kayhan.ir

کد خبر: ۴۵۳۱۴
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۵

نتیجه مدیریت درست در ورزش اهتزاز پرچم و شادی دل مردم است(نکته ورزشی)


سرویس ورزشی-  
هفته گذشته قهرمانی رشته تکواندو در مسابقات جهانی این رشته و در حضور مدعیان بزرگ و در عین حال منتقد، مهمترین و خوشحال‌کننده‌ترین خبری بود که نه فقط جامعه ورزش را خوشحال کرد بلکه باعث شادی کل جامعه ایرانی شد. قهرمانی تکواندوکاران ایرانی در روسیه که برای بار دوم در سطح جهان رخ می‌داد، آنقدر سرفرازانه و غرورانگیز بود، که علاوه بر مسئولین ارشد مملکت، مقام معظم رهبری نیز برای افتخارآفرینان رشته تکواندو پیام تبریک و تشکر صادر کردند. پیامی خطاب به تکواندوکاران و دست‌اندرکاران این رشته و با این مضمون که «از اینکه توانستید بار دیگر پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران را به اهتزاز درآورید تشکر می‌کنم.».
اهتزاز پرچم جمهوری اسلامی ایران در دنیای امروز و در روزگاری که نظام سلطه علیه این ملک و ملت بدترین و تندترین و غیرمنصفانه‌ترین تبلیغات را به کار می‌برد، کاری بزرگ است و به طور طبیعی شادی ملت ظلم‌ستیز و مردم انقلابی و میهن‌دوست ایرانی را به همراه دارد. درست به همین دلیل است که قدرت‌های ضد ایران از این پیروزی‌ها و افتخارآفرینی‌ها و به اهتزاز درآمدن پرچم و بالاخره شاد شدن دل مردم ایران، دلخورند و وحشت دارند و با شیوه‌های مختلف و روش‌های گوناگون سعی می‌کنند این پیروزی‌ها و افتخارآفرینی‌ها برای ورزش ما به ویژه در رشته‌های حساس و جذاب و پرتماشاگر، اتفاق نیفتد.
 تردید نکنید که یکی از شیوه‌های اینان و در عین حال کاری‌ترین آنها، شیوه‌های «درونی» است. به بعضی از اتفاقاتی که در «درون» ورزش رخ می‌دهد از این منظر و با این تحلیل باید نگریست. اتفاقاتی که در رشته‌ای پرطرفدار و جذاب همچون فوتبال می‌افتد و مانع از سروشکل گرفتن و سامان یافتن این رشته می‌شود، به گمان این نشریه غیرعادی است و طبیعی نیست و به جرات و صراحت می‌گوییم که بخشی از آن «پروژه» و برنامه‌ریزی‌های دقیق است. این را از آن جهت می‌گوییم که این رشته پیش از این- به ویژه در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب و حاکمیت رژیم پهلوی- استعدادها و توانایی‌های خود را تا حدودی به رخ کشانده بود. بنابر این تفکر، رشته  فوتبال -  نه در ایران بلکه در سراسر دنیا طرفدار و مخاطب دارد -  در کشور ما باید سروسامان نگیرد، باید انرژی و وقت و سرمایه و استعداد در آن به هدر برود و...
... و این آشفته بازاری که بسیاری مواقع در فوتبال کشورمان می‌بینیم ناشی از اجرای آن پروژه‌ها و بی‌تدبیری و عدم مدیریت لازم در این رشته‌هاست. بدون تردید حضور ورزش ایران در همه رشته‌ها، آن هم حضور موفق آن باب میل خیلی از دست‌اندرکاران و اجزای نظام سلطه نیست، به ویژه که آن رشته، رشته‌ای مثل فوتبال باشد. این مسائل را باید جدی گرفت، چون بدخواهان این مملکت آن را جدی گرفته‌اند، شک نکنیم که در ماجرای تبریز به ویژه آن چند دقیقه آخر (بعد از گل سوم نفت) اتفاقاتی افتاد که اگر تحقیق درست و دقیقی صورت گیرد رد پای عناصری که علی‌رغم ظاهر و شعارهایشان، دل در گروی بیگانه دارند، خواهیم یافت و...
