تا چه شود؟ تا به خیال باطلش شروع کنند به ساز جاهلی او رقصیدن، یا این مردم را به خرید ملک در ترکیه و تحصیل فرزندانشان در انگلیس و وقت‌گذرانی در دبی- مثل بادبادک- و خرید دستگاههای باد کننده لب- مثل بادکنک- ترغیب کند، بی‌آنکه بداند آنچه و آن که موجب قوام و دوام اسلام انقلابی در این کشور است از قضا اشمئزازی است که با شنیدن این دعوت‌های کودکانه به مردم دست می‌دهد. دشمن آخر از کجا بداند که سر رشته قلب و اعتقاد و اعتماد مردم به دست کیست؟ از کجا بفهمد معنای داشتن آقا و ولی را؟ او که در همه تاریخش آقا نداشته است و از طعم ولایت بویی نبرده است، چگونه بتواند بفهمد که در کشور و جهان انقلابی اسلام، ریاست و ولایت امر حتی مسلمانان آمریکا با همانی است که به او آقا می‌گویند و علیرغم تلاش‌های مذبوحانه دشمن در بر هم زدن خطوط اصلی ولایت او در جهان، آقا را هر بار و از هر طرف که بنویسند باز هم آقاست!