بنابراین همان‌طور که پیش از این تاکید کردیم، تکیه ما روی رشته فوتبال از سر فوتبال‌زدگی نیست، از آنجایی است که بدخواهان ورزش روی این نوع رشته‌های مردمی، جوان‌پسند و... برنامه و پروژه دارد و ما مسئولان و ورزش ما، به ویژه دست‌اندرکاران رسانه‌ای ما نباید از این واقعیت غافل شوند و با کردن سر خود زیر برف، از آنچه که هست، فرار کنند و خود را به ندیدن و نشنیدن بزنند و...
تکواندو افتخارآفرین است، چه در سطح قاره، چه در سطح جهان، چه در بازی‌های آسیایی، چه در بازی‌های المپیک، والیبال چند سالی است در مسیر بزرگی قرار گرفته است و حالا «جهانی» شده و برای المپیکی شدن می‌جنگد و... این موفقیت‌ها به دست نیامده جز در سایه مدیریت. نقطه مقابل هم رشته‌های ناکام و بی‌سروسامان هستند و به طور طبیعی و بر سیاق این تحلیل ریشه آن ناکامی‌ها را هم باید در «مدیریت» حاکم بر آن رشته‌ها جست‌وجو کرد. نحوه مدیریت در رشته‌هایی مثل تکواندو ووالیبال، «ثبات» را به دنبال داشته و ثبات با خود «سیستم» را به همراه آورده است. به همین دلیل است که تغییر مدیران، تغییر مربیان و حتی تغییر ورزشکاران، تغییر ملموسی در روند حرکتی این رشته‌ها به وجود نمی‌آورد.
 حاج‌آقا یزدانی خرم- که الحق از مدیران شایسته ورزش کشورمان به حساب می‌آید و در اعتلای والیبال و پیشرفت‌های امروزی آن، نقشی غیرقابل انکار دارد - بعد از سال‌ها مدیریت، اصل ثبات و به دنبال آن سیستم را بر کاروبار والیبال حاکم می‌کند و می‌رود، آقای داورزنی می‌آید و هنر بزرگ او حفظ این ثبات و تداوم آن سیستم است. قصه تکواندو نیز غیر از این نیست. ثبات سیستم و مدیریت درست حاکم بر این رشته موجب شده تا اگر ساعی افتخارآفرین بزرگ ورزش ایران بنابر جبر روزگار و زمان، از این رشته خداحافظی می‌کند، اگر یوسف کرمی و... می‌رود، جوانان شایسته‌ای جانشین آنها می‌شوند و افتخارات آنها را در المپیک و صحنه جهانی، تداوم می‌بخشند و...
در همین فوتبال، سپاهان اصفهان را نگاه کنید. مدیریت خوب و آینده‌نگرانه‌اش آنچنان ثبات و سیستمی را بر این تیم حاکم می‌کند که با رفتن مدیران و تعویض مربیان و حتی تغییر بازیکنان، روند رو به جلوی این تیم ادامه می‌یابد و افتخارات تکرار می‌شود. آقای ساکت می‌رود، آقای رحیمی می‌آید، او نیز جای خود را به آقای خلیلیان می‌دهد، از آن طرف در سطح مربیان آقای قلعه‌نویی می‌رود، آقای کرانچار خارجی می‌آید، او می‌رود، آقای فرکی می‌آید، اما این رفت و آمدها بر روند حرکتی سپاهان اثر منفی نمی‌گذارد و این تیم در همه این دوره‌ها مزه قهرمانی را می‌چشد و... این فدراسیون‌ها و این تیم‌ها دیگر «فردمحور» نیستند که از سوی تماشاگران فلان فرد «دوای درد» تلقی، و  نام آنها، فریاد زده شود!
راه روشن و مسائل کاملا قابل فهم است، اگر پیشرفت و ترقی ورزش را می‌خواهید، اگر اهتزاز پرچم و شاد کردن دل مردم و یاس دشمنان این آب و خاک را می‌خواهید، پس معطل نکنید، مدیران را عوض نکنید، مدیریت را اصلاح کنید و...